⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝هنگامی که زمین را می پوشاند برای جمع آوری آب باران ساخته شده است و در دیوار جنوبی دری است که به مستراحی می رود که هرکس باید وضو بگیرد به آنجا می رود و آن را تجدید می کند از مسجد خارج می شود تا وضو بگیرد، زیرا بزرگ ترین مسجد در صورت گذراندن نماز از دست می دهد و تمام سقف ها با سرب پوشانده شده و در آن سوراخ شده است. زمین مسجد حوض ها و آب انبارهای زیادی دارد یک سنگ هر چقدر هم که ببارد بیرون از حوضچه ها نمی رود و هدر نمی رود. مردم و ناودان های سربی وجود دارد که آب از زیر آن به داخل طشت های سنگی فرو می رود، به طوری که آب از آن ها بیرون می آید و بدون آلودگی و کپک زدن در بین آنها می ریزد .
از شهر یک آب انبار بزرگ وجود دارد که آب از کوه پایین می آید و در آن جمع می شود و با کانالی آن را به مسجد شهر وصل می کنند که در آن همه خانه ها حوض هایی برای جمع آوری آب باران وجود دارد چون آب دیگری در آنجا نیست و هر کس آب را روی پشت بام خانه خود جمع می کند، آب باران همان چیزی است که در حمام و جاهای دیگر استفاده می شود و حوض های مسجد اصلاً نیازی به ساخت و ساز ندارند. اگر شکاف یا سوراخی در آنها ایجاد شود، باید محکم ترمیم شوند تا خراب نشوند. قسمت فوقانی آنها به صورت تنور ساخته شده بود و روی هر طشتی روکشی سنگی قرار داشت تا چیزی در آن نیفتد، آب این شهر از هر آب شیرین تر و پاکیزه تر است و ناودان ها ادامه دارد دو سه روز آب بریزیم، حتی اگر کم باشد، تا هوا صاف شود و آثار بد آن از بین برود، و سپس باران شروع شود، من گفتم که شهر اورشلیم بر فراز کوهی واقع شده است زمین مسطح نیست، بیرون از مسجد، دیوارش هموار است و هر جا که زمین باشد بالا دیوار کوتاه شده و در قسمتهای پایین محلههای شهر درهای مسجد را چنان باز میکردند که گویی طاقی است که به صحن آن منتهی میشود و از جمله این درها دری به نام دروازه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. بر او و در کنار قبله است، یعنی در جنوب آن چنان ساخته شده است که عرض آن ده ذراع است و ارتفاع آن بر حسب مکان، چنانکه در جای پنج است. ذراع یعنی سقف این راهرو و جاهای دیگر بیست متر ارتفاع دارد و قسمت مسقف مسجد الاقصی ساخته شده است.
بالای این راهرو ایمن است به طوری که امکان دارد ساختمانی به این عظمت بالای آن ساخته شود در ساخت آن اصلاً از سنگ هایی استفاده شده است و از آنها استفاده کن سلیمان بن داوود علیه السلام آن را بنا کرد و پیامبر ما صلی الله علیه و آله در آن شب وارد مسجد شد معراج این در کنار جاده مکه است که بر دیوار نزدیک این در نقش بسته است آنجا نشسته و سپر را روی شانه اش قرار داده و پشتش را تکیه داده است. به دیوار و این کتیبه سپر است و در دروازه مسجد راهروی جدید است که دارای دری با دو برگ است ارتفاع دیوار از بیرون تقریباً پنجاه ذراع بوده است برای اینکه ساکنان منطقه مجاور این طرف مسجد از آن وارد شوند تا وقتی می خواهند وارد آن شوند به منطقه دیگری مراجعه نکنند سنگی به ارتفاع پانزده ذراع و عرض آن چهار ذراع در مسجد سنگی بزرگتر از آن نیست و در ارتفاع سی یا چهل ذراع از زمین سنگهای زیادی وجود دارد که اندازه آن به چهار ذراع می رسد. و یا در عرض مسجد یک در شرقی است به نام باب العین وقتی از سراشیبی فرود آمدند که در آن چشمه سیلوان بود می گویند دری است که خداوند متعال به بنی اسرائیل دستور داد که از آن وارد مسجد شوند، چنانکه خداوند متعال می فرماید: گناهان شما را می بخشیم و نیکوکاران را زیاد می کنیم.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است
جانم آن لحظه که غمگین تو باشد شاد است
الم و درد تو سرمایه روح و راحت
ستم عشق تو پیرایه عدل و داد است
عشق تو شاه سراپرده ملک ازل است
کانچه فرمود بجان کیش و بجان منقاد است
ز آتش عشق بسوز ای دل و خاک ره شو
زانکه جز شیوه عشق آنچه شنیدی باد است
عمر باقی طلب از عشق که این چند نفس
که بر آنست حیات همه بی بنیاد است
قدر خود را بشناس ای دل و ارزان مفروش
که وجودت شرف کارگه ایجاد است
خسروان خاک رهش تاج سر خود سازند
هر که شیرین مرا شیفته چون فرهاد است
رسم جانبازی عشاق بیاموز حسین
که در این شیوه ترا حسن رخش استاد است
#شعر #حسین_خوارزمی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هرروز یک نکتۀ ویرایشی
گاهی برای غیرجاندار فعل جمع میآوریم؛ یعنی زمانیکه به نهاد غیرجاندار، شخصیت انسانی یا حرکت و رفتار انسانی داده شود. به تعبیر دیگر اگر فعل یا صفت جاندار را به غیرجاندار نسبت بدهیم و به غیرجاندار شخصیت بدهیم، در چنین حالتی، برای جمعِ غیرجاندار نیز فعل جمع میآوریم.
🔹ستارهها چشمک میزنند.
🔹برفها در آسمان میرقصند.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍مبتداسازی
مبتداسازی عبارت است از انتقال یکی از اجزای کلام (که در جملههای بینشان جایگاه معمولش در آغاز جمله نیست) به آغاز جمله. مبتداسازی عموماً برای برجسته کردن سازهای بهکار میرود که موضوع اصلی گفتگو است:
◻️«شام را» شما اینجا بمانید.
◻️«گوشت را» بهتره بگویی نخورد.
◻️«امشب را» اینجا باش.
◻️ «علی را» من باعث شدم که خانهاش را نفروشد.
«همسایهٔ ما»، مهمان برایش آمده.
🔴 گاهی در مبتداسازی «را» با فعلی میآید که گذرا نیست. در چنین صورتی «را» نشانهٔ مبتداسازی بهشمار میآید.
✅ طباطبایی، علاءالدین، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چاپ اوّل، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۴۶۷ تا ۴۶۸.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی
●مشکل ☜دشوار، سخت، پیچیده
●مصداق ☜گواه، نمونه، برابر
●مصاف ☜میدان، رزمگاه
●مصافحه ☜روبوسی، دستدادن
●مصائب ☜دشواریها، مصیبتها
●مصالحه ☜سازش، آشتی
●مشهور ☜نامور، نامدار، سرشناس
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_حقیقی
✅ شست و شو یعنی پرسیل
❌ شستشو یعنی پرسیل
دیده شده در تلویزیون
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۲۳
💫 زمانی که تمام نقشه های پلید دشمن نقش بر آب شود، از در دوستی وارد می شود. آنگاه به گونه ای ضربه می زند که هیچ دشمنی مانند آن را ندیده باشد.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-سخن یاد کردند بر بیش و کم: از هر دری حرف زدند.
-همه شهر از آوازِ چنگ و رباب / همی خفته را سر برآمد ز خواب: خفتگان در همهی شهر از صدای چنگ و رباب بیدار شدند.
-همی اسپِ تازی برآورد پر: اسبان چنان بهتندی میتاختند یا بر سرِ پا بلند میشدند که گویی بال درآوردهاند.
-اندیشه: در معانیِ فکر، نگرانی، فکروخیالِ منفی در شاهنامه آمده است. در اینجا هم معنی خیال میدهد. خیالِ ایرانزمین به سر آمدن و در پیِ آن اندوهگین شدن. در سرِ سیاوش یادِ روزهایی میآید که در آغازِ همین جنگ با افراسیاب مهمانِ رستم در زاولستان بوده -یا یادِ روزهای کودکیاش که پیشِ رستم در زاولستان گذشته بوده- و از این خیال اندوهگین میشود و:
-ز پیران بپوشید و پیچید روی...: روی برمیگرداند تا این اندوه را از پیران پنهان کند اما پیران ماجرا را میفهمد و اندوهگین میشود و لب به دندان میگزد بهنشانِ همدردی.
باز هم در کوتاهسخن احوالِ درونیِ سیاوش بیان شده است و نیز شخصیتِ پیران.
-یک باره دَم برزدن: دمی آسوده نشستن
-نشست: (آیین و آدابِ) نشستن
-دیدار: رخسار
-بر: سینه
-یال: گردن
-بَرویال: کنایه از اندام است.
-خیره: شگفتزده
-هر زمان: مدام
-نامِ یزدان خواندن: معادلِ ماشاءالله گفتنِ امروزه که هنوز بعضی فارسیزبانان میگویند: نام خدا.
-یکی آن که از تخمهی کیقباد / همی از تو گیرند گویی نژاد: اول این که از طریقِ توست که نژادِ [پادشاهیِ] کیقباد [پدربزرگِ سیاوش] ادامه پیدا کرده است. یا: اعتبارِ خانوادهی بزرگِ کیقباد تو هستی.
-خنیده: شُهره
-شناختن: دانستن
-گر از بودن ایدر مرا نیکویست...: (سیاوش به پیران میگوید:) اگر بودن در توران خیر و صلاحِ من است، جای نگرانی و پشیمانی نیست اما اگر این نیست بگو که من از اینجا بروم و راهِ کشور دیگری را به من نشان بده.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim