صبح آمده وطعم "سلام"ت عسلیست
هـر "صبح بخیرِ" نقرهفامت عسلیست
دیگر چه نیازیست به صبحانه ، گلم ؟!
وقتی لب و چشم و کلامت عسلیست
#شهراد_میدری
@golchine_sher
دنیا به چشمهای من انگار گلشن است
چشمم به نور حضرت دلدار روشن است
شادم از اینکه فاصلهای نیست بین ما
از او سرشته است دلم، دوست با من است
هر کس که سنگ زد به دلم خسته شد فقط
با لطف دوست، شیشۀ این قلبْ نشکن است
با او ضرر نمیزند اصلا به من کسی
آتش اگر به من برسد سرد و ایمن است
زیبایی از اسامی حُسنای او گرفت
انگشتر و مدال که بر دست و گردن است
یک روز لال بود همین شاعری که حال
با ذکر دوست عطر دهانش چو سوسن است
#زینب_نجفی
#راجی
@golchine_sher
از سنگ پُر کردی اگرچه بالشم را
من در تو پیدا کرده ام آرامشم را!
افتاده ام در چال نرم گونه هایت
باید بخندی تا ببینی چالشم را
از عشق نام اصلی ام را پرس و جو کن
تا خود بگوید علّت پیدایشم را
این خانه روشن مانده ، قلب من گواهت!
از آتش زرتشت دارم تابشم را
زخم تبرها یادگاری باستانی است
با جان خریدم قرن ها فرسایشم را
حتی اگر پاییز باغم را بگیرد
امضا نخواهم کرد برگ سازشم را
امشب شدم پروانه تا بهتر ببینی
با کرم های کور ، فرق فاحشم را!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ
این درگه ما، درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
#ابوسعید_ابوالخیر
@golchine_sher
تو را بوسیده ام چون آفتاب آهسته آهسته
بیا بر چشم ِتار من بتاب آهسته آهسته
هم اینکه عکس ِماهت توی حوض آب می افتد
بغل میگیرمت در عمقِ خواب آهسته آهسته
شبیه رقص ِماهی های قرمز خوب پیدایی
دلم گم میشود در تنگِ آب آهسته آهسته
نه تلخی می کنی با من نه شیرینی، نمی دانم
تو را می خواهم ای حلوای ناب آهسته آهسته
حواسم پرتِ دنیای تو شد دنیا به کامم شد
چه زیبا رفت از دستم حساب آهسته آهسته
گل ِرویِ تو در هر شاخساری آبرو دارد
از ابروی تو می گیرم گلاب آهسته آهسته
نگاهت را نگیر از چشمِ من یک روز می بینی
که دنیا می شود بی تو خراب آهسته آهسته
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
آه ای غمت قصیدهی بیانتها حسین!
غم با دلت عجين شده از ابتدا حسین!
در موی بیدهای جهان مویه میکنند
موسیقی عزای تو را بادها حسین!
ای حُسن بیبدیل! چه حُسن سلیقه داشت
آن که نهاد نام بلند تو را "حسین"
تا بوده نی به حرمت تو گل نداده است
این است فرق بین نی و نیزهها، حسین!
وقت نوشتن از تو قلم سرخ میشود
همخانواده است گل سرخ با حسین
من ماهی قناتم و روز و شبم یکیست
ای کاش میرساند به دریا مرا حسین.
ای شعر ناب نام تو را "آب" مینهم
تا بعد خواندن تو بگویند: "یا حسین"!
#کبری_موسوی_قهفرخی
@golchine_sher
ویرانهٔ جاوید بماند دل بیعشق
آن دل شود آباد که ویرانهٔ عشق است
#عرفی_شیرازی
@golchine_sher
خیلی حسین زحمت ما را کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک اربعین زیارت ما را ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
#احمد_ایرانی_نسب
#عضوکانال
@golchine_sher
من برایت کوه کندم، تو مرا از ریشه ام
عاشقی نه، بلکه رسوایی ست با تو پیشه ام
لابلای عشق بازی ها نمی بینی مرا
می رسد اما به گوش تو صدای تیشه ام
سال ها بوی شکار تازه ای گیجم نکرد
کاش آن شب هم نمی کردی گذر از بیشه ام
رفتی و غم های من شد صد برابر بیشتر
سنگ دل دیدی چه کردی با دل چون شیشه ام؟
بی وفایی کرده ای اما نمی دانم چه شد
شوق دیدار تو رد شد باز از اندیشه ام
#محمد_شیخی
@golchine_sher
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسأله ها را...
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
قلبِ سالارِ بنی آدم دریغا پُر غم است
عرش و فرشِ عالمِ امکان سراسر ماتم است
آهِ جانسوزِ عزا تا نُه فلک پیچیده است
زین مصیبت صبحِ عالم تیره چون شامِ غم است
مهر و ماه و مشتری خون گرید از سوز جگر
آه و افغان از زمین تا بامِ عرشِ اعظم است
در عزای کشتگانِ تشنه لب در کربلا
قُدسیان بر سر زنان در هر کجای عالم است
ناگهان از صدر زین خورشید دین شد سرنگون
زین مصیبت تا به محشر قامتِ گردون خم است
در عزای او ملائک نوحه خوانی می کنند
خون بگرید آسمان در این عزا گویا کم است
بعد از آن ظهرِ عطش با اینکه در کرب و بلا
علقمه جاری ولیکن داغدار آدم است
در عزای سرور دین ، سیّدِ خُلدِ برین
کار دنیا تا قیامت ای دریغا درهم است
( شایق) امشب در عزای حضرتِ مولای عشق
اشک هایش تا سحر جاری همانند یَم است
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
غم که از حد بگذرد...
دیوانه مجنون میشود...
عاشق ِ وابسته از...
دوری دگرگون میشود...
#منتظر
#عضوکانال
@golchine_sher
هر کجا نیست کسی، آنطرفِ میز، منم
خسته و غمزده با خویش گلاویز، منم
هر چه افتاده کناری و نفهمیده کسی
هیچکس هم پیِ آن نیست، همان چیز منم
خسته، خلقی پیِ ما میل ترحّم دارند
شوم، شوریده، حزین، گریهی یکریز منم ...
هر که در من وطنی داشته، شد خانه خراب
شهر ویران شده از غارت چنگیز منم
به تنِ سردِ من اینگونه که داغِ تو نشست
شاهِ قاجار تو، مشروطهی تبریز منم ...
اول قصّهی سهراب، خوشایند، تویی...
آخر قصّه ولی، تلخ و غم انگیز منم ...
دل و دین، هوش و هوس،هر چه که بردی بشمر
به خیال چه نشستی؟ ته پاییز منم ...
بعد یک عمر اگر حالِ مرا میپرسی
خندهی زورکیِ از گله لبریز، منم
#سجاد_شهیدی
@golchine_sher
صبح است تو را فقط چه کم دارم عشق
بی دیدن تو هزار غم دارم عشق
در قوریِ احساس دلم صبحانه
بیتِ غزلی چه تازه دم دارم عشق
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
عمرم که در خیالِ نگاه تو سر شدم
عشقم که ذرّه ذرّه به پایت هدر شدم
رودی که خواست راهی دریا شود، منم!
دردا که درّه درّه فقط دربهدر شدم
میخواستم نبینمت امّا به اشتباه
آیینهام شکسته شد و بیشتر شدم
فریادم از دهان خلایق شنیده شد
روزی که با سکوت خودم همنظر شدم
گفتی صبور باش و فراموش کن مرا
این شد که از وجود خودم بیخبر شدم...
#احمد_شیروانی
@golchine_sher
روس ها از سمت چشمت می رسند و ...ساده نیست!
برج و باروهای شهرم باز هم آماده نیست
می برد با خویش هرچیزی به دستش می رسد
عشق هرگز اتّفاقی پیش پا افتاده نیست
گریه ام را جای نمره ثبت کن در دفترت
هیچ راهی جز قبول ِ آخرین تک ماده نیست!
آن طرف چشمت به فکر " ترکمنچایی"جدید!
این طرف محصول من جز سهم " آقازاده " نیست.
بی ثمر در کوچه ها دنبال آزادی نگرد
شرط می بندم به غیر از ما کسی آزاده نیست
بندری هم مرز طوفانیم و بی شک کار ِ ما
کار ِ آن صخره که روی ساحلی لم داده، نیست!
هیچ وقتی بهتر از حالا که همپای منی
وقت ِ دل بستن به رویای بلندِ جاده نیست!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
به یک پلکِ تو میبخشم تمام روز و شب ها را
که تسکین میدهد چشمت،غمِ جانسوزِ تبها را
بخوان با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضـا را یک نفس پُر کن به هم نگـذار لبها را
به دستآور دلِ من را،چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبهـا را
دلیلِ دلخوشیهایم!چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چـنین باشد...؟نمیفهمم سبـبها را
بیــا ایـنبار شعـــرم را به آداب تــو مـیگـویم
کـه دارم یـاد میگیــرم،زبـان با ادبهــا را....
غروبِ سردِ بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قـــدم یک دم نگاهـی کن عقـبها را
#نجمه_زارع
@golchine_sher
به من ضرر زده هربار دوست، دشمن نه!
که جای خنجر او بر دل است، بر تن نه!
در این زمانه که هرکس فقط بهفکر خود است
کسی به داد کسی میرسد؟ یقیناً نه...!
دلی که گم شده پیدا نمیشود دیگر
چنان که در دل انبار کاه سوزن، نه!
شروع عید من از نیمهی زمستان است
که داغ مهر به جانم نشسته، بهمن نه!
اگرچه عشق بههرصورتی خوشاست، ولی
سیاوش است که آتش گرفته، بیژن نه.
دل است و زنده به شوق رسیدنی دیگر
که شد به فاصله راضی، ولی به مردن نه.
اگرچه هردو اسیریم، حیف بعد از مرگ
پرنده از قفس آزاد میشود، من نه...!
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#کتاب_نقطهضعف
#نامزد_جایزه_قیصر_امینپور
@golchine_sher
باید بروم، این من و این هم چمدانم
ای کاش یکی بود که میگفت بمانم
در طالعم انگار جز آواره شدن نیست
هر روز کسی میدهد از دور نشانم
من رود جدا مانده از اندیشهٔ دریا
عمریست که با بیخبری در جریانم
آنقدر جدا ماندهام از خویشتنِ خویش
باید به خودم یک خبر از خود برسانم
این لب که فروبستهام از روی رضا نیست
کم خرده بگیرید که قفل است زبانم...
#سونیا_نوری
@golchine_sher
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست...
#حافظ
@golchine_sher
بمان که فلسفه ی این شب دراز این است
که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم....
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمتها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را مُنوَّر داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فَرِّ سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذَّت یک لحظه «مادر» داشتن
#فریدون_مشیری
#مادر
@golchine_sher