eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
832 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
رود است علی، پاک و زلال است و روان کوه است علی، که استوار است و گران من رود ندیده‌ام چنین پابرجا من کوه ندیده‌ام چنین در جریان! @golchine_sher
کلاس اول بابا آب داد بابا نان داد مادر را بیخیال حرفی از او نبود ذهنمان مادی بارآمد تا در علوم راهنمایی قلب را موتورخانه ارسال گلبولهای پول دوستی بدانیم و هیچگاه نپرسیم در آن کلاس چرا زیباترین مفعول همیشه غایب بود مادر؛ عشق داد عشق…؟ جیب‌های خود را  چنان سفت نگه داشته ایم که احساس از قلب‌هایمان رفت @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح آمده چای تازه دم، نوش کنید غم‌های گذشته را فراموش کنید ای پنجره های شب زده برخیزید موسیقی آفتاب را گوش کنید @golchine_sher
عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا ، کوچه کجا ؟ پنجره‌ی باز کجا ؟ من کجا ، عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ...!؟ @golchine_sher
من بی تو نیستم ، تو بی من چه می کنی ؟ بی صبح ای ستاره ی روشن چه می کنی ؟ شب را به خواب دیدن تو روز می کنم  با روزهای تلخ ندیدن چه می کنی ؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است  تو بین سنگ و آجر و آهن چه می کنی ؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد  می پوشمش هنوز ، تو بر تن چه می کنی ؟ من شعله شعله دیده ام ای آتش درون  با خوشه خوشه خوشه ی خرمن چه می کنی ؟ پرسیده ای که با تو چه کردم هزار بار  یک بار هم بپرس تو با من چه می کنی ؟! @golchine_sher
دل عهد شبانه بست و همواره شکست آهی به بساط خود ندارم مَنِ پست شرمنده ام و امید بخشش دارم تا هست حسین (ع)و اشک در چشمم هست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای شهید بی سر (۱۷ساله) که در دفاع مقدس بخاطر لو ندادن عملیات زنده زنده سرش را از تن جدا کردند عجب سرنوشتی عجب سر گذشتی به پای که اینگونه از سرگذشتی؟! شد آن لحظه ای سربلندی نصیبت که از زیر قران مادر گذشتی به حنجر دمی زیر منت نماندی چه خوب از دم تیغ خنجر گذشتی تو ای جانِ جان از حصار تن خود سبکبال مثل کبوتر گذشتی نسیمی شدی و در آن صبح روشن به پروازی از هر چه معبر گذشتی چنان غنچه بودی که لب وا نکردی و از باغ پاییز، پرپر گذشتی برای وطن، آه پس من چه کردم؟! تو وقتی که رفتی و از سر گذشتی @golchine_sher  
شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان ؛ تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت ... @golchine_sher
سوگند به یکتاییِ چشمانِ تو ای‌ دوست .. یک عمر نیامد احدی جُز تو به خوابم @golchine_sher
دوباره چای با آویشن و بابونه دم کردی چرا این‌قدر خوبی لعنتی دیوانه‌ام کردی دلت بازار عطاران و دستانت شفابخش است تو با یک استکان چای از دلم صد درد کم کردی تبسم می‌کنی بر روی قالی شعر می‌ریزد تو آن صاحب‌جمالی که مرا صاحب‌قلم کردی سرم دیوان شمس است و دلم در عالم سعدی بساط عشق‌بازی، شعرخوانی را علم کردی چه خواندی زیر گوش من؟ چه کردی با دلم امشب؟ دمیدی در تن من روح و لطف دم‌به‌دم کردی @golchine_sher
نمیدانم چه رازی خفته در چشمانِ زیبایت که عاقل سمت چشمت میرود، دیوانه می آید... @golchine_sher
ماتِ چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست این شکاف پشت پیراهن شهادت می‌دهد هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق" آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست! هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است آنقدرها هم که می‌گویند گاهی دیر نیست... @golchine_sher
مهر تو بی پایان و عشقت جاودان است ای بهترین آقا غم تو بیکران است محبوب عالم هستی ای عشق دل افروز دلدادگانت از زمین تا آسمان است زیباترین لحظه برای نوکر این است خود را ببیند در میان زائران است دلسردم از دنیا بغل کن نوکرت را آغوش گرمت بهترین جای جهان است نام لطیف تو همانند بهار است هرجا نباشد نام تو بی شک خزان است کو شعر نابی که کند وصف تو ای ماه وصف امامی که رئوف و مهربان است وقتی که فِطرُس در پناهت جای دارد یعنی زمین کربلا کهف امان است عزت خریدی و به ذلت تن ندادی راهت مسیر روشن آزادگان است انسانیت را زنده کرد آن خون پاکت این ادعا را تا ابد صدها نشان است @golchine_sher
بر شهر دوباره گرد غم پاشیده است انگار که بیرق وعلم باریده است عالم شده غرق حزن و ماتم یعنی تقویم به خود نام «محرم» دیده است @golchine_sher
عشق آموز ، اگر گنج سعادت خواهی دلِ خالی ز محبت، صدفِ بی گهر است ... @golchine_sher
همه شب دست به دامان خدا تا سحرم كه خدا از تو خبر دارد و من بی‌خبرم رفتی و هیچ نگفتی كه چه در سر داری رفتی و هیچ ندیدی كه چه آمد به سرم گرمی طبعم از آن است كه دل‌سوخته ام سرخی رويم از این است كه خونین‌جگرم كار عشق است نماز من اگر كامل نيست آخر آن‌گاه كه در ياد توام در سفرم ای که در آینه هرروز به خود می‌نگری! من از آيينه به ديدار تو شايسته ترم عهد بستم كه تحمل كنم اين دوری را عهد بستم ولی از عهد خودم می‌گذرم مثل ابری شده‌ام دربه‌درِ شهر به شهر وای از آن دم که به شیراز بیفتد گذرم... @golchine_sher
هر صبح زندگی برای ادامه پیدا کردن به دنبال بهانه می‌گردد و چه بهانه‌ای زیباتر از چشمانت @golchine_sher
بد خواه کَسان هیچ به مقصد نرسد یک بد نکند تا به خودش، صد نرسد! من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من، تو نیک نبینی و به من بد نرسد.. @golchine_sher
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست! صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست! باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست! پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست! هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست ! در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای ؟ خُب،کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست ؟! روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز نشسته است مثل شب به کمینش تا شنود باز هم کلام متینش هروله‌ی اشک اگر که باز گذارد شوق بروید به چشم باده نشینش وقت خوشی بود وقت خواهش و رامش ماه برآسود در کنار قرینش تا که قدم می زند غمش به دل شب خواب برآشوبد از عبور غمینش نوبت جانبازی است و گاه تهاتر جان بدهم در ازای حزن حزینش دل بسپارم به سرزنش ، به تمنا تا بگذارم قدم به حصن حصینش @golchine_sher
چه جمعِ دلنشینِ عاشقی داریم من و یک استکان چای و خیالِ تو! ‌ @golchine_sher
شما خودتان نیستید ولی یادتان دستِ مرا رها نمی‌کند ! @golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم از دست اشک بخت نگاهی نیافتم هرقدر کوله‌بار تو را گشتم ای فلک چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم من کوه را شکافتم ای بی‌وفا ولی آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم وقتی دلیل خواستی از من برای عشق غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم گفتی کسی پناه به دشمن نمی‌برد آری ولی به جز تو پناهی نیافتم @golchine_sher
این روزها که روزی گریه فراهم است ای روضه خوان،بخوان که دوباره محرم است با عشق‌و‌شور در دل هر کوچه دیده‌ام در دست کودکان محل طبل و پرچم است مانند تیغه‌های علم از سر ادب در محضر تو قامت گردن‌کشان خم است عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش ((گویا عزای اشرف اولاد آدم است)) ما گریه می‌کنیم برای تو روز و شب تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است تا روی نیزه موی تو آشفته شد حسین احوال نوکران تو عمری‌ست درهم است در من کسی به سینه و سر میزند مدام ((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است)) کاری نکرده‌ایم برای عزای تو در داغ تو اگر که بمیریم هم کم است @golchine_sher
از تو رسیده ام به خدا، از خدا به تو تنها مگر خدا برساند مرا به تو افتاده ام به دام بلایی به نام عشق... ختم به خیر می‌شود این ماجرا به تو تقصیر من نبوده اگر عاشقت شدم تقدیر خواست من بشوم مبتلا به تو هرگز نشد که غیرِ تو را آرزو کنم... در شهر شهره شد دلِ من، در وفا به تو آدم برای قصه ی حوا زیاد بود... افتاد قرعه بینِ همه از قضا به تو دیگر ندارم حسرت چیزی در این جهان روزی اگر خدا برساند مرا به تو @golchine_sher
در زیباترین عاشقانه های جهان همیشه، قلبِ یک زن در میان است. زن، اگر نباشد پرنده ی شعر در شاخه های دفتر هیچ شاعری پر نمی زند . . . @golchine_sher
تحمل کردنِ قهر تو را یک استکان بس نیست تسلی دادن این فاجعه، «میخانه» می‌خواهد! @golchine_sher