eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
707 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهی رَغْبـةَ الرّاغبینَ. نشانم بده راه فرمانبری رهایم نکن بهر طغیانگری خدایا نزن بر تنم چوب خشم تو که صاحبی و مرا سروری @golchine_sher
حال مرا مپرس که من ناخوشم، بدم این روزها به تلخ‌زبانی زبانزدم @golchine_sher
در قضاوت همه حق را به تو دادَند ولی نکته اینجاست که "من راز نگهدار تَرم" @golchine_sher
دلم گرفته ، کسی هست مرا صدا بکند؟ مرا از این همه غصّه دمی رها بکند بَرَد مرا به گلستان و باغهای نشاط که اَم به بوی بهار و گُل آشنا بکند نِکو بُوَد که سحرگه زِ مهر خسته دلی برای این دلِ خسته نِکو دعا بکند صدای من به خدا کی رسد، مگر زِ کَرَم یکی دگر زِ برایم خدا خدا بکند مرا غمی نَبُوَد گر نشیندم به بَرَم وگر که یارِ وفارارِ من جفا بکند گُنه نکرده چو من زِ سوزِ آتشِ عشق اگر که عاشقِ بیچاره ای خطا بکند تو با خدا سخنِ درد خود بگو ( مهدی) که دردهای تو را آن خدا دوا بکند @golchine_sher
نوروز، نگاهِ گرم و گیرای تو بود نوروز، طنینِ نرمِ آوای تو بود بعد از تو همه بهارها، پاییزند نوروز، همان تبِ نَفَس‌های تو بود @golchine_sher
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاعر شدنم حاصل افکار دلم بود رسوا شدنم حاصل اقرار دلم بود هر جور و جفا دیده در این ساغر هستی از جام مِی و باده‌ی پر بار دلم بود آن مرغ اسیرم که به دنبال رهایی غافل شده از خویش و گرفتار دلم بود آسان اگر از کوچه‌ی عشّاق گذشتم این کار نه عقل است که اجبار دلم بود با عقل نشد از خطر عشق گذشتن ای عقل اگر می‌گذری کار دلم بود این ضرب هماهنگ که از سینه شنیدی تاوان گناهی‌ست که تکرار دلم بود @golchine_sher
شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب ولی ز فکر تو خواب آیدم؟ خیالست این @golchine_sher
بی تو در خلوت خود شب همه شب بیدارم آه… ای خفته که من چشم به راهت دارم خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید چه کنم؟ دست خودم نیست اگر می بارم کم برای من از این پنجره ها حرف بزن! من بدون تو از این پنجره ها بیزارم این که شیرین شده غم خوردن من نیست عجیب که از اندوهِ نگاهی عسلی سرشارم جان من هدیه ی ناچیزی ست تقدیم شما گرچه در شأن شما نیست همین را دارم کاش می شد که در این خانه شبی از شب ها دست در دست تو ای خوبترین! بگذارم من که تا عشق تو باقی ست زمینگیر توام لااقل لطف کن از روی زمین بردارم! @golchine_sher
چقدر تجربه های جدید یادم داد غزل، که این همه شعر سپید یادم داد گرفت دست مرا و به آسمان ها برد و مهربانی و عشق و امید یادم داد چقدر حافظ و سعدی، چقدر مولانا غزل چقدر نگاه جدید یادم داد خدا گواه ...، من از عشق بی خبر بودم سر کلاس غزل، بوسعید یادم داد رموز حیرت و اسرار عشق بازی را به یک اشاره شبی بایزید یادم داد خلاصه اینکه من از شعر، بی خبر بودم خدا که چشم تو را آفرید، یادم داد @golchine_sher
سنی ندارد عاشقی کردن فرقی ندارد کودکی، پیری هر وقت زانو را بغل کردی.. یعنی تو هم با عشق درگیری @golchine_sher
اگرچه سینه‌ی من شوره زار تنهایی است ولی نگاه ترم آشنای باران است... @golchine_sher
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد به هرکه می‌رسد عیدانه‌ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم اسیر قاسم دردانه‌ی امام حسن @golchine_sher
کی گفته خانه بی تو غرقِ خاک خواهد شد حتی نباشی بودنت ادراک خواهد شد گریه نکن آیینه‌ام را لک نیندازی از چشم‌هایت سرمه‌هایت پاک خواهد شد در موی و روی و بوی تو مشروب خواهم دید در چشم‌های من تمامت تاک خواهد شد عاشق که باشی سخت می‌ترسی ولی خوب است از ترس‌ها کم‌کم دلت بی‌باک خواهد شد عاشق که باشی شعر می‌آید تورا هر روز شاعر که باشی عشق وحشتناک خواهد شد جز من کسی چشم خمارت را نبیند کاش یک شهر با تو عاشق تریاک خواهد شد. @golchine_sher
تا تو مُراد من دهي كُشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام @golchine_sher
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم ... بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست @golchine_sher
دلتنگ توام مثل یتیمی که ببیند در کوچه ی باران زده بابای کسی را @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی @golchine_sher
من آن رودم که از سختی، گرفتم راه دریا را کسی هرگز نمیخواند، مصیبت نامه ی ما را مصیبت نامه ی یک رود، دور از ذهنِ دریا نیست چگونه بگذرانم تلخیِ امروز و فردا را! شبیه ماهی ام ،بی آب دنیا را نمیبینم چه راحت حل نمودم در خودم حلِ معما را! هزاران سنگ در دریا بیاندازی خیالی نیست جز اینکه دلربا تر میکند دریای زیبا را! من آن رودم که از سختی راه عشق فهمیدم تمام رودها یک روز میبینند دریا را! @golchine_sher
دارم از لطف ازل ،جنت و فردوس طمع گر چه دربانی میخانه فراوان کردم  @golchine_sher
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده‌ی ماست که تنهاست هنوز در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز گر چه امروز من آیینه‌ی فردای من است دل دیوانه در اندیشه‌ی فرداست هنوز عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز لب فرو بسته‌ام از شرم و زبان نگهم پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز @golchine_sher
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم فکری برای آخر این ماجرا کنم کوه غمیست روی دل بی نوای من باید برای شانه ی قلبم دعا کنم این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید باید برای خاطره هایم بنا کنم احساس را به یاد نگاه و تبسمت نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم شاید دوباره در بزنی، زود می روم روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم فرصت نبود خوب به جا آورم تو را باید تمام زندگی ام را قضا کنم @golchine_sher
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین قصه ی تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند @golchine_sher
با تمام روسیاهی رو سپیدم می کنی بی خود از خود می شوم تا بوسعیدم می کنی ناگهان در آن شب قدری که می خوانم تو را با طراوت تر ز صبح روز عیدم می کنی مستحق چوب بودن می شوم اما تو باز با نگاهی سبز تر از برگ بیدم می کنی تا نسوزاند مرا شرم گناهانی که هست لابلای توبه کاران ناپدیدم می کنی گاه می رقصانی ام بر روی دار عاشقی گاه هم دیوانه تر از بایزیدم می کنی خوب می دانم که یک شب ناگهان وقت سحر در قیام سجده ی آخر شهیدم می کنی @golchine_sher
با زشــتیِ معصیت مرا خوار مــکن در محبسِ خشمِ خود گرفتار مکن کیفر ندهی به طــرّه های قهــرت آن رویِ دگــر به من پدیدار مکن (مهرآفرین) @golchine_sher