eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد کاش او هم مثل من پابند عشقش مانده باشد نامه ای دیگر نوشتم حرف هایی تازه گفتم ترس دارم نامه را سربسته برگردانده باشد یا نه شاید قلب او را - گرچه از سنگ است قلبش- واژه ای از واژه های نامه ام لرزانده باشد شاید او هم مثل من عاشق شود اما بترسد نامه ام را دور از چشم پدر سوزانده باشد یا نه! شاید شعری از من را به آوازی بخواند لاله های دامنش را شعر من رقصانده باشد یا نه شاید چون عروسک دست های مهربانش نامه ام را در کنار بالشش خوابانده باشد شاید این ها جز خیالات من تنها نباشد نامه من روی میز پستچی جا مانده باشد @golchine_sher
هر سربازی در جیب هایش در موهایش، و لای دکمه های یونیفورمش زنی را به میدان جنگ می برد! آمار کشته های جنگ همیشه غلط بوده است هر گلوله دو نفر را از پا در می آورد سرباز و دختری که در سینه اش می تپد... @golchine_sher
مهر در چهره ی مثل پری اش بسیار است ماه منظومه ی من مشتری اش بسیار است گل مریم که به هر شهر قدم بگذارد صحبت از عطر خوش روسری اش بسیار است گاه گاهی که دل ماه شبم میگیرد اشک در دامن نیلوفری اش بسیار است می کشد سرمه به چشمان سیاهش از غم چشم آغشته به غم دلبری اش بسیار است بی جهت نیست که سِحر از لب او می ریزد شعر می داند و افسونگری اش بسیار است @golchine_sher
گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..! @golchine_sher
گفتی تو را "ببخشم" و از عشق بگذرم... رد میشوم ولی نه!محالست" بگذرم "! آنقدر گرد "کینه" به جانم نشسته است دیگر برای آینه سخت است باورم آن اشکها که ریخته ام پای تو شدست آبی که سالهاست گذشته است از سرم... هر لحظه بی تو بودن من، سالها گذشت من از تمام مردم دنیا مسن ترم... @golchine_sher
پیچیده شَمیمت همه جا ای تنِ بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد... @golchine_sher
کشیده این قلم بار غم مسحور چشمانت پریشان خاطرم کرده پریشانی مژگانت سرابی رو به رویم بود قبل دیدنت از عشق ولی امید دارم تا ببارد شوق بارانت ببار و این عذاب تشنگی را بر لبم مگذار گلی پژمرده هستم گوشه ای از خاک گلدانت من از ارامش این روزمرگی ها هراسانم بیا خاڪسترم ڪن با جهنم های عصیانت به مرگم راضی ام تابوت را آماده کن ای عشق که مردن بهتر از زجر شکنجه های زندانت هنوزم پشت میز کافه ای و منتظر هستم‌ بگو که تو مرا ..... مخفی نکن احساس پنهانت من آن مشروطه خواهم که فدایی وطن هستم تو تبریزی و من ستار خان جانم به قربانت کانال @golchine_sher
شده در اوج جوانی باهمین ظاهرشاد تاگلو پیرکسی باشی و قسمت نشود @golchine_sher
معشوقِ جفا پیشه‌ یِ بی‌رحمِ دل آزار! زانو زدنم پیش تو بس نیست؟ بمیرم؟! @golchine_sher
شبیه بغضِ نوزادی که ساعت هاست می گرید پر از حرفم،کسی اما زبانم را نمی فهمد... @golchine_sher
تا زنده‌ایم، مرحمتی کن به حالِ ما دنبالِ مُرده آه‌ کشیدن چه فایده؟!   @golchine_sher
امشب دلم دوباره تو را خواست از خدا آه ای دعای هر شب من! مستجاب شو... @golchine_sher
دل نبستم به جهانی که همه وسوسه است از همه ارثِ جهان یک "تــــــو" برایم کافی ست @golchine_sher
‌‌من گفتگوهای طولانیِ قبلِ خواب را دوست دارم آنجایی که هر دومان خیره به سقف سر یک جمله‌ی ساده اما دلچسب روی شانه، سمتِ هم بر می گردیم... @golchine_sher
پس از کُشتن چه حاصل گریه کردن بر سر خاکم؟ که بی حاصل بُوَد ابری که بی هنگام می بارد... @golchine_sher
گاهی میانِ دیده و دل جنگ می‌شود گاهی غزل، برایِ تو دلتنگ می‌شود گاهی دو کوچه، فاصله‌یِ خانه‌هایِ ماست اما همین دو کوچه، دو فرسنگ می‌شود @golchine_sher
تا نقاب از چهره‌ات برداشتی در شهرمان بحثِ زیبایی شناسی بینِ مردم داغ شد @golchine_sher
اقرار می‌کنم به گناه و بعید نیست منکر شود خدا و بگوید: کجا؟ چه بود؟ ... @golchine_sher
اقرار می‌کنم به گناه و بعید نیست منکر شود خدا و بگوید: کجا؟ چه بود؟ @golchine_sher
من از بافندگی چیزی نمیدانم ولی هر شب یکی از زیر و گاهی رو ، برایت شعر می بافم... @golchine_sher
ای خوش‌خبر بیا که نظرها عوض شود تا تلخیِ تمام خبرها عوض شود اینجا مسافران همه بیراهه می‌روند برگرد تا مسیر سفرها عوض شود درها به بسته بودن خود خو گرفته‌اند جوری بیا که عادت درها عوض شود پیداست انقلاب عظیمی است پیش رو تا جای زیرها و زبرها عوض شود... @golchine_sher
این روزها که دیدنتان کیمیا شده این خانه بی نگاه تو دارالعزا شده باور نمی کنم چقدر آب رفته ای حتی برای ناله لبت بی صدا شده من میخ بر دلم نه، به تابوت می زدم هر چند خنده ای به لبت آشنا شده شرمنده ام که بودم و پای غریبه ها با شعله های سرخ به این خانه وا شده شرمنده ام که بودم و نامحرمان شهر آن گونه در زدند که از هم جدا شده فهمیده ام چه بر سرت آن روز آمده از وضع چادری که پر از رد پا شده وقت نفس کشیدن تو این صدای چیست این استخوان سینه چرا جا به جا شده؟! پیراهن حسین مرا دوختی ولی افسوس حرف روز و شبت بوریا شده با زینبم بگو سه کفن مانده پیش ما با زینبم بگو که به غم مبتلا شده با او بگو که بوسه زند بر گلوی خشک بر حنجری که محمل سر نیزه ها شده با او بگو که بوسه زند جای مادرش بر پیکری که خرد شده، آسیا شده @golchine_sher
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج @golchine_sher
ویرانه دل ماست که با هر نگه دوست صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت @golchine_sher
چه کنم ؟ دل به که بندم؟ به کجا روی کنم؟ باز گو ای به کنار دگری خفته ی من...!! @golchine_sher