eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
707 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد چه شب‌هایی که با چشم سخنگویت برای من غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد همین با هم نشست‌ها، همین از عشق گفتن‌ها همین دنیای کوچک می‌تواند بهترین باشد از این دوری نمی‌ترسم که می‌دانم دل عاشق به گمراهی نمی‌افتد اگر اهل یقین باشد یقین دارم که روزی روزگار وصل می‌آید اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد @golchine_sher
گوشم به سکوتی‌ست که لبریز هیاهوست هر گوشه‌ی این خانه پر از خاطره‌ی اوست بی شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست! هرگاه سبک‌بار شدم، اوج گرفتم از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست @golchine_sher
دوستت دارم ... و چقدر توضیح دادنِ حرف‌هایِ ساده سخت است..! @golchine_sher
هرچند که در آینه شوق نظری نیست جز آه در این راه مرا هم‌سفری نیست بیهوده نشستی به تماشای شکفتن از شاخه‌ی خشکیده امید ثمری نیست عیبم مکن ای دوست! اگر چشم به‌راهم سودی هم اگر نیست، نباشد...ضرری نیست! از دربه‌دری خسته و از خیره‌سری سیر در شهر چو من گم‌شده‌ی بی‌خبری نیست گیرم همه فردای خوشی داشته باشند شب‌های پر از وحشت ما را سحری نیست @golchine_sher
یک عده داغدار غم غزه بوده اند غم خورده اند و از ته دل غم سروده اند یک عده کر شده است جهان از سکوتشان دل از تمام عالم و آدم ربوده اند! کورند در برابر ظلمی که می شود لب را فقط به مدح سیاهی گشوده اند نفرین ولی به طائفه ی کاسبان خون آنانکه دل به طبع جنون آزموده اند «پروازی» اند و شهره ی عالم، برای پول... همواره در رثای فلسطین سروده اند @gida13 @golchine_sher
رها کنید مرا با غمِ نهانِ خودم اگرچه خسته ام از دردِ بی کرانِ خودم به دشمنانِ قسم خورده احتیاجی نیست که دشنه می خورم از دستِ دوستانِ خودم چو رنج بوده فقط سهمم از جهانِ شما خوشا به کنجِ اتاقم، خوشا جهانِ خودم که کیمیای سعادت، سکوت بود، سکوت چه زخم ها که نخوردم من از زبانِ خودم! شراب نیز به دردم نمی دهد تسکین مگر که زهر بریزم به استکانِ خودم اگر که مرگ فقط چاره ی من است، چه باک؟ به مرگِ خویش کنون راضی ام، به جانِ خودم... @golchine_sher
مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار که از تو چیزی از این بیشتر نمی‌خواهم ... @golchine_sher
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم صدبار صدایت زدم اما نشنیدی یک چشم بگردان به من گوشه‌نشین هم عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟ ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم گفتی که ز خود بگذر و دیدی که گذشتم از روح و روان هم، تن و جان هم، دل و دین هم از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم از چشمه‌ی تردید به دریای یقین هم ای زاهد اگر منکر عشقی به جهنم! ما با تو نیاییم به فردوس برین هم @golchine_sher
برای شهید جمهور و شهدای خدمتِ همراهِ ایشان در آن سفرِ آسمانی تشنه هستیم آب مان بدهید چند قطره شراب مان بدهید آی بالائیان برایِ خدا کامی از آفتابِ مان بدهید ما شهیدانِ خدمتیم همه تشنگانِ عنایتیم همه بینِ این زرق و برق ها عمریست دوستان در اسارتیم همه مانده در بینِ آسمانی ها قلبِ ما...حسرتِ جوانی ها عشق بود و بهار خوانی ها گم شده در زمین نشانی ها کاش می شد شبِ رَصَد باشد یا هوا چند لحظه بَد باشد گم شویم و کسی در این فرصت تا شما راه را بلد باشد کوه ها سر به آسمان دارند کوه ها عاشقانه بیدارند کوه ها عاشقانِ دلشده را بدترین لحظه ها خریدارند آی اهلِ بهانه ما رفتیم در شبی عاشقانه ما رفتیم رازِ پروازِ ما بماند... بعد رازدارِ زمانه ما رفتیم سوختیم و ناپدید شدیم چون کبوتر که می پَرید شدیم از شما هیچ چیز پنهان نیست در مسیرِ خدا شهید شدیم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
دو تا قُل زد سماور جوش آمد صدایِ قوریِ مدهوش آمد هم اینکه بوسه زد بر ماه، خورشید سحر با سینیِ دمنوش آمد @golchine_sher
یادش بخیر گشت و گذاری که داشتیم با چشم‌های هم سر و کاری که داشتیم حالا رهاتریم اگر چند دورمان جز دستمان نبود حصاری که داشتیم سرد آن‌قدر شدیم که در گوشه‌ی حیاط پژمرده شد همیشه بهاری که داشتیم شب‌ها به شوق دیدن هم بسته می‌شدند آن چشم‌های روزشماری که داشتیم دیشب بگو چه شد که به خوابم نیامدی؟ یادت نرفته است قراری که داشتیم؟ @golchine_sher
بُریده ای امان بادها را برای چند ساعت هم شده موهایت را بباف! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌ است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زارِ زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجه‌ی پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب بُرده دنیا را خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون‌چکانِ مرا که آفتاب زده...، تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جا بمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است نه! کارساز نشد شعر...، کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم پیش‌شان سَر بَر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم!   همچنان که برگِ خشکیده نمانَد بر درخت مایه‌ی رنج تو باشم، رفع زحمت می‌کنم! این دهانِ باز و چشمِ بی‌تحرک را ببخش؛ آن‌قَدَر جذابیت داری که حیرت می‌کنم کم اگر با دوستانم می‌نشینم، جُرمِ توست هرکسی را دوست دارم، در تو رؤیت می‌کنم! فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا؟ در قدم برداشتن‌هایِ تو دقت می‌کنم! یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، می‌روم لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم ترکِ افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم توی دنیا هم نشد، برزخ که پیدا کردمت می‌نشینم تا قیامت با تو صحبت می‌کنم @golchine_sher
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @golchine_sher
آدمی از حق پرستی دور شد چشم عالم بر دنائت کور شد اهل دنیا را فریب خواب برد در رفح آغوش مادر گور شد @golchine_sher
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم عمر، سرگرمی طفلانه‌ی روز و شب ماست دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم بی‌هدف این همه چون باد دویدن تا کِی! دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم دلْ نه دیوانه‌ی عشق است، نه فرزانه‌ی عقل هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم @golchine_sher
روی بالش مانده اشک و ردپای غربتم خانه را آشفته کرده های های غربتم باز امشب دردهایم را شبیه قصه ها مادرانه گفته‌ام با لای لای غربتم تو همین‌جایی، تپش‌های دل شوریده ام می شود تکرار پشت انزوای غربتم کاش باد از پشت پرچین اتاقم می رساند تا به گوش قاصدک هایت صدای غربتم تکیه گاه من! کجای شهر منزل کرده ای؟ تا به دیوارت زنم من شانه‌های غربتم در میان غصه خوابم می بَرد، هرچند که باز رویای منی در ما ورای غربتم ای طبیب درد عالم، آه سوزانم ببین نسخه‌ای تجویز فرما بر شفای غربتم @golchine_sher
آری فقط از جلوه ی دلدار بگو ای شاعر از آن، دلبر غدّار بگو سلّاخی طفلان رفح را دیدی؟! حالا بنشین و از لب یار بگو (طائف) @golchine_sher
با اینکه بار بست، خدا را چه دیده‌ای فرصت هنوز هست، خدا را چه دیده‌ای شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند با یک تکان دست! خدا را چه دیده‌ای بی‌رحم! داستان مرا نیز گوش کن شاید دلت شکست، خدا را چه دیده‌ای هرچند می‌رود، بِرَوم چای دم کنم شاید کمی نشست خدا را چه دیده‌ای @golchine_sher
و در دلتنگی‌ ما هیچ دستی دخیل نبود و در دوری هزاران دست دخیل بود سلام بر تو که تو را بسیار ندارم و سلام بر من در هر آن‌چه از دست داده‌ام ...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نیت خالصانه در خدمت بود دنباله رُوی ولایت و ملت بود در نظمِ نوینِ چند قطبیِ جهان او مظهر دیپلماسی قدرت بود @golchine_sher
کاش درپیچ و خم ثانیه ها گُم نشویم زیر این رنگ و ریا غرق تَوهُم نشویم هوس سیــب به هر فصل نباید کردن تا پُر از وسوسه ی خوردن گَندُم نشویم سهمی از لذّت دنیا که نداریم ، ای کاش مَحو لب های کسی وقت تَبسُّم نشویم پشت هرپنجره یک بوسه به خورشیدبس است بیش از این کاش که درگیر تَرحُّم نشویم تازگی ها همه از فــاصلــــه ها می گویند پس بیا سرزده هم خانه ی مـَردُم نشویم @golchine_sher