🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۸
💫 رحم کردن و چشم پوشی از اشتباه انسان های ناپاک و بد، ظلمی است که به انسانهای خوب می شود. همچنین بخشیدن انسان های ظالم و عدم مجازات آن ها نیز خیانتی است که در حق انسان های مظلوم می شود.
🔸خبیث را چو تعهد كنی و بنوازی
🔹به دولت تو گنه می كند به انبازی (۱)
۱_ خبیث: پلید، ناپاک _ انبازی: شریک و همدست بودن در کاری
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی
استنباط برداشت
استهلاک فرسایش
استیجاری کرایهای
استیضاح بازخواست
استیلا چیرگی
اسرار رازها
اسراف ریختوپاش، زیادهروی
از قدیم از دیرباز
اساس بنیاد
اساسی بنیادین
اسبق پیشین
استحصال برداشت
استحضار آگاهی
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-بیاورد کرسیوز آن خواسته / که روی زمین زو شد آراسته: کرسیوز چنان هدیههایی برای سیاوش آورد که چهرهی زمین از آنها زینت گرفت.
-دمان: شتابان
-بدان: برای این منظور
-فرهی: شکوه
-آب گذاشتن: رد شدن از آب
-بر: نزدیک
-پرشتاب: نگران
-زان داستان چند گونه براند: (سیاوش) از آن ماجرا (آمدنِ کرسیوز) (با رستم) حرفها زد.
-راه برگشادن: اجازهی ورود دادن
-سیاوش ورا دید، بر پای خواست / بخندید بسیار و پوزش بخواست: سیاوش با دیدنِ او (کرسیوز) با خوشرویی از او استقبال کرد و بهخاطرِ این جنگ از او پوزش خواست.
در شاهنامه با مغلوبشدگانِ جنگ بهخوبی رفتار میشود. سیاوش از حدِ معمول هم فراتر میرود و این بخشی از شخصیتِ او در این داستان است.
-خاک بوسیدن: کنایه از احترام کردن
-باک: ترس و هراس
-سیاوخش بنشاندش زیرِ تخت / و ز افراسیابش بپرسید سخت: سیاوش کرسیوز را روی تختی کوتاهتر از تختِ خود نشاند و بسیار (گرم) از او از حالِ افراسیاب پرسید.
-گاه: تختِ شاهی
-افسر: تاج
-اندرشتاب: بهسرعت، شتابان یا در اینجا: در وقتِ کم
-به چشمِ سیاوخش بگذاشتند: (هدیهها را) نشانِ سیاوش دادند.
-درم: درهم؛ سکهی نقره
-دینار: سکهی طلا
-بلند: پرشکوه
-پرستنده: خدمتگزار
-یاره: بازوبند، دستبند
-طوق: گردنبند
-سخت: بسیار زیاد
-رو گشادن: شکفتنِ چهره و تروتازه و خوشرو شدن
-نگه کردن: توجه کردن
-چو بگزارد کرسیوزِ پیشبین، / زمین را ببوسید و کرد آفرین: وقتی کرسیوزِ محتاط کارِ نشان دادنِ هدیهها به سیاوش را تمام کرد زمین بوسید و سیاوش را ستایش کرد.
-بدین خواهش اندیشه باید بسی / همان نیز پرسیدن از هر کسی: دربارهی این پیشنهاد بسیار باید اندیشید و از صاحبنظران نظر خواست.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
D1739070T13566993(Web).mp3
6.74M
🎙#روایت_شب| طنین آزادی
🔸در دل دانشگاه اردن، جوانان فلسطینی درگیر مبارزات سیاسی و اجتماعی میشوند...
🖼 قسمت سیزدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: تک بیتی های فرید
✍نویسنده: فرید فدایی فرد
ناشر: نشر مانیان
کتاب تک بیتیهای فرید مجموعهای از تکبیتیهای فرید فداییفرد است که در مضامین متعالی و در وصف نیکوهایی اخلاقی سروده شده است. علاقهمندان به شعر میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماوا
🔉 #واحد | مادر داره خونه رو جارو میزنه
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مخلتف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🔰 شب شهادت حضرت فاطمه (س)
📆 شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲
🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س)
🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت
✨ #حضرت_فاطمه_س
🇮🇷 کانالرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝فارسان، و ما با کاروان در این راه رفتیم، صحرا بسیار هموار بود، به طوری که حیوانات حتی یک قدم هم نمی توانستند از روی سنگی بردارند، روز جمعه به حران رسیدیم -پنجم جمادی الاخر سال 338 (28 دسامبر 1046) مطابق با روز دوشنبه بیستم دی ماه قدیم و هوای آن در آن زمان مانند هوای خراسان در ایام نوروز بود. از آنجا به راه افتادیم و به شهری به نام قارول رسیدیم که مردی سخاوتمند ما را در خانه اش پذیرایی کرد و در آنجا وارد شدیم. بادیه نشینی شصت ساله است، پس نزد من آمد و گفت قرآن را حفظ کرده است، پس به او یاد دادم * (قُلْ أَسْتَبُوا بِرَبِّ النَّاسِ) * و او با من می خواند، پس وقتی به آیه ای رسید * (از بهشت و انس) * گفت من هم سوره را دیدی گفتم این سوره قبل از آن سوره چیست؟ الحطاب؟» معلوم نبود که در سوره * (توبه می کنم) * هیزم حامل، نه برانکارد هیزم، و این بادیه نشین که آن شب شصت ساله می شد، نمی توانست بگوید. سوره * (بگو پناه می برم)* را حفظ کرد و در روز شنبه دوم رجب سال 338 (دوم ژانویه 1047) به شهر سوروچ رسیدیم و فردای آن روز از فرات گذشتیم و در آن اردو زدیم.
منبج که اولین شهر شام است و این اول بهمن باستان و بهمن ماه بود و هوای آن بسیار معتدل بود و من اصلاً از آن شهر بیرون نبودم حلب و از مایافارقین تا حلب صد فرسخ و شهر حلب را دیدم.
دیوار بزرگی دارد که قدش را اندازه گرفتم و یک قلعه بزرگ دارد که تماماً از صخره ساخته شده است در آنجا مالیات بر آنچه از شام، رومیان، دیاربکر، مصر و عراق می گذرد جمع آوری می شود.
بازرگانان از همه این کشورها به آن می روند و دارای چهار دروازه است: دروازه یهود، دروازه خدا، دروازه بهشت و دروازه انطاکیه وزن آن در بازار ظاهری است که چهارصد و هشتاد درهم است. حماه در جنوب حلب بیست فرسخ واقع است و بعد از آن حمص است و از حلب تا دمشق پنجاه فرسخ و تا انطاکیه دوازده فرسخ و تا طرابلس نیز گویند از حلب تا قسطنطنیه دویست فرسخ است و در یازدهم رجب در سال 438 (11 ژانویه 1047) از حلب خارج شدیم و در فاصله سه فرسخ از آن روستایی بود به نام جند قینهسرین شش فرسخ دیگر به معرات النعمان رسیدیم که شهری پرجمعیت است و در آن دیواری ساخته شده است. و گفته شد که طلسم عقرب است که هرگز در این شهر عقربی نباشد و به آن نیاید و اگر از بیرون بیاورند و رها کنند. با آن می گریزد و داخل آن نمی شود من این ستون را اندازه گرفتم، پس بازارهای معارة النعمان را دیدم که بسیار ساخته شده بود و مسجد جمعه در مکانی بلند ساخته شد. شهر، تا از هر طرف که می خواستند به آن بالا بروند و آن سیزده پله بود کشاورزی ساکنان همه گندم است که فراوان و در آن است.
درختان انجیر و زیتون و پسته و انگور فراوان بود و آب شهر از باران و چاه می آمد در این شهر مردی نابینا بود به نام ابوالعلاء المعاری بسیار ثروتمند بود و بردگان زیادی داشت و مردم شهر به او خدمت می کردند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
ای دوست من از هیچ مشوش گردم
وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟
از آب لطیفتر مزاجی دارم
دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم
#شعر #امامی_هروی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
🔸 پرسش
کلمۀ«غیر» با کلمۀ بعد از خود باید نیمفاصله باشد یا بافاصله؟
🔹 پاسخ
اگر با واژۀ پس از خود صفت بسازد که معمولا معنای متضاد هم میدهد، بیفاصله نوشته میشود: غیراخلاقی، غیرارادی، غیربهداشتی، غیرشخصی، غیرشرعی، غیرحضوری، غیردولتی، غیرمعقول، غیرمعمول، غیرواقعی.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#گونههای زبان
✍ زبان مخفی
زبان مخفی در اصل یک زبان مستقل نیست و یکی از شکلها و گونههای هر زبان معیار است. زبان مخفی عمدتاً در حوزه واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارتهای فعلی ابداع و زایدهٔ هر زبان است. بخشی از این واژهها بهسبب کثرت استعمال به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا میکند و جزئی از زبان معیار میشود. این یکی از راههای افزایش واژگان هر زبان است.
◻️طفیلی و زایده بودن یکی از ویژگیهای اصلی این گونهٔ زبان است.
◻️یکی دیگر از ویژگیهای اصلی زبان مخفی داشتن مترادفهای فراوان است.
✅ مهدی سمائی، فرهنگ لغات زبان مخفی، چاپ پنجم، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۲، ص ۷ – ۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ کرم چیز (پنیر خامه ای - Cream cheese)
✅ پودر کاکائو
✅ تزیین کیک با پنیر خامه ای:
کمی نسکافه، پودر کاکائو یا پودر قهوه را با پنیر خامه ای مخلوط کنید.
❌ تزیین کیک با کریم چیز یا چیز کرم ,کمی نسکافه یا پودر کاکاعو یا پودر قهوه مخلوط چیز کرم می کنید
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۹
💫 به دوستی و همنشینی با پادشاهان دلخوش نباش که وفاداری آنها رویایی بیش نیست. همچنان که آوای نازک و خوش کودکان روزی از بین خواهد رفت(۱)
🔸معشوق هزار دوست را دل ندهی
🔹ور می دهی آن دل به جدایی بنهی
۱_ یعنی اینکه به سن بلوغ می رسند. از خواب بر می خیزند و می بینی صدایشان تغییر کرده است.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژههای بسیاری را تصویب کرده است که گاهی نمیدانیم برخی از این واژهها - که پرکاربرد هم هست -، مصوب این نهاد است. به چند مورد اشاره میکنم.
آرمانگرا
بازیافت
بدافزار
برنامه (در حوزۀ رایانه)
پایانه
پرتودرمانی
پژوهانه
پسماند
پهپاد
پیادهراه
پیامک
تراکنش
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-خوالیگر: آشپز
-نشستند بیدار هر دو بهم / سگالش گرفتند بر بیش و کم: آن دو (سیاوش و رستم) هوشیار با هم نشستند و ماجرا را پایینوبالا کردند.
-بدگمان: مشکوک
-طلایه: جاسوس
-چنانچون ببایست، برساختند: آنطور که لازم بود تدبیر کردند.
-تریاک: پادزهر
-پیوسته (ی خون): خویشاوند
-رایِ تاریک: بدگمانی
-نباید که از ما غمی شد، ز بیم / همی طبل سازد به زیر گلیم: (سیاوش به رستم میگوید این ماجرای آشتی جستنِ افراسیاب مشکوک است. باید صد گروگان از او پیش خود بگیریم که وقتی) از ما نگران و درمانده شد مبادا از ترس، پنهانی بساطِ توطئه و حمله بچیند.
-این است رای: بله، دقیقاً درست است. صلاحِ کار همین است.
-جز این روی٘ پیمان نیاید به جای: جز با این کار (گروگان گرفتن) نمیتوان پیمانِ صلح بست.
-در: دربار
-پراندیشه: نگران
-اگر زیرِ نوشاندرون زهر نیست: اگر ظاهر و باطنِ کارَت یکیست.
-نوا: گروگان
-برگوا: گواه
-پرداختن: خالی کردن
-غنودن: آسودن، خوابیدن
-مگر بآشتی بازخوانَد سپاه: باشد که (کاوس) با اندیشهی صلح٘ سپاه را به عقب فراخواند.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: چشم به راه یار
✍نویسنده: حسن رشیدی
ناشر: انتشارات کتابداران
شعر فارسی آمیخته با تصاویری بدیع است و سالیان درازی است که شاعران پارسیگو به ساختن این تصاویر مشغولند. کتاب چشم به راه یار نوشتهی حسن رشیدی مجموعهای از اشعاری است که در قالب غزل به مخاطب ارائه شده است. این کتاب بهعنوان برگزیدهای از اشعار این شاعر معاصر منتشر شده است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝فارسان، و ما با کاروان در این راه رفتیم، صحرا بسیار هموار بود، به طوری که حیوانات حتی یک قدم هم نمی توانستند از روی سنگی بردارند، روز جمعه به حران رسیدیم -پنجم جمادی الاخر سال 338 (28 دسامبر 1046) مطابق با روز دوشنبه بیستم دی ماه قدیم و هوای آن در آن زمان مانند هوای خراسان در ایام نوروز بود. از آنجا به راه افتادیم و به شهری به نام قارول رسیدیم که مردی سخاوتمند ما را در خانه اش پذیرایی کرد و در آنجا وارد شدیم. بادیه نشینی شصت ساله است، پس نزد من آمد و گفت قرآن را حفظ کرده است، پس به او یاد دادم * (قُلْ أَسْتَبُوا بِرَبِّ النَّاسِ) * و او با من می خواند، پس وقتی به آیه ای رسید * (از بهشت و انس) * گفت من هم سوره را دیدی گفتم این سوره قبل از آن سوره چیست؟ الحطاب؟» معلوم نبود که در سوره * (توبه می کنم) * هیزم حامل، نه برانکارد هیزم، و این بادیه نشین که آن شب شصت ساله می شد، نمی توانست بگوید. سوره * (بگو پناه می برم)* را حفظ کرد و در روز شنبه دوم رجب سال 338 (دوم ژانویه 1047) به شهر سوروچ رسیدیم و فردای آن روز از فرات گذشتیم و در آن اردو زدیم.
منبج که اولین شهر شام است و این اول بهمن باستان و بهمن ماه بود و هوای آن بسیار معتدل بود و من اصلاً از آن شهر بیرون نبودم حلب و از مایافارقین تا حلب صد فرسخ و شهر حلب را دیدم.
دیوار بزرگی دارد که قدش را اندازه گرفتم و یک قلعه بزرگ دارد که تماماً از صخره ساخته شده است در آنجا مالیات بر آنچه از شام، رومیان، دیاربکر، مصر و عراق می گذرد جمع آوری می شود.
بازرگانان از همه این کشورها به آن می روند و دارای چهار دروازه است: دروازه یهود، دروازه خدا، دروازه بهشت و دروازه انطاکیه وزن آن در بازار ظاهری است که چهارصد و هشتاد درهم است. حماه در جنوب حلب بیست فرسخ واقع است و بعد از آن حمص است و از حلب تا دمشق پنجاه فرسخ و تا انطاکیه دوازده فرسخ و تا طرابلس نیز گویند از حلب تا قسطنطنیه دویست فرسخ است و در یازدهم رجب در سال 438 (11 ژانویه 1047) از حلب خارج شدیم و در فاصله سه فرسخ از آن روستایی بود به نام جند قینهسرین شش فرسخ دیگر به معرات النعمان رسیدیم که شهری پرجمعیت است و در آن دیواری ساخته شده است. و گفته شد که طلسم عقرب است که هرگز در این شهر عقربی نباشد و به آن نیاید و اگر از بیرون بیاورند و رها کنند. با آن می گریزد و داخل آن نمی شود من این ستون را اندازه گرفتم، پس بازارهای معارة النعمان را دیدم که بسیار ساخته شده بود و مسجد جمعه در مکانی بلند ساخته شد. شهر، تا از هر طرف که می خواستند به آن بالا بروند و آن سیزده پله بود کشاورزی ساکنان همه گندم است که فراوان و در آن است.
درختان انجیر و زیتون و پسته و انگور فراوان بود و آب شهر از باران و چاه می آمد در این شهر مردی نابینا بود به نام ابوالعلاء المعاری بسیار ثروتمند بود و بردگان زیادی داشت و مردم شهر به او خدمت می کردند.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
هر شبِ بی مادری شام غریبان می شود
طفل بی مادر همیشه زود گریان می شود
اشک و آه و ناله و سوز جگر سهمیه و
خونِ دل روزیِ بسیارِ یتیمان می شود
طفل نازک دل کجا و... مُردن مادر کجا ؟!
کوه اگر باشد از این غم زود ویران می شود
خاطرات دود و آتش زنده می گردد اگر ؛
لحظه هایِ جانگدازِ پُختن نان می شود
هر زمان یک آشنایی خانه را در می زند
بیشتر در بچه ها زینب هَراسان می شود
هر کسی با خاطراتی اشک می ریزد ولی؛
در دل کوچه حَسن خیلی پریشان می شود
یک سفارش کرده مادر،گفته که هر نیمه شب
یادتان باشد"حسین"در خواب عطشان می شود
دوخته یک پیرُهَن بهر حسین و گفته که:
این پسر در کربلا یک روز عریان می شود
گفته که زینب ببوسد حَنجرش وقت وِداع
گفته این حنجر به تیغ شِمر مهمان می شود
نام مادر، یاد مادر، بوی مادر، اشکِ غم...
طفل بی مادر همیشه زود گریان می شود
#هادی_همتی #فاطمیه #شعر #حضرت_فاطمه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
پرسش👇
از نظر نگارشی کدام صحیح است؟
پیداشان یا پیدایشان، موهاشان یا موهایشان؟
پاسخ👇
واژههایی که به صدای «آ» پایان مییابد، در حالت رسمی به این صورت نوشته میشود:
موهایم، موهایت، موهایش
موهایمان موهایتان، موهایشان
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ فعل بدون ستاک گذشته
در فارسی امروز شماری فعل وجود دارد که فقط ستاک حال آنها بهکار میرود و ستاک گذشتهٔ آنها فراموش شده است، مانند پرهیز، شکیب، ستیز. این فعلها معمولاً با مصدر برساخته در فرهنگها ضبط میشوند: پرهیزیدن، شکیبیدن، ستیزیدن. اما ستاک گذشتهای که در مصدر آنها وجود دارد در عمل در زبان امروز کاربرد ندارد. البته این فعلها ازنظر تاریخی دارای ستاک گذشته نیز بودهاند:
پرهیز← پرهیخت؛
شکیب← شکیفت.
✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چاپ اول، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۳۵۸.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از جواد برزگر🌹
Zahra Jan - Barzegar - FX.mp3
9.65M
﷽
🎧 نماهنگ | #زهرا_جان
🎙 بانوای: #حاج_جواد_برزگر
📝 شاعر: وحید محمدی
🎞 آهنگسازی و تنظیم: محمد جواد علیمردانی
🏴 ویژه ایام #شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
📌 تولید شده در "مجموعه رسانهای #ماهرخ_فیلم
کانال جواد برزگر
[ @abaraat ]