eitaa logo
حدیث اشک
6.8هزار دنبال‌کننده
41 عکس
82 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
محضر خورشید نوبت عشق است و کاروبار حرام است هرچه بجز گفتن از نگار حرام است جبر تو گر هست اختیار حرام است محضر خورشید سایه سار حرام است گم شده در جاده ایم راهنما باش حضرت هادی بفکر این فقرا باش وقت گذر نور باش رهگذران را باز بدستت بگیر نبض زمان را جان بده با یک حدیث پیر و جوان را پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را ای همه ی آفتاب ها لب بامت مومن و کافر همه فدای مرامت دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت برد هرانکس که قبله سمت شما ساخت ذکرتو بر دردها دواست همیشه کعبه حجاج سامراست همیشه ما سروسامان نداشتیم تو دادی مرهم و درمان نداشتیم تو دادی شوق کریمان نداشتیم تو دادی میل بقرآن نداشتیم تو دادی پربه هوای تو میزنیم چه بهتر پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر از قبل جامعه قرار گرفتیم خط به خطش حس افتخار گرفتیم شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم راه بسوی همین دیار گرفتیم درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست گنبد و گلدسته هات دردل ما هست درشب تاریک نور ماه مرا کشت دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت خلوتی `سر من راه” مرا کشت گریه زوار زا به راه مرا کشت موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد تابه ابد در دلت عزای حسین است گریه هرروزه ات برای حسین است چشم ترت وقف روضه های حسین است مرهم درد تو کربلای حسین است شکر,خدا پاسخ دعای تورا داد قبه ارباب ما شفای تو را داد جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود هم بدنش در حصار نیزه زنان بود هم که نگاهش سوی خیام زنان بود از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند زنده جاوید را به نیزه کشیدند سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کبوتر حرم اجازه هست مرغ دل, کبوتر حرم شود و با فرشته های وحیِ عشق, هم قدم شود اجازه هست این کبوتر نشسته در حرم پر شکسته اش برای مدح تان قلم شود برای وصل آب و دانه نیست سر به زیری اش برای پایبوسی ات به اشتیاق خم شود در این حرم اگر که دَم شود نوای یا علی نوای یا اباالحسن نوای بازدم شود کنار خوان جامعه, دعا نمی کنم دگر زبان حاجتم همین دو دیده ی ترم شود منی که در تمام زندگی ابالجوادی ام خوشم گدای سامراییِ امام هادی ام چه نعمتی است در تمام عمر, سائلت شدن گدا و ریزه خوار معدن فضائلت شدن چه نعمتی است نذر مادرت سمانه کردن و به این طریق, موجبات شادی دلت شدن چه نعمتی است این که با اشاره ی نگاه تو غلام و پاسبان صبح و شام منزلت شدن چه نعمتی است هم چنان فداییان درگهت برای حفظ این حرم فدا و بِسملت شدن چه نعمتی است با تو بودن و مجاورت شدن چه نقمتی است بی تو بودن و مقابلت شدن همان ازل به روی لوح سینه, بیرقی زدم به روی آن نوشته ی `أمیری یانقی” زدم بخوان برای ما فراز قادَةَ الْهُداة را بخوان و زنده کن دوباره جان کائنات را هزار سیدالکریم از این قبیله زنده کن بخوان و شرح کن فراز سادَةَ الْوُلاة را شراب ناب عشق را بریز در سبوی مان خودت معرفی نما أئِمَةَالْدُعاة را بگو علی علی است شرط گفتن خدا خدا بیا نشان بده به ما حقیقت صلاة را حمایت بتول از ابوتراب را بگو عیان نما به خلق راز ذادَةَ الْحُماة را بدون تو, منِ غریبه آس و پاس می شوم قدم قدم کنار تو خداشناس می شوم دعای ما دعا نبود اگر نبود جامعه دعا گره گشا نبود اگر نبود جامعه کسی سراسر جهان, میان انس و جنیان مرید هل اتی نبود اگر نبود جامعه کنار چاه غالیان و صوفیان کسی دگر به راه, آشنا نبود, اگر نبود جامعه غروب جمعه های ما اسیرهای مبتلا به عشق, با صفا نبود اگر نبود جامعه خلاصه عرض می کنم میان اعتقاد ما خدا همین خدا نبود اگر نبود جامعه ازین طرف بخوان برام جامعه, از آن طرف بخوان زیارت غدیریه دوباره در نجف دعا که می کنی گناه خلق پاک می شود جهان بدون بودنت چه هولناک می شود خدا به خنده های بر لب تو شاد می شود خدا به خشم چهره ی تو خشمناک می شود به ریزه ناخنت قسم اگر کسی به ساحتت اهانتی کند, بدون شک هلاک می شود مرید مکتبت برای کسب نور معرفت به پای جامعه کبیره سینه چاک می شود ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هم گریه ای و آب وضوی مکرّری هم کوثری و جام و سبوی معطری باید ترا بجویمت ای عشق اهل بیت در امتداد پیچش گیسوی دلبری بر خاک، سجده می کنم و مست میشوم وقتی که باز میشود از آسمان دری بسکه خراب باده شدم بین میکده پایم نمی کشد بروم جای دیگری دلداده و اسیرم و باب الجوادی ام اهل همین محله و مهمان هادی ام ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید دردانهء سمانه و نور سما رسید نامش علی و کنیهء او هم ابوالحسن نطقش؛ پیمبری که به وحی خدا رسید خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت قدّ قصیده اش به قد ربّنا رسید تقسیم شد محبت او بین کائنات یک ذره از ولایت او هم به ما رسید عالم فقیر و سائل دست کریم اوست ایران گدای خانهء عبدالعظیمِ اوست روح بلند او به جنان پر کشیده بود میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود رفت از مدینه، سمت نجف، قبل سامرا بسکه لبش، شراب علی سر کشیده بود در قلب عرش، عشق خدا را برای خلق از برکهء غدیری حیدر کشیده بود در "فُلکِ جَاری" از "لُجَجِ الغَامِرَه" که گفت، حیدر به روی دست پیمبر کشیده بود یعنی یقین کنید که جان خدا علی است اصلاً کلید معرفت الله، یاعلی است قربان لطف هادی و قربان سامرا دیوانهء نجف شده مهمان سامرا من ریزه خوار لقمهء سلطان مشهدم پُر برکت است سفره ام از نان سامرا جانم به درد و تاول پاهای زائران در پیچ و تابِ کوچه خیابان سامرا این اربعین اگر که شدی زائر حرم یک شب بخواب گوشهء ایوان سامرا عمریست سامرا، حرمِ جانِ خسته هاست آنجا که خانهء پدری من و شماست این کورهء محبت مان گرم شد دمش جانم به عشق! با همهء حالِ درهمش من را فقط یکی ببرد خیمهء حسین خیلی زمان نمانده بیاید محرمش قسمت نشد به سر بزنم زیر قبّه اش دعوت کنید گریه کنم زیر پرچمش فکری برای این دلِ بیتاب من کنید شش گوشهء حسین مرا کُشته با غمش نوکر، اگر حرم نرود خوار میشود نوکر، بدون گریه گرفتار میشود @hadithashk
علی ولی الله سند دینِ خدا گر که فقط قرآن است احمد آیینه ی وحی است و علی برهان است مرتضی جلوه ای از صورتِ عرفانِ خداست گلِ بستانِ بهشت و به همه قبله‌نماست نبضِ هستی ز وجودش به قیام و به قعود فلک از شوقِ تمنای علی(ع) سر به سجود آدم و جِنّ و مَلک آمده در پیمانش خضر و داوود و سلیمان همگی دربانش دل پُر از مِهرو نگاهش همه لبریزِ صفاست که خدا عشقِ علی هست و علی عشقِ خداست مرتضی منبری از نور و ملائک پایش همه ذرات جهان شیفته ی سیمایش شده اعجازِ ولایش به یقین باورِ ما وَ همین بس که شده شاهِ نجف سرورِ ما علی آن کوکبِ دریِّ خدای ازلی ست بعدِ احمد بخدا بر همه‌ی خلق ولی ست ظاهر و باطنِ قرآنِ محمد(ص) علی است به دو عالم به همه خلق سرآمد علی است صاحبِ ذکر سلونی بخدا شیرِ خداست فاتحِ بدر و حنین است که شمشیرِ خداست رفته شامِ سیه و صبحِ سپید آمده است بر همه اهلِ ولا عید سعید آمده است شاهدِ وحیِ نبی و به همه اسرارش لعنتِ حق به هر آنکس که کند انکارش مرتضی شانِ نزولِ همه آیاتِ خداست معنیِ سوره‌ی توحید وَ مرآتِ خداست پایه ی عرش به اقرارِ علی پا برجاست چرخه ی فرش به ایثارِ علی پابرجاست بی بدیل است دو عالم چو نبی بی همتاست کرسی و لوح و قلم از نفسش پا برجاست او که از قبلِ تولد به خدا ایمان داشت وقتِ میلاد به لب زمزمه ی قرآن داشت با خطِ نور خداوند به افلاک نوشت که علی جانِ نبی حافظِ درهای‌بهشت بر دلِ ما همه این عید مبارک باشد سندش سوره ی یاسین و تبارک باشد هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امیرالمومنین قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را گروهی‌ باعلی‌ مشغول و جمعی باعلی عاشق مسلمان جای‌خود دارد چه سازم هندوانش‌ را علی را بی خدا اصلاً – خدا را بی علی هرگز نه‌ میخواهم‌ چنینش را – نه‌ میخواهم‌ چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را بنا بر گفته‌ی احمد مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ میخواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را زمانش را بگویم‌ فاش‌حیدر کیست‌ ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌ اوسخنران‌ نه‌ سخندانست که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را خدا خود را اگر مومن‌صداکرده‌‌است‌ میخواهد که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بوده‌است کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را به‌قدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانش‌را خداآغاز خلقت یاعلی گفت‌است پس حتماً به پایان می‌برد با `یاعلی” کار جهانش را  محمد حسن بیات‌لو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عالیِ اعلی باید که تو را عالیِ اعلی بنویسم در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم از عطرِ نگاهِ تو خدا موهبتی کرد اینکه به ولای تو تولّا بنویسم باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_ بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم در محضرِ والای شما نذرِ من این است تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!  هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نادعلی دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بردن نام تو هم حکم عبادت دارد در مقام تو همین نکته کفایت دارد که خدا نیز به نام تو ارادت دارد حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم پای ایوان طلای نجفت افتادیم ما که هستیم گدای تو و فرزندانت پشت ما هست دعای تو و فرزندانت مقصد ماست خدای تو و فرزندانت جان عالم به فدای تو و فرزندانت ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف زنده شد خاک زمین با نم باران نجف حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد از دو دست کرمت آب بقا می ریزد بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟ مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟ رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟ این فقط با هنر دست کریمان بشود عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟ نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟ غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟ غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟ تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش اشهد ان علیا ولی الله ام باش غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود یا که با حضرت صدیقه برابر بشود یا که نامش همه جا زینت منبر بشود ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی جانشین نبی از بعد پیمبر باشی قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد: بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر کرار ساقی بیا ز حیدر کرار دم بزن زآن غزوه‌ها که بود علمدار دم بزن از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو از آن رکوع و برکت و جود و عطا بگو بابی که باز بود به روی گدا بگو اصلاً بیا بگو که علی عشق مطلق است اصلاً بیا بگو حق علی و علی حق است شاهی که خاک را به نظر کیمیا کند اعجاز اوست خادمه مس را طلا کند باید ورق به وسعت محشر بیاورم شاید دو خط ز مدحت حیدر بیاورم سلمان یکی ز معجزه‌های نگاه اوست حرزی ز نام فاطمه پشت و پناه اوست فهمیدم از نوشتن نهج البلاغه‌اش خیلی زیاد بود به زهرا علاقه‌اش دست خدا و دست علی در یقین یکی‌ست فرمانروا و حضرت یعسوب دین یکی‌ست بیت محقرش که بهشت است، پس یقین اهل بهشت جای گرفتند در زمین معراجِ مصطفی نفسِ مرتضی دمید هر جا که روی کرد، به غیر از علی ندید تا سجده کرد حضرت پروردگار را دادند قدسیان همه از کف قرار را حیدر اگر نبود، زمین بی مدار بود قحطیِ مهر، در همه جا آشکار بود کعبه به یمن مقدم او سینه چاک داد لات و هُبل به دست علی بر زمین فتاد از راه کهکشان که خبر داشت، بگذریم بر آسمان و عرش نظر داشت، بگذریم نَفْسِ نفیسِ آیه‌ی تطهیر حیدر است کُفاّر را بگو که فقط شیر حیدر است فضل علی هرآنچه که گشتم رصد نشد در جنگ هم حریف علی عَبْدُوَدْ نشد اول وصّیِ احمد و، خیبرشکن علی‌ست ذکر قنوت حضرت اُمُّ الحسن علی‌ست مِهرِ علی قبولیِ حج و مناسک است زوج علی ملیکه‌ی خیلِ ملایک است شاهنشهی که عرش الهی به دست اوست میدان رزم هم به نگاهی به دست اوست مردی که تیغِ او دل لشگر شکافته او را نبی و فاطمه بهتر شناخته مرهَب کُشی که قدرت او لایزال بود دشمن ز دست او بگریزد، محال بود شَأنِ نزول آیه‌ی هُمْ راکعون علی است غزوه به غزوه، مردِ هُمُ الغالبون علی است وقتی لباس جوشنِ خود تن کند علی یک تن ندیده پشت به دشمن کند علی سلطانِ بی بدیل و یل کارزار کیست آقای با وقار و شَهِ تکسوار کیست دشتی ز کفر آمده رو در روی علی خم هم نیامده به روی ابروی علی تا دست می‌َبرد به روی ذوالفقارِ خود لشگر رود به فکر برای فرار خود جولانِ تیغِ او همه را مات می‌کند یک دشت را اسیر مکافات می‌کند در جنگ هر که آمده، احساس بیم کرد با ضربه‌ای به سر علی آن را دو نیم کرد راهِ نفس به سی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وصی پیمبر بی شک علی‌ست آنکه وصی پیمبر است با این حساب عید غدیر عید اکبر است فرمود هرکه را که منم مقتدای او از این به بعد صاحب این اسم رهبر است بالای دست‌هاست اگر دست مرتضی در ذات و در صفات هم او شخص برتر است اکمال دین ، ولایت او بود و حکم شد_ _دینِ بدون حب علی دینِ ابتر است خوب است در ولایت او زیستن ولی باشی غلام خانه‌ی او نیز، بهتر است باید نوشت نکته به نکته ز فضل او هرچند که فصائل او فوق باور است با هر تپش به فضل علی کرده اعتراف این قلب نیست دفتر اوصاف حیدر است دریایی از فضائل پنهان و آشکار... یک قطره از فضیلت او فتح خیبر است کوثر اگر که دختر پیغمبر خداست قطعاً علی ماست که ساقی کوثر است معیار پادشاهی اگر حال مرتضاست معیار نوکری به خدا حال قنبر است ” آن کس که خاک را به نظر کیمیا کند ” یعنی که فضه‌، خادمه‌اش گیمیاگر است شیر خدا اگر ولی الله اعظم است بوزینه‌ی قریش چرا روی منبر است وقتی قسیم جنت و نار است پس بگو یعنی علی بهانه‌ی میزان و محشر است دیــدار با خــــدا نشــود رزق ، جز نجـــف دیدی کـه جبرئیـل نگهبان آن در است؟ زیرا که جلوه‌های خداوند لامکان در صورت و کمال و حریمش مصور است ذکر علی علی به لب زائران او تأثیر هوهوی لب انگور و ساغر است خواندیم آیه آیه و اثبات شد به ما بی شک علی‌ست آنکه وصی پیمبر است اتمام نعمت است، به نصّ کلام حق با این حساب عید غدیر اکبر است ایمان کریمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا حیدر کرار چرخانده‌ای به میل خودت روزِگار را بردی ز قلب عالم امکان قرار را مردانِ جنگیِ عرب از ترس مرده‌اند تا دیده‌اند در یَد تو ذوالفقار را در جنگ بدر ، لشکر کفار در فرار چون دیده‌اند حیدر دلدل سوار را شمشیر هم به حیرتِ تحریر دست توست یک ضربه‌‌ات تمام کند کارِزار را صفین،عمر و عاص حرامی به وقت جنگ ترجیح داده‌است،زِ خشمت،فرار را تو نه،که قنبرت به خدا کرده بر قرار با یک نگاه،گردشِ لیل و نهار را میگویم آخرش به رَهِ عشق، یا علی چون میثمت ببین سرِ بر رویِ دار را اصلا چه شد؟که صید نگاهت شدم،بگو... با من ز روی لطف، زمان شکار را بوسه زدم به تاکِ ضریحت،از آن به بعد بنگر دلی که گشته اسیر و خمار را شد قبله‌ی تمامی اهل یقین نجف سجده کنید حضرت پروردِگار را علی گلچین پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای عشق جبریل شنید از تو برای خبر آمد پر سوخت و پر ریخت و بی بال و پر آمد می خواست بگوید که خدا داخل کعبه است دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد ای عشق بفرما قدمت روی سر ما خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم میخانه از اطراف ضریح تو برآمد با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم از جای لبم خوشه انگور درآمد محراب به محراب پی قبله دویدم ایوان طلاکوب توام در نظر آمد میخواستم از مدح تو چیزی بنویسم یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد آیات خدا را همه در شور تو دیدم هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد  محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فقط حیدر اميرالمومنينه مست آن شاهم كه مست اش هر پيمبر مانده است تازه مستي با علي از حوض كوثر مانده است من يقين دارم يقين دارم يقين دارم يقين عقل ها از درك اوصاف علي درمانده است انتهاي فهم آدم ابتداي مدح اوست رازهاي سر به مهري بين دفتر مانده است عده اي خوانده خدايش عده اي هم ناخدا عالمي در حيرت اين نقطه آخر مانده است ما كجا و بردن نام اميرالمومنين در بيان فضل سلمانش اباذر مانده است يك نم از درياي او نهج البلاغه خوانده شد از كتاب اش صد هزاران باب ديگر مانده است پيش او دارد ملك انگشت حيرت بر دهان زاهد بيچاره در اوصاف قنبر مانده است مرحب بيچاره حق دارد نفهمد شد دونيم پيش حيدر هر كه ميدان رفت بي سر مانده است تا علي را ديد در از ترس از جا كنده شد نعره هاي حيدري در گوش خيبر مانده است دلبري دارم كه او ممسوس در ذات خداست سجده ي طولاني ما سمت حيدر مانده است...  محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹