وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم
الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که این طور
دیگر زمان معصیت بی اختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمنده ام من از گناه بی شمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جد شما را دوست دارم
من که نشد یک بار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه می گفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_زمان
@golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم
از دست اشک بخت نگاهی نیافتم
هرقدر کولهبار تو را گشتم ای فلک
چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم
من کوه را شکافتم ای بیوفا ولی
آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم
وقتی دلیل خواستی از من برای عشق
غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم
گفتی کسی پناه به دشمن نمیبرد
آری ولی به جز تو پناهی نیافتم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
دست هایت کو؟ که دلتنگم برای دست هایت
دست هایم را بگیر ای دوست؛دلتنگم برایت...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
زبانم قاصر است از وصف غم هایی که تو دیدی
ندیده هیچکس رنج و ستم هایی که تو دیدی
مصائب لحظه لحظه بر صدایت لحن ماتم داد
نوای نینوا شد زیر و بم هایی که تو دیدی
غروب و خیمه و غارت؛ چه بد شد قاتل جانت-
به روی چادر عمه؛ قدم هایی که تو دیدی
به رویِ نيزه ها با خنده سرها را علَم کردند
دلم آتش گرفت از آن علَم هایی که تو دیدی
ندیده قدر یک ثانیه در عمرش به خود تاریخ
سپاهی از همان نامحترم هایی که تو دیدی
برای شیرخواره تیر شیر افکن مهیا شد
به دست کینه ی آن بی جنم هایی که تو دیدی
نهایت؛ پنج سالت بود سال شصت و یک اما
کهنسال است و صد ساله ست غم هایی که تو دیدی!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_باقرالعلوم
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد
ای دِلا آماده شو دارد مُحرّم می رسد
پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا
فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد
اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر
ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد
حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر
حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد
این عزای آسمان هم هست از داغ حسین
در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد
هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد
در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد
خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین
گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد
عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود
یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد
تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است
این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد
اختیار گریه رفت از دست من این روزها
بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد
#هادی_همتی
#عضوکانال
#امام_حسین_ع
#محرم
@golchine_sher
با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دلِ من مهربان توست...
#سعدی
@golchine_sher
باز با گریه به آغوش تو برمیگردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن..
#فاضل_نظری
@golchine_sher
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمیماند
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند؟!
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمیماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمیماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصه خوردن نیز دندانی نمیماند
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم!
برای دستهای تنگ، ایمانی نمیماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمیماند
بخوان از چشمهای لال من، امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمیماند
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
شکنجه بیشتر از این؟
که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد
به دیگران برسد...
#نجمه_زارع
@golchine_sher
قلم در دست میگیرم که امشب شاعرت باشم
نم ناچیزی از دریای "قال الباقرت" باشم
قلم در دست میگیرم که پای مکتبِ فقهت
شبیه دانش آموزِ همیشهحاضرت باشم
مسیرم را به سمت جادهات یکراست کج کردم
که در هر رفت و هر آمد، همیشه عابرت باشم
به زیر خیمهگاه چادرم گهگاه بنشینم
به یاد کربلا اشکی بریزم، ذاکرت باشم
میان سینهی تنگم کبوترخانهای دارم
که گاهی تا بقیعت پرکشم؛ تا زائرت باشم!
#بهجت_فروغی_مقدم
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher
چه رؤیاییست
صبح بخیرهایت
طمعی دارد
مانند زندگی
فقط برای من تکرار کن
#لیلا_صابری_منش
@golchine_sher