eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ اگه دلت پر از غمه / دلـت گرفته از همـــه اگه گــره به کارته / بـیا به اذن فاطـــمه با یه دل شکسته ای/روکن به سمت علقمه حرف بزن با کسی که / گره گـــشای عالَمه بریم سراغ آقایی/ که میر بحـــر کَـــرَمه پناه لشکر حسین /صــــاحب مَشک و عَلَمه باب الحوائجی که شد/پشت و پناه عالمین قوت قلب زینب و / میـر و علمدار حسین تا اینکه راه آب رو/بستن رولشکر حسین سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین روز دهم آبی نـــبود / توی تموم خیمه ها واعطشا واعطشا / افتـاد میوون بچه ها مشک و رودوش خودگذاشت/ساقی طفلان حسین اومد به محضر داداش/بگیره فرمان حسین راهی دریا شده بود / میر وعـــلمدار جــوان حسین وزینب،روی تَلّ/ایستاده بودن نگران تا اینکه عباس رسید / نشسـت بر لب فرات دست به زیر آب برد / شـروع شد تب فرات مشکشو پرکرد وسپس/دستشو زیر آب برد دستشـو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد یادش اومـــد تشنــگی و/گـریه کودک رباب آب کف دستشو ریخت/باخجالت به روی آب نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه میخـوای که آبـروی من/ بـره به نـزد فاطمه شـــــیر وفا شـــــیر ادب /گرفته از اُمّ بنین تا که بشـــــه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین دور شد ازآب فــرات /تا بره سمت خیمه ها یه وقتی ازپشت کمین/اومد هجوم نیزه ها به تنهایی افتاده بود /میوون چــند صد نفر بین اونا کسی نــبود /حریف این قرص قمر دیدن تووجنگ تن به تن/حریف عباس نمیشن کمین گرفــتن بتونن /دســتاشو ازتن بگیرن باضــرب شمشیر عدو /دســت یَلِ شیر خدا جــدا شــد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا مشک و به دندونش گرفت/ زیربغل زدعلمو اما نذاشــــتن که بره / ســــقای اهل حرمو تا تیرهای بـی امان /به مشک عباس رسید آب زمـین ریخـت وشد /امـید سقا نا امید حال دیگه نه مشکی و/نه دستی مونده به بدن آب وبه خیـمه بــبره /تا همه سیراب بشن دیگه علمدار حســین /تـنها و بی پــناه بود دور وبرش یه لشکر از/گرگای رو سیاه بود می بارید ازدور وبرش/بارون تیر و نیزه ها می زدن از هـــر جهــتی /برتـــن او تیر جفا امان از اون لحظه ای که /حـــرمله زانو زد زمین سـه شعبه شد رها و خورد/ به چشــم ماه بی قرین هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جــدانشد بدون دست،حریف اون/ضربه ی بی هوانشد توو اوج غربتـش زدن /عمــود آهنین به سر به یاد غــربت حســین /کشید آه پـر شــــرر باصورت افتاد رو زمیــــن /ماه مـنیر علقمه رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسـته فاطمه زدشت پاک علـــقمه /عــطـر گل یاس رسید مادر قد خمیـــــده ای /به داد عبــاس رسید گفت به ســقا، پســـــرم /منتــظره برادرت صــــدا بـزن تا برســــه /برادرت بالا سرت پیچید صدای یا اَخا/به گوش زینب وحسین رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین پیکر عباسشـــو دید /گـم شــده زیر نیزه ها دو دســــتای برادرش /شـده ز پیکرش جدا یکی یکی روی زمــین /دستای عباسشو دید اون دستای بریده رو/به روی صورتش کشید بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو چطـــور به خیــــمه ببره /این آقای با کَرَمو ســـر برادر و گذاشــت /غریبونه رو زانوها صدای غربت حسین/پیچید توو دشت کربلا چشماتو وا کن اومــدم /بالا سرت ،پناه من ای تکیه گاه بچــــه هام /دلخوشی سپاه من هنوز دارم می ســـوزم از/ داغ علــی اکبرم برادرم ،با رفتنــت /شکـــسته شد این کمرم پاشـــو نذار خنــــده کنن /به غربت برادرت الهی من فـــدای این / زخــمای روی پیکرت پاشودیگه آب نمیخوان/همه میگن عموبیاد دیگه صدای ناله ی / اصــــغرم هم در نمیاد چاره کار من تویی /نمــونده چاره ای برام الهی طاقــــتم بده /رفــــتن همه برادرام با هر اذیتی که بود/یه حرفی رو زدبه حسین برای اولین دفــــعه / باحیا رو زد به حسین تو رو به جان مادرت / منو نبــر سمت حرم که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغرم شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «تقدیم به حضرت عباس علیه السلام» شبِ تاســوعا رســــید و ، دوباره دلـــم غمـــین شد نوکـــرا شــــب عــــــزای، پســــرِ امّ بـنیــــن شـــد اشکِ شوقه توی چشمام، چونکه زنده ام هنــوزم می تونـــم بـرا ابالفضل، شـــب تاســـوعا بسـوزم چه خوبه نفس هنوزهست، که بگـــم یــه یا ابالفضل خیلی کار دارم من امشب، توی روضـــــه با ابالفضل چه خوبه هــنوز می تونم، از چشـــــــام گـریه بگیرم همـــــــــه آرزوم همـینــه، شــــــب تاســـــوعا بمیرم توی سال خـــدا می دونه، شـــــبِ حـــاجــتام همینه آخــــه سفـــره دار امشب، مـــــــــــادرش امّ بنینــــه نه فقـــــط امّ بنـــــین که، می رســـــــه مادرِ سادات می شینه میـــــونه روضه، برای دادن حــــاجـــــــات می دونم هرکسی اینجاست، تو دلــــش یه دردی داره فاطمــه هیچ کیو امشب، دســتِ خالـــی نمی زاره هیچ کسی با دستِ خالی، به خـدا نمی ره امشـــب هر کــسی مریض آورده، شفاشـــو بگـــیره امشب می دونم حــالِ دلت رو، که شده مســتِ ابالفضل الهـــی که دستتـــونو ، بگــــیره دســتِ ابالفضل دسـتی که برا امامــــش، توی کــــربلا قــــلم شــد همونی که وقــتی ارباب، اونو بوســـید پـرِ غم شد حالا شـــد دلت مهـــــیا، بـرای روضــــــه ی ســـقا روضه ای که شــد شروعِ، غربـــــتِ حسیــنِ زهــــرا تا ابالفضلو حسین داشت، کم نداشت هیچی سپاهش چشــــمِ بد نگاه نمی کرد، به خدا به خیمـــه گاهش همه دلخــــوشـــیِ ارباب، به هـمـــین بـــرادرش بود دیـد غـــــمِ بـــرادری رو ، که تمـــومِ لشکــــرش بود تا شنــید از توی میـــدون، نالـه ی ادرک اخـاشــــــو اومــد و نشـــست کنارش، پاک می کرد خونِ چشاشو پاشو ای علم به دوشــم ، پاشو که غـــریبم اینجـــا فـــدای ســــرت ابالفضل، اگه آب ها ریخت روخاکا خیالت راحـــت عـــزیزم، دیگه هیچ کی آب نمی خواد پاشو که نفهمه دشـــمن ، داداشـــت از نفس افتاد پاشـــو که اگه نباشــــی، میره خیمــه ها به غارت تو دلـــت میاد ابالفــضل، خــواهــــرم بره اســارت شعر:رضا یزدی اصل ۱۴۰۱/۵/۱۵ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌   سبک:صل الله علیک یافاطمه برلب دارم ذکــر نام تو ابوفاضـــل اسم تو زینت هر محفل عشقت حک شده توو جان و دل الله اکبر سقـــای حــــرم الله اکــــبر ارباب کــــرم تومشکل گشای دردای منی الله اکبــــرســایه ســـرم ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) آب فرات شــرمنده شد از لبای تو افتاده به زیــــر پای تو می سوزه برا غمــای تو سبحان الله از ایـن همه وفا سبحان الله ازلحظه ی وداع سبحان الله از مشـک پاره و آه ازاون سه شعبه ای که شدرها ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) دستای تو یادگار حـیــــــــدره آقا توو  دســــتای مادره آقا بهــــر روز محشــــره آقا ای سلطـان باوفا یاعباس اقای گـره گــــشا یاعباس توالگوی غیرت واحساسی ای آقای با حـــیا یاعباس ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) نهر علقم دنیای قشـنگ احســـاسه رد پایـــی از گل یاســــه مـــادر بالا ســــر  عباسه الحمــدلله مـــاه علقمــه داره سر بر زانوی فاطمه الحمـدلله  دشـــت کربلا قـــدمـگاه بانوی عــالمه سقــای حـــرم ابوفاضل دریای کرم ابوفاضل(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۹) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان وای از دل سقــا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت موجِ خروشان شد فرات از این هیبت وای از دل سقــا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ  ارباب آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا وای از دل سقــا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل امان از این غـــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل ضربهٔ سر خورد از  عمود نا غافل ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد امان از این غـــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد دست علم گیرش به روی صحرا بود سرش به دامان حضرت زهرا بود غـــریب مـــادر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس علقمــــه را پر کرد نوای  یا عبــاس "اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه امان از این غـــربت (۴) رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۵ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ السّلامُ علیک اَیُّهاالعَبد الصّالح یا اباالفضل العباس آب در حسرتِ یک بوسه به لبهای تو سوخت شعله زد یادِ حسین و دلِ شیدای تو سوخت تا که نوشیــد فرات از کفِ دستــان تو آب دلش از سوز عطش پر شد و در پای تو سوخت آتـش افتــاد از آن  آب ، به دریـای  فــرات متلاطــم شد و از غیـرت زیبای تو سوخت تا که شـد دست ، قلم ، لـرزه به دستم افتاد قلـم از پای نشست و غــزلم پای تو سوخت ای مُقَـطَّـــع شده اعضـای تنت از تبِ عشق تنِ یک دشت عظیم ازتب اعضای تو سوخت مـادری با قَـــدِ خَـــم ، آمــد و  بالای ســرت عـوضِ اُمّ بَنیـــن ، بر قد و بالای تو سوخت دید ، شَــقُّ القمــرِ علقـمـــه را مـادرِ عشــق عــرقِ شرم تو را دید به سیمای تو سوخت تیـر در چشم تـَرَت روضه مگر می خواند؟ که ز خونِ جگرت ، دیدهٔ بینای تو سوخت با حسیـنِ تو "اَخـا أَدرک أَخـا"یِ تو چه کرد که چنیـن جـان برادر ز تمنــّای تو سوخت شـاه در سـوگ سرت خَـم شد و با آه بر آن إِرباً إِربا شــدنِ  قـامت رعنــای تو سوخت سـرت ای قرص قمـر ! تا به سرِ نیـزه زدند ماه از خجــلتِ آن روی دلارای تو سوخت ردّ دستـــان تو بر دست عَلَــم مانده هنوز غیــرت عالم هستـی ز تماشای توسوخت "کیمیـا" از کَرَمت ، اذن حــرم می خـواهد که میان غزلش در تب سودای تو سوخت شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «السلام علیک یا اباعبدالله» مــــاه عـــــزا آمـــد از راه از راه بـا پـرچـــــــم ســـــرخ یا ثارالله ما با همیـن پرچــم روز محـشــر دور تـو میگـــردیــم ان شــــاالله ای ســـــالار همـــــــــه شهـیـدان روحی لک الفـدا حســـیــن جـان (ای سر مستــور،،،نور علی نور،،، شش گوشه ات را،،، میبوسم از دور،،،) ((مولا حسین جان)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عشق وجنون گشـته سرمست تو از مــــــا وفـا داری ، پابســـت تو (پیـــغام عاشـــورا شد عـالـم گیر وقتــی عـــلم باشد در دست تو،،، ســــقـــای بــزم لاله پوشـــــــــان ما را قـــدری عطــــش بنوشــــان (ســقا ابالفضـــل،،، دریــا ابالفضل،،، مولا ابالفضل ،،،آقا ابالفضـــل،،،)(2) ((مولا حسین جان)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مـاه عــــــزا آمــد ، از راه ، از راه بـا پـرچـــــــــم ســــرخ یا ثارالله مـا با همین پرچــم روز محشــــر دور تو میگــــردیـــم ان شــــاالله ای ســـالار هـمـــه شـــــــهیــدان روحی لک الفـــــدا حســــین جان (ای سر مســتور،،، نور علی نور،،، شش گوشه ات را،،میبوسم از دور،)(2) ((مولا حسین جان)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جانی که از دســتت می میگـیرد قربون دسـتات بـرم ، آقا جانم،،، جــانی که از دستت می میگیـرد راه شکــوهــت را پــی میگیــرد قلبـــی که گردیده مســت عباس از شمر امــان نامه کی میگیــــرد هســـــتی تـو مقــــتدای ایــن ره ســـــــردار نــافــــــذالبــصــــــیر ( شد تا ابد ای ،،،مــــاه شـریعه،،، روشن ز نورت،،،فرجام شیعه،، )(2) ((مولا حسین جان)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ماه عــــزا آمـــــد ، از راه ، از راه با پرچــــــم ســـــــــرخ یا ثارالله ما با همیـــن پرچـــم روز محـشر دور تو میگـــــردیـم ان شـــاالله ای ســــــالار همـــــــــه شهــیدان روحی لک الفــــــدا حـسیـن جان (ای ســر مستور،،،،نور عــلی نور،،، شش گوشه ات را،،،میبوسم از دور،،،) ((مولا حسین جان)) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
Shab9_Moharam1401_Mirdamad.mp3
8.1M
مــــاه عـــــزا آمـــد از راه از راه بـا پـرچـــــــم ســـــرخ یا ثارالله 𝐉𝐨𝐢𝐧:@goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به ساحت مقدس حسین علیه السلام « قــامــوس،،، » هـرگـز شنیـــده ای کمــــر شـــیر بشکند؟! در حلق شــــیرخـــواره اگــــر تیر بشکند نفریــــن نمی کنــم نه, الـــهی که حرمله طفلش هــــزار ساله شــــود، دیر بشــکند خون گلوی طفل به هرجبهه ای که هست پشت هـــزار قبضــــه ی شـمشـــیر بشکند یا رب مباد...مرد به بازوش متکــی است یا رب مباد ... پای علـــم مـــــیر بشـــکند راضی مشو که تیرسه سـر در گلوی طفل راضـی مشو که تا کمــــر شیـــــر بشــکند پرسیده ای ز آب که در قلب خســته اش از داغ کیست قامت تصـــــویر بشــکند؟! رسم است غالبا که به قامــوس جنگ ها شمشیر،دشــنه،گـــرز، ســـنان، تیر، بشکند نه گوش طفل پاره شــود، گوشواره اش در پنـجـــه های وحــــشی تزویــر بشکند حتی به خواب دیدی اگرظلم فاتح است بیدار شـــــو که قامــــت تعبــیـــر بشکند چشم تبر ز شـــــاخه ی نادان گـرفته سو وقتش رســـیده حر غل و زنجیـر بشکند مولای من مبـــاد بـر ابـــروت خــــم نهی حتـی در اســـتعــاره مهــل پـــــیر بشکند اکنـــون که ابـــروان تـو بازو بـه بازو اند مگـــذار قـــبلـه گاه اســــاطـیر بشـــکند ظهر است و تو هوای نماز اسـت در سرت شــــاید دلی به نغمــــه ی تکبــــیر بشکند علیرضا اطلاقی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌┅─‌   ای لشکر حق را سـر وسردار اباالفضل  وی دست علی درصف پیکار اباالفضل   هم خون حسین بن علی در تن پاکت  هم روح تو در پیکــــر ایثار اباالفضل   ریحانة دو فاطمه، ماه ســـه خورشید  آرام دل حـــیـدر کـــــرار اباالفضـــل   مانند تو در ارتــــش اســلام که دیده  فــرمانده و سقـــا و علمدار اباالفضل  تو ماه بنی هاشــمی و ما شب تاریک  تو لالة عباســـی و ما خـــار اباالفضل   هم کاشف کــرب پسر فاطمه  هستی  هم خیل بنی فاطـــمه را یار اباالفضل  برحاجت خودکرده صدوسی وسه نوبت  هـر خسـته دلی نام تو تکرار اباالفضل  در مصر ولایــت شده بر یوسف زهرا  تو مشتـــری و علقمــه بازار اباالفضل  عشق وادب وغیرت و ایثار و شهادت  کردند به آقایی ات اقــــــرار اباالفضل  تو رسته ای ازخویش وگرفتارحسینی  خلقـــند به عـشق تو گرفتار اباالفضل  ما بهر تو گــریان و زند زخم تو خنده  پیوسته به شــمشیر شرربار اباالفضل  برخــیز سکینه به حرم منتظر توست  جامش به کف واشک به رخسار اباالفضل  ازسوزعطش آب شده طفل سه ساله  مگـذار بگــرید به حــرم زار اباالفضل  تا آن که ببیـنند به تــن دســت نداری  یک لحظه سر ازعلقمه بردار اباالفضل  مگـذار رود زینـــب کبـــری به اسیری  ای دست علی،دست برون آر اباالفضل  توچشم حسینی که زده تیربه چشمت  ای دور حرم چشـم تو بیدار اباالفضل  کی گفته تن پاک تو درعلقمه تنهاست  گردیــده تو را فاطمـــه زوار اباالفضل  خــون دل ما را که شده اشک عزایت  زهرا و حســـین اند خریدار اباالفـضل   مگذار شــود خشک دمی دیدة "میثم"  چشمی که بگریم به توبسیار اباالفضل شعر:حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قطره ای اشک تویک دریاعطش هــرم لبهای تویک صحرا عطش در نگاه گـــرم تو حــس میشـود یک جهان ایثار،یک دنیـا عطـش ســـــاقی دریـادلان کاری بکــــن میکند در خیمه ها غوغا عطـش آمــــده تا عشــــق را پـرپـر کند در هـوای ظهـــر عاشـورا عطش تا نبینی عاشــقان را تشــنه کام آمـــدی دریای غیـرت تا عطــش تا کــویر خشـــک لبـهــای تو دید سوخت چون خورشیدسرتا پا عطش تشنه بیرون آمــدی تا از فـــرات بی تو دارد آب هم حتی عطــش کاشد دریای خــروشـــان فــرات از خجــالت آب میـشد یا عطـش رفتی و بعد از تو ای راز رشـــید میــزند آتــش جــگـرها را عطش بی تو ای ســـقای مسـتی آفـرین علقـمه شد بزم غم ، سـقـاعطش آسمان را دود می بیــند حـسـین بســـکه دیده زاده زهــرا عـطش بعــــد تو روح بلند عــــاطــفه قطره قطره آب میشد با عطــش جــرعه ای امـروز در کامــم بریز تا نگـــردد قــسمتم فـردا عـطش شعر:اسماعیل پورجهانی(جهانی) قم ۱۴۰۱/۵/۱۵ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_6012523278856358817.mp3
2.04M
به نام خدا دلبـر و دلــدارم ابوفاضل میر و علمـدارم ابوفاضل تنــها سپهــدارم ابوفاضل (برادر من) پشت و پناه خیمـه ها عباس ارض وسما مجـنون توعباس شده زمین دل خون توعباس (برادر من) [ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل] ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کرببلا مـدیــون تو عباس ارض وسمامجنون توعباس شده زمین دلخون تو عباس (برادر من) جدا شـده دســـت علمدارم کشته شــده تنـهاترین یارم سـاقی و سردار وسپـهدارم (ای وای از این غم) [ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل] 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پاشو ببین حسـین شده تنها نشسته روی قلب من غم ها دیگـــه نداره لشکـرم سقا (پاشو ابوالفضل) ســـقای دشــت کربلا عباس دستت شده از تن جداعباس ای قبله ی حاجات ما عباس (یا ابوفاضل) [ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل] شعر:کربلایی مرتضی شاهمندی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ باورم نیســت کـه افــتاده ای از پا عباس میکنـــی تــرکِ منِ بی کــس و تنها عباس تو وفــادار تریــن ســاقیِ دشــتِ عَطشی زیـن سبب تشــنه لـبـی بـر لـب دریا عباس دیـده دَهــــر ندیــد اسـت ، نبیـنــد هـرگـز جان نثاری زِ تو بِـه، در صـف هـیجا عباس دست ومشک وعَلَمَت هرسه فتاده به زمین از جـــفا و ستــــم و کینـه ی اعــدا عباس شد ادب طفلِ دبســتانِ تو در کــرب و بلا چون تو دادی به ادب، حُرمَت ومعنـا عباس مــادرم فـاطـمـه آمد به بَـرت ناله کـــنان تا بگـــوید که تو فـــرزند منـــی یا عباس من چه گـویـم به سکینه که تو را میخواند یا چـه گـویم به تو با زینـب کبـــری عباس نظــری کــن زِ کَــــرَم "طاهر" دلسـوخته را چون تویی دار و ندارش در دو دنیـا عباس شعر:طاهر کاشانی ۱۴۰۱/۵/۱۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۱۰) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... (به سمت گـودال از خیــمه دویدم من) وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم  من سوختـــم از داغِ غـــربت  و تنهـــاییت وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن برای  امـــداد   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به نــی دیـدم ، برابرم  داداش امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه بــه روی  زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــی به حنجــــر پاره همنـفـس مــادر ، نالــه کشـیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیمه به غارت رفت دور از چشــای تو بی تو دل از  دنیـــا دیگــــه بریــدم من به خیمـه آتیش زد کــوفیِ بی احساس به سمت بیمــــارِ خیمـــــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تاعَلَـمت داداش نیفــتـــد از شــــونه م مقــــاومــت کــردم تا نخَـمــیــــدم من برای  تکـــرارِ   پیـــام   این   نهــضـــت رختِ اســـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زیــــنب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
PTT-20220807-WA0239.opus
111.3K
:قدم قدم،،،، برادرم_تاج ســــرم لبالب از غم تو گشــــته سـاغرم نور بـصـر_آهسته تر تامــلی نمـا به جــــان مـــــادرم وصیت کـرده با چشــم تر که بوسـم حنجـرت را مــادر می روی ســوی میـدان اما می رود جــان من از پیکـر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❷ ای گل من_حاصل من داغِ تو یا اخـا میشـه قـاتل من دادش مـن_برو ولی نمی دونی چه می کنی با دل من می روی دلـبــــر و دلدارم از دیده اشک خون می بارم بعد از توبا غمت چه سـازم خــزان شـد از غـمـت بـهارم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❸ طاقت بیار_ای با وقار صبر پیشه کن ای خواهرِ والا تبار آروم جون_ای مهربون پیمــبرِ کــــرببلا ای جـــان نثـــار رهبـــــر نهضـــت عاشــــورا تویی تو، بعدِ من در اینجـا می بینی تو بَسـی داغ وغم می شود دشمن از تو رسـوا شعر:طاهر کاشانی ۱۴۰۱/۵/۱۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتی که شد صحرای سینایت پر از درد بالای نـــی آن مـــاه زیبایـــت پــر از درد من دیدمــت بالای نـــی پژمــــرده بودی زخـم تمام دســت و اعـضــایت پر از درد هـــمراه مــن بـودی و من تــنهــای بی تو غم می کشیدم روی صـحرایت پر از درد اشـک شقــایق بود و چشـــم غــم گرفته تنها تریـــن ســـردار غمـــهایت پـر از درد وقتی کنارخیمه چون پروانه می سوخت بالای نی‌ محــو تماشــایـت پـر از درد یک سوحرم غرق غباروخاک وخون است یک ســو نگاه پاک زهــــرایت پـر از درد آهی میان آنهمــــه می ســوزد از عشــق یک زن نشســته در تـولایـــت پـر از درد داغ مصیـبت ها به دوش انداختـه بی تو هــر ســو نگاهـش در تمنــایت پـر از درد بی تو تمام خیــمه ها می ســوزد ای وای اکنـــون نبــود سـرخ سـقـایـت پر از درد قلب حـــرم شــد غــرق در اندوه و مــاتم حتــی خــدا هــم کرده معنایـت پر از درد داغ شرر کار خودش را کرده ز ایــن حیث آنجا که شمــع عـاشــقی ها یت پر از درد لب می زند دلداده هر شــب گوشـه ی غم شــد تا ابـد ایـــن نام زیبـــایت پـر از درد شعر:عابدی دلداده ۱۴۰۱/۵/۱۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیاید بریــم کـــربلا-به خـــیمـه ها ســـر بزنیم یه سر به خیــمه ی رباب-مـــادر اصــغـر بزنیم یه طفل شیرخواره داره-که ازعطش بی قراره گاهی در آغـــوش رباب-گاهـی میـون گاهواره چه حالی داره آقامون-بچَشــو وقتی می بینه اشک ازچشاش جـاری میشه-گلبـوسه از روش می چینه امشـب تمـام خیـــمـه ها-گـــرم نمـازند و دعا در اوج ایمـان و یقیــن-سـرمـستِ دیـدارِ خدا اما یکی دلـواپــس و-مـضـطرب و بی شـکیـبه هی زیر لب میگـه خــدا-داداش حسینم غریبه میاد بیرون تا ببینه-داداش حسیـن چـه میکنه میبیـنه با نوک تیغــش-داره خــارار و می کَنه به زیر لب چیــزی میگـه- گِـله داره از زمـونه نمیدونــم چطور میشــه-که زیـنبُ میسوزونه میگه حسین من چــرا-حرف از جدایی میزنی تویی تمــام هَســت من- اینـــو خــودت خوب می دونی چهار ســاله بودم مدینه-که داغ مادر و دیـدم چاره بجز صبر نبود-این غمو بردوش کشـیدم باز غم وغصـه ها اومـد-از دل من شـکـوفه زد داغ بابای مـظلومـم- اونـم به شــهر کــوفه زد با اینکـه این داغ عظـیم-چـه ســخــت گذشت برای من اما تمــام دلخوشیــم-وجــود تو بـود وحــسن اما میــون نیـــمه شـب-خبــر دادند زیــنب بیا داره داداشت میمیــره-آروم جــونـت مجــتبی وقتی دیدم مـیون تشت-من پاره های جگرش دادخبرم این واقعه-داداش چی اومدبه سرش صبر پیشه کردم همیشه-تاحالا من نور دوعین فقط به خاطر توبود-هستی من داداش حسین شعر:طاهر کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
PTT-20220807-WA0344.opus
396.7K
بیایــد بریــــــم کـــربلا به خیــمـه ها سر بزنیم یه سر به خیمه ی رباب مـــادر اصــــغـر بزنیــم ۱۴۰۱/۵/۱۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امشب شهادت نامه ی عشـــاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود امشــب کنار یکدگـــر، بنشســته آل مصطفــی فرداپریشان جمعشان،چون قلب زهرامی شود امشــب بود بر پا اگـر، این خیمه ی خون خدا فردا به دسـت دشـمنان، بر کنده از جا میشود امشب صدای خواندن قـرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشـــت بر پا می شود امشب کنار مادرش،لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحــــرا می شود امشب که جمع کودکان،درخواب نازآسوده اند فردا به زیر خار ها، گم گشــ. ته پیدا می شود امشب رقیه حلقـــه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشــب به خیل تشنـگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقــــمه، بی دســـت، سقا می شود امشب که قاسـم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون،این سرو رعنا می شود امشـــب بود جای علی، آغـــوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود امشب گرفــــته در میان، اصحاب، ثار الله را فردا عزیز فاطــــمه، بی یار و تـــنها می شود امشب به دست شاه دین،باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان،این حلقه یغما می شود امشب سر سر خـــــدا، بر دامــــن زیـنب بود فردا انیس خولی و دیر نصـــــاری می شود ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود شعر:کربلایی مرتضی شاهمندی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220807-WA0397.mp3
12.47M
امشب شهادت نامه ی عشـــاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌ باز این چه روضه ایست که قلبم کباب شد باز این چه آتشیـست  که جــانم مُذاب شد باز این چه ناله ایست که ازعرش می رسد با هـــر بُنَـــیَّ ، سنــگِ بیابـان هـــم آب شد (باز این چه شورش است که باشعر محتشم) بغضــم میانِ حنجــره در  پیچ  و تاب  شد هر بنــد بنــد شعـر که خواندم ز محتــشم در  بنــد بنــدِ جـــان و دلــــم  انقــلاب شد روز دهـــم ، زمــان ز تپش  ایستاد و بعــد قلب زمیــن ، محاصـره در  اضطـــراب شد آب فرات ، اشک زمین شد به خون نشست تـوفــــان گـرفت ، سیــل بلا در شتـاب شد بر کشتــهٔ فتـاده به هــامون قلــم گریست دفتــر از این خـروشِ قلـم در عــذاب شد هر واژه ، رویِ دفتــــرم از لـــرزش قلــــم از هم گسیــخت حال غـزل هم خراب شد ترکیب بنــد خــون دل و اشـک و زمــزمـه پیــوند خورد وصفحه ای از یک کتاب شد تـوفــان که زد بـه کشتــیِ سلطـان کــربلا دریا عطـش گرفت ز خجلت ، ســراب شد آنجـا که اصـغـــری شد علــــی اکبـری دگر دنیـــای مـــــادرانــه پــر از التـهــــاب شد قنــــداقــه شــد زِرِه به تن کـــودکِ ربـاب وقتـــی که یاورِ پــدرش انتخــــاب شد آه از دَمـــی که نالـه کنـان تیــرِ حــرملـــه مایــل به سمــتِ طفــلِ رضیــعِ ربــاب شد یک قطره خونِ حنجر او بر زمیـن نریخت هفت آسمان زِمُشتی ازآن خون خضاب شد از بس که زیرِ سایهٔ خورشید نوحه خواند شــــرمنـــده از وفای ربــاب ، آفتــاب شد دست قلــم  شکسـت زمانی که صحبت از دستِ عَلَــم کِــشِِ پســـر بــوتــراب شد بس کن قلم که روضه به گودال می رسد دیگـــر نگــو که فاطمـه قلبــش کباب شد وقت طلــوعِ سر به ســرِ نیــزه ، آفتـــاب تا ســـایه پر کشید و رُخَـش در نقاب شد آتــش به خیمــــه هــا و دل دختــر علــی از بیت وحـــیِ حضــرت ریحـانه باب شد جسمــش خَمیـد شوکتش اما فرو نریخت احیــــاگــرِ رســــالتِ ختـــمـی مــآب شد با خطبه های حیدری اَش نقشه های شوم در بینِ شامیـــان همـه ، نقـــشِ بر آب شد در هـم شکســت کـاخ ستــم بـر ســرِ یزید وقتــی که با زبــان علــی در خطـــاب شد وقتــی که جلــوه کرد جمــال و نگـــاه او نقــش جمیــل دشـت بلا را چو قـاب شد صحــرای پر بلا شـده اینــک بهــشت مــا وقتــی که مفتخــر به دو عالیجنــاب شد انگشتــر است کــرب و بلا و بهــا گـرفت وقتـی نگیــنِ این دو حــرم را رکـاب شد گفتنــد قدرِ بالِ مگــس اشکِ بر حسیــن بر گونه گرنشست ، همان دم حساب شد وقتی که فاطمــه ست خریــدار اشکهـــا هر قطــره اشک در غـــم او  دُرّ نـاب شد اشکـم مســـافرش شد و با اذن فاطمــــه در  زیر قُبـّــه رفت و دعــا مستـجاب شد بوی حـرم رسیـد ، که اینگــونه "کیمیـــا" سرمستِ عطر و شِمـّهٔ سیب و گلاب شد شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ڪانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
به نام خدا گفتگوی حضرت سکینه علیهاسلام با ذوالجناح 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر زمیــن کمتـر بزن پا از دلـم بُـردی قــرار اسب زیبــای پدر! حرفــی بـزن کمتـر ببـار سر به روی شانه ام بگذار و در گوشم بگو با پدر رفتی چرا برگشته ای بی شهسوار؟ آمـدی جانم به قربانت بگو بابا کجــاست؟ شهـرعشـق ما نگو دیگر شـده بی شهـریار در خضاب خون نشسته یال زیبـایت چرا؟ داغ سنگینی ست قطعاً علتِ این حالِ زار می خراشـد شیهــه ات روح تمام دشت را چشـم تو آلاله می پاشد به خـاک این دیار آتشــی انگــار در زیر سُـمَــت پنهــان شده پا بکوب آتـش بزن بر قلب سنـگ روزگـار در نگاهت راه گم کرده ست حیرت حیرتا! در صـدایت آه می سـوزد نهـان در آشکــار سایــهٔ مـــژگانِ  رازآلــود  را  بـرهــم  بـزن تا بریزد  چکه چـکه  غـربت از چشمان تار آمـدی تا طرح قابِ «عصرعاشورا» شـوی تا که این غربت  بماند تا همیشــه ماندگار آمــدی درس وفـا معنــا شـود بر کوفیــان رو شــود دســت جفــای مردمـان نا بکـار تا کجاهــا با پدر بودی؟ بگو ای ذوالجناح دیدی آیا پیــکرش را زیرِ سـُمّ  دَه سوار؟ گرچه حق رادریَمِ خون سر بریده دیده ای دیده خواهد شدحقیقت بر سرِ نِیْ آشکار نور مصبـاح الهُـدا هرگز نگردد بی فـروغ عالَـمـــی از او گرفتــه  آبِـرو  و اعتبــــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🖊رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا☝️