eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
426 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ چند کلمه که گاهی اشتباه یا جابه‌جا نوشته می‌شوند: ✅ توزرد ⛔️ توضرب ✅ چرک‌نویس (≠ پاک‌نویس) ⛔️ چک‌نویس ✅ مُقَنّی (چاه‌کن) ⛔️ مُغَنّی (آوازخوان) ✅ بی‌مُحابا ⛔️ بی‌مُهابا ✅ غیظ (خشم) ⛔️ غیض ✅ دورِ زمانه ⛔️ دور و زمانه ✅ خُرد (ناچیز، اندک) ⛔️ خورد ✅ در ⛔️ درب ✅ اولویت ⛔️ اُلویت ✅ فلاسک ⛔️ فلاکس ✅ انزجار ⛔️ انضجار ✅ مُهَیّا ⛔️ مُحَیّا ✅ مابِازا ⛔️ مابه‌ازا ✅ با وجود این ⛔️ با این‌ وجود 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را من سیر نخواهم شدن از وصل تو آری لب تشنه قناعت نکند ماء معین را میدید اگر لعل تو را چشم سلیمان می‌داد در اول نظر از دست نگین را بر خاک رهی تا ننشینی همهٔ عمر واقف نشوی حال من خاک نشین را بر زخم دلم تازه فشاند نمکی عشق وقتی که گشایی لب لعل نمکین را گر چین سر زلف تو مشاطه گشاید عطار به یک جو نخرد نافهٔ چین را هر بوالهوسی تا نکند دعوی مهرت ای کاش بر آری زکمر خنجر کین را در دایرهٔ تاج‌وران راه ندارد هر سر که به پای تو نسایید جبین را چون باز شود پنجهٔ شاهین محبت درهم شکند شه پر جبریل امین را روزی که کند دوست قبولم به غلامی آن روز کنم خواجگی روی زمین را گر ساکن آن کوی شود جان فروغی بیرون کند از سر هوس خلد برین را 🖊@ghalatnanevisim
واژه‌های فارسی را جایگزین واژه‌های غیر فارسی کنیم. بنویسیم👇        ننویسیم👇 تن‌درست سالم رخداد حادثه پافشاری تاکید گپ چت کارگروه کمیته برجسته، نمونه شاخص سنگ‌دلی قساوت دست‌کاری تحریف درخشش جلوه نوشت‌افزار لوازم‌التحریر دست‌یافتنی میسور تهی‌دست فقیر دستاورد نتیجه به‌باور به‌زعم 🖊@ghalatnanevisim
🔶 ممیّز گاهی بین صفت شمارشی و موصوف (عدد و معدود) و نیز بین صفت مبهم «چند» و «چندین» و موصوف آن‌ها کلماتی مخصوص به‌عنوان واحد شمارش می‌آورند که «ممیّز» نامیده می‌شوند و می‌توان آن‌ها را با صفت شمارشی جمعاً صفت شمارشی مرکّب فرض کرد. 🔶 مشهورترین ممیّزها عبارتند از: 1⃣ باب، برای خانه و دکان و کاروانسرا و... .: دو باب خانه، چند باب کاروانسرا. 2⃣ توپ، برای پارچه: دو توپ ابریشم، دو توپ کرباس. 3⃣ جفت، برای کفش و جوراب و جز آن: چهار جفت کفش، ده جفت جوراب. 4⃣ جلد، برای کتاب و دفتر: ده جلد کتاب، بیست جلد دفتر. 5⃣ دست، هم برای لباس و هم برای شش عدد ظرف و قاشق و غیره: دو دست لباس، سه دست بشقاب. 6⃣ دستگاه، برای اتومبیل و رادیو و تلویزیون و امثال آن‌ها: دو دستگاه رادیو، سی دستگاه موتور 7⃣ دوجین، برای هر دسته یا بستهٔ دوازده‌تایی: یک دوجین کمربند، ده دوجین جوراب. 8⃣ رأس، برای گاو و گوسفند و بز و خر و جز آن: صد رأس گوسفند، شش رأس گاو. 9⃣ سر، برای انسان در عایله: ده سر عایله. 0⃣1⃣ طاقه، برای شال و پتو و پارچه: هفت طاقه شال، هشت طاقه پتو. 1⃣1⃣ فروند، برای کشتی و هواپیما و هلی‌کوپتر: چهار فروند هواپیما، سه فروند کشتی. 2⃣1⃣ قبضه، برای اسلحهٔ سبک: سه قبضه تیر، دو قبضه چاقو، سه قبضه تفنگ. 3⃣1⃣ قطعه، برای زمین و هم‌چنین برای فرش: دو قطعه زمین، ده قطعه فرش. 4⃣1⃣ قواره، هم برای زمین و هم برای پارچه: چهار قواره زمین، دو قواره پارچه. 5⃣1⃣ نفر، برای انسان: چهل نفر دانش‌آموز، صد نفر کارگر. ✅ احمدی گیوی، حسن و حسن، انوری، دستور زبان فارسی ۱، چاپ چهارم، تهران: انتشارات فاطمی،۱۳۹۴، ص ۱۳۰تا۱۳۱. 🖊@ghalatnanevisim
هَرَسْ کردن به معنای «شاخه‌های زاید درخت را بریدن». هَرَس، به فتح اول و دوم، به همین صورت، یعنی با «ه‍» هوّز، نوشته می‌شود. بعضی می‌پندارند که این کلمه عربی است و آن را به صورت حرس می‌نویسند. ص۴۱۲ 🖊@ghalatnanevisim
✅ به طرف ... ❌ بطرف ... *نوشته شده در تابلو های شهری 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هشتم : در آداب صحبت 🌺 آداب ۲۵ 💫 گفتن خبر بدی که باعث رنجش می شود را به دیگران واگذار و از گفتن آن صرف نظر کن. 🔸بلبلا، مژده‌ی بهار بيار 🔹خبرِ بد به بوم بازگذار (۱) ۱_ بوم: جغد 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و چهلم و هشتم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-آفرین: دعا، سپاس -سخت: بسیار -مَبُرّاد: حالتِ دعاییِ مبُرّد؛ بریده نشود. دور مباد. -از گوهرِ تو مبراد بخت: بخت از نژادِ تو دور مبادا. بخت همیشه با این خانواده یار بادا. -پرخاش: کنایه از جنگ -آرام: کنایه از صلح -کین: دشمنی -این را به گیتی ندانیم جفت: (افراسیاب می‌گوید:) برای سیاوش همتایی در جهان نمی‌شناسیم. بی همتاست او. -بالا: قامت -فر: شُکوه -رد: بزرگ، پهلوان. در شاهنامه در بسیاری جاها لقبِ افراسیاب است. -شکیبیدن: تاب آوردن (در غم و سختی) -بُرز: بلند -مرا دیده در خوب‌دیدارِ او / بماند و، دلم خیره در کارِ اوی // که فرزند باشد کسی را چنین / دو دیده بگرداند اندر زمین: (افراسیاب می‌گوید:) چشمِ من ماتِ رخسارِ زیبای او (سیاوش) است و دلم حیران در کارش. کاوس باوجودِ چنین فرزندی چطور (از او چشم برگرفته و) مدام چشمِ طمع به دیگرکشورها دارد؟ یا: کسی چون کاوس که چنین فرزندی دارد دیگر از دنیا چه می‌خواهد؟ باید چشم از دنیا و هر چه در آن است برگیرد. -زربفت: قالی یا پارچه‌ی بافته به زر -پرستنده: خدمتکار -فراخ: آسوده، آزاد -سیاوش چو در پیشِ ایوان رسید / سرِ طاقِ ایوان به کیوان رسید: تصویری بسیار زیبا با شخصیت دادن به طاق، که از خوشحالیِ بسیار از دیدنِ سیاوش و جای دادن به او سرش به کیوان رسیده! -هشیوار: هشیار -خوان: سفره -نشستنگه: جا، بساط -رود: ساز -رامشگر: نوازنده، خواننده، خنیاگر -خیره: گیج، ازخودبی‌خود (در این‌جا از مستی) -به مستی از ایران نیامدش یاد: شاعر جا به جا یادآوری می‌کند که سیاوش دائم در فکرِ ایران است. این‌جا هم گویی می‌گوید که فقط مستی‌ست که می‌تواند ساعتی یادِ ایران را از سرِ سیاوش دور کند. -چنین گفت با شیده افراسیاب...: افراسیاب بسیار هوای سیاوش را دارد و اجازه نمی‌دهد دمی به او بد بگذرد مبادا که دلتنگ شود. در این‌جا هم سفارش می‌کند که وقتِ سحر با هدیه‌های بسیار پیشِ سیاوش بروند و برای این کار پسرِ خودش شیده را می‌فرستد که به‌این‌ترتیب حسِ برادری و پدرپسری را در سرِ سیاوش بیندازد و از دلتنگیِ او بکاهد. -مهترِ انجمن: بزرگ/بزرگانِ جمع -خامش: باوقار، به‌متانت 🖊@ghalatnanevisim