eitaa logo
قرار اندیشه
244 دنبال‌کننده
503 عکس
240 ویدیو
6 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
جای روایتی در زیر این تصویر خالیست! شاید باید هیچ نگفت و تماما به تماشای آن نشست؛ چشم دوخت و تنها در آن نفس کشید تا تو را در قصه‌اش همراه کند و تو را نیز در جایی که باید باشی، مستقر کند. جایی که تنها حضورِ حقیقیِ تو بر این کره خاکی است تا بار الهی را بر دوش کشی و سهم خود را در این جهان ادا کنی. فلسطین، تجسمِ اربعین، نور، روشنایی، دریا، گلی رز همراه با خار در دستانی که پرچم هویتش را بر فراز آسمانی آبی در آورده.... بالای سرها... و راهی که از سر گرفته شد... همه چیزش شاعرانه است... شعری حقیقی. تمثیلها شاعرانه در هم تنیده‌اند و یگانگی‌اش در یک قاب ثبت شده‌ است. 🖊 @gharare_andishe
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزها می‌گذرد و شبها نیز هوا ابریست و ابرها خون بار و آسمانِ سرزمین پیامبران، بی‌تاب از رفت و شد ملائکه، البته در ایام الله‌ های زمین، ملائکه شوق در آغوش کشیدن انسان را دارند و در حیرت عظمت وجود انسان پر از شعف حضورند... این روزها آن‌ها متحیر کودکانِ آدمند که مشق عشق و ایثار می‌کنند. کودکانی که شهادت قصه ی هر دم شان است و بازی‌هایشان شهادت و آن را خیرترین خیر می‌بینند و گویا هم‌نوا با شهدای تاریخ و چون شهید حججی می‌خوانند: «هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما» کودکانی که شیرمردان و شیرزنان تاریخ خویش اند، آری شیربچه‌های غزه، چنان ایستاده‌اند و جام شهادت را مطالبه می‌کنند که شهادت جویان جبهه مقاومت، خویشتن خویش را در وجودشان می‌یابند... اشک‌های طلب، جان را می‌سوزاند و خون‌ها در جوش و خروش است برای ریخته شدن... در این عالم چه خبر است!؟ روزهایی نظر عاشقان و آزادی خواهان به مهرداد عزيز الهی ها، محمدحسین فهمیده ها و بهنام محمدی ها و بابک سرمدی ها بود و... می‌اندیشیدند که این نوجوانان نورسته چه دیدند و پای چه ایستادند؟ و در نجوای تاریخ صدای قاسم بن الحسن علیه السلام چه کرد با جان شان؟ ... امروز گویا خون‌ها، همه در هم آمیخته شده و نوای علی‌اصغرها و رقیه ها و عبدالله ها و قاسم ها، زمین و آسمان ها را بی‌تاب فرجی از جنس فرج آل الله کرده است و نسلی در حال قد کشیدن هستند تا گامی دیگر به سمت فرج و ظهور آن یار غائب از نظرها را فراهم آورند ... 🖊 @gharare_andishe
3.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای احمدِ عصرِ ما! بگو باز هم بگو محکم و استوار آن قاتلِ غاصب را دعوت کن به مسلخِ عشق، آری تو خالقِ لحظه ی وصلی آن وصلِ بی هجران، آن وصلِ اصل جان‌های عاشق، به سجده ی «بیایید بیایید» تو افتادند، تو ای شیر پسر مکتب حاج قاسم، آری تو سرِّ جانِ اویی، اگر او در غربت و تنهایی با مرگ خونین خویش معاشقه می‌کند، تو باید که چنین محکم و مستانه او را بخوانی آری احمدِ جانِ ما! همه زبان و شعر شو چون همه ی شهدای تاریخ! و باز هم بخوان که "ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما" آری تو نسلی از نور در ادامه خویش داری آری تو معنای خلقتی و ترجمه ی آیه ی "اِنی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمونَ" ای احمد! ای قلبِ تپنده ی انسانیت! بخوان آن درد پیچیده در سینه ی مردم ات را که امروز همه اش غیرت و مردانگی شده، بخوان از جان‌های پاکبازِ کنده شده از دنیا و هرچه رنگِ تعلق پذیرد، بگو برای اسیران و گمگشتگان دنیا ... تو بگو تا شاید قلب‌های یخ زده و چشم‌های خیره شده به دنیا به خود آید، آخ!!!! احمد! ای نوایِ نایِ نی! آخر بشر، گم کرده ی خویش را نیز گم کرده است و درد فراقی دارد، اما کو نی ای که چون تو عاشقانه بنوازد برای او و نینوایی بودنش را به او نشان دهد... احمد جان! باز بگو که بشریت تو را سخت منتظر بود... و آن یارِمنتظَر که برق حضورش در چشمانت می‌درخشید، هر دم در انتظار تو بود... 🖊 @gharare_andishe
آسمان رحمتش را باراند رحمت حق جاری شد؛ برخورد ابر با بار مثبت و منفی سرانجامش جریان رحمانه حق را در بردارد. حرکت عظیم غزه، حرکت حق بر علیه باطل، برخورد حق و باطل... بارش رحمت الهی را در ظاهر و باطن عالم رقم می‌زند. غزه این همه شکوه و ایستادگی‌اش، این همه اقتدار و مظلومیتش، این همه خونهای ریخته را... گشایشش جهان را در آغوش می‌کشد گشایشی عظیم... در ازای هر قطره خون؛ خونِ مکتب حاج قاسم سلیمانی... مکتبی که دل و جان و ظاهر و باطنت را به سمت حق روانه می‌دارد. @gharare_andishe
- ناشناس.mp3
زمان: حجم: 2.41M
از درد مظلومیت فلسطین به خود می‌تابیم اما کاش می‌دیدیم بطن آن وصال شور انگیزش و لقاءالله اش را.... آنگاه تنها برای جاماندگی خویش از آن وسعت و عظمتِ نهایی ترین حضور خون گریه می‌کردیم و می‌سوختیم... آن‌ها که عزتمندانه به نهایت خویش رسیدند و ما مانده‌ایم با دِینی که بر گردن و باری که بر دوش داریم... که همان هم به واسطه و مدد شهدا و امامانمان به وقوع خواهد پیوست. فقط بدانیم که دل سوختن برای غزه نیست... برای خودمان است که مبادا سرگردان جبهه‌ای را برگزینیم که لقاء حق در آن نباشد و وصال، وصالِ با الله نباشد. مبادا راهی که نفس خواهد را انتخاب نمایم و از آن قافله عشق جا بمانم.... که خدا نکند. آری غزه از عشق او نوشید و لبریز شد آسمان لبریز و زمین نیز لبریز... و ای دوست من... بیا تا ما هم به میان رویم تا از لبریزی عشقشان و جریانِ حیاتشان لبریز شویم و جاری... حیاتی در برگیریم و حیاتی نیز بر دیگری ببخشیم. @gharare_andishe
غزه، آری کربلا گشته اینجا کربلاست؛ اگر نه که مردم این‌چنین مقاومت نمی‌کردند... @ghatare_abdishe
غزه، گویا تو امروز مصداق مقاومت تاریخ انسانیتی، آری تو بلندترین غزوه پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلمی؛ چه عجیب است به تو اندیشیدن و امشب هر چه به تو می‌اندیشم، جز حیات و شور و شعف مستانه برای بودنی ماندگار در عرصه تاریخ نمی‌یابم. چطور می‌شود بدون تو امروز انسان و انسانیت را معنا کرد؟ چطور می‌شود بدون تو امروز قرآن خواند و نفس کشید؟ چطور می‌شود به تو چشم دوخت و گذشت و روضه‌ی مقاومت نخواند؟ گویا امروز تو چنان حیرانِ روی حقی و در حرارتِ عشق او گرمی که عالم به وجود تو روشن و گرم شده است و عصر یخبندان را که با قیام خمینی کبیر و استقامت خامنه‌ای عزیز تَرَک‌ها برداشته بود و با نوای او و خون فرزندانش احساس شکستگی می‌کرد، تو مردانه شکستی و ذوب کردی، ای امیدِ چشمان منتظران تاریخ برای نجات بشریت از یخبندان و ظلمت تاریخ... گویا هر چه شعر حیات‌بخش سروده شده در وصف توست. تو فرزند مقاوم بدر و احد و حنین و احزابی. تو جوانمرد جمل و صفین و نهروانی. تو شیر میدان کربلا و شام تاریخی. مادر هستی به ایستادگی‌ات در امتحان عشق می‌بالد و گویا صدای توست که با شور مستانه خویش می‌سراید: من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد وز خواب خوش مستي بيدار نخواهم شد امروز چنان مستم از باده دوشينه تا روز قيامت هم هشيار نخواهم شد تا هست ز نيک و بد در کيسه من نقدي در کوي جوانمردان عيار نخواهم شد آن رفت که مي رفتم در صومعه هر باري جز بر در ميخانه اين بار نخواهم شد از توبه و قرايي بي‌زار شدم، ليکن از رندي و قلاشي بيزار نخواهم شد از دوست به هر خشمي آزرده نخواهم گشت وز يار به هر زخمي افگار نخواهم شد چون يار من او باشد، بي‌يار نخواهم ماند چون غم خورم او باشد غم خوار نخواهم شد تا دلبرم او باشد، دل بر دگري ننهم تا غم خورم او باشد، غمخوار نخواهم شد چون ساخته دردم، در حلقه نيارامم چون سوخته عشقم، در نار نخواهم شد تا هست عراقي را در درگه او باري بر درگه اين و آن بسيار نخواهم شد آری تو از فریاد صلح بیدادگونه اشعری‌ها رهیده‌ای، تو امیدت از مسلمان‌نماها و سازمان‌های نمادین حقوق بشر آزاد شد، تو آزاده‌ای آزاده از همه‌ی شعارهای مضحک انسان‌نماهای تاریخ، بخوان که نوای شیرینت، قلب‌های خواب‌زده و گمگشته‌ی بی‌تاب را به سمت میخانه‌ی عالم عشق می‌کشاند. ادامه بده که نوای همه‌ی انبیاء و اولیاء و عشاق عالم در آوای شیرین و سوزناکت شنیده می‌شود. چه کسی دردهای تو را می‌فهمد؟! تو چطور ایستادی که درد عشق و حمل آن مولود پاک بی‌بدیل شدی؟ غزه، مادری‌ات مبارک؛ آری تو مادری! تو ناله‌های بیت‌الاحزان حضرت زهرایی، تو صدای حضرت زینبی که در شام بلای عالم، خطبه می‌خوانی و فرزندان اسیر در چنگال فریب گرگان گوسفندنما را مادری می‌کنی و می‌رهانی... همه فکر می‌کنند تو محتاج کمکی ولی گویا قصه برعکس است، همه نیازمند مقاومت تواَند تا دیگر بار انسان متولد شود آن هم انسانی از جنس آخرین. سال‌هاست انتظارهایمان درهم پیچیده و اما قصه‌ی مادری پر از ایمان و یقین تو ادامه دارد و راهت راهی است که از کوثر گرفته‌ای. لبیک به تو و آن مادری که حیات از او گرفته‌ای... 🖊 @gharare_andishe
هدایت شده از تو بگو ...
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو را که دیدم یادم افتاد به شیرزنی که میان یک گله کفتار تنها شده بود اما می دانست که بارِ یک تاریخ افتاده روی شانه هایش. پس خم به ابرو نیاورد و با آنکه بی پناه شده بود اما حیدری رجز می خواند. زنده باشی زن، زنده باشی شیرزنِ غزّه ، زنده باشید همه ی شما دلاور زنان و مردان و کودکانتان که بار این تاریخ را بر دوش کشیده اید . آری شما شریف هستید، شما عین شرافت و عزت هستید. در این هفتاد روز هرکس خواسته مثالی از عزت و شرافت بزند نامِ شما را برده و خدا با شماست. یا لَیتَنا کُنا معکم @nanetazeh
هدایت شده از تو بگو ...
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ دلش یک تکّه «نانِ تازه» می خواهد. تنها شده، پدرش در بهشت است. تو یک قهرمانی دختر! یک تاریخ چشم به راهِ همین شب ها و روزها بوده است؛ همین شب ها و روزهای بی پناهیِ شما که شده پناه و مأوای یک جهانِ پوچ و بی معنا. شما درست سر جای خودتان ایستاده اید، درست نوکِ قلّه، همانجا که همه نفس نفس زنان به سمت شما می آیند تا بچشند یک حیاتِ تازه را، تا تازه کنند جانشان را، تا خودشان را در جهانِ شما تجربه کنند و بمانند پایِ خودشان، پای عزّت و شرافتِ و انسانیتِ خودشان... یک جای تاریخ هم،حوالی سال ۶۱، نوشته اند دختری بهانه می گرفت، نه با نان آرام می گرفت و نه حتی با آغوش عمّه، فقط پدر را می خواست. پدر آمد و دختر را با خود به بهشت بُرد. @nanetazeh
@soha_simaاز ملک لایبلی تا ملک سلیمانی.mp3
زمان: حجم: 8.28M
‌ آدم در بهشت در تمنای «مُلکِ لایَبلی» افتاد و نحوه‌ای از بودن را تمنا کرد که از بلا دور باشد، غافل از آنکه بهشت لِقا و رؤیت جز به بلا میسر نمی‌شود؛ لاجرم هبوط پیش آمد و انسان خود را در جهان عداوت و ‌کینه یافت. زندگی هایی که خود را در فرار از بلا تعریف می‌کنند، با عداوت و کینه روبرو می‌شوند. در این میان این حاج قاسم‌ها بودند که همچنان خود را در بهشت لقا و رؤیتِ حق حفظ کردند و بلاهای روزگار را به جان خریدند و هرجا خطری در میان بود، سینه خود را مهیای گلوله‌ها کردند. 🎙 بشنوید| @soha_sima