بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ
یا ابوالفضائل
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم
تنها به زیرِ سایهی ایوانطلا خوشم
در پشت در نیامدهام گیرم و رَوَم
من با همین گداییِ بی انتها خوشم
از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن
من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم
تا سُرمه کردهایم به تربت دو چشمِ خویش
از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم
گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمیروم
تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم
چیزی نداشتم که گذارم برای قبر...
تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم
باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد
من با بهشت نه به شبِ کربلا خوشم
عمری گدای گریه کنِ این حوالیام
دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالیام
ای نیزهزار زخمِ جگر را چه میکنی
با این سهشعبه دیدهی تر را چه میکنی
با من بگو که دست خودت را چه کردهای
با من مگو که دردِ کمر را چه میکنی
گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران
این زخمهای تیغ و تبر را چه میکنی
قدری بهم نریز رسیده است مادرم
من هیچ گریههای پدر را چه میکنی
بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی
در بینِ راه سنگِ گذر را چه میکنی
ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن
دور حرم هزار نفر را چه میکنی
دیگر کسی برای حرم بردنم نبود
ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
#تاسوعا
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
چکنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را
تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را
دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم
چکنم این بدنِ مختصرِ ریخته را
دخترم چشم به راه است جوابش با تو
با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را
خم شدم پیشِ دو دستت ، کمرم راست نشد
آمدم پیش تو دیدم کمرِ ریخته را
دست دارم به کمر ، یا که به سر یا به جگر
که نشد جمع کنم چشم ترِ ریخته را
مادرم هست ولی اُمبنین شکر که نیست
خوب شد نیست ببیند پسرِ ریخته را
اینهمه تیر به یاد حسن انداخت مرا
یادم انداخت لبِ تو جگر ریخته را
یک به یک میکشم از سینه فقط داد نکش
یک به یک تیغه و تیر و تبر ریخته را
تو تکانی بخوری کار به غارت نکشد
جمع کن جانِ حرم بال و پرِ ریخته را
بعدِ ما از دوطرف کاش سرت جمع کنند
که نبندند به سرِ نیزه سرِ ریخته را
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
#تاسوعا
باز در معرکهها نوبت جولان شده است
شیر از بیشه سر آورده رجز خوان شده است
کیست این مرد که هنگامهی تیرش پیداست
تک سواری که فقط ردِ مسیرش پیداست
موج برخاسته و کوه تلاطُم کرده
سر بدزدید که یک شیر تبسم کرده
آمده تا بخرد آبروی میدان را
آمده تا که بگیرد نفَس طوفان را
میل کرده قدمی دور و بر خویش زند
دست بر قبضهی تیغ دوسرِ خویش زند
مَشک بر دوش هوای دل دریا دارد
پسرِ سوم زهرا چه تماشا دارد
تندباد است که میچرخد و جانکاه بوَد
أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّالله بوَد
چشمها مات علی باز به خیبر رفته
این جوان کیست که اینقدر به حیدر رفته
گرهای زد به دو اَبرو و نفس بند آمد
کعبه و خیبر و دریا همه را کَند آورد
رجزش را اگر از عمق جگر میخوانَد
ها علیٌّ بَشَرٌ کَیفَ بشر میخوانَد
لحظهی سختِ نبرد است گل لبخندش
نامِ زهرا و علی نقش به بازو بندش
رقصِ تیغش چه عجیب است هنر میخواهد
دیدنِ حضرت عباس جگر میخواهد
هو هوی تیغهی او وَه چه شتابی دارد
پسِ هر ضربه به جا ردِّ شهابی دارد
بعد هر ضربهی او تازه همه میفهمند
که دو نیمند و یا اینکه به مویی بندند
چند وقتی است که بی پا و سر و دست شدهاند
چند وقتی است دو نیم اند ولی بی خبراند
رَمِ این لشگرِ پاشیده ببینید همه
باز هم تیغ تراشیده ببینید همه
لرزه میافکنَد آن دَم که قدم میکوبد
سرِ زینب به سلامت که علَم میکوبد
پای او ریخته هرکس که سری داشته است
چه خیالیست حرم را عَلَم افراشته است
باز میآید و مشکش پرِ آباست هنوز
وقتِ لالایی آرام رُباب است هنوز
آه از آن روز که میدید که لبها خُشک است
مَشکهای حرمش بینِ دو دریا خُشک است
رفت یک بارِ دگر شاد کند دلها را
تا به خیمه بکشاند یقهی دریا را
دختری گفت فرات از لب او میآید
دلتان قرص بخوابید ، عمو میآید
ولی ای وای نیامد نَفَسِ گلها حیف
چقدر منتظرش بود رُباب ، اما حیف
به کمین چند هزاری دلِ نخلستانند
شیر میآید و از ترس همه پنهانند
دست را بس که کریم است همانجا بخشید
حاجتِ هرچه که تیر است به یکجا بخشید
تیر از چار طرف خورده ولی جان دارد
پدرِ مَشک ببین مَشک به دندان دارد
گرچه هر تیر خودش را به تنِ او جا کرد
باز هم حرمله اینجا گرهاش را وا کرد
تیری انداخت که غم را به دل زهرا دوخت
مَشک را تیر درید و به تنِ سقا دوخت
تیرِ دوم که رها شد دلِ زهرا خون شد
چشم را بوسه زد از پشت سرش بیرون شد
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_امام_زمان_عجلالله
نه صبحی داری و نه شب عزیزم
دلت آتیشه داری تب عزیزم
شبِ عباسه اما ناله داری
برایِ غصهی زینب عزیزم
نه صبری و نه تسکین مونده باقی
که داغی سخت و سنگین مونده باقی
نگیر از ما تو فیضِ روضهها رو
برایِ نوکرت این مونده باقی
بدون تو تو کارامون ضرر بود
که تو امروز و فردامون ضرر بود
تو را ای کاش برا دنیا میخواستیم
بدونِ تو تو دنیامون ضرر بود
بگو با بارِ این غمها چه کردی
پریشون توی این شبها چه کردی
یکی باید به فکرت باشه اما
بگو با نالهی زهرا چه کردی
الهی که الهی غم نبینی
بگو امشب کدوم خیمه میشینی؟
دلم میگه غبار آلوده آقا
میون هیئتِ اُمالبنینی
از آن سَروِ علی بنیاد صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد صد حیف
دو دستی که عصایِ پیریَش بود
خداوندا زِ تَن اُفتاده صد حیف
شعر:حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#قصیده
آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما ربّنا فقط
تابیده بود عشق به دلها و میوزید
عطر زلال نافله از خیمهها فقط
وقتی نسیمِ گُلنَفَسیهای او وزید
پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط
پرسید: میروید اگر؟ وقت رفتن است!
کوتاه بود پاسختان: ها! کجا؟ فقط
«کامل عیار سنگ محک خوردهایم ما
آغوشمان گشوده به روی بلا فقط
پولادِ آبدیدۀ ما را توان گداخت
در التهاب حسرت یا لیتنا فقط»
بیرنگ میشدید در آن آزمون سرخ
منهایتان گرفت از او رنگ ما فقط
باور نداشتید اگر عشق را، چرا
برداشتند پرده ز چشم شما فقط؟
روزی که آه شیونیان شور خاک داشت
زد خیمه گلخروش شما در فضا فقط
یک کاروان دلید ولی روی نیزههاست
سرهایتان در این سفر از هم جدا فقط
منظومۀ بلند شهادت سرودنیست
با حنجر بریده سر نیزهها فقط
زنجیرۀ قیام تو را امتداد داد
زینب به حلقه حلقۀ دام بلا فقط
بر روی نی چو دید گلافشانی تو گفت:
میخواهد این بهار شکوه تو را فقط
از حر مجال شرم گرفتهست خندهات
یعنی که از تو شِکوِه ندارم، بیا فقط
روزی که عشق و عاطفه تاراج میشدند
سهم تو بود پارهای از بوریا فقط
افزونتری ز حوصلۀ ما، هزار حیف
از تو اگر که داغ بماند به جا فقط
قادر به وصف شأنِ اَبَرمردیِ تو نیست:
غیرت فقط، گذشت فقط، ابتلا فقط
بر قامت شکوه شما قد نمیدهد
عزت فقط، حماسه فقط، مرحبا فقط
گم میشود خروش بلند رهاییات
در لابهلای همهمه و هوی و ها فقط
دردا که دشمنان تو را شاد کرده است
چون و چرای خیل مسلماننما فقط
تا کعبه را مباد که «بیت الصَّنم» کنند
باید به این «هُبَلزدگان» گفت: «لا» فقط
ای از زمان همیشه فراتر که مانده است
از تو به یاد، خاطرۀ کربلا فقط
هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست
ای خطبۀ حماسی سُرخت رسا فقط
گیرم که ماجرای شما را رقم زدند
زور اَلَست با قلم ابتلا، فقط
ما را به عمق فاجعه هرگر نمیبرند
دردا و وامصیبت و واویلتا فقط
تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و شعله بود
امّا نبود این همۀ ماجرا فقط
افتاده از نفس جرس، ای همنفس بیا
یک شیون است فاصله تا نینوا فقط
او ماند و خونحماسۀ او ماند و عشق ماند
از ما چرا به جای بماند صدا فقط؟!
نازم به این قیام، که تکمیل میشود
با انقلاب «قائم آل عبا» فقط
شعر: دکتر محمد علی مجاهدی(پروانه)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السلام علیک یا ابوالفضل العباس ع
پای در آب نهاد اسوه ی ایثار و وقار
آب پیچید به پایش که زمن دست مدارابوالفضل العباس ع
ای که هستی به جهان مظهر تسلیم و وفا
با تو تفسیر شود معنی صبر و ایثار
هُرم لب های تو آتش زده بر سینه ی رود
در نگاه تو نهفته است هزاران اسرار
تشنگی بر تو روا نیست که با جنگ و گریز
زخم برداشته ای از همه سو در پیکار
آب در حسرت لعلت به خروش آمده است
تا مگر بوسه زند بر لب خشکت یک بار
ادب و شرم و حیا بنده ی درگاه تواند
آسمان سجده کند پیش تو ای کوه وقار
وارث حیدری و تیغ علی در دستت
دشمن از برق نگاه تو کند قصد فرار
زیر دستان بلند تو ز پا افتادم
تا کنی رفع عطش جرعه ای از من بردار
ماه خم شد کفی از آب گرفت و گفتا
هیچ ساقی نخورد باده ی خود بی دلدار
بگذر از خواهش خود شرم کن از روی حسین
نخورم آب ، مکن بیشتر از این اصرار
کام خورشید زمن خشک تر و سوزان است
تشنگی از دل اطفال حرم برده قرار
ناله ی طفل رباب است که پیچیده به دشت
غم بی آبی او در دلم افکنده شرار
منم آن میر و علمدار که از روز الست
بوده عهدم که کنم جان به ره دوست نثار
یا که این مشک رسانم به حرم حانه ی عشق
یا که بی دست کنم سجده بخاک ره یار
از غم ساقی بی دست زپاافتاده
همه دشتِ " شقایق" شده پژمرده وزار
شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۱/۵/۱۵
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه_نوحه_واحد
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زبان حال اقا امام حسین(ع)با حضرت اباالفضل (ع)
داداش خـــوبم عباس چرا ز پا فتادی
چـــرا امید زینـب سر روی خاک نهادی
دستات جداشدازتن مشکت فتاده پاره
داداش پاشــو آب ببـر برای شیرخواره
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
((واویلتا واویلا_ولویلتا واویلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تو پیـش آبــی اما لب تشـــنه ای برادر
ای با وفا می دونم بودی به فکر اصغر
ای مـیر لشگـــــر من ای یار بی قــرینه
باشد در انتظارت در خــیمه گه سکینه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
((واویلتا واویلا_ولویلتا واویلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شد زائر دو دستت پهلو شکسـته مادر
گفتـی در آخــرین دم ادرک اخــا برادر
تا اینکه در یَم خـــون برادرم نشستی
خدا میدونه از غم پشت مرا شکستی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
((واویلتا واویلا_ولویلتا واویلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:طاهرکاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
PTT-20220806-WA0359.opus
66.5K
به نام خدا
#نوحه
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#به_سبک:
(( ســقـای کـودکان مـن_ای روح و ریحـــــانم
ای راحــت جانم ))
(( بعـد از تو ای روح ادب_زنـــده نمی مــــانم
ای راحــت جانم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شــد زائـــر تو فاطــمه بر لب مـــرا این زمزمه
ای مــاه تابانــم_ای راحــت جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دستت شده از تن جدا_فرقت زِکین گشته دوتا
درپیش چشمانم_ای راحت جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پشتـم ز داغــت شد دو_تا من شنــیدم یا اخــا
آمد به لب جانم_ای راحـت جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
برگـو چگـونه من روم_بی تو بـرادر در حـــــرم
زار و پریشــانـم_ای راحـت جانم
شعر_سبک:استاد طاهر کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═┅─
PTT-20220806-WA0427.opus
140K
#نوحه_زمزمه
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
دل مـــن در پیــچ و تابه
از غـــم و غصـــه کـــبابه
همـــه غمها عظـیـمــه اما
غــــم مـــن طـفـل ربابــه
وعـــده دادم آب مــیارم
بر ســـر عهــد و قـــرارم
اما مـــن شـرمـنده هستم
که گـــره خـورده به کارم
غرق درخون چشم مستم
شـد جدا از تن دو دستم
شـــد امــــیدم نا امـیـد و
در یمی از خــون نشستم
مشــک آبــم پـاره پـاره
بسـتـه رویــم راه چـــاره
یا اخــــا بنـگــــر فتـــاده
نَفَـــسِ مــن در شــماره
شعر وسبک:طاهر کاشانی
۱۴۰۱/۵/۱۵
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─═࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_نهم_محرم
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
به هـــر جــا سـر زدم ، اما ندیــدم روی زیبایت
خوشاآنکس که یک لحظه،نصیبش شدتماشایت
به هر در میزنم شاید،تو بگشـــایی به رویم، دَر
همــه جانها فـــدای آن ، رُخِ پنهـــان ِ پیــدایت
بیا ای یوسف زهـرا ، قــدم بر چشـــم ما بگذار
به چشمم سُــرمه ای باشد ، غبار آن قدمهــایت
حدیث عاشقی باشد ، نشسـتن در غم هجــران
ولی در وصل تو عاشق،شود مجنون وشیدایت
چنین عشقی شده معنا ،فقط در روز عاشــورا
چه عشقی آفرید آن روز، عـمویِ ماه سیـمایت
اباالفضلی که دریا شـد ،خجل از روی زیبایش
ایا باب الحـــوائـــج ، ما دخــیلِ نام زیبــایت
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمزمه
#شب_نهم_محرم
#شهادت_عباس_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
اگه دلت پر از غمه / دلـت گرفته از همـــه
اگه گــره به کارته / بـیا به اذن فاطـــمه
با یه دل شکسته ای/روکن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گـــشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحـــر کَـــرَمه
پناه لشکر حسین /صــــاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میـر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/بستن رولشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نـــبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتـاد میوون بچه ها
مشک و رودوش خودگذاشت/ساقی طفلان
حسین
اومد به محضر داداش/بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعـــلمدار جــوان
حسین وزینب،روی تَلّ/ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشسـت بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شـروع شد تب فرات
مشکشو پرکرد وسپس/دستشو زیر آب برد
دستشـو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومـــد تشنــگی و/گـریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/باخجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخـوای که آبـروی من/ بـره به نـزد فاطمه
شـــــیر وفا شـــــیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشـــــه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فــرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی ازپشت کمین/اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چــند صد نفر
بین اونا کسی نــبود /حریف این قرص قمر
دیدن تووجنگ تن به تن/حریف عباس نمیشن
کمین گرفــتن بتونن /دســتاشو ازتن بگیرن
باضــرب شمشیر عدو /دســت یَلِ شیر خدا
جــدا شــد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیربغل زدعلمو
اما نذاشــــتن که بره / ســــقای اهل حرمو
تا تیرهای بـی امان /به مشک عباس رسید
آب زمـین ریخـت وشد /امـید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیـمه بــبره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حســین /تـنها و بی پــناه بود
دور وبرش یه لشکر از/گرگای رو سیاه بود
می بارید ازدور وبرش/بارون تیر و نیزه ها
می زدن از هـــر جهــتی /برتـــن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حـــرمله زانو زد
زمین
سـه شعبه شد رها و خورد/ به چشــم ماه
بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جــدانشد
بدون دست،حریف اون/ضربه ی بی هوانشد
توو اوج غربتـش زدن /عمــود آهنین به سر
به یاد غــربت حســین /کشید آه پـر شــــرر
باصورت افتاد رو زمیــــن /ماه مـنیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسـته فاطمه
زدشت پاک علـــقمه /عــطـر گل یاس رسید
مادر قد خمیـــــده ای /به داد عبــاس رسید
گفت به ســقا، پســـــرم /منتــظره برادرت
صــــدا بـزن تا برســــه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا/به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشـــو دید /گـم شــده زیر نیزه ها
دو دســــتای برادرش /شـده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمــین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو/به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطـــور به خیــــمه ببره /این آقای با کَرَمو
ســـر برادر و گذاشــت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/پیچید توو دشت کربلا
چشماتو وا کن اومــدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچــــه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می ســـوزم از/ داغ علــی اکبرم
برادرم ،با رفتنــت /شکـــسته شد این کمرم
پاشـــو نذار خنــــده کنن /به غربت برادرت
الهی من فـــدای این / زخــمای روی پیکرت
پاشودیگه آب نمیخوان/همه میگن عموبیاد
دیگه صدای ناله ی / اصــــغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمــونده چاره ای برام
الهی طاقــــتم بده /رفــــتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/یه حرفی رو زدبه حسین
برای اولین دفــــعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبــر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغرم
شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه_روضه
#شـــب_تاسوعا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«تقدیم به حضرت عباس علیه السلام»
شبِ تاســوعا رســــید و ،
دوباره دلـــم غمـــین شد
نوکـــرا شــــب عــــــزای،
پســــرِ امّ بـنیــــن شـــد
اشکِ شوقه توی چشمام،
چونکه زنده ام هنــوزم
می تونـــم بـرا ابالفضل،
شـــب تاســـوعا بسـوزم
چه خوبه نفس هنوزهست،
که بگـــم یــه یا ابالفضل
خیلی کار دارم من امشب،
توی روضـــــه با ابالفضل
چه خوبه هــنوز می تونم،
از چشـــــــام گـریه بگیرم
همـــــــــه آرزوم همـینــه،
شــــــب تاســـــوعا بمیرم
توی سال خـــدا می دونه،
شـــــبِ حـــاجــتام همینه
آخــــه سفـــره دار امشب،
مـــــــــــادرش امّ بنینــــه
نه فقـــــط امّ بنـــــین که،
می رســـــــه مادرِ سادات
می شینه میـــــونه روضه،
برای دادن حــــاجـــــــات
می دونم هرکسی اینجاست،
تو دلــــش یه دردی داره
فاطمــه هیچ کیو امشب،
دســتِ خالـــی نمی زاره
هیچ کسی با دستِ خالی،
به خـدا نمی ره امشـــب
هر کــسی مریض آورده،
شفاشـــو بگـــیره امشب
می دونم حــالِ دلت رو،
که شده مســتِ ابالفضل
الهـــی که دستتـــونو ،
بگــــیره دســتِ ابالفضل
دسـتی که برا امامــــش،
توی کــــربلا قــــلم شــد
همونی که وقــتی ارباب،
اونو بوســـید پـرِ غم شد
حالا شـــد دلت مهـــــیا،
بـرای روضــــــه ی ســـقا
روضه ای که شــد شروعِ،
غربـــــتِ حسیــنِ زهــــرا
تا ابالفضلو حسین داشت،
کم نداشت هیچی سپاهش
چشــــمِ بد نگاه نمی کرد،
به خدا به خیمـــه گاهش
همه دلخــــوشـــیِ ارباب،
به هـمـــین بـــرادرش بود
دیـد غـــــمِ بـــرادری رو ،
که تمـــومِ لشکــــرش بود
تا شنــید از توی میـــدون،
نالـه ی ادرک اخـاشــــــو
اومــد و نشـــست کنارش،
پاک می کرد خونِ چشاشو
پاشو ای علم به دوشــم ،
پاشو که غـــریبم اینجـــا
فـــدای ســــرت ابالفضل،
اگه آب ها ریخت روخاکا
خیالت راحـــت عـــزیزم،
دیگه هیچ کی آب نمی خواد
پاشو که نفهمه دشـــمن ،
داداشـــت از نفس افتاد
پاشـــو که اگه نباشــــی،
میره خیمــه ها به غارت
تو دلـــت میاد ابالفــضل،
خــواهــــرم بره اســارت
شعر:رضا یزدی اصل
۱۴۰۱/۵/۱۵
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_نهم_محرم
#سینه_زنی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سبک:صل الله علیک یافاطمه
برلب دارم
ذکــر نام تو ابوفاضـــل
اسم تو زینت هر محفل
عشقت حک شده توو جان و دل
الله اکبر سقـــای حــــرم
الله اکــــبر ارباب کــــرم
تومشکل گشای دردای منی
الله اکبــــرســایه ســـرم
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
آب فرات
شــرمنده شد از لبای تو
افتاده به زیــــر پای تو
می سوزه برا غمــای تو
سبحان الله از ایـن همه وفا
سبحان الله ازلحظه ی وداع
سبحان الله از مشـک پاره و
آه ازاون سه شعبه ای که شدرها
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
دستای تو
یادگار حـیــــــــدره آقا
توو دســــتای مادره آقا
بهــــر روز محشــــره آقا
ای سلطـان باوفا یاعباس
اقای گـره گــــشا یاعباس
توالگوی غیرت واحساسی
ای آقای با حـــیا یاعباس
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
نهر علقم
دنیای قشـنگ احســـاسه
رد پایـــی از گل یاســــه
مـــادر بالا ســــر عباسه
الحمــدلله مـــاه علقمــه
داره سر بر زانوی فاطمه
الحمـدلله دشـــت کربلا
قـــدمـگاه بانوی عــالمه
سقــای حـــرم ابوفاضل
دریای کرم ابوفاضل(۲)
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۹)
#نوحه_زمزمه
#شب_نهم_محرم
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد
مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد
مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان
پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان
وای از دل سقــا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد
فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد
مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت
موجِ خروشان شد فرات از این هیبت
وای از دل سقــا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب
به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ ارباب
آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا
غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا
وای از دل سقــا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد
ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد
کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل
به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل
امان از این غـــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس
شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس
سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل
ضربهٔ سر خورد از عمود نا غافل
ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد
میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد
امان از این غـــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد
مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد
عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد
صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد
دست علم گیرش به روی صحرا بود
سرش به دامان حضرت زهرا بود
غـــریب مـــادر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس
علقمــــه را پر کرد نوای یا عبــاس
"اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه
امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه
امان از این غـــربت (۴)
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۵
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السّلامُ علیک اَیُّهاالعَبد الصّالح یا اباالفضل العباس
#غزل_مرثیه
#حضرت_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آب در حسرتِ یک بوسه به لبهای تو سوخت
شعله زد یادِ حسین و دلِ شیدای تو سوخت
تا که نوشیــد فرات از کفِ دستــان تو آب
دلش از سوز عطش پر شد و در پای تو سوخت
آتـش افتــاد از آن آب ، به دریـای فــرات
متلاطــم شد و از غیـرت زیبای تو سوخت
تا که شـد دست ، قلم ، لـرزه به دستم افتاد
قلـم از پای نشست و غــزلم پای تو سوخت
ای مُقَـطَّـــع شده اعضـای تنت از تبِ عشق
تنِ یک دشت عظیم ازتب اعضای تو سوخت
مـادری با قَـــدِ خَـــم ، آمــد و بالای ســرت
عـوضِ اُمّ بَنیـــن ، بر قد و بالای تو سوخت
دید ، شَــقُّ القمــرِ علقـمـــه را مـادرِ عشــق
عــرقِ شرم تو را دید به سیمای تو سوخت
تیـر در چشم تـَرَت روضه مگر می خواند؟
که ز خونِ جگرت ، دیدهٔ بینای تو سوخت
با حسیـنِ تو "اَخـا أَدرک أَخـا"یِ تو چه کرد
که چنیـن جـان برادر ز تمنــّای تو سوخت
شـاه در سـوگ سرت خَـم شد و با آه بر آن
إِرباً إِربا شــدنِ قـامت رعنــای تو سوخت
سـرت ای قرص قمـر ! تا به سرِ نیـزه زدند
ماه از خجــلتِ آن روی دلارای تو سوخت
ردّ دستـــان تو بر دست عَلَــم مانده هنوز
غیــرت عالم هستـی ز تماشای توسوخت
"کیمیـا" از کَرَمت ، اذن حــرم می خـواهد
که میان غزلش در تب سودای تو سوخت
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#زمینه
#سینه_زنی
#شب_تاسوعا
#حاج_مهدی_میرداماد
«السلام علیک یا اباعبدالله»
مــــاه عـــــزا آمـــد از راه از راه
بـا پـرچـــــــم ســـــرخ یا ثارالله
ما با همیـن پرچــم روز محـشــر
دور تـو میگـــردیــم ان شــــاالله
ای ســـــالار همـــــــــه شهـیـدان
روحی لک الفـدا حســـیــن جـان
(ای سر مستــور،،،نور علی نور،،،
شش گوشه ات را،،، میبوسم از دور،،،)
((مولا حسین جان))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عشق وجنون گشـته سرمست تو
از مــــــا وفـا داری ، پابســـت تو
(پیـــغام عاشـــورا شد عـالـم گیر
وقتــی عـــلم باشد در دست تو،،،
ســــقـــای بــزم لاله پوشـــــــــان
ما را قـــدری عطــــش بنوشــــان
(ســقا ابالفضـــل،،، دریــا ابالفضل،،،
مولا ابالفضل ،،،آقا ابالفضـــل،،،)(2)
((مولا حسین جان))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مـاه عــــــزا آمــد ، از راه ، از راه
بـا پـرچـــــــــم ســــرخ یا ثارالله
مـا با همین پرچــم روز محشــــر
دور تو میگــــردیـــم ان شــــاالله
ای ســـالار هـمـــه شـــــــهیــدان
روحی لک الفـــــدا حســــین جان
(ای سر مســتور،،، نور علی نور،،،
شش گوشه ات را،،میبوسم از دور،)(2)
((مولا حسین جان))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جانی که از دســتت می میگـیرد
قربون دسـتات بـرم ، آقا جانم،،،
جــانی که از دستت می میگیـرد
راه شکــوهــت را پــی میگیــرد
قلبـــی که گردیده مســت عباس
از شمر امــان نامه کی میگیــــرد
هســـــتی تـو مقــــتدای ایــن ره
ســـــــردار نــافــــــذالبــصــــــیر
( شد تا ابد ای ،،،مــــاه شـریعه،،،
روشن ز نورت،،،فرجام شیعه،، )(2)
((مولا حسین جان))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ماه عــــزا آمـــــد ، از راه ، از راه
با پرچــــــم ســـــــــرخ یا ثارالله
ما با همیـــن پرچـــم روز محـشر
دور تو میگـــــردیـم ان شـــاالله
ای ســــــالار همـــــــــه شهــیدان
روحی لک الفــــــدا حـسیـن جان
(ای ســر مستور،،،،نور عــلی نور،،،
شش گوشه ات را،،،میبوسم از دور،،،)
((مولا حسین جان))
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
Shab9_Moharam1401_Mirdamad.mp3
8.1M
مــــاه عـــــزا آمـــد از راه از راه
بـا پـرچـــــــم ســـــرخ یا ثارالله
#زمینه
#سینه_زنی
#شب_تاسوعا
#حاج_مهدی_میرداماد
𝐉𝐨𝐢𝐧:@goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─═࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
به ساحت مقدس حسین علیه السلام
« قــامــوس،،، »
هـرگـز شنیـــده ای کمــــر شـــیر بشکند؟!
در حلق شــــیرخـــواره اگــــر تیر بشکند
نفریــــن نمی کنــم نه, الـــهی که حرمله
طفلش هــــزار ساله شــــود، دیر بشــکند
خون گلوی طفل به هرجبهه ای که هست
پشت هـــزار قبضــــه ی شـمشـــیر بشکند
یا رب مباد...مرد به بازوش متکــی است
یا رب مباد ... پای علـــم مـــــیر بشـــکند
راضی مشو که تیرسه سـر در گلوی طفل
راضـی مشو که تا کمــــر شیـــــر بشــکند
پرسیده ای ز آب که در قلب خســته اش
از داغ کیست قامت تصـــــویر بشــکند؟!
رسم است غالبا که به قامــوس جنگ ها
شمشیر،دشــنه،گـــرز، ســـنان، تیر، بشکند
نه گوش طفل پاره شــود، گوشواره اش
در پنـجـــه های وحــــشی تزویــر بشکند
حتی به خواب دیدی اگرظلم فاتح است
بیدار شـــــو که قامــــت تعبــیـــر بشکند
چشم تبر ز شـــــاخه ی نادان گـرفته سو
وقتش رســـیده حر غل و زنجیـر بشکند
مولای من مبـــاد بـر ابـــروت خــــم نهی
حتـی در اســـتعــاره مهــل پـــــیر بشکند
اکنـــون که ابـــروان تـو بازو بـه بازو اند
مگـــذار قـــبلـه گاه اســــاطـیر بشـــکند
ظهر است و تو هوای نماز اسـت در سرت
شــــاید دلی به نغمــــه ی تکبــــیر بشکند
علیرضا اطلاقی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#واحـــد_تـک
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ای لشکر حق را سـر وسردار اباالفضل
وی دست علی درصف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکــــر ایثار اباالفضل
ریحانة دو فاطمه، ماه ســـه خورشید
آرام دل حـــیـدر کـــــرار اباالفضـــل
مانند تو در ارتــــش اســلام که دیده
فــرمانده و سقـــا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشــمی و ما شب تاریک
تو لالة عباســـی و ما خـــار اباالفضل
هم کاشف کــرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطـــمه را یار اباالفضل
برحاجت خودکرده صدوسی وسه نوبت
هـر خسـته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایــت شده بر یوسف زهرا
تو مشتـــری و علقمــه بازار اباالفضل
عشق وادب وغیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقــــــرار اباالفضل
تو رسته ای ازخویش وگرفتارحسینی
خلقـــند به عـشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گــریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شــمشیر شرربار اباالفضل
برخــیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف واشک به رخسار اباالفضل
ازسوزعطش آب شده طفل سه ساله
مگـذار بگــرید به حــرم زار اباالفضل
تا آن که ببیـنند به تــن دســت نداری
یک لحظه سر ازعلقمه بردار اباالفضل
مگـذار رود زینـــب کبـــری به اسیری
ای دست علی،دست برون آر اباالفضل
توچشم حسینی که زده تیربه چشمت
ای دور حرم چشـم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو درعلقمه تنهاست
گردیــده تو را فاطمـــه زوار اباالفضل
خــون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حســـین اند خریدار اباالفـضل
مگذار شــود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به توبسیار اباالفضل
شعر:حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─