eitaa logo
غلط ننویسیم
16.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
173 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ... این هست که ❌ کاری که باید بکنند این هستش که 🖊@ghalatnanevisim
خوب‌ام ❌ خوبم ✅ 🔸نکته صورت متصلِ فعلِ بودن» به‌معنی «هستم»، مانند «خوبم»، پیوسته نوشته می‌شود. 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت 🌺 حکایت ۱۲ 💫 سالی، با گروهى از حاجیان به سوى مكه حرکت می کردیم که بین پیادگان درگیری صورت گرفت، داعی(۱) هم جزو پیادگان بود. به سر و صورت هم افتادیم و دعوا بالا گرفت. يكى از کجاوه نشینان(۲) به همتای خود گفت: عجبا! پياده سرباز هنگامی که خود را به آخر خط می رساند به مقام وزيری نایل می شود، ولى پيادگان راه حج كه بيابان را به پايان مى رسانند حالشان بدتر از قبل مى شود. 🔸از من بگوى حاجى مردم گزاى را (۳) 🔹كو پوستين خلق به آزار مى درد. 🔸حاجى تو نيستى شتر است از براى آنک 🔹بيچاره خار مى خورد و بار مى برد ۱_داعی: کسی که مردم را به دین خود دعوت می کند ۲_کجاوه: نشيمنی روپوش دار که از چوب می سازند و يک جفت آن را به يکديگر بسته بر شتر بار می کنند و در هر يک از آن دو کسی می نشيند. عدیل: دو کس که هر دو جانب یک کجاوه نشینند هر کدام از آنها عدیل یکدیگرند. ۳_از قول من به حاجی مردم آزاری که باعث آزار دیگران می شود بگو ای بیچاره، تو حاجی نیستی بلکه حاجی، آن شتری است که خار می خورد و تو را با خود تا خانه خدا حمل می کند(کنایه از این است که او هم این راه را با تو طی می کند اما تفاوت این است که شتر فقط خار می خورد و آزاری نمی رساند. 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و شانزدهم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-سیاوش بگفت آن کجا رفته بود / و زان در که سوداوه آشفته بود: سیاوش آن چه اتفاق افتاده بود و دلیلِ خشمگین شدنِ سودابه را گفت -اظهارِ عشقِ سودابه به او، و خشمِ سودابه از پس زده شدنِ این عشق توسطِ او. -بتان: زیبارویان -بگفتم: "همه هر چه شاهِ جهان...: (سودابه می‌گوید که به سیاوش) گفتم: شاه همه‌گونه چیزی به تو می‌دهد. من هم افزون بر آن، چیزهای بیشتری می‌دهم و همین‌طور چیزهای زیادی هم به‌عنوانِ جهیز به دخترم می‌دهم که به خانه‌ی تو بیاورد. اما او گفت که مال‌ومنال به‌کارِ من نمی‌آید و میلی به دیدنِ دخترِ تو ندارم. من فقط تو را می‌خواهم، که بی تو نه گنج به‌کارم می‌آید و نه کسی دیگر. -راهِ دیدار: میلِ ملاقات -دو دست اندرآورد چون سنگ٘ تنگ: دو دستش را محکم و تنگ چون سنگ دورِ من حلقه کرد. -فرمان نکردن: فرمان نبردن، سرپیچی کردن -همه: اصلاً -نهان: درون، شکم -ز بس رنج، کشتنش نزدیک بود: دراثرِ ضرباتِ سیاوش نزدیک بود بچه‌ی در شکمم کشته شود. -به‌کار نیامدن: بی‌فایده بودن -تنگی‌دل آرد خِرد را به خواب: خشمگین شدن خرد را از کار می‌اندازد. -نگه کرد باید بدین‌بر نخست / گوایی دهد دل چو گردد درست: این کار را باید خوب پژوهید تا دل گواهی دهد راهِ حل آن چگونه است (اگر راهِ‌حلِ آن با منطق جور درآمد، عقل آن را تٲیید می‌کند). -پادافره: مجازات -بدان بازجستن همی چاره جُست: برای آن بررسی راه و تدبیری پیدا کرد. -می: شراب جز کاربردِ اصلی‌اش، کاربردِ درمانی و خوش‌بوکنندگی نیز داشته؛ در این‌جا خوش‌بوکنندگیِ آن مدِنظر است. -پسودن: لمس کردن -غمی گشت و سوداوه را خوار کرد / دل خویش را زو پرآزار کرد: (کاوس) از سودابه اندوهگین شد و سودابه در نظرش پَست شد و دلِ کاوس از او پردرد. -ز هاماوران زان پس اندیشه کرد...: (کاوس پس از آن که دید بوی عطرِ سودابه در سیاوش نبود، پس سیاوش دست به سودابه دراز نکرده و سودابه مقصر است، خواست او را بکُشد اما) نگران شد که مبادا از سرزمینِ پدریِ سودابه آسیبی به ایران برسد؛ جز این، در زمانِ زندانی بودنِ کاوس در هاماوران سودابه بود که به دادِ او رسیده بود و پرستارش بود و از درد و اندوهِ کاوس به خود پیچیده بود و هیچ نگفته بود؛ سوم این که کاوس هنوز عاشقِ او بود و از بدی‌اش می‌توانست چشم‌پوشی کند؛ چهارم، از سودابه فرزندانی کوچک داشت؛ پس، از کشتنِ سودابه منصرف شد. و به سیاوش گفت که نگرانِ این ماجرا نباش و همیشه هشیاری و آیینِ نیک و دانش را پیشه‌ی خود کن. این ماجرا را دیگر فراموش کن و به کسی نگو، تا مردم آن را جدی نگیرند و نقلِ مجالس نشود. 🖊@ghalatnanevisim
✅ رسم کتابخوانی، انس با کتاب 🔹 مسئله‌ی مطالعه و کتابخوانی مهم است. در جامعه‌ی ما بی‌اعتنائی به کتاب وجود دارد. 🔸 گاهی آدم می‌بیند در تلویزیون از این و آن سؤال می‌کنند: آقا شما چند ساعت در شبانه‌روز مطالعه می‌کنید، یا چقدر وقت کتابخوانی دارید؟ یکی می‌گوید پنج دقیقه، یکی میگوید نیم ساعت! انسان تعجب می‌کند. ما باید جوانان را به کتابخوانی عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانی عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. 🔹کتابخوانی در سنین بنده - که البته بنده چندین برابر جوان‌ها کتاب میخوانم - غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانی در سنین جوانها و شما عزیزانی که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه برای انسان می‌ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می‌توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. 🔸 البته از هرزه‌گردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئله‌ی بعدی است؛ مسئله‌ی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند. البته باید دستگاهها مراقب باشند، اشخاص مواظب باشند، هدایت کنند به کتاب خوب؛ که با کتاب بد، عمر ضایع نشود. ✍️ بیانات مقام معظم رهبری در موضوع کتابخوانی ۱۳۹۱/۰۷/۲۰ 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: زیباترین داستان های سعدی ✍نویسنده: علیرضا تنهائی ناشر: انتشارات متخصصان کتاب زیباترین داستان‌های سعدی را علیرضا تنهائی با هدف معرفی شخصیت، زندگی و همینطور حکایت‌های زیبا و اشعار هنرمندانه‌ی سعدی شیرازی، استاد بی‌بدیل شعر و نثر فارسی تالیف کرده‌ است. این کتاب اثری خوش‌خوان، جذاب و گیرا برای همه‌ی دوستداران شعر و ادبیات و به‌ویژه طرفداران سعدی به‌شمار می‌رود. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل عشاق روا نیست که دلبر شکند گوهری کس نشنیده است که گوهر شکند بر نمی‌دارم از این در سر خویش ای دربان صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند 🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی محتوا           👈 درون‌مایه کلمه عبور            گذرواژه مبتلا                   دچار ماحصل               دستاورد بی‌تردید               بی‌گمان مسلما                  بی‌گمان مجرب                 کارآزموده مرور                    بازبینی 🖊@ghalatnanevisim
✍ ملاک‌های تشخیص جملهٔ پایه و جملهٔ پیرو 1⃣ پیوندهای وابستگی بر سر جملهٔ پیرو می‌آیند و در مواردی هم که در آغاز آن واقع نشوند در هر حال قبل از فعل آن قرار می‌گیرند: به مسافرت نمی‌روم مگر اینکه سعید هم بیاید. درسم وقتی‌که تمام شد به شهرمان برمی‌گردم. ◻️یاد‌آوری: پیوندهای گسسته در آغاز و در پایان جملهٔ پیرو قرار می‌گیرند: وقتی به خانه رسیدم که دیگر شب شده بود. 2⃣ اگر جملهٔ مرکبی فاقد پیوند باشد می‌توان با توجه به وجه فعل‌های آن پی برد که کدام‌ یک پایه است و کدام یک پیرو. اگر در یک جملهٔ مرکب وجه یکی از افعال اخباری و وجه دیگری التزامی باشد جمله‌ای که وجه فعل آن اخباری است جملهٔ پایه است و جمله‌ای که وجه فعل آن التزامی است جملهٔ پیرو است: می‌خواهم به سفر بروم. در این جمله «می‌خواهم» پایه است و «به مسافرت بروم» به اعتبار وجه التزامی فعل آن پیرو به شمار می‌آید. 3⃣ در جمله‌های مرکبی که پیوند ندارند و به اعتبار وجه آن‌ها نیز نمی‌توان جملهٔ پایه و پیرو آن‌ها را تشخیص داد، باید به‌معنی جمله‌ها توجه کرد. برای مثال، در جملهٔ «کوشش کنید، موفق شوید»، جملهٔ «موفق شوید» پیرو است، زیرا از معنی آن چنین برمی‌آید که یک پیوند در آغاز آن مستتر است: کوشش کنید تا موفق شوید/ برای اینکه موفق شوید کوشش کنید. 4⃣ آهنگ کلام در جمله‌های پایه و پیرو متفاوت است. این نکته باید در کتاب‌های آواشناسی شرح شود. در اینجا به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که جملهٔ پیرو اگر پیش از جملهٔ پایه بیاید (که در غالب جمله‌های مرکب چنین است) آهنگی دارد که نشان می‌دهد جمله تمام نشده است. ✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۱۹۹ تا ۲۰۰. 🖊@ghalatnanevisim
✅ نصف جواب ❌ خب..نصفه جواب را استاد گفتند 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت 🌺 حکایت ۱۳ 💫 هندویی، در حال یادگیری مهارت نفط اندازی(۱) بود.حكيمى به او گفت: تو كه در خانه ساخته شده از نى زندگى مى كنى چنين بازیچه اى براى تو روا نيست. 🔸تا ندانى كه سخن عين صوابست مگوى 🔹وآنچه دانى كه نه نيكوش جوابست مگوى(۲) ۱_ نفط اندازی: نوعی آتش بازی و آتش از دهان بیرون دادن ۲_ تا زمانی که هنوز نمیدانی کلامت نیکوست یا نه، چیزی نگو و تا زمانی که هنوز نمیدانی عاقبت رفتارت چیز انجام مده. 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و هفدهم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-چو دانست سوداوه کو گشت خوار، / نیاویخت اندر دلِ شهریار، // یکی چاره جست اندر آن کار٘ زشت. / ز کینه درختی به‌نوی بکِشت: سودابه وقتی دید حرفش در کاوس کارگر نیفتاده و پیشِ او خوار شده، نیرنگی زشت زد و درختِ کینه‌ی‌ تازه‌ای کاشت، یعنی کینه‌ی تازه‌ای پرورد. -پرده‌ندرون: درونِ پرده، کنایه از شبستان -بند: نیرنگ -گران: سنگین، باردار -همی از گرانی به‌سختی گذاشت: از سنگینیِ بارداری به‌سختی راه می‌رفت یا: به‌سختی روز می‌گذراند. -از آغاز٘ پیمانت خواهم نخست: (سودابه به آن زن گفت که) ابتدا باید قولِ وفاداری به من بدهی. -ستَد: ستاند. گرفت. -یاد کردن: گفتن -یکی داروی ساز کاین بفگنی / تهی مانی و رازِ من نشکنی // مگر کاین چنین بند و چندین دروغ / بدین بچگانِ تو گیرد فروغ: (سودابه به آن زن می‌گوید:) دارویی بساز که این بچه‌‌ات را بیندازی. از این بارِ در شکمت خالی شوی و جای آن، رازِ مرا در دل نگه داری! تا شاید این دروغ‌های من به‌وسیله‌ی این بچگانِ تو راست جلوه کند و تٲیید شود. -چنین کشته‌ی ریمن‌اهریمن است: (این کودکان) این‌گونه به‌دستِ اهریمنِ پلید (سیاوش) کشته شده‌اند. -مگر کاین شود بر سیاوش درست: باشد که دروغ‌های من به‌وسیله‌ی این تهمت که به سیاوش می‌زنیم راست‌ودرست جلوه کند. -گر این نشنود، آبِ من نزدِ شاه / شود تیره و، دور مانم ز گاه: اگر (کاوس) این نیرنگ را باور نکند، آبرو و اعتبارِ من پیشِ او از بین می‌رود، و همین‌طور جاه‌ومقامم. -سر افگنده بودن: فرمانبردار بودن -دو بچه چنان‌چون بود دیوزاد. / چه باشد چو دارد ز جادو نژاد!؟: دو بچه‌ی (آن زن که آن‌ها را سقط کرد) چون دیو بودند. عجیب هم نیست، چون نژادشان از زنِ جادوگر بود. -جامه: رختخواب، بستر -تن بر جامه افگندن: به رختخواب رفتن، خوابیدن -نهفت: شبستان -گوش گشادن: دقت کردن -روزگار گشتن: اتفاق افتادن، ماجرایی پیش آمدن -دم نزدن: حرف نزدن -شبگیر: سحرگاه -خسته‌جگر: زار -روشن ببین آفتاب: حقیقت را ببین که چون روز روشن است. دیگر از این روشن‌تر!؟ -به گفتارِ او خیره ایمن شدی: بیهوده به حرفِ او (سیاوش) اعتماد کردی و از او آسوده‌خاطر شدی. -پراندیشه: نگران -یک زمان: مدتی -چیزی را بر دل آسان کردن: چیزی را سخت نگرفتن، اهمیت ندادن به آن -نگه کردن: دقت کردن، بررسی کردن -اختر نگاه کردن: طالع دیدن -جُستن: خواستن، طلب کردن -پرسیدن: احوالپرسی کردن، موردِ لطف قرار دادن -پرگار راندن: پژوهیدن -به دانش برانند پرگارِ اوی: با دانش حقیقتِ کارِ او (سودابه) را روشن کنند. -نهفته برون آورید از نهفت: رازِ پنهان (قصه‌ی آن دو کودک) را به اختربینان گفت. -زیج: جداولِ احوالات و حسابِ ستارگان و نیز علمِ نجوم و اختربینی -صرلاب: کوتاه‌شده‌ی اسطرلاب، ابزارِ ستاره‌شناسی -این کی بود که جایی که زهر افگنی می بود!؟: مگر ممکن است که جایی زهر بریزی و تبدیل به پادزهر شود!؟ کنایه از امرِ ناممکن (بچه‌ی کاوس بودنِ آن دو کودک). -بند: پیوند -گر از گوهرِ شهریاران بُدی، / از این زیج‌ها جُستن آسان بدی: اگر این دو کودک از نژادِ شاهان بودند، یعنی فرزندِ کاوس (و سودابه)، دیدنِ طالع‌شان کارِ آسانی بود. پس حالا که طالع‌شان به‌آسانی پیدا نیست، فرزندِ کاوس و سودابه نیستند و بچه‌ی کسانی دیگرند. -نشان: خبر، گزارش -بی‌انجمن: در خلوت، به‌صورتِ غیرعلنی 🖊@ghalatnanevisim
   در واژه‌های پایان‌یافته به همزه‌ای که پیش از آن حرف «ا» قرار دارد (الف ممدوده)، مانند آراء، اعضاء، انشاء، شهداء و ...، در نگارش فارسی‌، همزه حذف می‌شود. پس می‌نویسیم: 🔸شمارش آرا تا فردا ادامه دارد.  🔸 زنگ انشا، زنگ تفریح بود! 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 شگفتانه جدید ایتا! با به‌روزرسانی جدید ایتا 📲، امکان شگفت‌انگیزی به اسم برنامک‌های ایتا براتون فعال شده! 🚀 اگه می‌خوایید یاد بگیرید چطور از این قابلیت استفاده کنید و کسب‌وکارتون رو به 32 میلیون کاربر ایتا نشون بدید، این فیلم 🎥 رو حتماً ببینید! 🔗 همین حالا ایتا رو به‌روزرسانی کنید و قدم به دنیای برنامک‌ها بگذارید! 🌐 🚀 💼 ‌
📚عنوان: مثنوی معنوی به نثر روان ✍نویسنده: فریبا جعفری، مولانا جلال الدین محمد بلخی ناشر: انتشارات ملینا قصه و حکایت یکی از گونه‌های ادبی است که از دیرباز پیوند تنگاتنگی با ادبیات عرفانی داشته و حکما و عرفا از آن برای انتقال مفاهیم و حکمت‌های مدنظر خود استفاده کرده‌اند. در کتاب مثنوی معنوی به نثر روان - جلد سوم، فریبا جعفری حکایت‌ها و داستان‌های مثنوی معنوی، سروده‌ی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی را، به همراه شرح آن‌ها، به نثری ساده و خالی از تکلف‌های ادبی بازنویسی کرده تا مخاطب عمومی بتواند با مطالعه‌ی آن بهتر و بیشتر با مثنوی آشنا شود. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندهی گوش خود به فریادم یا به گوشَت نمی‌رسد دادم تو چو لیلی و من چو مجنونم تو چو شیرین و من چو فرهادم 🖊@ghalatnanevisim