eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
883 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تاوان سنگینی در این پاییز پس دادم وقتی که گل های تنم را نیز پس دادم! من برگ و بارم را زمانی که چکاوک ها بر شاخه ام بودند حلق آویز، پس دادم! ابرم ولی ننگ ِ بدهکاری به دریا را با سکه های اشک خود یکریز پس دادم پیوند با قلب سیاه شهرتان، هرگز ...! این نسخه را در لحظه ی تجویز،پس دادم حتی حساب قهوه ای را که ننوشیدم در کافه هاتان بر سر ِ هر میز پس دادم! مزد مترسک بودنم را داده اید اما امروز با سودش سر جالیز، پس دادم! ای زندگی ! مُردم ولی در خاطرت باشد من سهم خود را بابت هر چیز، پس دادم... @golchine_sher
تاریک‌ و روشن بود و کم‌کم صبح‌ می‌شد شب؛ این‌‌شب‌ِتیره، شب‌ِ غم، صبح‌ می‌شد «دیشب» فراری می‌شد و «فردا» می‌آمد ناخوانده‌ای...، ناخوانده سمت‌ِ ما می‌آمد می‌آمد و کم‌کم به‌هم می‌ریخت ما را در اوج شادی، جام غم می‌ریخت ما را در سر صدای سوتِ ممتد بود و تکرار چیزی نمی‌دیدیم اما غیر از آوار... ما مَردم افتاده‌ای مظلوم بودیم از هر حقوقِ ساده‌ای محروم بودیم حق بود با ما و کسی حق را نمی‌دید تاریخ، اخبار موثق را نمی‌دید اخبار از ما بود، اما بی‌خبر؛ ما... می‌سوختیم و آب را بستند بر ما هرلحظه از ما می‌رسید اخبار تازه «ِمهمانِ ناخوانده» می‌آمد بی‌اجازه می آمد و در حقّ دنیا ظلم می‌کرد با ادعای صلح، امّا ظلم می‌کرد... می‌آمد و حقی طبیعی نقض می‌شد هر گوشه‌ای خون شهیدی سبز می‌شد صحبت سر جنگ وسیعی بود؛ امّا... «حقّ حیاتِ» ما طبیعی بود امّا_ _با این که زیر چل‌چراغ نور بودند، ما را نمی‌دیدند، آیا کور بودند؟ ما را نمی‌دیدند و می‌کشتند ما را این کار اما خوش نمی‌آمد خدا را شهر از «وداعِ آخرِ» افراد پُر بود از «آن‌که‌ روی‌ خاک‌ می‌افتاد»، پُر بود از مادرانِ پاک، از طفلان معصوم از بی‌گناهانِ بدونِ جرم، محکوم بر شانه مانده کوله‌بارِ داغِ تنها تنها نشسته باغبان در باغ، تنها باغ‌ست و در فصل‌ِ خزان گل‌های‌ پرپر نعش برادر مانده بر دست برادر دستان دختربچه‌ها جای عروسک رنگ‌ِ حنای‌ِ خون گرفت از زخم موشک سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است آیا هنوز ای‌ شاعر! این‌دنیا قشنگ است؟ می‌آید از راهی که تاریک‌ست و تاریک صبحی‌که نزدیک‌ست و نزدیک‌ست و نزدیک... @golchine_sher
از لب سرخابی ات عناب میریزد فقط از شب چشمان تو مهتاب میریزد فقط تو شبیه حضرت مریم مقدس بوده ای از زلال چشمهایت آب میرزد فقط تا دهن وا میکنی حافظ تعجب میکند از لبانت مصرعی نایاب میریزد فقط تو بچرخان تاس چشمت را که از الماس چشم شیش و هشت و رمل و اسطرلاب میریزد فقط ناز کم کن حضرت حوا نرو با دلبری چین به چین از دامنت شبتاب میریزد فقط برق چشمت را بپوشان آدم است و وسوسه از نگاهت دم به دم قلاب میریزد فقط میشود آرام اعصابم کنار خنده هات از لبت یک بسته قرص خواب میریزد فقط @golchine_sher
تاویل آیه های زلال شریفه شد تنها زنی که صاحب ارج و صحیفه شد اندوه و درد «فاطمه(س)» اندوه مصطفی(ص) است... لعنت به آنکه باعث اشک «عفیفه» شد جایی که عهد عترت و قرآن شکسته شد سیلی زدن به «عصمت کبری» وظیفه شد نفرین به هرکه برد ز خاطر غدیر را حق را به بند برده و ناحق خلیفه شد گاهی تقیه کردن ما عین کافری است وقتی بنای غصب خلافت سقیفه شد @golchine_sher
فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد بعد از این دیدنِ او فرض محالت باشد از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی !؟ گریه ات باعث تکرار سوالت باشد چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری عکسهایش همه ی عمر وبالت باشد روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد توی تنهایی خود فکر مسکن باشی قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری" قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد... @golchine_sher
شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم از این خراب تر آقا نمی شود حالم هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم فدای تار عبایت، بگیر دستم را بگیر دست دلم را، مریض احوالم به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما که هیچ نور امیدی نمانده در عالم میان روضه ی گودال این دلم گیر است شبیه جد غریبت اسیر گودالم هنوز هم که هنوز است دل پریشان صدای نعل جدید و شروع جنجالم هنوز هم که هنوز است در تب و تابم هنوز گریه کن روضه های خلخالم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای غنچه‌های گرمِ دعا صبحتان بخیر ای بلبلانِ سر به هوا صبحتان بخیر شب رفت و چشمهایِ زمین غرقِ نور شد ای بندگانِ خوبِ خدا صبحتان بخیر @golchine_sher
خورشیدِ پشتِ پنجرهٔ پلک‌های من من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من می‌ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو حالا بریز هستی خود را به پای من وقتی تو دل‌خوشی، همهٔ شهر دل‌خوشند خوش باش هم به جای خودت هم به جای من تو انعکاسِ من شده‌ای... کوه‌ها هنوز تکرار می‌کنند تو را در صدای من آهسته‌تر! که عشق تو جُرم است، هیچ‌کس در شهر نیست باخبر از ماجرای من شاید که ای غریبه تو همزاد با منی من... تو... چه‌قدر مثل تو هستم! خدای من!! @golchine_sher
گام برمی‌دارم اما این گذر بیهوده است تا کلیدِ دل نچرخد فکرِ در، بیهوده است آه ای گنجشک من در کنج غم‌هایت بمان آسمان وقتی نباشد بال و پر بیهوده است ناخدا! پا از گلیم دور دریاها بکش بادبان وقتی نباشد این سفر بیهوده است کار با ابروکمانان آخرش رسوایی است تیر اگر از چشم برخیزد سپر بیهوده است موج‌ها افسار خود را دست ساحل داده‌اند کوشش دریای طوفانی دگر بیهوده است ای درخت پیر از قانون جنگل‌ها مترس ریشه تا در خاک می‌ماند تبر بیهوده است   @golchine_sher
شر و بشر! کی گفته است که این قلّه ها پلنگ ندارد؟ کی گفته است ره سوی قلّه، سنگ ندارد؟ کی گفته است که انسان، نماد عاطفه باشد همیشه در پی صلح است و میل جنگ ندارد؟ هجوم این همه ماتم، نشان دهند که آدم همان پلنگ بود، لیک نیش و چنگ ندارد چه بی حیا شده این دار و دسته های جنایت به رغم این همه کشتار، هیچ ننگ ندارد خبر، نمایش تصویر سرخ فاجعه باشد جهان برای خبر، صحنه ی قشنگ ندارد کنون که مرحله ی «یسفک الدماء» رسیده حنای علم برای زمانه، رنگ ندارد ولی گذشتن از این راه، تا صعود به قلّه رهی به جز گذر از این مسیر تنگ ندارد بشر برای رهایی از این تداوم ظلمت نیاز هیچ، به این موشک و تفنگ ندارد دعا کنید که موعود عقل و عدل بیاید جهان تحمل این آتش و فشنگ ندارد @golchine_sher
گوشواره ها گران بودند موهایش را مردانه کوتاه کرد! @golchine_sher