eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🏴 به نیت پیروزی جبههٔ مقاومت و آزادی قدس شریف بحق الزهرا(س) 🍃🏴 فاطمیه خط به خط درس ِ ولایت پروری ست استقامت راهِ زهرایی ست(س) راهِ مادری ست غزه و لبنان و سوریه نبردش حیدری ست حملهٔ شیرانِ ایرانی یقیناً خیبری ست یاری از حق را نکن تعطیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو درس ِ -ماندن با امام- از کربلا باید گرفت رزقِ -محکم ایستان در بلا- باید گرفت محفلی سرشار از ذکر و دعا باید گرفت إذنِ فتحِ قدس را در روضه ها باید گرفت گریه کن در روضه با تحلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو بازهم لشکرکشی کرده ست ابلیس ِ جهود قتل عام مسلمین با دستِ قوم ِ بی وجود هر چه آتش هست بر می خیزد از گورِ یهود میشود برچیده با دستانِ حزب الله زود مثلِ امواجِ فرات و نیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو نفْس را از بندِ هیچ و پوچ ها آزاد کن در وجودت باورِ رزمندگی ایجاد کن باورِ دشمن-ستیزی را بیا فریاد کن پس را؛ را یاد کن تا مقامش را کُنی تجلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو هر چه باطل؛ بیشتر شرّ و حماقت میکند از فلسطین بیشتر ایران حمایت میکند محضِ این کفتارِ صهیون که جنایت میکند- غرّش ِ یک وعدهٔ صادق کفایت میکند پابه پایِ فاتح و سجّیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو لحظهٔ فتح الفتوح است و مشخص میشویم عاقبت آسوده از این قوم ِ نارَس میشویم شاهدِ مرگِ نتانیاهویِ ناکَس میشویم زائر هر سالهٔ بیت المقدس میشویم دولت حق میشود تشکیل! یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو میرویم و بر شهادتنامه امضا میرسد إذن، از فرماندهٔ کلّ قوا؛ تا میرسد و دارد نوبتِ ما میرسد این نبرد آخر به ویرانیِ حیفا میرسد تا سپاهِ حق شود تکمیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو منجی عالم می آید! میشود وقتِ قیام کعبه گفته منتظر باشید! می آید امام میرسد مولایمان با ذوالفقارِ انتقام هست بی تردید، کارِ ظالمان، دیگر تمام گشته در امرِ فرج تعجیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو! @golchine_sher
مـدّتـــــی بـا اشـکِ نـم نـم، مـدّتــــی بـا آه گفت داغِ زهــــــرا را فقـط مــــولای مـا، بـا چـاه گفت این بمـــانَـد تـا اَبَــد، از درد مـی‌پیچـد بـه خــود آنچه درگوشش علی درطولِ شب با آه گفت هرچه ازرخسارِ زردش دید،باحسرت نشست دانه دانه بـرشمــــــرد از مــاتمش بـا مـاه گفت از فـدک حـــرفـــی نــزد بـا غـاصبـانـش بــی‌هــوا تـا نمـــایـد گمـــرهــان را شیـــرِ حـق آگاه گفت دردِ تنهـــــــایــــــیِ خــــــود را، لیـک بـا انـدوهٔ دل هر زمان منزل به منزل،با غمی جانکاه گفت گــرچه پـایـانــی نـدارد ســوزِ چنـدین سـالـه‌اش سرزد ازتفصیل وشرحش،شمّه‌ای کوتاه گفت لا فتـــــــیٰ الّا علــــــی ، لا سیـف الّا ذوالفقـــــــار این سخن را ذاتِ حق،درهیبتِ آن شاه گفت شد علـــی بـا همســرش انسیه الحــورا شهیـد تا که حیـدر گشت با تـابــوت او همــراه گفت شــانـه‌اش لـــرزیـد تـا تلقیـنِ او گـــویــد شبـی پــاره‌ای بـا اشـکِ نــم نــم، پــاره‌ای بـا آه گفت @golchine_sher
28.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانده‌ست‌ پشت‌ در به‌گمانم‌ زنی‌جوان داردبهارزندگـــی‌اش‌می‌شـــود خـــزان زهرا(س)که‌بوده‌علت‌خلق‌همه‌جهان حالاشبیه‌یاس‌کبودی‌ســـت‌نیمه‌جان بایددوبــاره‌بغــض‌خـودش‌را فـرو‌برد مردی‌که‌داشت‌تکیه‌به‌دستانش‌آسمان آمد نشست پیش دو چشم کبوداو آمد نشست محضر بانوی قد کمان حرفی‌بزن،که‌بغض‌علـــی‌وانمی‌شود ای جان من فـدای تـو بانوی مهربان چیزی بگـو کـه باعث آرامشــم شـوی اصلابگوکه‌محسن‌مان‌می‌خورد‌تکان؟ پاشو،دوباره چــادر گلــدار سر بگیر چیزی‌نمانده‌اســـت‌به‌هنگـامه‌ی‌اذان داری برای رفتنت آماده می‌شوی؟ جان علی قسم که برای علی بمان مردی‌تمام‌ هستی‌اش‌ آتش‌ گرفته‌است عجل‌علی‌ظهورک‌یاصاحب‌الزمان(عج) هرجاکه‌هســــت‌ خیمه آتــش‌گرفته‌ای یعنی هنوز پای یزیدیســـــت در میان می‌خوانم‌ ازکبودی‌لب‌های‌توحسین(ع) ربط‌ است بین چوب در و چوب‌ خیزران آری ،هنـــوز بعد هـــــزاران هـــــزار روز چایـــــی روضـــــه‌ی تو نیفتاده از دهان @golchine_sher
فاطمه (س )محرم اسرار علی(ع) بود نمی دانستید فاطمه (س) یاور و دلدار علی ( ع) بود نمی دانستید آن زمانی که عدو خانه ی حق ویران کرد چاه غم محرم گفتار (علی) بود نمی دانستید .. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_(س) زینب به پدر زِ پیرهن می گوید از زَخم و کبودی بدن می گوید از ظرف پر از آب حسین در خواب و کابوسِ شبانه ی حسن می گوید گوید که مزن به موی زینب شانه از دست شکسته روی تن می گوید از ضرب غلاف و قنفذ و یاس نبی از حمله ی عده ای به زن می گوید از زخم زبانِ دشمنانِ مولا از خانه نشینی اش سخن می گوید --------- شد لحظه ی پر کشیدن یاسِ کبود هر قطره اشکش از مَحَن می گوید از تاج سرش علی،ولی شیرخدا از کینه ی شومِ اهرمن می گوید از غربت ماه با دو دستِ بسته مظلومیتِ کمر شکن می گوید از زینب و از اسارت اهل حرم از حرمتِ باغِ نسترن مي گويد از کرب و بلا و مقتلِ غرق به خون از جسمِ شهیدِ بی کفن می گوید @golchine_sher
امشب همه جا مرثیه ی یا زهراست در محشرِ خانه ی علی عاشوراست قرآن علی به آسمان کرده صعود گویی شب قدر است که اینجا احیاست از سوز تو سینه ی علی می سوزد داغ تو همیشه روی قلب باباست ای ماه غریبِ لب فرو بسته ی من اندوهِ تو آیه آیه بر جان گویاست هرچند علی به راز تو لب نگشود قبر تو به سینه ی پیمبر پیداست مجنون تواَند عاقلان بی وقفه در نقل هزار و یکشب ات صد لیلاست واجب شده بر علی نماز آیات از ماه گرفتگی که در آن سیماست آنقدر که موج می زنی در چشم اش در رگ به رگش جوش و خروش دریاست از رفتن تو چشم جهان می گرید کار دل اهل دل فقط واویلاست هر قدر بجوشد، دلِ خون از دریا آرام نگردد، که غم تو عظماست تفسیر قیامتی و مضمون معاد در سوره ی چادر تو آیات خداست می سوزی و خاموش به خود می پیچی درد تو غریبیِ ولایت ، مولاست @golchine_sher
اشک در چشمهای رود افتاد، آه از سینه ها فرود افتاد اینکه بانوی آب و آیینه، بینِ دیوار و در کبود افتاد غم ِاز دست دادن طفل و، غمِ سنگینی نبودِ پدر آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند گریه دارد صبوریت خاتون، این جماعت عجیب نامردند روی دستانِ ماه می‌بردند، مادری را که زود پر پر شد عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد مادری را که دخت ِخاتم بود، بوسه بر دست و پای او کم بود مادری را که کوثرش خواندند، سَرورِ بانوانِ عالم بود فاطمیه دو بار احیا شد، تکیه و روضه را علم کردند عده ای هم کنار هیئت ها، نذر دادند و چای دم کردند مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمی‌کشید از سر @golchine_sher
به روی صفحه‌ی خالی شب سیاه کشید مرا ستاره تورا هم شبیه ماه کشید اگرچه روشن و زیبا تو را تداعی کرد برای آن شب تاریک، اشک و آه کشید نبود کاش چنین صحنه ای مقابلمان چه تلخ راند قلم را چه بی‌پناه کشید کشید یاس کبودی میان شعله غم برای غنچه همراش قتلگاه کشید کمی میانه صفحه کشید چشمانی وکودکان پریشان بی‌گناه کشید سکوت کرد غریبی که مرد میدان بود برای درد دلش نیز قعرچاه کشید صدای هق هق نقاش درفضا پیچید دگر نه تشت کشید و نه خیمه‌گاه کشید @golchine_sher
رزق شیعه است که بانوی جهان شد یارش هر که با اوست نباشد گره ای در کارش حب او حبل متین است و شود اهل نجات آن که بگرفته به کف رشته ای از دستارش خادم درگه آن یاس کبودیم همه او که دارد به دل خود غم خدمتکارش ای که از کوچه ی معشوقه ما می گذری باخبر باش تو از میخ در و دیوارش بشکست آینه نور نبی(ص) در کوچه مجتبی (ع)با خبر است از همه ی اسرارش با همه بی کسی اش بود هوادار علی(ع) غم تنهایی حیدر بدهد آزارش فاطمیه شده آغازگر عاشورا مانده این زینب(س) وآن حادثه ی دشوارش @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم رونق بعد از تو خانه دیگر از رونق می‌افتد چون خانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد باتو به هرترتیب رونق دارد، اما تو می‌روی و آخر از رونق می‌افتد هم خانه‌ی حیدر ندارد بی‌تو لطفی هم خانه‌ی پیغمبر از رونق می‌افتد بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند با خطبه‌هایت منبر از رونق می‌افتد درد عجیبی نیست این خانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حال علی آیینه‌ی بیماری توست بی‌تو جهان حیدر از رونق می‌افتد بیمار باشی خانه‌ات رونق ندارد اما نباشی بدتر از رونق می‌افتد... @golchine_sher
السلام علیکِ یا صدیقة الشهيده نُه سال با تو شد سپری روزگار من تنها تو بوده ای همه جا غمگسار من نُه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود من مرد خانه بودم و تو خانه دار من ناراحتی من همه این است ؛ می روی خوشحال می شوم نروی از کنار من از آن زمان که خورد به بازوی تو غلاف خانه نشین شده به خدا ذوالفقار من هر روز گریه گریه فقط گریه کار تو هر روز گریه گریه فقط گریه کار من باشد برو ! " ز خاطر من که نمی رود نه سال با تو شد سپری روزگار من " @golchine_sher
گلی که، زینت عرش خدا بود صفای روح و جان مصطفا بود زدند آن مردمان زخمی به جانش؛ به روی گل مگر سیلی روا بود؟! ________________________________ به شب ها ناله تا وقت سحر داشت گلی که پرتوِ روی قمر داشت شده حک بر درِ باغ ولایت: مگر گل طاقت دیوار و در داشت؟! @golchine_sher
از زمین پل بسته شور گریه تا هفت آسمان اشک غم می بارد از دریای چشم خاکیان بعد پیغمبر چه آمد بر سر یاس علی ازچه روگردید سروِ قامت زهرا کمان یا رسول الله شاهد باش بعد از رفتنت سوختند آیات حق را این به ظاهر مردمان فضّه، یاری کن که برخیزد، دوباره فاطمه نیست دیگر در تن مجروح گل تاب و توان بس ستم دیده است، گل در عمر هجده ساله اش در بهار عمر او پیچیده آوای خزان ذاکری، با گریه می گفت ای امان ای روزگار سوخت بین شعله های فتنه باغ و باغبان می برد بر دوش خود حیدر عزیز خویش را نیمه شب سمت مزاری بی چراغ  و بی نشان @golchine_sher
بستـه بـا جــان پیـمبــر بــود جـــان فـاطمـه روشـن از مِهــر علـی بــود آسمــان فاطمه تـازه می‌شد از دَمش روح و روان عرشیان فـرشیـــان را رزق لطــفِ بی‌کـــران فـاطمـه تا دهد برکت خـدا بر نسل پاک مصطفی هدیه داده چشمه‌ی گوهر فشان فاطمه عقل‌ مـا از درک و فهم لیله القدر عاجز است نـاتــوان است از مقــامــات نهـــان فـاطمـه آه زان میخِ در و دیــوار و خیـل دشمنـان سـوزش شـلاق و جســـم نـاتــوان فـاطمـه آتش بغضِ غـدیـر و کینـه‌ی بـدر و احــد شعلــه ور گــردیـد و زد بـر آشیــان فاطمه بشکند دستی‌که زد سیلی به‌زهرای بتول شَل شـود پـایی کــه زد بـر آستان فـاطمه داشت از تیـغ علـی دشمـن خیال راحتی خواست تا خامـوش گـرداند زبان فاطمه حزن جانکاهی به‌ عمق دیدگان‌ حیدر است کیـن چنیـن افتـاده از پـا قهـرمان فـاطمه مـاه از آه علـی فهمیـد و چـاه از نـاله‌اش آمـــده در گلـشـن طــــاهــا خـــزان فـاطـمـه خاک‌ نمناک‌ است از اشک ملائک‌ گوش‌دار روز و شب‌ جبریل‌ گشته نوحه‌خوان فاطمه خـواهـد آمــد طـالـب مقتـول دشت کـربلا بــاز گیـــــرد انتـقــــــام از قــــاتـــلان فـاطـمـه در عـــزای او روان گـــــردیـد اشــک بهنیـا شــد ضــریـح قبــر بی‌نـام و نشـان فاطـمه (بهنیا) @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
با سلام خدمت اعضای محترم کانال امروز به احترام شهادت حضرت فاطمه س اشعار فقط در مدح و مرثیه ی اهل بیت ع بارگزاری خواهد شد از همراهی شما سپاسگزاریم @golchine_sher
يوم روزی که حضرت زهرا(س) پیراهن مبارک اباعبدالله الحسین (ع) را به حضرت زینب(س) به امانت سپردند آن زمانی که سخن از خلقت آدم نبود هیچ چیزی در زمین و آسمان ها هم نبود نه ، فراتر ، صحبت از پیدایش عالم نبود غیر نور اهلبیت و حضرت خاتم نبود صحبت از آن بود ، آنی که وجودش نور بود یعنی آن پیراهنی که تار و پودش نور بود شرح این پیراهن از آن روز مثل راز شد عقل عاجز ماند؛ از حیرت دهانش باز شد راه توبه از زبان جبرئیل ابراز شد روضه های "حاء و سین و یاء و نون" آغاز شد بوده بی شک از نگاه لطف فرزند بتول توبه ی آدم اگر آن روز گردیده قبول از کراماتش گره از کارها وا می‌شود با توسل بر نخش، یعقوب بینا می‌شود حضرت ایوب هم با آن مداوا می‌شود آتش نمرودیان " بَرْدًا سَلَاما " میشود پس برای حضرت یونس حقیقت روشن است او حیات خویش را مدیون این پیراهن است در بیانش"دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" وقت توصیفش زبانش مانده قاصر جبرئیل بسته بودند انبیا بر تار و پود آن دخیل حافظ موسی کلیم الله شد در رود نیل وصف آن را گفته اند انجیل و تورات و زبور از دلِ امواجِ طوفان نوح را داده عبور ## می نشیند دختری با اشک پیش مادرش پیرهن را می‌دهد مادر به دست دخترش بر لبش جاریست گویا حرفهای آخرش "دخترم!یادت بماند بوسه روی حنجرش گرچه در ظاهر کنار بچه هایم نیستم غم مخور،آن روز من هم روی تل می ایستم چون کمانداری که از چله رها کرده است تیر خطبه هایت را بخوان در شام با لحن امیر می‌شوند از خطبه هایت دشمنانش سر به زیر زینبم! از گرگها پیراهنش را پس بگیر چاره این کار را جز در شکیبایی نبین زینبم! کربُبلا را غیر زیبایی نبین " در روایات است وقتی ماه ماتم می‌رسد مادرش زهرا دوباره با قدی خم می‌رسد از دل افلاک چاووش محرم می‌رسد آه! دارد‌ نوبت تعویض پرچم می‌رسد پرچم ماه عزا در عرش این پیراهن است حضرت زهرا برایش اولین سینه زن است داغ عاشورای او بر دل اگر مانده هنوز غم مخور! تاریکی شب را سحر مانده هنوز چون برای انتقامش یک نفر مانده هنوز پس صبوری کن که هنگام ظفر مانده هنوز آن قمیصی که پناه اهل محشر می‌شود بر تن مهدیِ زهرا دیدنی تر میشود @golchine_sher
آه از این روزگارِ بعد از تو از خزان و بهارِ بعد از تو آه از این آشیانه‌ی خالی خانه‌ی پرغبارِ بعد از تو رفتی و سوز رفتنت زده است‌ شعله در شام تارِ بعد از تو رفتی و در فراق تو چه کنند مردمِ سوگوارِ بعد از تو همدم باوفا خداحافظ سدره‌المنتهی خداحافظ دلم از درد رفتنت خون است چشم من چشمه نیست جیحون است بیت‌الاحزانِ من همین خانه‌ست که پس از رفتن تو محزون است آه لیلا پس از تو واویلا که جنون در پی تو مجنون است کو که دستاس را بچرخاند دست‌هایی که از تو ممنون است دفن کردم تو را و چرخِ کبود طاق ویرانه از تو وارون است همدم با وفا خداحافظ آیه‌ی والضحی خداحافظ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو را شکسته نوشتم به درد ، پهلویم به صورت خط اشکی که مانده بر رویم نشاند داغ تو را شعر در برابر من شکست بین همین بیت تازه ابرویم تو را نوشتم و بغضی به سینه باز نشد و کج شد از اثر مشت ها النگویم نداشت قبر غریبت مزار تا بروم به شانه مویه کنم با تمام گیسویم نداشت قبر غریبت مزار تا ببرم چراغ را به شب بی پناه سوسویم نداشت قبر غریبت مزار تا ازتو سراغ خانه بگیرد دل پرستویم نگاه کن که دگر گم نمی شوم بانو که حرز نام تورا بسته ام به بازویم چقدر در که بدون تو وا نشد هرگز چقدر راه که بگشوده ای فرارویم تو را نوشتم و عطر محمدی آمد چقدر وا شده طبعم چقدر خوش بویم اجازه دادی با روضه ی تو شعر شوم و بین گریه غزل هایی از تو را گویم خدا سروده تو را ،سرّ مستجاب دعا من این مغازله را پهلوی تو می جویم مخاطب همه ی عاشقانه های علی معطر از تو شده این چکامه بانویم خدا کند که به روز حساب از این وزن به حب فاطمه سنگین شود ترازویم @golchine_sher
دوبیتی های زهرایی نه از آبی دریا می نویسم نه از پاکی گل ها می نویسم برای همدم تنهایی خود نمی از داغ زهرا می نویسم 🌹 گُلش بوی گِل تسبیح می داد دلش آیینه را تلمیح می داد تمام شهر اگر هم دوست بودند علی را بر همه ترجیح می داد 🌹🌹 دل از سوز غریبی سوخت آن روز تمام روح بی بی سوخت آن روز چنان آتش به خانه زد که محسن همان قرآن جیبی سوخت آن روز 🌹🌹🌹 غمش را بین دلها پخش کردند کمی از داغ زهرا پخش کردند به امید شفای زخم مادر برایش نان و خرما پخش کردند 🌹🌹 شب تاریکه و بارون می ریزه غریبی از سر ایوون می ریزه نمی دونُم چرا هر چی بدن رو می شوره باز از آن خون می ریزه 🌹🌹🌹🌹 تسلای دل بابا بگویید غریبم وا غریبم وا بگویید به جای ذکر تشیع جنازه فقط آهسته یا زهرا بگویید 🌹🌹🌹🌹 از امشب داغ مولا بیشتر شد شبش با غربت زهرا بسر شد تمام یاور او همسرش بود که قبرش نیز مفقود الاثر شد 🌹🌹 @golchine_sher
با تشکر از همراهی محترم اعضای کانال و شاعرانی که امروز برای ما شعر فرستادند ان شاءالله از فردا کانال طبق روال همیشگی بارگزاری خواهد شد 🙏🙏 @golchine_sher