با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.
ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_علی _مرادی_یکم خرداد ۱۳۴۹ ، در روستای شناط از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش امین، خواربار فروش بود و مادرش توران نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. #آهنگری و #جوشکاری می کرد. از سوی #بسیج در جبهه حضور یافت. سی ام شهریور ۱۳۶۵ ، با سمت #آرپی_جی_زن در ارتفاعات لری بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه و کمر، #شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹خاطرات و زندگی نامه شهداء🍃🌺🍃
شهدای جاویدالااثر
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #سید_تقی_روانی در ۱۴ بهمن ۱۳۳۲ در بهشهر دیده به جهان گشود.
وی تحصیلات ابتدایی خود را تا مقطع ششم به پایان رساند و با قرآن مانوس بود. پس از اتمام تحصیلات خود در سال ششم ترک تحصیل کرد و به دنبال کسب و کار رفت.
هجده ساله بود که ازدواج کرد و امروز فرزندی به نام سید رضا از او به یادگار مانده است.
وی در #تظاهرات و #راهپیمائیها در اوج پیروزی انقلاب حضور فعالی داشت و پس از پیروزی نیز در مقابله با درگیری داخلی شهر گنبد و پاسداری از شهر نقش فعالی داشت که در این جریان نیز اسیر می شود و مورد اذیت و آزار فراوان قرار می گیرد اما با هوش و ذکاوت خود از بند #اسارت آزاد می شود و در جنگ دوم گنبد نیز در کنار دیگر جوانان گنبدی به #پاسداری از شهر می پردازد.
با شروع شدن جنگ تحمیلی شهید سید تقی روانی از طریق #بسیج و #سپاه به جبهه اعزام می شود و پس از گذشت ۵ ما ه از حضور در میدان نبرد و گذشت تنها یکساعت از شهادت برادرش سید علی روانی بر اثر اصابت #خمپاره به شهادت می رسد .
#مادرش_می_گوید سید تقی را در کودکی در کربلا گم می کند با هزار #رازو_نیاز فرزندش پیدا می شود. آری سید تقی در کربلای حسین(ع) به آغوش مادر باز می گرد تا در کربلای ایران هم #کربلایی_شود. 🌷
#روحش_شاد
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹خاطرات و زندگی نامه شهداء🍃🌺🍃
✍ #زندگینامه_شهید
🌷 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری، در #خانواده_ای_مذهبی در سال 1374 در تهران به دنیا آمد. حضوردر خانواده ای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به #اهل_بیت (ع) و #سیدالشهدا (ع) پیدا کند. نمی توانست ببیند خواهر و مادرش در امنیت زندگی کنند اما حرم خواهر سیدالشهدا (ع) مورد حمله ی دشمنان و متجاوزان قرار بگیرد و به همین خاطر راهی سوریه شد. او از پایان دوره ابتدایی وارد #بسیج شد و با پدر خود در مجالس مذهبی و هیئت های عزاداری و اردوهای راهیان نور شرکت می کرد. علاقه به معارف و تحصیلات خوزوی باعث شد #رشته_معارف را انتخاب کرده و در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل دهد و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق دانشگاه بود که عازم سوریه شد.
محمدرضا وصیت کرده بود او را در امامزاده علی اکبر (ع) چیذر دفن کند. از صفات بارز اخلاقی او می توان به #خوش_خلقی و #خلوص_نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد.
ایشان در بیست و یکم آبان ماه 94 به عنوان #بسیجی_تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی #عملیات_محرم به شهادت رسید.🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹خاطرات و زندگی نامه شهداء🍃🌺🍃
شهدای جاویدالااثر
┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه🚩
✍ #زندگی_نامه_شهید
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷 #علی_قربتی در سال هزاروسیصدوچهلوشش در روستای عبداللهآباد دامغان بهدنیا آمد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد.
در پایگاههای #بسیج و #مسجد_محل و فعالیتهای انقلابی شرکت داشت.
بهصورت #بسیجی در دو مرحله به جبهه رفت. اولین بار در سال شصتوپنج به #جبهه رفت. مرحله بعد در بیستونهم تیرماه شصتوشش در عملیات تک جزیره جنوبی به #شهادت رسید. مزارش در گلزار شهدای زادگاهش است.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
🤎 کپی آزاد ؛ فرج امام زمان(عج):صلوات
🥀اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈
هدایت شده از شهید
ایشان #مسئول گروه 40#نفری متشکل از #نیروهای #بسیج و #ارتش در #شوش دانیال نبی(ع)🌷، #فرمانده دسته ، #فرمانده گروهان ، #معاون و #فرمانده گردان #عمار لشکر 27
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید " #رضا_عباسی" در سال 1345 در تهران دیده به جهان گشود، پدرش ولی نام داشت وی در #خانوادهای_مذهبی به دنیا آمد.
دوران کودکی را با فراز و نشیب های مختلف به سر برد و پا به دوره راهنمائی گذاشت، از همان اول جوانی با فساد مخالفت میکرد با آغاز حرکت مردم برای انقلاب اسلامی او با اینکه نوجوانی بیش نبود در راهپیمایی ها شرکت میکرد و در جریان 17 شهریور میدان شهدا از نزدیک نظارهگر بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مانند هزاران جوان دیگر در مسجد محل و جاهای دیگر مشغول کار شد . حتی شبها خواب نداشت و به طوری که مورد اعتراض خانواده قرار میگرفت چون نه شب می خوابید و نه روز استراحت داشت در عرض این مدت با #سپاه، #کمیته ، #جهاد، #بسیج، #حزب_جمهوری ، #سازمان_تبلیغات_اسلامی ، #وزارت_ارشاد و ... همکاری و فعالیت داشت.
در دروان دبیرستان از عمده فعالیت در #واحد_تبلیغات بود و در سال آخر دبیرستان (سالی که آخرش را ندید ) مسئول انجمن اسلامی دبیرستان شیخ بهائی منطقه 13 بود.
اخلاق و طرز معاشرت ایشان اکثریت قریب به اتفاق دبیران دبیرستان را شیفته خود کرده بود طوری که یکی از آنها گفته بود عباسی به ما درس می دهد نه ما به او آگاهی او به #قرآن_و_احادیث در نزد همه دوستان و همکارانش بارز بود به هنگام نماز گاهی که سخن میگفت بسیار متین و جذاب سخن میگفت . کمتر کسی دیده بود که او از خود تعریف کند و یا بگوید که در کجاها مشغول به فعالیت است.
او کمک های نقدی دانش آموزان را از طریق ستادی که در انجمن اسلامی دبیرستان تشکیل داده بود جمع کرده و به حساب جبهه ها واریز می کردند.
شهید عباسی در جبهه #تک_تیرانداز بود ولی در عملیات خیبر #آرپی_جی_زن بود، در مسجد محل فعالیت عمدهای داشت و با مراکز عمدهای از قبیل سپاه، کمیته ، بسیج ، جهاد سازندگی، حزب جمهوری، سازمان تبلیغات اسلامی ، وزارت ارشاد و غیره فعالیت و همکاری داشت.
و در تیرماه سال 61 به جبهه قصر شیرین اعزام شد و پس از انقضاء مهلت ماموریتش به تهران بازگشت، سپس در بهمن ماه 62 دوباره به جبهه رفت و تا پایان سال در جبهه حضور داشت و پس از شروع سال 63 به هنگام انجام عملیات خیبر در منطقه طلائیه به #شهادت رسید و پیکر پاک این شهید در کنار سایر شهدا در بهشت زهرا آرام گرفته است.🌷
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #فرازي_از_وصيت_نامه_شهيد_محمد_سفر_کرده_اول
#اگر_چنانچه_شهيد_شدم :
🌷من براى #رضاى_خدا به جبهه رفته ام و حقوقم كفاف خرج را مى كند و #بسيج و #بنياد_شهيد بابت من هيچگونه پول نپردازد ، براى اينكه دولت جمهورى اسلامى احتياج به كمك دارد . به فرزندان و خانواده ام و پدر و مادرم دولت پول پرداخت نكند . بعد از شهادت من ، تمام زندگانيم بتصرف خانم من هست و اگر خواست خانه را بفروشد و زمين را بسازد اشكال ندارد🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_حمید_رمضانعلی در تاریخ چهارم خردادماه 1339، در شهرستان دماوند به دنيا آمد. حمید پس از انقلاب بنابر وظیفه شرعی خود به کمیته محلی دماوند وارد میشود و به پاسداری از دستاورد های انقلاب می پردازد و خدمات ارزنده ای به #بسیج و #جهاد سازندگی ارائه می دهد. وی به دلیل علاقه به پاسداری از اسلام به عضویت #سپاه در می آید و در مدت کوتاهی که در سپاه مشغول بود چندین بار تقاضا اعزام #جبهه کرد اما به دلیل اهمیت سمت وی(حفاظت اطلاعات)با اعزامش مخالفت می شد تا بعد از مدتی با درخواست شهید موافقت شد و در همان اعزام اول در دو عملیات رمضان و مسلم بن عقیل شرکت کرد در عملیات رمضان جانباز شد اما به صورت سرپایی مداوا و در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به #شهادت رسید.🌷
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_ابراهیم_قهرمانی در مرداد ماه سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. در همان بدو تولد در هفت روزگی به بیماری شدیدی مبتلا شد طوری که نمی توانست شیر مادر بگیرد. خانواده اش در کنار تلاش های بسیار برای درمان او ، وی را نزد #دعانویس بردند. گفته شد که این فرزند به کربلا خواهد رفت. به قدری ضعیف شده بود که دکترها از زنده ماندن او مأیوس شدند و این روند تا سه سالگی ادامه داشت. مادرش سه بار خواب نما شد و در خواب می دید که به او می گویند اینقدر گریه و زاری نکن که #شفای_فرزندت نزد ماست. او در سن ۹ سالگی پدرش بـزرگوارش را از دست داد و در کنار تمامی مشکلات به تحصیل ادامه داد. لیکن مشکلات اقتصادی خانواده طوری بود که او مجبور شد ترک تحصیل نماید و در شغل #مکانیک_ماشین_های_سنگین به کار مشغول شود و در این کار پیشرفت بسیار زیادی نمود. در محیط خانواده جو محبت آمیزی را ایجاد کرده و نمی گذاشت که فقدان وجود پدر عزیزش محیط خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.
به #مادر بسیار محبت می ورزید و از تواضع خاصی برخوردار بود. در محله زنـدگی به کوچکترها محبت میکرد و حامی افراد ضعیف بوده و نمی گذاشت که نسبت به آنها ظلمی روا دارند. علاقه وافری به جبهه و جنگ داشت و در فعالیت های گروهی به منظور جمع آوری کمک های مردمی برای جبهه ها شرکت میکرد و با بر و بچه های جبهه ای زیاد معاشرت می نمود. با دیدن شهادت دوستان و آشنایان خود را وارد #بسیج نمود و به فعالیت پرداخت. در فعالیت های فرهنگی مسجد نیز حضور فعال داشته است. در سن ۱۶ سالگی به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید. مدت ۷۵ روز در پادگان قرچک ورامین #دوره_آموزش_نظامی را طی نموده و پس از گذراندن ۱۴ روز مرخصی پایان دوره به منطقه اعزام شد. او مدت دو ماه و نیم در منطقه عملیاتی شلمچه (کربلای ۵ ) حضور داشته و سرانجام در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با اصابت گلوله ای به شقیقه او به درجه رفیع شهادت نائل گردید و توفیق #زیارت_کربلا را یافت.🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️