زیر سقفت تا منم، معمار می خواهی چه کار؟
با ستون شانه ام ديوار می خواهی چه کار؟
سرشماری میکنی در سرزمین قلب من
یک نفر... تنها تویی! آمار میخواهی چه کار ؟
میکُشی با چشمهای قهوه ای رنگت مرا
روی میزت قهوه ی قاجار می خواهی چه کار؟!
مثل گلدانی عتیقه اعتبار موزه ای
خاک خوردن گوشه ی انبار میخواهی چه کار؟
خنده ی شیرین تو متن خبرهای جهان!
در کنارم تلخی ِ اخبار می خواهی چه کار؟
فصل خرمنکوبی ِ تبدار آغوشت رسید...!
اینهمه خوشه به گندمزار می خواهی چه کار؟
عشق یعنی راهی ِ پیچ و خم " حیران " شدن!
همسفر! یک جاده ی هموار می خواهی چه کار؟
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
محبوب من
عدالت یعنی هر چیزی،
هر کسی
سرجای خودش باشد.
عدل این است
که شما
در دلِ ما باشید...
#محمد_صالح_علا
@golchine_sher
گریهام جاریست، بارانی که میبینی منم
چتر وا کن! ابر گریانی که میبینی منم
بیمحابایی چنان رگبار تند نوبهار
رحم کن! گنجشک حیرانی که میبینی منم!
از کمانداران اَبروی تو کو راه فرار؟
صیدِ از هر سو گریزانی که میبینی منم
کُشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی
بیوفا! سرباز بیجانی که میبینی منم!
اهل امروزم ولی دردی که دارم تازه نیست
شاعر هر کهنهدیوانی که میبینی منم!
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
شاید برسانند به عرضت خبری را
یکباره کشانند به آتش جگری را
از این نگرانم ،که تو در عمق نگاهت
باچشم خود احساس کنی هر خطری را
اندیشه ی هر جاده کمین ست که ترسم
از قافله دلگیر کند همسفری را
در دست پدر باشی و یک لحظه ببینی
ناخواسته از دست دهی یک پسری را
ای سبز ترین زخم از این دلهره دارم
روزی برسانند به جنگل تبری را
#فرزاد_الماسی
#عضوکانال
@golchine_sher
قهوه را بردار و یک قاشق شکر...سم بیشتر
پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر
قهوه قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست
می شوم هر آن به نوشیدن مصمّم بیشتر
صندلی بگذار و بنشین رو به رویم، وقت نیست
حرف ها دارم، صدها راز مبهم ، بیشتر
راستش من مرد رویایت نبودم هیچ وقت
هر چه شادی دیدی از این زندگی، غم بیشتر
ما دو مرغ عشق اما تا همیشه در قفس
ما جدا از هم غم انگیزیم ، با هم بیشتر
عمق فنجان هر چه کمتر می شود حس می کنم
عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر
خاطرت باشد، کسی را خواستی مجنون کنی
زخم، قدری بر دلش بگذار ، مرهم بیشتر
حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت
مادرم حوّا مقصّر بود ، آدم بیشتر
سوخت نصف حرفهایم در گلو...اما تو را
هر چه می سوزد گلویم دوست دارم بیشتر
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیباترین ستارهی هفت آسمان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
با من بمان و سایهی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من!
کی میرسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
@golchine_sher
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
#فاضل_نظری
@golchine_sher
لبخند تو کندوی عسل ، صبح بخیر
زیباتری از تاج محل ، صبح بخیر
احساس تو حافظیه ی شیراز است
چشم تو پر از شعر و غزل،صبح بخیر
#محمود_عباسی_عقدا
#م_بیرنگ
@golchine_sher
عزیز نازنین من کجایی
چرا با آشنایت بی وفایی
صبا خوانَد به یادِ تو نگارم
چرا از تو نمی آید صدایی
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
مشكل اينجاست كه
شب ها دقيقاً
دلتنگ آن هایی ميشويم كه
براى فراموش كردنشان
جان كنديم !
#علی_قاضی_نظام
@golchine_sher
حال من خوب است اما خوب را معنا نکن
انتظار دیدن محبوب را معنا نکن
در دلم شور نگاهت حکمرانی می کند
لای این دلشوره ها، آشوب را معنا نکن
صبر من سرآمد و جانم به لب، اما بمان
من صبوری می کنم، ایوب را معنا نکن
اشک زانو می زند بر گونه های پنجره
بغض سنگین منِ مغلوب را معنا نکن
می روم از یاد، اما یاد تو در خاطرم
عشق های خالص و مرغوب را معنا نکن
ای به قربان دو چشمی که تو را گم کرده است
یوسف گمگشته ی یعقوب را معنا نکن
#نجمه_زارع
@golchine_sher
مثل باران و تگرگ از سینه اش بارید سنگ
کوه شد با قامت نستوه می آمد به جنگ
هیچ کس را جرأت دزدیدن فکرش نبود
اوکه خود گنجشک را جای قناری کرده رنگ
خرمن همسایه را آتش کشید ازخشم خود
خوشه های مانده را انداخت زیر پای لنگ
هرچه درطول مسیرش بود ویران کرده بود
ناله سرمی داد و بر دیوار و در انداخت چنگ
راه کج می کرد و از بن بست ها ره می گشود
طاقت صبرش سرآمدچون قفس گردید تنگ
هرکسی از مرزهای خاطرش چپ می گذشت
قلب او میشد شکار لوله ی داغ تفنگ
زخم های کهنه را با چنگ و دندان تازه کرد
خیره شد مانند برق ماه درچشم پلنگ
رفت آن شب سمت دریا تاکنون پیدا نشد
عاشق دیوانه شاید شد دلش سهم نهنگ
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
مادر به اداره رفت
پدر به اداره رفت
و باز هم
«ادارۀ» بچه ها دیر شد!
#رضا_اسماعیلی
@golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها
و لبت منبع الهام غزل پاشی ها
با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها
چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها
ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها
بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها
آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها !
#علی_صفری
@golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟
بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟
ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی
پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟
ماه نورانی شب های سیاه عمر من !
ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟
باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟
#رضا_نیکوکار
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
هر پیله که با عشق شما باز نشد
پروانهی آمادهی پرواز نشد
بی لطف و نگاه کرمت حضرت دوست
دل لایق آسمان اعجاز نشد
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
@golchine_sher
در سرم دختر پیری عصبی می رقصد
شهر بر روی سرِ من عربی می رقصد
این جهان با همــه ی دغدغه هایش دارد
روی یک جمجمه ی یک وجبی می رقصد
سال ها رفته و از برق نگاه تـــو هنوز
مرد دیوانه به سازی حلبی می رقصد
مـــاه افتـــــاده بر آب و منـــم افتاده در آب
اشک می ریزم و او نصفه شبی می رقصد
کاش آغـــوش مرا عطر تـــو معنـا می داد
بوسه یعنی که لبی روی لبی می رقصد
از سبا گیسوی بلقیس بـه همراهی باد
بر سر تخت سلیمان نبی می رقصد…!
#سیدمحمدعلی_رضا_زاده
@golchine_sher
گاهی کِشم سری به گریبان خویشتن
از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است
#حزین_لاهیجی
@golchine_sher
خدا کند که کسی بی قرار من باشد
کسی که تا دم آخر کنار من باشد
من از دل سفری پرملال می آیم
کجاست آنکه در این راه یار من باشد؟
کسی که هر نفس پاکش آبروی من است
کسی که هر قدمش اعتبار من باشد
رفیق بی کلک جاده های تنهایی
شریک خستگی روزگار من باشد
همان گلی که در این راه زرد می شکفد
کسی که وقت تکیدن بهار من باشد
همان کسی که اگر کوله بار من خالی است
تمام من ! همه دار و ندار من باشد
در این قفس چه اسیرم ! چقدر بی تابم
چه می شود که شبی هم قطار من باشد؟
نمانده فاصله ای، پای ایستگاه ای کاش
عزیز گمشده چشم انتظار من باشد
#محسن_نقدی
@golchine_sher
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته...
آنقدر سربلند و شریفی که از ازل
در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته...
بیهوده نیست اینکه دری از بهشت را
تنها برای خاطر تو وا گذاشته
روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب
ردّ تو را در آینهها جا گذاشته
خوشبخت، آن زنیست که در طول زندگی
پا جای پای حضرت زهرا گذاشته
#سارا_جلوداریان
#حضرت_زهرا_س
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست
شیشه هر آنچه می شکند تیزتر شود
#ناصر_موسوی
@robaiiyat_takbait