eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
427 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای عکس رخ جان دهد آیینه دل را چون معجز عیسی! طوطی شده حیران سخن‌های تو جانا با آن لب گویا! تا با قد شمشاد گذشتی سوی گلشن قمری به فغان شد نرگس پی نظاره شود دیده سراپا از بهر تماشا از شرم جمال تو شده یوسف مصری در زاویه چاه سودای تو دارد به سر وامق و عذرا تنها نه زلیخا! پیراهن گل در چمن از شوق تو چاک است از فرقت رویت خون بسته دل غنچه ز لعل تو همانا چون باده به مینا! باد سحر از نکهت زلفت به گلستان آورد نسیمی سوسن به زبان طعنه زد آهوی خطا را زان رفت به صحرا خضر خط تو داده به ریحان ادب ناز از قاعده بو در کشور خوبی نبود لاله‌عذارا چون تو شه والا! تا لشکر حسن تو به تاراج ز هر سو آورد شبیخون چشم از پی جان بردن و رخ از پی یغما در ملک دل ما! طغرل به خیال سر زلف تو اسیر است رستن نتواند زنجیر بود هر سر مو پای جنون را زان زلف مطرا 🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی      «هر چه قدر» از جمله عبارت‌های نادرستی است که در رسانه‌ها کمابیش به‌ کار می‌رود. در‌حالی‌که، جایگزین درست آن «هرچه» و «هرقدر» است. 👈 هرچه‌قدر این موضوع را به او یاد‌آوری کردم، توجهی نکرد.  ❌ 👈  هرقدر این موضوع را به او یاد‌آوری کردم، توجهی نکرد..   ✅ 👈 هرچه این موضوع را  به او یاد‌آوری کردم، توجهی نکرد.   ✅ 🖊@ghalatnanevisim
✍ گشتن (یا: گردیدن) این فعل دو کاربرد مختلف دارد: ◻️نخست به‌صورت فعل خاص عمل می‌کند به‌معنای «چرخیدن» و نیز «گردش کردن»: چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک (حافظ) می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دمبدم می‌کردم اندر آن گل و بلبل تأمّلی (حافظ) ◻️گشتن (یا گردیدن) فعل عام (یا فعل اسنادی) نیز هست، یعنی همراه صفت می‌آید و معنای آن را کامل می‌کند و از این لحاظ معادل شدن است. 🔴 بعضی از فضلا برای گشتن حصر معنایی قایل شده‌اند و آن را در همهٔ موارد همانند «شدن» نمی‌دانند. ولی در متون معتبر فارسی چنین حصری دیده نمی‌شود و شواهد فراوانی هست حاکی از اینکه «گشتن» و «شدن» کاملاً همپایهٔ یکدیگرند. امروزه در فارسی فصیح می‌توان آن‌ها را به‌جای هم به‌کار برد: «دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند» (گلستان سعدی، ۱۸۵) به زرق تو این بار غرّه نگردم گر انجیل و تورات پیشم بخوانی (منوچهری) آشنایان ره عشق درین بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آبْ آلوده ◻️ گشتن و صفت همراه آن مجموعاً یک عبارت فعلی تشکیل می‌دهد که به‌صورت فعل «لازم» عمل می‌کند. فعل متعدی آن «گرداندن» است. ✅ نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، چاپ هجدهم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی. ۱۳۹۲، ص ۳۲۴ — ۳۲۵. 🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
اگه بچه ی زیر ۱۱ ساله دارید و نمیدونین باهاش چی بازی کنید، و چطوری سرگرمش کنید، حتما عضو این کانال بشین. 🎈 بزرگترین کانال ایده های بازی و کاردستی در ایتا با بیش از ۱۰۱ هزار عضو😍 🦋 انواع بازی و سرگرمی خلاق 🦋 کاردستی های جذاب و نقاشی 🦋 شعر و قصه 🦋 کاربرگ هوش و خلاقیت و کلی ایده ی جذاب برای سرگرم کردن بچه ها + ایده های کاردستی و نقاشی 🍉 اینجاست🥰👇 http://eitaa.com/joinchat/993853440C44cdd49eab لطفا جهت عضویت، بعد از ورود به کانال روی گزینه پیوستن بزنید.👆 ❌کپی بنر حرام ❌
چند جایگزین فارسی ●واله      ☜شیدا ●وساطت     ☜میانجی‌گری ●واضح        ☜آشکار ●وصی       ☜جانشین ●وطن       ☜میهن، زادگاه ●وقفه         ☜درنگ ●هدایت     ☜راهنمایی 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هشتم : در آداب صحبت 🌺 آداب ۱۸ 💫 خشونت در رفتار اگر از حد بگذرد باعث رعب و وحشت دیگران می شود و محبت بیش از اندازه و بی وقت نیز باعث از بین رفتن جذبه می شود. نه آنقدر خشونت نشان بده که از تو زده شوند و نه آنقدر مهربانی کن که بر تو سروری کنند. 🔸درشتی و نرمی به‌ هم ‌در بِهْ  است 🔹چو رگ زن که جرّاح و مرهم‌نِهْ است(۱) 🔸درشتی نگیرد خردمند پیش 🔹نه سستی که نازل کند قدر خویش 🔸نه مر خویشتن را فزونی نهد 🔹نه یک‌باره تن در مذلت دهد 🔸شبانی با پدر گفت ای خردمند(۲) 🔹مرا تعلیم ده پیرانه یک پند 🔸بگفتا نیک‌مردی کن نه چندان 🔹که گرددخیره گرگِ تیز دندان ۱_ جدی برخورد کردن و رفتار نرم نشان دادن باید در کنار یکدیگر باشند مانند جراحی که هم پوست را می شکافد و هم آن را مداوا می کند. ۲_ چوپانی از پدرش خواست تا او را پندی بزرگ و کهن دهد. به او گفت: در رفتارت مهربانی و بزرگی نشان بده اما نه آنقدری که گرگ ها (افراد سودجو) بر تو چیره شوند. 🖊@ghalatnanevisim
✅ حرکات ❌ حرکات ها شنیده شده در تلویزیون 🖊@ghalatnanevisim
غلط ننویسیم
📚دوره آموزش مقدماتی نقد عرفان‌های کاذب 👨‍🏫 مدرسین: اعضای گروه علمی نقد عرفان‌های کاذب معاونت تبلیغ
✅یوگا ورزش است یا.... می خواهی بیشتر بدانی در این دوره شرکت کن👆👆👆👆👆👆👆👆👆
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و چهلم و سوم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-یکی رایِ بادانش افگند بُن: تصمیمی بخردانه گرفت. -جهاندیده: باتجربه، پخته -عنبر: ماده‌ی سیاه خوشبو که از شکمِ ماهیِ عنبر می‌گیرند. -به عنبر سرِ خامه را کرد پست: نوکِ قلم را در مُرکبِ خوشبو فرو بُرد. بخشی از این معنی از تصویرِ خم کردنِ سرِ قلم برای فروبردن در مرکب است. -نمایش گرفتن: آشکار ساختن -کجا برتر است از مکان و زمان. / بدو کی رسد بندگان را گمان: خدایی که در زمان و مکان نمی‌گنجد و از همه چیز برتر است. و (از این رو) فکر و اندیشه‌ی بندگان راهی به چیستی‌ِ او نمی‌یابد. -خداوندِ جان است و آنِ خِرد / خردمند را دادِ او پرورد: خداوندِ جان و خداوندِ خرد است و خردمند (و خِردش) از بخششِ او پرورده می‌شود. -خداوند: صاحب -کوپال: گرز -خود: کلاهخود -خداوندِ شرم و خداوندِ باک: صاحبِ شرم و خداترسی، که صفاتِ انسانِ فرهیخته بوده -در کنارِ تأمل و وقار و آوای نرم. -کژّی: کجی، نادرستی -از کران تا کران: کاملاً -تیز: خشمگین، بدرفتار -ایدر: این‌جا -آراسته: آماده، مهیا -خواسته: ثروت، گنج -همه شهرِ توران بَرندت نماز / مرا خود به مهرِ تو باشد نیاز: همه‌ی کشورِ توران به تو احترام می‌کنند (و در خدمتِ تواَند) و من خودم هم اصلاً نیازمندِ مهرِ تواَم. -کمر بستن: آماده شدن برای کاری، و در این‌جا آماده‌ی خدمت بودن، گوش‌به‌فرمان بودن -دست گشادن: بخشش کردن -گاهِ نشست: تختِ شاهی -بدارمت بی‌رنج فرزندوار: از تو چون فرزندم مراقبت می‌کنم تا درکمالِ آسودگی باشی. -وزین روی دشوار یابی گذر / مگر ایزدی باشد آیین‌وفر: و (نیز) گذشتن از این کشور (برای رفتن به کشوری دیگر) دشوار است (چون دریای چین پیشِ روست) مگر این که موهبتِ الهی نصیبت باشد. -ساختن: زندگی کردن -رای آمدن: میل کردن -نبندم به‌دلسوزگی بر تو راه: (اگر بخواهی پیشِ پدر برگردی) با وجودِ مهرم به تو مانعِ رفتنت نخواهم شد. -نمانَد تو را با پدر جنگ دیر / کهن شد؛ مگر گردد از جنگ سیر: جنگ‌وجدلِ تو با پدر مدتِ زیادی طول نخواهد کشید چون کاوس سالخورده شده (یا این ستیزِ او با تو کهنه شده) و از جنگ‌وجدل سیر می‌گردد. -گر آتش ببیند پیِ شست‌وپنج، / رسد آتش از بادِ پیری به رنج: اثرِ شست‌وپنج‌سالگی حتی اگر بر آتشِ خشمگین هم برسد، آن را خاکستر می‌کند (چه برسد به کاوس). -کلاه: در این‌جا چون بسیاری جاهای شاهنامه کنایه از تاج است و حکمرانی. -نفرمایم و خود نسازم گزند / بداندیشه دل را ندارم به بند: نه خودم آسیبی به تو می‌رسانم و نه دستوری برای این کار به کسی می‌دهم. و دلم را بند‌ِ این ماجرا نگه نمی‌دارم. یا: دلم را بندِ نگرانی (از این که تو به من آسیب برسانی) نیز نخواهم کرد. 🖊@ghalatnanevisim