eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
828 عکس
284 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِ ازل تو را اگر ابلیس دیده بود خود را به آب میزد و آتش، که مُهر کو؟ طهرانی @golchine_sher
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علتِ خلقِ دو عالم عَلَمِ فاطمه است سرِ سجاده به‌ جایی نرسیده است کسی هر چه دادند به ما از کرمِ فاطمه است صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمه الزهرا _خرسندی @golchine_sher
همیشه آنکه دم از عاشقی زده تنهاست نماز آنکه مکبر شود جماعت نیست ... صاحب علم @golchine_sher
چشمهایت را اگر امشب ببندی بهتر است خواب گاهی میشود راه نجات از غصه ها! @golchine_sher
ترکِ ما کردی ولی با هر که هستی یار باش مثلِ من هرگز نکن با او، کمی دلدار باش @golchine_sher
خدا هر آنچه كه با من كند سزاى من است اگر چه هم كه بسوزاندم خداى من است تو جزء خواستنى هاى نا بجاى منى اگر به من نرسى مشكل از دعاى من است اگر كه غم زده بر چهره ام خودم هستم اگر به چشم تو شادم كسى بجاى من است بياد خاطره هاى تو چاى مى نوشم تمام تلخى دنيا درون چاى من است ميان اين همه فرياد بى كسى تنها سكوت واژه غمگين روزهاى من است سكوت ، عطر خيابان خيس ، تنهايى بگو به فكر منى ، اين هوا هواى من است @golchine_sher
سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریۀ بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خواند و من تکرار می‌کردم @golchine_sher
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من @golchine_sher
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد، جهان، دار مکافات است... نظری @golchine_sher
“تو را دوست دارم ” و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند … @golchine_sher
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است "عشق" یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد... نظری @golchine_sher
مرا یاد تو می‌انداخت باران تو را باران به باران گریه کردم صادقی @golchine_sher
‌ نام من بنده ی عشق است و نشانم داغ است روز محشر به همین نام و نشان برخیزم لاهوری @golchine_sher
آغوش تو آرام‌ ترین نقطه ‌ی دنیاست! هرچند که دیوانه ‌ترین مرد جهانی... @golchine_sher
ميانِ من و رقيبم كمى تأمل كن، سرت به شانه‌ىِ من بيشتر نمى آمد؟! روزبه @golchine_sher
من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست هر جا نکنی باز سر درد دلت را چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم... این لحظه که حرفت سند معتبری نیست! دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟ من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست... @golchine_sher
تو از زمان تولد درون من بودی وگرنه عشق که اینقدر اتفاقی نیست! @golchine_sher
شاید او آمده و بار دگر برگشته وای بر حال من و تو که اگر بر گشته نصف یک روز در این شهر اقامت کرده سر شب آمده و وقت سحر برگشته زانوی غم به بغل داشته در ندبه خویش گریه کرده است و با دیده تر برگشته چقدر خون دل از دست من و تو خورده است با دو پیمانه از این خون جگر برگشته از چه معلوم که این وقت که ما منتظریم چقدر آمده اینجا چقدر برگشته شاید این مرد به کرات سفر کرده و باز طبق تشخیص خود او ز سفر برگشته آه ای مرد ، جهان منتظر مقدم توست باز برگرد که امروز خطر برگشته حسینی زمان @golchine_sher
هزار صحبت ناگفته در نگاه من است ولی دریغ که این شوق در نگاه تو نیست.. @golchine_sher
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم آخ...تا می بینمت یک جور دیگر می شوم با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند یاسم و باران که می بارد معطر می شوم در لباس آبی از من بیشتر دل می بری آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم آنقَدَرها مرد هستم تا بمانم پای تو می توانم مایه ی گه گاه دلگرمی شوم میل میل توست اما بی تو باور کن که من در هجوم بادهای سخت، پرپر می شوم @golchine_sher
اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود... @golchine_sher
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و هجری نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها برای بیعت با او نمی آیند می آید برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید @golchine_sher
همین بس شاهد یکرنگیِ معشوق با عاشق که بلبل عاشق است و گل ‌گریبان پاره می‌سازد @golchine_sher
مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟ با مسلمانی که کافر میشود پیغمبرش...! @golchine_sher
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است جهنم است، بهشتی که نیستی تو در آن... @golchine_sher
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست پشت پرچین من این سو همه اش ویرانی ست   انفرادی شده سلول به سلول تنم خودِ من در خودِ من در خودِ من زندانی ست   دست های تو کجایند که آزاد شوم؟ هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست   ابرها طرحی از اندام تو را می سازند که چنین آب و هوای غزلم بارانی ست   شعر آنی ست که دور لب تو می گردد شاعری لذت خوبی ست که در لب خوانی ست   دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست دوستم داشته باش عشق به این آسانی ست !     @golchine_sher
نهاده ام سر تسلیم زیـر شمشیرت بیار بر سرم ای عشق هر چه می خواهی معیری @golchine_sher
اهل غزلیم و صحبتِ ما شعر است اصلیم و همه اصالتِ ما شعر است وقتی که فرار می‌کنیم از دنیا دنیایِ حیاط خلوتِ ما شعر است قاسمی @golchine_sher
بگذار که با موی تو خلوت کنم امشب باید به یکی گفت پریشانیِ خود را...! @golchine_sher
از عمق وجود بی‌قرارت هستیم وقتی که بیایی همه یارت هستیم ما مردم کوفه نیستیم آقا جان تا لحظه‌ی مرگ در کنارت هستیم @golchine_sher