eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
773 عکس
268 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار بادیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب @golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است بره‌ی لعنتی‌ام عاشق گرگی شده است سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت گرگِ من بره نچنگیده به باران زد و رفت... آه دکتر! لب او «صبر و ثباتم» می‌داد بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می‌داد آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است نفست همدم مردم شده باشد، سخت است آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد بره‌ام میل به بوسیدن گرگی دارد دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
دستی به سرِ پیرهنِ ما زده است بر جنگل و دشت و چمنِ ما زده است صبح آمد و با باد بهاران، خورشید گرمای تنش را به تنِ ما زده است @golchine_sher
شراره‌ی غم عشق آتش‌افکن است هنوز بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز شکایت از تو ندارم ولی بیا و ببین چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوز درختی‌ام که بر آن حک شده‌ست نام کسی غمت مباد که یاد تو با من است هنوز اگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز دلم به یاد تو هم‌صحبت رقیبان است وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز @golchine_sher
تقدیم به شهید حسین امیر عبداللهیان؛ آه ای غریب رفته‌ی دیرآشنا حسین قدت بلند شد برسی تا کجا حسین سروی میان بوته‌ی آتش نشانده‌اند از قامتت چه مانده در آنجا بجا حسین باید عَلَم به شانه بگیری که بگذری مانند رودخانه‌ای از دره‌ها حسین رویت سفید! تا که به روی که بنگری قدت بلند! تا برسی تا کجا حسین همراه دوست رفتی از این جاده با شتاب من کیستم که از تو بپرسم کجا حسین فریادت ای حسین که در لحظه‌ی فرود گفتی مرا بگیر در آغوش یا حسین پیچیده دور گردنه‌هایی که در سکوت فریاد می‌کنند تو را هم‌صدا حسین ای آخرین سفیر شهیدان میان ما مُهری زدی به تذکره‌ی کربلا حسین ای با حسین رفته در آن نینوا خلیل ای با خلیل آمده در این منا حسین بر صخره‌های دره‌ی صعب العبور نیست یک جا برای ماندنِ یک جای پا حسین یک جای پا از آنکه سر از پا نمی‌شناخت از ابتدای جاده و تا انتها حسین این قطعه قطعه‌ی آتش گرفته را این واژه را که این همه زد دست و پا حسین بر سینه‌ام نوشته‌ام آه می‌کشم آیینه‌ی شکسته ندارد جلا حسین آتش که توی باغ نباشد نمی‌کند بالای قامت تو قیامت به پا حسین @golchine_sher
 یک روز مجبوری بفهمی عشق ، بازی نیست اینکه یکی می افتد از پا ، صحنه سازی نیست جفتی که عشقت را رگارگ توی خون دارد حقش تحمل کردن عشق موازی نیست اینکه یکی تن داده به زخم و نمی میرد چیزی شبیه ژست های اعتراضی نیست یعنی جنون سر رفته از صبرش ، که تسلیم است یعنی ازاین تشریح دائم، هیچ راضی نیست الکل برای شستشوی زخمها خوب است درمان زخم دل بغیر از کشف “رازی ” نیست دارم شبیهت می شوم،سرد و دم دستی از شعله تا خاکسترش راه درازی نیست چیزی برای باختن باقی نمی ماند وقتی وفاداری بجز لفظ مجازی نیست قانون دیجیتالی تنظیم با بازار به عدل، این سنگ ترازو هم نیازی نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیـرون نرود از آستانـت مایوس با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس @golchine_sher
سعدیا دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک چشم‌آبی غرب و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادران داغِ کودک‌دیده مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌ انسان گریه‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سوال از باربی‌سازان کند: این عروسک‌ها که می‌سوزند دختر نیستند؟ ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروت! کودک‌اند اینها نه مردان حماس خانه‌‌اند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌ها از کشته‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! @golchine_sher
می بینی و می فهمی و انگار نه انگار انگار نه انگار دلی مانده در آوار لعنت به زمانی که پریشان تو باشم یک خاطره از تو بشود بر سرم آوار زیبایی چشمت همه را همدم من کرد اشک وغزل و پنجره و ساعت و سیگار از مرحمت عشق همینقدر بگویم تنهائی و تنهائی و تنهائی بسیار در حسرت آغوش تو یک عمر نشستم سهمم شد از این عشق فقط شانه دیوار با عالم بی عشق کنار آمده بودم زیبایی ات انکار مرا برد به اقرار تنهائی و بی تابی و باران و خیالت دلتنگی پاییز کمی دست نگه دار @golchine_sher
امان از داستان عشق و فرجام غم‌آلودش نمی‌دانستم این آتش به چشمم می‌رود دودش ‌ تو را با دیگری می‌بینم و با گریه می‌پرسم از این دیگرنوازی‌ها خدایا چیست مقصودش؟ ‌ چه دنیایی که وقتی در دل من خانه می‌کردی نمی‌گفتی که بی‌رحمانه خواهی ساخت نابودش ‌ درختی از درون پوسیده‌ام، کی روز ویرانی‌ست؟ چه فرقی می‌کند، وقتی نباشی، دیر یا زودش؟ ‌ جهان را دادم و حسرت خریدم، ای دل غافل! ضرر در عاشقی کم دیده بودم؟ این هم از سودش @golchine_sher
بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را صلات ظهر هم باشد، شبم آغاز خواهد شد به محض اینکه می بندی دو چشم خسته ی خود را شدم چون آینه محو وجود بی مثال تو بیا در من ببین شخصیت برجسته ی خود را تمام عمر مثل سایه دنبال خودم بودم چطور از من جدا کردی منِ وابسته ی خود را ؟ گره روی گره افتاده وا کن اخم هایت را نکش در هم دو ابروی به هم پیوسته ی خود را به دنیا ظلم کن اما نه با من که خودی هستم که چاقو می برد هر چیزی اِلّا دسته ی خود را   @golchine_sher
امام_رضا علیه‌السلام 🔹هوای زیارت🔹 چشمم به هیچ پنجره رغبت نمی‌کند جز با ضریح پاک تو صحبت نمی‌کند شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت من را به آستان تو دعوت نمی‌کند مولا نگو که این پر و بال شکسته را باران مرهم تو شفاعت نمی‌کند دیگر کبوتر دل من آب و دانه را جز با کبوتران تو قسمت نمی‌کند آخر بدون مرحمت چشم‌های تو این خسته را خدا هم اجابت نمی‌کند خواندی مرا، وگرنه بدون اشاره‌ات قلبم چنین هوای زیارت نمی‌کند @golchine_sher
کسی که دغدغه اش درد و رنج مردم بود در اوج غصه و غم بر لبش تبسم بود اگر چه باغ نگاهش تب شقایق داشت دلش به خرمی خوشه های گندم بود دلی به وسعت دریا و در خروش، اما سکوت بود و لبالب پر از تلاطم بود میان آن همه نامردمی و بد عهدی تمام روز و شبش در پی تفاهم بود رئیس دولت و دلسوز آب و خاک وطن مرید و خادم جدش امام هشتم بود به جای تکیه زدن  بر اَریکه ی قدرت همیشه و همه جا در میان مردم بود شراب شهد شهادت به راه خدمت خلق به سر کشید آنگه که مست ازین خم بود @golchine_sher
چه بود سهم من از عشق _خنده‌ای کوتاه چه بود قسمتم از عمر _گریه‌ای جانکاه اگر نبود فراقت نمی‌نوشتم شعر اگر نبود خیالت نمی‌کشیدم آه چگونه سر نگذارم به شانه‌ات ای کوه چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه اگر قرار به دل‌کندن از هم است که هیچ اگر هنوز بنا عاشقی است بسم‌الله... @golchine_sher
غمم را آهِ سوزان می شناسد و آتش را نیستان می شناسد علاج دردهایم را یقیناً طبیبی از خراسان می شناسد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای صبح بیا و قفل شب را وا کن در کوچه بساطِ آشتی بر پا کن با نام خدا، فاتح ِسرسختی باش با خوب و بدِ خلق به نرمی تا کن @golchine_sher
تقدیم به روح بلند و ملکوتی رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) ای یار رفته ی ما دیدار تا قیامت داریم بی تو چشمی بیدار تا قیامت فوج کبوترانت آهنگ کوچ دارند بگذار پر بگیرند، دیدار تا قیامت در شامگاه هجرت یک سینه زخم رویید این زخم ریشه دارد انگار تا قیامت بر شاخه های جنگل دیگر پرنده ای نیست یعنی شب و سکوت و دیوار تا قیامت بگذار فرصتی را در پیش تو بمانم این حسرت دلم را نگذار تا قیامت هرچند از تو گفتن پیوسته تلخ و سخت است بگذار گل کند شعر این بار تا قیامت حتی اگر بمیریم سازش نمی پذیریم از دشمن تو هستیم بیزار تا قیامت @golchine_sher
اگرچه در نظرت چون غبار ناچیزم به احترام تو باید ز جای برخیزم چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟ هزار شکر که استاد عشق یادم داد که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم چگونه می‌شود از چنگِ «خویش» بگریزم؟ @golchine_sher
نه از خندیدنم خندان نه از رنجیدنم غمگین مرا نادیده می‌گیرد چه دردی بیشتر از این؟ «خدا عمرت دهد» آهسته این را گفت و ترکم کرد نفهمیدم که با حرفش دعایم کرد یا نفرین @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته @golchine_sher