بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن
به لحظه لحظهی پیش از شروع خاکستر
به آستانهی برخورد ناگهان دو چشم
به لحظههای پس از صاعقه، پس از تندر
به شبنشینی شبنم،به جشنوارهی اشک
به میهمانی پر شور چشم و گونهی تر
به نبض آبی تبدار در شبی بیتاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر
من از تو بالی بالا بلند میخواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
من از تو یال سمندی، سهند مانندی
بلند یالی از آشفتگی پریشانتر
دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانهای دگر
#قیصر_امینپور
@golchine_sher
چقدر زیباست
تماشای سپیده ی صبح
در کلبه ی تنهایی جنگل
که تمام شب را به یاد تو
اشک ریختم .
تو بیا کنار من باش
تا با دیدنت
همچو خورشید که
بر مه صبحگاهی می تابد
محو کنی تمام غم ها را
که روی سینه ام سنگینی میکند .
و نفس های آخر بیقراری ام را بکشم
در آغوش مهربانی هایت
سرم را روی بازوی خیالی ات میگذارم
تا بخوابم
آرام شوم از کابوس های تنهایی..........
#حسین_رمضانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گِردش همه جمعاند ولی جانبهلبی نیست
تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست
چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است
ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست
انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید
این جامْ عتیقهست شکستی، حلبی نیست
بیعلت و یکباره دلم خون نشد از دوست
نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست
این شورشی از سلطهی او خسته شد اما
یک ذره به دنبال جداییطلبی نیست
سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک
گفتند که رفتهست سفر، چند شبی نیست!
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
اگر به آخر دنیا رسیدهای برگرد
به هر بهانه دل از من بریدهای برگرد
از این جهان پر از غم! از این دل تنها
هنوز چیز زیادی ندیدهای برگرد
چرا خیال فراموشی مرا داری؟
مگر چه پشت سر من شنیدهای برگرد
به آسمان رهایی نمیرسی بی عشق
چرا ز بام دلم پر کشیدهای برگرد
مرا میان جهنم رها مکن ای دوست
به برزخی که خودت آفریدهای برگرد
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
آتش عشق تو یک ریز شرر میریزد
شعله اش سخت به اعماق جگر میریزد
روز رخسار تو خود مایه ی تسکین من است
شب مژگان شما حیف که شر میریزد
تو شدی سوژه ی نقاشی تصویرگران
کاینچنین از نوک هر خامه هنر میریزد
رودها جمله سرازیر به دریاهایند
رود موهای تو اما به کمر میریزد
چار فصل لبتان میوه ی قرمز دارد
بوستانی است که پیوسته ثمر میریزد
گوئیا طره ی زلفین کجت بر رخسار
عقربی هست که گاهی به قمر میریزد
آن دو ابروی هلالت که به هم پیوسته است
طعنه بر ابروی خاتون قجر میریزد
نیست تردید تهمتن هم اگر زنده شود
پیش تهمینه ی چشم تو سپر میریزد
با لب قند تو این شعر ندارد ارجی
طوطی طبع من هر چند شکر میریزد
#مسعود_خوبیاری
#عضوکانال
@golchine_sher
برای هیچ می لرزم، دل دیوانه را مانم
پر از جای لب پوچم، لب پیمانه را مانم
پناه هرکسی بودم پرید و رفت از دستم
شکوه غربتم ،برج کبوتر خانه را مانم
به هرکس می رسم از بیکسی و درد میگویم
نمی فهمند من را ،لهجه ای بیگانه را مانم
نه می بُرم،نه تیری میرود از چله ام بیرون
کمانٍ اره های کند بی دندانه را مانم
خریدار خوشی هستم ولی در وسع جانم نیست
کم و بی اعتبارم. مبلغ بیعانه را مانم
تمام این غزل یعنی تو را دیگر نمیبینم
خرابم بی تو خاکم، میهنٍ ویرانه را مانم
#احمد_جم
@golchine_sher
از تو نشان گرفتم و دیدم نشان تویی
من بیهوا پریدهام و آسمان تویی
ای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنت
هر جرعهی شراب به هر استکان تویی
تقویمها به شوقِ تو تکرار میشوند
بوی خوشِ بهار پس از هر خزان تویی
از ابتدای عشق تویی تا تمامِ عشق
هم ساربان تو هستی و هم کاروان تویی
در کورهراهِ حادثه دل بر تو بستهام
طوفان گذشت، جلوهی رنگینکمان تویی
ای یار! ای ترانهی شبهای انتظار
خوشتر ز شعرِ خواجه کدام است آن تویی
#جویا_معروفی
@golchine_sher
به تو گفتم: «گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو من درختی پرشکوفه شوم.»
#احمد_شاملو
@golchine_sher
ما سائلِ غَمیم، بدنبال ماتَمیم
در روز چند بار سَرِ سُفرهی غمیم
بالاى بامِ خانه تو را جار میزنیم
زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم
مابین گریه فاطمه سر میزند به ما
فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم
هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو
یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم
امروز پاى روضهی تو گریه مىکنیم
فردا شریک حجّ رسول مُکَرّمیم
هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم
هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم
ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟
خوبیم یا بدیم، همینیم دَرهَمیم
واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت
ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم
گریه بده وگرنه از اینجا نمیرویم
ما سائلِ غَمیم، بدنبال ماتمیم
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
@golchine_sher
من آن چوپان بی دینم که پیغمبر نخواهم شد
مرا بگذار و بگذر چون از این بهتر نخواهم شد
نخواهم شد شبیه این همه پیغمبر کافر
شبیه این همه پیغمبر کافر نخواهم شد
همین شادی مرا بس که اگر زخمی نپوشاندم
برای گـــرده های دوستان خنجـــر نخواهم شد
نه از پائیز باکم هست و نه از دست تو چون من
گل ابریشــم قالیچــه ام پرپر نخواهــم شد
نگو دلواپسم هستی که چشمت زیر گوشم گفت :
برایت دایه ی عاشق تر از مادر نخواهم شد
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
چون شمع باید از سر درد ایستاده سوخت
من قطره قطره قامت خود را قدم زدم
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
هروقت بوده است غم ما زیادتر
دست کرامتت شده پیدا زیادتر
چشم امید ما به عطا و محبتت
قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر
ای خوشبه حال و روز گدایی که در طلب
دستش به سمتت آمده بالا زیادتر
وقت اجابت است دل شب، به این دلیل
دارد اثر دعای سحرها زیادتر
عاشق حسین بود که در امتحان عشق
گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر...
روز حساب گریهی بسیار میکند
چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر
این دائمالبکایی ما بیسبب نبود
مادر نوشت روزی ما را زیادتر
بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا
دیوانه مایل است به صحرا زیادتر
در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم
خواهان نداشتهست از اینجا زیادتر
از اهلبیت قول شفاعت گرفتهایم
اما امید ماست به زهرا زیادتر
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_حسین_ع_مناجات
@golchine_sher
اگرچه مرحمتش مرهم است و دلداریست
بگو طبیب نکوشد که زخم من کاریست
به یک نگاه سپردم دل و ندانستم
که شیوه تو و چشم تو مردم آزاریست
چگونه خانه و میخانه را تمیز دهم
منی که خونِ دلِ تاک در رگم جاریست
هزار یوسف مصری به سکهای بستان
بساطِ شهر پر از دلبرانِ بازاریست
برای ما که پر و بال خویش را چیدیم
رها شدن زِ قفس اولِ گرفتاریست
#هادی_محمدحسنی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در چای تو قند می شوم اما تو...
در قلب تو بند می شوم اما تو...
در خواب کنار من نفسهایت بود
از خواب بلند می شوم اما تو...
#نوروزرمضانی
@robaiiyat_takbait
لبخندِ تو شعرِنابی از خورشید است
هر اخمِ تو انقلابی از خورشید است
هی پلک نزن شهر به هم می پاشد
چشمان ِتو بازتابی از خورشید است!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
«مو»مشکی و«ابرو»و دوتا چشم «سیاه»
«قد» سرو خرامان که زده طعنه به ماه
هر کس که تورا دید به زیر لب گفت:
« لا حول ولا قوة الّا با للّه »
#ساحل_مولوی
#عضوکانال
@golchine_sher
چون پرنده خوبِ من، پرواز کن
مثلِ عیسای مسیح اعجاز، کن
با غزل از خواجه حافظ، در سحر
مرغِ دل را راهی شیراز، کن
سالِ نو دارد به سر چتری ز گُل
همنوا با بلبلان، آواز کن
چشم در راه است، باغی پشتِ در
عاشقانه در به رویش، باز کن
زندگی تفسیرِ آیاتِ خداست
زندگی را سبزتر آغاز ، کن
چون بنفشه در چمنزارانِ عشق
پایکوبی همچو سروِ ناز ، کن
می رسد از هر طرف بوی بهار
چون نسیم اینک ، سفر آغاز کن
همچو ( شایق) همرهِ گلهای عشق
بوسه نذرِ دلبرِ طنّاز، کن
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
خویش را در جادهای بیانتها گم کردهام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
محبت هایمان را پشت دیواری از سکوت
در قلبمان حبس کرده ایم
درست مثل
وسایل خانه
که سالهاست به انتظار
آمدن مهمانی
خاک میخورند !
#حسین_رمضانی
#عضوکانال
@golchine_sher
رها کنید مرا با غمِ نهانِ خودم
اگرچه خسته ام از دردِ بی کرانِ خودم
به دشمنانِ قسم خورده احتیاجی نیست
که دشنه می خورم از دستِ دوستانِ خودم
چو رنج بوده فقط سهمم از جهانِ شما
خوشا به کنجِ اتاقم، خوشا جهانِ خودم
که کیمیای سعادت، سکوت بود، سکوت
چه زخم ها که نخوردم من از زبانِ خودم!
شراب نیز به دردم نمی دهد تسکین
مگر که زهر بریزم به استکانِ خودم
اگر که مرگ فقط چاره ی من است، چه باک؟
به مرگِ خویش کنون راضی ام، به جانِ خودم...
#سجاد_رشیدی_پور
@golchine_sher
نخورده مُهر طَرَب بر شناسنامه ی من
قرینِ سوز و گداز است،آه،چامه ی من
بریده است دلم از جهانِ قاتل عشق
همیشه زار و سیاهست رنگ جامه ی من!
وفا که دور ترین اصل در تخیّل اوست
دریغ،رکن شده در مرامنامه ی من!
همیشه غرقه ی خون است دفتر شعرم
به جای جوهر خون میچکد ز خامه ی من
شده ست قبله ی من روی روح افزایش
به نام چشمِ غزالست هر اقامه ی من
پر از امید وصالم دراین هوای غمین!
فسرده شد گلِ آفاق از شمامه ی من
خزانِ زرد ملولم،خزانِ درد زده
به سوی سبز بهارست این ادامه ی من!
بدان که تا شَرَفِ وصل روی ماهت،عشق
غم است حاکمِ هر چامه و چکامه ی من
#محمد_ثاقبی
#عضوکانال
@golchine_sher