1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا عشق و خوشا دارندهٔ عشق
خوشا آن کس که باشد زندهٔ عشق
زقید خود پرستی گشت آزاد
هر آن کس گشت از جان، بندهٔ عشق
نمی ماند نشان ظلمت آنجا
که تابد اختر تابندهٔ عشق
تجلی گر نکردی حسن معشوق
کجا عاشق شدی جویندهٔ عشق
فضای قلب عاشق، گشت روشن
عجب دندان نما شد خندهٔ عشق
ره عشق است بس راهی خطرناک
به منزل کی رسد ترسندهٔ عشق
بحمدالله که شد ز اغیار خالی
دل «ترکی» که شد آکنده عشق
#شعر #ترکی_شیرازی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#واژهشناسی
✍ اَعْلام/ اِعْلام
◻️اَعلام جمع عَلَم و به چند معنی است:
۱. بزرگان، برجستگان و مشاهیر؛
۲. اسمهای خاص؛
۳. پرچمها.
◻️اِعْلام مصدر است بهمعنای «آگاه کردن، خبر دادن».
✅ ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم؛ فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، چ ۱۸، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۲، ص۳۰.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
برابرهای مصوّب فرهنگستان اول برای اصطلاحات فوتبال
آشنایی ایرانیان با ورزش فوتبال به سالهای پایانی دورۀ قاجار، یعنی پساز کشف نفت در مسجدسلیمان و حضور کارگران انگلیسی در این منطقه برمیگردد.
فرهنگستان ایران که ازجمله وظایف آن «اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشتههای زندگانی با سعی در اینکه حتیالامکان فارسی باشد» بود، برای اصطلاحات فوتبال، برابرهای زیر را برگزید که سال ۱۳۱۹ با امضای نخستوزیر وقت ابلاغ شد:
هالبان | گلکیپر
پیشرو | فرورد
نگهبان | هافبک
پشتیبان | بک
پیشرو مرکز | سنتر فرورد
پیشرو دست راست | رایت وینگ فرورد
پیشرو دست چپ | لفت وینگ فرورد
پیشرو راست | رایت فرورد
پیشرو چپ | لفت فرورد
نگهبان مرکز | سنتر هافبک
نگهبان راست | رایت هافبک
نگهبان چپ | لفت هافبک
پشتیبان راست | رایت بک
پشتیبان چپ | لفت بک
هال | گلپُست
هال کرد | گل
بیرون | آت
گوشه | کرنر
خطا | فول
تاوان | پنالتی
کنار | آفساید
سر | هد
دست | هند
رد | پس
هالگاه | گلآریا
تاوانگاه | پنالتی
داور | رفری
سردسته | کاپیتن
دسته | تیم
فوتبال | فوتبال
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت
🌺 حکایت ۱۰
💫 درویشی، سال ها فرزندى نداشت. نذر كرد كه اگر خداوند به من پسرى دهد، به جز اين لباس پاره اى كه پوشيده ام، هر چه دارم همه را به تهيدستان صدقه دهم. اتفاقا همسرش حامله شد و پس از مدتى پسر زاييد، او به نذر خود وفا كرد و همه دارايى خود را به مستمندان داد. سالها از اين ماجرا گذشت. وقتی از سفر شام باز مى گشتم به محل سكونت آن دوستم رفتم تا احوالى از او بپرسم. وقتى كه به آنجا رسیدم از او جويا شدم، گفتند: در زندان شهربانى است. پرسيدم: چرا؟ شخصى گفت: پسرش شراب خورده و عربده كشيده و بدمستى نموده و خون كسى را ريخته و فرار كرده است و به جاى او پدر بينوايش را دستگير كرده و زندانى نموده اند و زنجير برگردن و پاى او بسته اند. گفتم: او اين بلا را خودش با راز و نياز از درگاه خدا خواسته است.
🔸زنان باردار اى مرد هشيار
🔹اگر وقت ولادت مار زايند
🔸از آن بهتر به نزديک خردمند
🔹كه فرزندان ناهموار زايند
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ انضباط
❌ مطمئنا هیچ مدیری نیست که از نظم و انظباط در مدرسه بدش بیاد
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
«تفاصیل» یعنی توضیحات. «با این تفاصیل» یعنی با وجود توضیحاتی که داده شد. برخی به غلط بهجای «با این تفاصیل» میگویند: « با این تفاسیر»
به نقل از «دستنامه ویرایش»
ـ👈 با این تفاسیر راهحلی پیدا خواهیم کرد. ❌
👈 با این تفاصیل، مشکلات حل خواهد شد. ✅
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-قصب: روبندهای نازک و فاخر برای زنانِ اشراف
-بدو گفت "خورشید با ماهِ نو / گر ایدون که بینند بر گاهِ نو // نباشد شگفت ار شود ماه٘ خوار": (سودابه به سیاوش) گفت: اگر خورشید (خودِ سودابه) بر تخت باشد، ماه (دخترانی که سودابه به سیاوش نشان داده) بهچشم نمیآیند و کسی آنها را در زیبایی بهچیزی حساب نمیکند. منظورِ سودابه این است که زیباییِ آن دختران دربرابرِ خودِ سودابه هیچ است.
-پیچیدن: مخالفت کردن
-اندیشه آسان کردن: نگرانی از دل دور کردن
-اگر با من اکنون تو پیمان کنی...: اگر با من پیمان ببندی و نگران نباشی، دختری را بهزنیِ تو درمیآورم تا پس از مرگِ کاوس، که من زنِ تو شوم.
-نماندن: نگذاشتن، اجازه ندادن
-چاک: (احتمالاً) صدای بوسهی آبدار. خودِ "بوسه" و "ماچ" هم اسمِصوت هستند که با باز شدنِ لبها ایجاد میشوند و با کمی تغییر در بسیاری زبانها وجود دارند.
-خوناب: اشکِ خونینِ چشمِ سیاوش که بهخاطرِ آزردگی از کارِ سودابه است.
-دور داراد: دور بدارد.
-خدیو: خدا
-شوخچشم: بیشرم، که در اینجا صفتِ سودابه است.
-جوشیدن: خشمگین شدن
-جادُوی: نیرنگ
-گرویدن: همرای شدن
-چرب و گرم: نرمدل و امیدوار
-ماندن: شبیه بودن
-بر این باش: بر این توافقمان استوار باش.
-نگه کردن: توجه کردن
-(به)پیمان کردن: عقد بستن
-زوان گروگان کردن: قول دادن
-بالا: قامت، اندام
-رای آمدن: میل کردن
-فر: شُکوه
-پَر: مَجاز از حمایت
-مرا جز نهفتن سخن نیست رای: مصلحتِ من پنهان کردنِ حقیقت است.
-سر: سرآمد
-ایدون: اینچنین
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim