یک فصل پر از شکوه در عشق گشود
دل وقف خدا کرد و دل از خلق رُبود
در راه دفاع از حـرم ،عالم دید
سـر داده ولی چـه سرفراز آمده بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#شهید_محسن_حججی
@golchine_sher
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریهی بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
هوا غمگین و طوفانیست ، بارانی نمی آید
قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید
تنم می لرزد و آیینه در تصویر می لرزد
چرا آرامش ساعات بُحرانی نمی آید؟
دلم میخواست پر باشد جهان خالی ام از تو
ولی افسوس پر بودن به لیوانی نمی آید
نمک بر زخم هایم زد ، چه زنجیری به پایم زد
برای بردنم حتی نگهبانی نمی آید
همیشه چشم در راهم بیایی از سفر اما
کسی دیگر به جز فکرت به مهمانی نمی آید
شبیه آخرین کبریت بعد از آخرین سیگار
که میسوزد ولی انگار پایانی نمی آید
هوا دم دارد و محتاج بارانم هنوز اما
قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید
#سعید_شیروانی
@golchine_sher
جان می دهد تا دانش آموزش بماند🖤🥀
شغل معلم شغل ختم المرسلین است
عشق خدا با قلب پاک او عجین است
باشد سفیر مکتب سبز هدایت
جویندگان علم را حصنی حصین است
با دانش آموزانِ خود مانند یک دوست
در شادی و غم عاشقانه هم نشین است
باشد کتاب ناطق اخلاق و ایمان
در مدرسه، او یک نماد ناب دین است
با جان و دل دائم به فکر کادرسازیست
او تشنگان عشق را ماء معین است
قطعا نه تنها در مدارس ،بلکه با شوق؛
در هر کجای جامعه نقش آفرین است
روزی معلم گر بفهمد ، دانش آموز
او را خطر مانند گرگی در کمین است؛
جان می دهد تا دانش آموزش بماند
الگوی تدریس معلم ها همین است
از کار شیرینش نگردد خسته هرگز
او عاشقِ هر کارِ مانده بر زمین است
قطعاً به پاسِ این همه اعمال صالح
در آخرت در جمع اصحاب یمین است
در امتحان سخت پایان ترم تعلیم
او نمره اش یک بیست با صد آفرین است
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
که مپرس
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
#محمدمعین_پوریلان
#عضوکانال
@golchine_sher
تعبیر خوابهای پریشانیام، بیا
دلتنگ بوسهات شده پیشانیام، بیا
وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی
تنهاترین ترانهی بارانیام، بیا
در پیچوتاب ذهن گرهخوردهام فقط
مشغول فن خاطرهدرمانیام، بیا
حالوهوای دفترم از بغض پر شده
در جستوجوی خندهی پنهانیام، بیا
حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری
از جان برید این دل قربانیام، بیا
تنها دلیل رقص قلمهای بی رمق
یک سطر مانده تا ته ویرانیام، بیا
#ژیلا_نظری
@golchine_sher
هر رعد و برقی مژدهی باران نخواهد داد
لبخند تو اوضاع را سامان نخواهد داد
طوفان بیگاهی که از سمت تو میآید
مهلت به قایقهای سرگردان نخواهد داد
پیک سپیدی و به قصد جنگ میآیی!
بهمن اماننامه به کوهستان نخواهد داد
این زن که میپنداشتی یک ساقهی ترد است
تا مرگ از پا در نیاید جان نخواهد داد
هر چند از یک کیسه در ما بذر پاشیدند
خاک من و تو حاصل یکسان نخواهد داد
دلهای کوچک درخور غمهای ناچیزند
اندوه من را هیچ کس پایان نخواهد داد
#کبری_موسوی_قهفرخی
@golchine_sher
صبح آمده باغ ِآرزو واشده است
در شهر بساطِ عشق بر پا شده است
امروز لباسِ بهتری بر تن کن
دیروز دوباره رفت و فردا شده است
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گیسو بیفشان بادها را دربدر کن
از تاب مویت تاکها را مست تر کن
پلکی بزن جاری کن از چشمت خدا را
از نرگس مستت جهان را با خبر کن
آتش بزن خاکستری کن ابرها را
خورشید هارا با نگاهت شعله ور کن
شکّربریز و شوکران ها را بسوزان
این جام ها را لب به لب یاقوت تر کن
تا کی به پشت ابر غیبت بی نشانی
یک لحظه ماه از پرده ی ظلمت به در کن
دنیا که نه؛ این خاکدان درد پرور
بیغوله های درد را زیر و زبر کن
چشم تمام جاده ها بر راه مانده
از کوچه ی سبز اقاقی ها گذر کن
تلفیق روز و شب شد اعجاز نگاهت
ای صبح محشر شام غمها را سحر کن
تعجیل کن جان بر لب آیینه آمد
از سنگهای فتنه جان من !! حذر کن
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چه جانسختم که بعد از رفتنِ تو باز جان دارم
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
کسی از ظاهرِ یک کوه حالش را نمیفهمد
به ظاهر ساکتم، در سینهام آتشفشان دارم
پس از تو باختم خورشیدِ خوشرنگِ زمینم را
پس از تو نفرت دیرینهای از آسمان دارم
پر از دلشوره بودم در کلاسِ گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم
چه حسِ نادری، با فتح الماسِ حضور تو
تمام لحظهها احساس میکردم "جهاندار"م
اگرچه لحظه های خوب، عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم
نفسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
لبت هنوز به دنبال آب می گردد
دوباره عرش پر از التهاب می گردد
جهان نشسته به داغ گلی که پرپر شد
تمام معرکه غرق گلاب می گردد
سقوط بود و سکوتی که بی قرارم کرد
سوار خاطره ها بی رکاب می گردد
میان هلهله ی وحشیانه شمشیر
به زلف خسته ی تو خون خضاب می گردد
کنار تل پر از عشق ، یک نفر انگار
به جستجوی مفاهیم ناب می گردد
هوا هوای عطش بود و کودکی اما
برای قصه ی دین انتخاب می گردد
صدای ناله ی طفلی در آسمان گل کرد
زمین خسته پر از پیچ و تاب می گردد
زمین پر از طپش و آسمان پر از باران
و کودکی که دلش انقلاب می گردد
شبیه باد که بی تاب می دود هر سو
میان خار مغیلان رباب می گردد
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
#یا_رقیه
@golchine_sher
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید، چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی میشکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانههایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تختهسنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچههای سرخ، روزی میرسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع)
#حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)
جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س)
ایکاش در آتش سپر بودم برایش
تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س)
لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد
بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س)
از آن شبی که بی هوا از ناقه افتاد
از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س)
بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت
بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س)
تاب و توان از عمه جانش رفت تا که...
بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س)
دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش-
من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س)
با مهربانی خارها را می گرفتم
ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س)
تا گریه می افتاد فوراً می سپردم
چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س)
آنقدر برده ارث از مادربزرگش
خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س)
از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه
در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س)
از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا-
شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س)
برگ براتِ اربعینم مانده گریان...
چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)!
#ألسلام_علیک_یا_ریحانة_الحسین_ع
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#دخیلک_یا_رقیه_سادات_س
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم
ظاهری آرام دارد باطن توفانیم
مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند
خود ولی در دست های دیگران زندانیم
بس که دنبال تو گشتم شهره ی عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانیم
می زند لبخند بر چشمان اشک آلود شمع
هر که باشد باخبر از گریه ی پنهانیم
هیچ دانایی فریب چشمهایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم می دهد نادانیم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
به مغازه دار های کنار حرم حسودی ام می شود،
به کاسب های دست فروش ورودی حرم،
حتی به کاج های حاشیه بولوار منتهی به حرم،
که هر روز به شما سلام می گویند
سلام آرام جان ها
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
حافظه و درد و رنج همزاد یکدیگر هستند،
بدون آنکه حافظه را پاک کنی
نمیتوانی درد و رنج را از بین ببری!
#غادة_السمان
@golchine_sher
زندگی با سختگیریهای خود خواهد گذشت
غم مخور گر روزهای تلخ هجران بد گذشت
پافشاری روی رؤیاهای شیرینت مکن
عقل زایل میشود وقتی شراب از حد گذشت
بنده گر از خالقش صد بار سرپیچی کند
پاسخش را میدهد فضل خدا با صد گذشت
عشق غیر از امتحانی در مسیری سخت نیست
سربلند از آزمون هر کس برون آمد گذشت
ْزندگی دل بستن است و آرزوهای دراز
هم از این باید برید و هم از آن باید گذشت
#نفیسه_سادات_موسوی
#عضوکانال
@golchine_sher
حضرت_رقیه_س_شهادت
«اصلاً رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تو را
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
#مجید_تال
@golchine_sher
آسمان گم شده در چشم ترت، من به قربان سرت
خون گرفته همه ی دور و برت، من به قربان سرت
با من خسته کمی حرف بزن، که بریدهست سرت؟
که شکسته است چنین بال و پرت؟ من به قربان سرت
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#یا_رقیه_بنت_الحسین
@golchine_sher
نعشی میان قبر تو پیدا نمی شود
اما دلم ز خاطره ات پا نمی شود
کابوس های من به تو پیوند خورده اند
تقدیر من بدون تو معنا نمی شود
لعنت به دل سپردن و دلواپست شدن
نفرین به هرچه بعد تو حاشا نمی شود
گم می شوی ته همه ی خواب های من
در خواب هم ضمیر منم ، ما نمی شود
سیگارها تمام شد و کوچه ته کشید
بغض کبیسه ی دل من وا نمی شود
برگرد و خاطرات مرا با خودت ببر
این درد توی کوله ی من جا نمی شود
#سجاد_صفری
@golchine_sher
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع)
السَّلامُعَلَیْکََیاسَیِّدَتَنارُقَیَّةَبِنْتَالْحُسَیْنِالشَّهیدِ
سخت است بگویم به چه میسوخت رقیه
بر نیزه و سر، چشم که میدوخت رقیه
باید غزلی با دل سوزان بنویسم!
از درد و دل حضرت باران بنویسم
از موی سر سوخته و روی کبودش!
از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم
باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت!
از لالهی گوش و تن بی جان بنویسم
ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید!
از تشنگی و رنج بیابان بنویسم...
اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه!
از پیکر بی جان اسیران بنویسم...
سخت است که از تشت طلا و غزل خون!
از خون خدا با قلم آسان بنویسم...
#الهه_نودهی
#عضوکانال
#شهادت_حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#تسلیت_باد
@golchine_sher