🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🔴#علت #فراق# يوسف علیه السلام 6 از حضرت يعقوب ،#تاوان #چه بود؟
✳️هنگامي كه برادران يوسف (علیه السلام) حضرت يوسف را از حضرت7 يعقوب جدا كردند و بعد از مدتي همان برادران، بنيامين را از پدر گرفتند و به مصر بردند و بدون او باز گشتند...
🔰 يعقوب علیه السلام بسيار آزرده دل و شكسته شد و عرض كرد: 🔱خدايا! آيا به من رحم نمي كني؟ چشمم را كه گرفتي و فرزندم را كه بردي...؟!
🌺خداوند به يعقوب (علیه السلام) وحي كرد:اگر يوسف و بنيامين را ميرانده باشم براي تو زنده خواهم كرد، تا شما را كنار هم جمع كنم:
💥ولي آيا گوسفند را به ياد داري كه ذبح كرده و بريان نمودي و خوردي، اما فلاني و فلاني در همسايگي تو روزه بودند، از گوشت آن چيزي به آنها ندادي؟!
💠بعد از اين وحي، در هر چاشتي، هميشه در خانه يعقوب (علیه السلام) تا يك فرسخي اطراف آن، جار مي زدند، كه هر كس شام مي خواهد به خانه يعقوب بيايد.
📚اصول کافی،بابت حق الجوار، حديث 4 و 5، ص 666 و 667 - ج 2.
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@haram110🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#حسین_جانم❤️
آتش گرفتہ دل، ز #فراق هواے تو
دارد بهانہے #حرم باصفاے تو
آقا دواے زخم دلم یڪ #زیارٺ اسٺ
جان مےدهم بہ خاطر #ڪربوبلاے تو
#اللهم_ارزقناڪربلا
#شب_زیارتی_ارباب❣
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهارم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دید
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_پنجم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراق #دوری #دلتنگی #کربلا #کرببلا #حرم_ارباب #بین_الحرمین #شاه_حسین #حضرت_عباس #حضرت_ابالفضل #عباس_بن_علی #مداحی #مداح #اهل_بیت #روح_الله_رحیمیان #کربلایی_رحیمیان #رحیمیان #کربلایی_روح_الله_رحیمیان #زمینه #بطلب_حرم #دلتنگ_کربلا #اربعین #بیست_صفر #پیاده_روی #نجف_به_کربلا #نجف_تا_کربلا #مسیر_عشق #حسین
29.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نمآوا
🔹 «حُبُّ الحَسَن»
🔸 تقدیم به حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبی سلاماللهعلیه
🎤 با نوای: #حسن_کاتب_کربلایی
🎧 «بشنوید»
🎞 آپارات | اینستاگرام
🎨 تدوین: #فراق
🎚 تنظیم: علی افسری
🎛 میکس و مستر: حسن پورمحمّدی
🔗 حضرت کریم بن کریم #امام_حسن علیه السلام
▪️ در تولید این قطعهٔ شنیداری، فقط از آوا بهره برده شده و بدون موسیقی میباشد.
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
| #ولادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان #امام_مهدی #صاحب_الزمان #حضرت_مهدی #حضرت_حجت #یابن_الحسن #انتظار_فرج #فرج #گشایش #دعا #ناله #مضطر #اضطراب #چهل #اربعین #روز #شب #یوم #ایام #لیل #نوم #چهل_روز #ضجه #گریه #فراق #غربت #بکا #اشک #ماتم #حزن #گریه #صرخه #دعا_ی_فرج #دعای_فرج #امام_غریب #امام_منتظر #مهدی_موعود #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
29.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نمآوا
🔹 «حُبُّ الحَسَن»
🔸 تقدیم به حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبی سلاماللهعلیه
🎤 با نوای: #حسن_کاتب_کربلایی
🎧 «بشنوید»
🎞 آپارات | اینستاگرام
🎨 تدوین: #فراق
🎚 تنظیم: علی افسری
🎛 میکس و مستر: حسن پورمحمّدی
🔗 حضرت کریم بن کریم #امام_حسن علیه السلام
▪️ در تولید این قطعهٔ شنیداری، فقط از آوا بهره برده شده و بدون موسیقی میباشد.
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
| #ولادت