صبوری نیز راه گریه را بر من نمیگیرد
کسی راه مسافر را دم رفتن نمیگیرد
مرا آنگونه میخواهی که میخواهی،چه میخواهی ؟
غباری را که توفان نیز بر دامن نمیگیرد؟
تو در هر جامهای باشی به هر تقدیر زیبایی
کسی که اهل دل باشد سراغ از تن نمیگیرد
من از ترس جدایی حرفهایم را نخواهم خورد
صدای کوه زیر ریزش بهمن نمیگیرد
امان از دل که میگوید بزن بر طبل رسوایی!
ولی دیوانگیهای مرا گردن نمیگیرد
مرا چون دیگران دلخوش به تنهایی مکن ای عشق
که تنهایی در این دنیا تو را از من نمیگیرد
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
درکویر گونه هایم غیر باران نیست که
صحبت از عشق ونشاط وشوریاران نیست که
هرکجا رفتم حدیث بی قراری بود و بس
حرف از آسایش و آرامش جان نیست که
درخزان آرزوها پشت پستوها گمم
در نگاهم خنده ی گلهای گلدان نیست که
کودکم بی مادری را گریه دارد روز و شب
حیف در گهواره اش لالای دوران نیست که
درد دارم درد های بی شماری را که هست
بهر درد کهنه ام یک ذره درمان نیست که
آشکارا با تو می گویم غم دلدادگی
این غم از کل جهان و از تو پنهان نیست که
سینه از داغ فراقت چون تنوری تنگ وداغ
در دلم جز آتش دردت فروزان نیست که
تک سوار بی کسی هایم به دشت زرد مرگ
جز اجل در جاده های من شتابان نیست که
#تبسم_رضازاده«شدتی»
#نیلوفر_آبی
#عضوکانال
@golchine_sher
در پیچ و خم مسیر ناپیموده
ماییم و دلی شکسته و فرسوده
سخت است که این جمعه ببینیم تو را
با اینهمه چشم های خواب آلوده
________________________________
ابری شده آسمان قلبم مولا
ماتم شده همزبانِ قلبم مولا
عمریست که ما چشم به راهت هستیم
برگرد به جمکران قلبم مولا
#حسن_باقری
#عضوکانال
#رباعی_انتظار
@golchine_sher
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم ؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم ؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم ؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند ؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود ؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود ؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود ؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود ؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم ؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت ؟!
چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟!
کجای عملهایمان گیر دارد ؟!
جوابِ چراهایمان هم سوال است
مگر آرزوی وصالش محال است ؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز !
نگو دیدنش در خیال است، هرگز !
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد میآید
#رضا_قاسمی
#مدح_امام_زمان
@golchine_sher
باز جمعه آمد و چشم انتظار روی تو
باز کوچه بی قرار یک نفس از بوی تو
می تراود عطر نرگس از طلوع جمعه ها
کی شود نوش نگاهم طلعت نیکوی تو؟
#ک_قالینی_نژاد_افروز
#عضوکانال
اللهم عجل لولیک الفرج
@golchine_sher
سخت است قلم باشی و دلتنگ نبـاشی
بـا تیــغ مــدارا کنـی و سنـگ نبـاشی
سخت است دلـت را بتراشنـد و بخندی
هی باتـو بجنگند و تـو در جنگ نبـاشی
از دردِ دلِ شـاعــرِ عــاشـق بنــویـسی!
بـا مَـردمِ صـد رنـگ، همـاهنگ نبـاشی
مـاننـدِ قلـم تکیـه بـه یـک پـا کنی امـا
هنگامِ رسیـدن بـه خـودت لنگ نبـاشی
سخت است بـدانی و لب از لب نگشایی
سخت است خودت باشی و بیرنگ نباشی
#نغمه_مستشار_نظامی
@golchine_sher
هرلحظه که بدون تو تکرار می شود
بغضی به روی بغض تلمبار می شود
در ازدحام ظلمت شب گیر کرده است
صبحی که بی طلوع تو بیدار می شود
درسینه ای که تنگ شدازبغضِ روی بغض
حتی نفس حکایت دشوار می شود
آقا ببین برای ندیدن در این زمان
سهم چقدر پنجره دیوار می شود
یا چشمهای منتظری که امیدشان
پنهان میان ریزش آوار می شود
دلخسته ایم از اینهمه روز شبیه هم
دارد زمانه قصه ی تکرار می شود
این روزها که میگذرد در بلا ودرد
دنیا عجیب تشنه ی دیدار می شود
بس جمعه ها گذشت ونشدلحظه ی ظهور
آقا خودت دعا بکن این بار می شود
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
هر جمعه غروب، خالی از تسکینم
تنها به رسیدن شما خوش بینم
پای تو هزار سال دنیا غم دید
دنیا به کجا و این دل غمگینم
#حسین_جعفری
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش
#وحشی_بافقی
@golchine_sher
عاقبت این کشتی سرکش به ساحل می رسد
کاروان آرزو روزی به منزل می رسد
جزخدا باقی نمی ماند دراین عالم کسی
چشم تا برهم زنی مرگ از مقابل می رسد
هرچه در دنیا بکاری،لاجرم از نیک وبد
کِشتِ امروزت یقین،فردا به حاصل می رسد
چون اجل آید نمی پرسد امیری یا فقیر
عاقبت نوبت به هرمجنون و عاقل می رسد
غم مخور ای آنکه عمری مانده ای در انتظا ر
محفل تاریک مارا،ماه محفل می رسد
می رود شام سیاه و می دمد صبح اُمید
آن یگانه منجی ومعمارعادل می رسد
غنچه تا گردد شکفته ،درهوای چیدنش
دست گلچین فلک از راه غافل می رسد
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
#کشتی_عمر
@golchine_sher
گفتم تقاص التماسم را بگیرم
از هرکسی جز تو حواسم را بگیرم!
گفتم که تنها ماه این دریاچه باشم!
از برکه هاشان انعکاسم را بگیرم!
در کوچه ی دل ، دوربینی نصب کردم
تا عابران ناشناسم را بگیرم!
دور از تو شالیزار ما را کدخدا برد
همراهی ام کن تا که داسم را بگیرم!
دور از تو با " غم" پاس کردم زندگی را
باید که حال همکلاسم را بگیرم !
پیراهن نارنجی ام را دوخت پاییز
مهر آمده، باید لباسم را بگیرم
حتما به باران زنگ خواهم زد، کجایی؟
شاید همین امشب تماسم را بگیرم!
ای سردبیر آزمون سخت پاکی!
برگرد تا لوح سپاسم را بگیرم!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
او که میپنداشت من لبریز از خوشحالیام
پی نبُرد از خندهی تلخم به دستِ خالیام
نارفیقانم چه آسان انگِ بیدردی زدند
تا که پنهان شد به لبخندی، پریشانحالیام
سالها کنج قفس آواز خوش سر دادهام
تا نداند هیچکس زندانی «بیبالی» ام
شادم از عمری که زخمم منتِ مرهم نبُرد
گفت هرکس: « حال و روزت چیست؟»،
گفتم: « عالیام! »
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
#احمد_ایرانی_نسب
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
صبح است و بخیر بودنش
فقط بستگی به این دارد
که تو یک لیوان چای بریزی
و لبخند بزنی که
به همین سادگی با دست خالی
عشق را در آغوش بگیریم
#امیر_مسعود_ضرابی
@golchine_sher
تو را از شيشه میسازد، مرا از چوب میسازد
خدا کارش درست است؛ اين و آن را خوب میسازد
تو را از سنگ میآرد برون، از قلب کوهستان
مرا از بيدِ خشکی در کنار جوب میسازد
در آتش میگدازد، تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان میتراشد تا مرا مطلوب میسازد
تو را جامی که از شير و عسل پُر کردهاش دهقان
مرا بر روی خرمن برده، خرمنکوب میسازد
تو را گلدان رنگينی که با يک لمس میافتد
مرا گرد سرت میچرخم و جاروب میسازد
تو از من میگريزی میروی تا مصرِ رؤياها
مرا گرگی کنار خانهی يعقوب میسازد
خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پیدرپی
يکی را شيشه میسازد، يکی را چوب میسازد
#محمدکاظم_کاظمی
@golchine_sher
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شب هایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی،بدنم جان دارد !
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ، ولی
من به تو ، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
" من از آن روز که در بند توام " فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
#علی_صفری
@golchine_sher
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو...
هر شب به روز آمدنت فکر می کنم
هر صبح بی قرارترینم برای تو...
بیدار می شویم از این خوابِ هولناک
یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو...
آدینه ای که می رسی و پهن می شود
چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو...
روزی که با شروع کلام تو ـ مثل قند
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو...
#پانته_آ_صفایی
#اللهمعجللولیکالفرج
@golchine_sher
دلم گرفــــــــته ازهمه مرا به دورها ببر
به دشت های آرزو به خلوت خـــدا ببر
به بیشه های پرغزل، به باغی از پرنده ها
به آفتاب صبحدم به چشمه ی صفا ببر
به شهر دور دوستی به کوی باصفای یار
به خطه صداقت و به کلبه وفا ببر
مرا بگیر از خودم بده به دست زندگی
در این زمانه سکوت به ساحت صدا ببر
پر از هجوم غربتم میان این غریبه ها
تو را قسم به تو مرا به شهر آشنا ببر
همیشه زندگانی ام به چالشم کشیده است
مرا صبورو بی صدا به قلب ناکجا ببر
مریض عشق تو منم منم که بی تو نیستم
برس به حال زار من به چشمه ی شفا ببر
تویی تو حاجت دلم به وقت صبح و عصر و شام
به آیه های یکدلی به سفــــــــره ی دعا ببر
شبیه تخته پاره ای به روی موج تو منم
مرا بریده از خـــودم رهــا رهــا رهــا ببر
دوباره و. دوباره از غزل به سمت من بیا
میان سینه لانه کن به شــــهر بی ریا ببر
تو کیستی غریبه از کجا به شهرم آمدی
خوش امدی ولی مرا به ســـمت انتها ببر
تو بی نهایــــت منـــــی نهایت تغزلم
به آستان مــــــهر خود مرا ببر مرا ببر
به سنگ طعنه زخمی ام شکسته از کنایه ها
دلم گرفـــــــته از همه مرا به دور ها ببر
#تبسم_رضازاده«شدتی»
#نیلوفرآبی
#عضوکانال
@golchine_sher
« سالروز شهادت ابرمرد جنگل میرزا کوچک خان جنگلی »
در وسعت اندیشۀ خونبار جنگل
از پشت خنجر میخورد سردار جنگل
بر کُندههای پیر، زخم تیر پیداست
پوشیده از گلهای خون، دیوار جنگل
در ذهن سبز شاخهها با خون تداعی
سرهای سرداران شود بر دار جنگل
شعر بلند استقامت را سرودند
مردان سختآواز در پیکار جنگل
بوی تر خون کاروان باد آورد
از کوچههای خیس شالیزار جنگل
سرشار از عطر تر بیرنگ باران
خاک و نسیم و شاخۀ پربار جنگل
پر میکشد تا کهکشان روشنایی
از کوه ظلمت مرغ آتشخوار جنگل
در انتظار صبح پیروزی است با ما
در سنگر شب، دیدۀ بیدار جنگل
#نصرالله_مردانی
@golchine_sher
"کَرَم" ، فقیرِ سرِ سفرههای احسانت
و "ابر" ، تشنهی در جستجوی بارانت
#احمد_ایرانی_نسب
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher