eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
از ساغر عشق مست مستیم همه عمریست که پیمانه به دستیم همه این جمعه بیا ظهور کن مهدی جان تعجیل نما،که با تو هستیم همه @golchine_sher
به چه مانند کنم سرخی لبهای تو را؟ به یکی لاله شاداب که بنشسته به کوه؟ به شرابی که نمایان بود از جام بلور؟ به صفای گل سرخی که بخندد در باغ؟ به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن؟ یا به یاقوت درخشانی در نور چراغ؟ @golchine_sher
ایکاش مسیح گونه اعجاز کنم او زنده که شد دوباره هی ناز کنم من یک چمدان اشک همراهم هست هر هفته مزار مادرم باز کنم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آمدنت مبدأ تاریخ تغزل تأخیرِ تو بر هَم زده تنظیمِ جهان را @golchine_sher
اگرچه لحظه‌ای از غم جدا نبوده دلم پُر است چهره‌ام از خنده های تزئینی @golchine_sher
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد ! @golchine_sher
ما کوه غرور و ادعاییم آقا مشغول دعا که نه، اداییم آقا دنبال تو بودیم ولی گمشده ایم! این جمعه نشد به خود بیاییم آقا... @golchine_sher
از جلوهٔ خورشید اگر با خبریم یا تشنهٔ آیه های صبح ظفریم با ترک گناه می شود گفت که ما از مُنتَظِران حضرت مُنْتَظَریم... @golchine_sher
اولين باری که دنیایم شدی یادش بخیر گرمی آغوش تنهایم شدی یادش بخیر ماه را تاب تماشای قدمهایت نبود آسمان صبح فردایم شدی یادش بخیر یک هزارو چهارصد سالی اسیرت بوده ام یک نیستان عشق در پایم شدی یادش بخیر اینقَدَر لاف محبت میزدی آن وقت ها بوسه بر یاقوت لبهایم شدی یادش بخیر با حنابندان دستانت نوازش میشدم محو در بوم تماشایم شدی یادش بخیر کاش دنیا ی من و تونقطه ی برگشت داشت آخرین باری که دنیایم شدی یادش بخیر @golchine_sher
با خنده‌ات چشم جهانم غرق شادی است حتی اگر غمخانه باشد خانه دل @golchine_sher
باران، غروب، ما، اتوبوسی که ممکن است باید مرا دوباره ببوسی که ممکن است این لحظه، لحظه، لحظه، اگر آخرین، اگر بس کن نزن دوباره نفوسی که ممکن است من قول می‌دهم که بیایم به خواب تو زیبا، در آن لباس عروسی که ممکن است دل‌نـازکـی و دل‌نـگـرانـم چـه می‌شـود من نیستم تو، شهر عبوسی که ممکن است ماشین گذشته از تو و هی دور می‌شود با سرعتی حدود صد و سی که ممکن است حالا تو در اتاق خودت گریه می‌کنی من پشت شیشهٔ اتوبوسی که ممکن است @golchine_sher
توی تقویم دلم یک دم نگاهی کرد و گفت منتظر این جمعه هم بی دوست باید سر کنی @golchine_sher
می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید @golchine_sher
عزّت زِ قناعت است و خواری زِ طمع با عزّت خود بساز و خواری مطلب @golchine_sher
نفس کشیدم و از عطر تو دهان پر شد نفس تویی... ریه‌هام از عبورِ جان پر شد به آسمان رو کردی... نگاه دزدیدی... ... و از نگاه تو گیسوی آسمان پر شد چگونه آمده‌ای؟ از کجا رسید به من دو بال عشق که پروازها از آن پر شد؟ به رنگ‌بندیِ چشمت نگاه کن... دیدی- که رنگ‌های جهان از چه آن‌چنان پر شد؟ شبِ خیال من آزرده بود تا این‌که خیالِ روشن تو در کران کران پر شد مرا به غرق شدن در تو اشتیاقی بود که هرچه بود از آغوش و گریه‌مان پر شد ... و مست کردیم و خوش به حالمان شد و بعد به خویش آمده، دیدیم لازَمان پر شد به مست بودن چشمان روشن تو قسم که از شرابِ نگاهِ تو استکان پر شد بخند تا همه‌ی غنچه‌ها شکفته شوند بخند گرچه جهان از غمِ خزان پر شد... @golchine_sher
غروبِ جمعه دلم بی جهت دچارِ غم است طبیب گفته که آثارِ دوری از یار است (کشاف) @golchine_sher
بی تو بر سفره‌یِ شب جمع غریبی داریم من و درد و غم و بغض و قلم و تنهایی... @golchine_sher
خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد؛ با عشق ممکن است تمام محال‌ها... @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
ای لبت سرخ‌تر از خونِ تو،ای شانه به سر! سهمِ من چیست به جز بارِ غم و خونِ جگر؟ عُمرِ من ریخت به پایِ تو و از دستِ تو ریخت آب در کوزه‌ی احساسِ رقیبانِ دگر با رقیبان "تو" نشستی و به "من" طعنه زدند از وفاداریِ آن دلبــــــرِ زیبا چه خبر!؟ نه فقط من،که پس از رفتنت ای ماه غزال! کارِ یک بیشه کشیده‌است به اما و اگر باید از دُور تماشاگرِ آهو باشم من که تیرم به خطا رفته و عمرم به هَدَر @golchine_sher
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت دوباره گريه‌ی بی‌طاقتم بهانه گرفت  شكيب درد خموشانه‌ام دوباره شكست  دوباره خرمن خاكسترم زبانه گرفت  @golchine_sher
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عشاقت چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است @golchine_sher
سخن خلاصه کنم: عاشقی همان رنجی‌ست که در فراق ثریا به شهریار گذشت... @golchine_sher
اگرچه عادتت نامهربانی بوده از اول بیا و مهربانی کن همین یک بار را با من خداحافظ نگو که بی تو خیلی زود می میرم نرو از پیش ِ من هرگز، نکن این کار را با من @golchine_sher
درد ما باشد فراق یار و درمان هم وصال شد غروب جمعه درمان کن دگر درد مرا با نگاهت می‌شود آقا دل من سر به راه... گرم کن با یک نفس مولا(عج) دل سرد مرا
هــمه بــا یــار خوش و مــن به غــــم یــار خوشم سخت کاری ست ولی، من به همین کار خوشم... @golchine_sher
تپش قلب گرفتم به گمانم که کسی بی خبر از دل من عطر "شما" را زده است! @golchine_sher
از تمام دار دنیا حسرتت شد سهم من کاش قدری مهربان‌ تر بود با ما سرنوشت... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا