eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ *اول ذیحجه سالروز ازدواج مولا نیست* *🏴حرمت نگهدارید* . اقوال ازدواج و عروسی مولا و علیهماالسلام به حدود پانزده قول میرسد که نظریات شیعه و عامه را شامل میشود. اما طبق احادیث علیهم السلام و با کنار هم گذاشتن روایات مختلف، روشن و واضح است که اساسا روز اول برای عروسی حضرت مولا ممکن نخواهد بود چون عروسی در روز اول ماه کراهت دارد و خاندان عصمت از ارتکاب هر مکروهی مصون و محفوظ هستند. و این قیل اول ذیحجه بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد است. اما روایات علیهم السلام حاکی از تحقق یک عقد در عرش اعلی و یک عقد در زمین و یک عروسی بعد از آن می باشد. یعنی این ازدواج نورانی در سه مرحله رخ داده است که هر کدام تاریخ مجزایی دارد. عقد آسمانی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما در عرش اعلی در روز ۲۴ ماه مبارک واقع شده است. 📚کشف الغمه ج۱ ص۳۶۴ 📚بحار الانوار ج۴۳ ص۱۴ و همچنین مرحوم صدوق فاصله بین عقد آسمانی با عقد زمینی را ۴۰ روز نقل کرده اند. که حدود ۴ ذیقعده محاسبه میشود. 📚مناقب ابن شهرآشوب ج۳ ص۳۴۹ طبق روایت امیرالمومنین علیه السلام، یک ماه بعد از عقد زمینی، زنان صلی الله علیه و آله به امیر عالم علیه السلام پیشنهاد عروسی دادند و ایشان قبول کردند و زنان این پیشنهاد را به پیامبر صلی الله علیه و آله داده اند که حضرت بسیار خوشحال گشته و از امیرالمومنین علیه السلام خواستند تا خود حضرت پیشنهاد را مطرح کنند الی آخر قضیه ... نتیجتا ۷۰ روز بعد از عقد آسمانی (۲۴ رمضان) و ۳۰ روز بعد از عقد زمینی (۴ ذیقعده) پیشنهاد عروسی به مولا امیرالمومنین علیه السلام داده شده است که حدود چهارم ذیحجه میشود. در مدت دو روز مراسم و لوازم عروسی محیا شد که در روایات به تفصیل آمده و روز ششم ذیحجه عروسی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما صورت گرفت. 📚امالی طوسی ص40 پس طبق جمع این دسته از روایات اول ذی الحجه به هیچ وجه نبوده است. باید دوستداران اهلبیت علیهم السلام در اول و دوم ذیحجه نیز عنایت بیشتری نسبت به عزای علیه السلام داشته باشند. چون بدن مبارک حضرت ۳ روز روی پشت بام ماند و در دوم ذیحجه به خاک سپرده شد. باید جشن و شادی ازدواج مولا را صرفا به شب و روز ششم منتقل کرد و البته شام ششم ذیحجه نیز شب علیه السلام است که باید عزاداری و مجالس عزا اقامه شود. . *🕋اللـٰـهُم عَجـِـل لِولیِـڪــَ الفَــرَج‌السّــــاعَہ🕋* *✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨* *" لَعَنَ اللهُ عَدُوِکَ یا صاحِبَ الزَمانْ عجل الله"*
قال المهدی عجل الله تعالی فرج: دشمنان مارا به مردم بشناسانید....... جلوگیری از سب و لعن دشمنان ، عناد با امام زمان است... #امام_محمد_باقر (علیه السلام) فرمودند؛ اولین کسانی که مانع ورود #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میشوند، کسانی هستند که از سب و #لعن دشمنان ما #اهل_بیت علیهم السلام جلوگیری میکنند. 📚📚1/ ارشاد شیخ مفید...جلد 2...باب 40..صفحه 384 2/ روضة الواعظین 3/ اعلام الوری به اعلام الهدی..جلد 2...صفحه 289... 4/اثبات الهداة 5/بحار الانوار...چاپ بیروت جلد 52صفحه 33. *اللـٰـهُم عَجـِـل لِولیِـڪــَ الفَــرَج‌السّــــاعَہ* *✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨* *" لَعَنَ اللهُ عَدُوِکَ یا صاحِبَ الزَمانْ عجل الله"* اللهم عجل لولیک الفرج
🔶 محَک حب 🔶 عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَيَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ كَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْيَرْغَبْ فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَمَنْ كَانَ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام زَوَّاراً عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لِلْحُسَيْنِ زَوَّاراً كَانَ نَاقِصَ الْإِيمَانِ گويد: شنيدم كه حضرت ابو جعفر عليه السّلام مى فرمودند: كسى كه مى خواهد بداند آيا اهل هست يا نه، پس حبّ و دوستى ما را بر دلش عرضه كند اگر دلش آن را پذيرفت پس او مؤمن است و كسى كه محبّ و دوستدار ما است بايد در زيارت عليه السّلام راغب باشد، بنابراين شخصى كه زائر عليه‌السّلام باشد ، ما او را محبّ خود مى‌دانيم و از اهل بهشت خواهد بود و كسى كه زوار عليه السّلام نباشد است؛ 📚كامل الزيارات ص۱۹۴ 🔸السلـآم عليـك يا رحمـة الله الواسعــة يا ابـآعبدالله
کریمی - Salam Bar Moharam (128).mp3
2.56M
▪️ 🎤 حاج محمود شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه ات بپوشه تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از های خونگی میاد سلام بر پرچم و سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم دم ها با گریه میگه مادر تو قبول باشه حسینی ‌ها این عزاداریتون ان شاءالله دوباره روضه رفتن‌ها بی ریاترین عمل شده دوباره هر محله‌ای پر شده سلام بر ی تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر سلام بر محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👈 با علیهم السلام هماهنگ باش... 👈سود به اهل‌بیت(ع) به خودتان می‌رسد 🎙 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حرم 🆔 @haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬اگه عزت و احترام میخوای خودت رو در خونه علیهم السلام و خودت رو‌ بزن زمین ✅بسیار زیبا حتما ببینید 💯 @haram110
پروانه ایم و بر سوخته ایم این چشمه اشک به مشک خود دوخته ایم گر خادم سادات هستیم ما از این روش آموخته ایم
💢 برقی رحمةالله در کتاب « » از علیه السلام نقل کرده است که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : 💫 یاد ما علیهم السلام شفا بخش تب و همهٔ دردهای جسمی و روحی است و دوستی ما باعث پروردگار تبارک و تعالی است . 👈 مؤلف رحمةالله گوید حرارت تب شعبه ای از گرمای است همانطور که در حدیث وارد گردیده است و چون آتش جهنم دوستان علیه را نمی سوزاند حرارت تب فرع آن باشد به طریق اولی با یاد اهل بیت علیهم السلام از بین خواهد رفت و آنها را نخواهد سوزاند . 📚 المحاسن : 47 ح 107 بحارالانوار : 145/2 ح 10 و 227/26 ح 2 و 103/62 ح 34 القطره : ج 1 ح 126/219
4_6014565179323320035.mp3
4.29M
❤️ ⏰ کلاس‌های سه‌دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه 29 آیا هنگام مرگ اهل بیت را خواهیم دید؟! آیا امامان معصوم بالای سر ما خواهند آمد؟! هدف ما آموزش نوجوانان است 👉 شما معلّم اعتقادات یک نوجوان باشید و این فایل را به دستش برسانید.
4_5816776339000133487.mp3
4.33M
❤️ ⏰ کلاس های سه دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه ‌44 محبت اهل بیت به چه دردی میخورد؟! کسی که اهل بیت را دوست دارد چه امتیازی دارد؟! کلام پیامبر درباره دوست داشتن اهل بیت. هدف ما آموزش نوجوانان است 👉 هدف ما آموزش نوجوانان است ؛ نیم کار با شماست، این فایل را به دستش برسانید!
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_چهاردهم 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احس
✍️ 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده: @haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_نوزدهم 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه
✍️ 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست همه تن و بدن‌مان می‌لرزید. اما عمو اجازه تسلیم شدن نمی‌داد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رخت‌خواب‌ها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!» 💠 چهارچوب فلزی پنجره‌های خانه مدام از موج می‌لرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم. آخرین نفر زن‌عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکش‌های انفجار بهتون نمی‌خوره!» 💠 اما من می‌دانستم این کمد آخرین عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش‌های قلب را در قفسه سینه‌ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر می‌شد؟ 💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما کند. دلواپسی زن‌عمو هم از دریای دلشوره عمو آب می‌خورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای بخونیم!» در فشار وحشت و حملات بی‌امان داعشی‌ها، کلمات دعا یادمان نمی‌آمد و با هرآنچه به خاطرمان می‌رسید از (علیهم‌السلام) تمنا می‌کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه می‌لرزد. 💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفس‌مان را در سینه حبس کرد. نمی‌فهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره‌های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه‌اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا می‌کرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگنده‌ها شمال شهر رو بمبارون می‌کنن!» 💠 داعش که هواپیما نداشت و نمی‌دانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتش‌بازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل اینهمه ترس و وحشت، جان‌مان را گرفته و باز از همه سخت‌تر گریه‌های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش می‌کرد و من می‌دیدم برادرزاده‌ام چطور دست و پا می‌زند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. 💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمی‌دانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان می‌داد و مظلومانه گریه می‌کرد و خدا به اشک او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت‌زده نگاهش می‌کرد و من با زبان جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. 💠 ما مثل دور عباس می‌چرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل می‌سوخت. یوسف را به سینه‌اش چسباند و می‌دید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلی‌کوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟» 💠 عباس همانطور که یوسف را می‌بویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمی‌دونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح کردیم، دیگه تانک‌هاشون پیدا بود که نزدیک شهر می‌شدن.» از تصور حمله‌ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانک‌ها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه‌ها میگفتن بودن، بعضی‌هام می‌گفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچه‌ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برق‌ها تموم نشده می‌تونیم گوشی‌هامون رو شارژ کنیم!» 💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لب‌های خشکم به خنده باز شد. به جوانان شهر، در همه خانه‌ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباط‌مان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی‌پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!» 💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمی‌دانست از اینکه صدایم را می‌شنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بی‌خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»... نویسنده: @haram110
4_5942833358554793769.mp3
4.57M
❤️ ⏰ کلاس‌های ۳ دقیقه‌ای برای نوجوانان قسمت 61 هر چیزی یه میزان داره هر چیزی یه خط کش داره میزان و خط کش دین خدا چیه ؟ علیهم السلام 👈 شما معلم اعتقادات یک نوجوان باشید و این فایلها را به آنان برسانید! @haram110
4_5960743208970356732.mp3
3.23M
❤️ ⏰ کلاس‌های 3 دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه 64 هر درسی و هر رشته ای یک معلم داره!! خب معلّم دین خدا چه کسانی هستن؟! دین خدا را از کی بگیریم؟! علیهم السلام 👈 تهیه مطالب با ما ولی نیم کار با شماست که باید این فایلها را به گوش نوجوانان شیعه برسانید! @haram110
🌱 حرمت نگه دارید ! اقوال ازدواج و عروسی مولا و علیهماالسلام به حدود پانزده قول میرسد که نظریات شیعه و عامه را شامل میشود. اما طبق احادیث علیهم السلام و با کنار هم گذاشتن روایات مختلف، روشن و واضح است که اساسا روز اول برای عروسی حضرت مولا ممکن نخواهد بود چون عروسی در روز اول ماه کراهت دارد و خاندان عصمت از ارتکاب هر مکروهی مصون و محفوظ هستند. و این قیل اول ذیحجه بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد است. اما روایات علیهم السلام حاکی از تحقق یک عقد در عرش اعلی و یک عقد در زمین و یک عروسی بعد از آن می باشد. یعنی این ازدواج نورانی در سه مرحله رخ داده است که هر کدام تاریخ مجزایی دارد. عقد آسمانی حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما در عرش اعلی در روز ۲۴ ماه مبارک واقع شده است. 📚کشف الغمه ج۱ ص۳۶۴ 📚بحار الانوار ج۴۳ ص۱۴ و همچنین مرحوم صدوق فاصله بین عقد آسمانی با عقد زمینی را ۴۰ روز نقل کرده اند. که حدود ۴ ذیقعده محاسبه میشود. 📚مناقب ابن شهرآشوب ج۳ ص۳۴۹ طبق روایت امیرالمومنین علیه السلام، یک ماه بعد از عقد زمینی، زنان صلی الله علیه و آله به امیر عالم علیه السلام پیشنهاد عروسی دادند و ایشان قبول کردند و زنان این پیشنهاد را به پیامبر صلی الله علیه و آله داده اند که حضرت بسیار خوشحال گشته و از امیرالمومنین علیه السلام خواستند تا خود حضرت پیشنهاد را مطرح کنند الی آخر قضیه ... نتیجتا ۷۰ روز بعد از عقد آسمانی (۲۴ رمضان) و ۳۰ روز بعد از عقد زمینی (۴ ذیقعده) پیشنهاد عروسی به مولا امیرالمومنین علیه السلام داده شده است که حدود چهارم ذیحجه میشود. در مدت دو روز مراسم و لوازم عروسی محیا شد که در روایات به تفصیل آمده و روز ششم ذیحجه عروسی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما صورت گرفت. 📚امالی طوسی ص40 پس طبق جمع این دسته از روایات اول ذی الحجه به هیچ وجه نبوده است. باید دوستداران اهلبیت علیهم السلام در اول و دوم ذیحجه نیز عنایت بیشتری نسبت به عزای علیه السلام داشته باشند. چون بدن مبارک حضرت ۳ روز روی پشت بام ماند و در دوم ذیحجه به خاک سپرده شد. باید جشن و شادی ازدواج مولا را صرفا به شب و روز ششم منتقل کرد و البته شام ششم ذیحجه نیز شب علیه السلام است که باید عزاداری و مجالس عزا اقامه شود. .
🌴بســـم ربـــ الــحــیــدر🌴﷽   ✔️ . .. نام يکي از دروازه‏هاي ورودي ، که را از آنجا وارد شهر کردند، همراه مطهر امام حسين‏ «ع‏لیه السلام ».در حالي که مردم به و و طبل ‏زني ‏مشغول بودند. نام آن دروازه‏ «باب ‏» بود. آن دروازه، يکي از دروازه‏هاي شرقي‏ آن شهر بود که راه حلب و کوفه به اين دروازه ختم مي‏گرديد. هنگامي که اسيران به دروازه‏ رسيدند، از شدت ازدحام جمعيت و مانور لشکر ( لعنت الله علیهم اجمعین) ، ساعتها قافله اسرا در کنار دروازه شام توقف کرد. لذا شيعيان اين دروازه را «باب ساعات‏» ناميدند. در عصر حاضر، باب ساعات را «باب » مي‏نامند و آثاري از اين دروازه قديمي‏ باقي مانده است و امروزه باب توما از محله‏ هاي نشين شهر دمشق است و نسبت ‏به نقاط ديگر شهر، از هم پاشيده ‏تر و ‏ تر به نظر مي‏رسد. 📚پی نوشتها:  [1] بحار الانوار، ج 45، ص 128.برخي هم علت نامگذاري را وجود ساعتي مخصوص بر سر در آن دانسته‏اند (نفس‏المهموم، ص 241).  [2] دايره المعارف تشيع، ج 3، ص 12. (به نقلي، توقف سه ساعته آنان يکي از درهاي قصر بود و به آن‏ «باب الساعات‏» گفتند.رياض القدس، ج 2، ص 294 به نقل از منتخب طريحي) اول ماه ، روز ورود اسرا به شهر شام و کاخ لعنت الله علیه الهی ‌بِحَقِ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
👈 🔴 💠 گاهی یک بچّه‌ی ، بخاطر نداشتن یک خوراکی یا اسباب بازی گریه می‌کند امّا وقتی خواهر، یا بچّه‌‌های هم‌سن و سال خودش را به او نشان می‌دهیم و می‌گوییم نگاه کن آنها هم ندارند و نمی‌کنند تحمّلش بالاتر می‌رود چرا که می‌بیند دیگران نیز خودش از آن چیز محروم هستند و لذا آرام می‌گیرد. 💠 یکی از فرمولهای خوبی که به و کمک می‌کند تا در زندگی، و را کنند این است که سختی‌های بزرگ‌تر دیگران مخصوصاً افراد مثل ، ، و نیز اطرافیان و اقوام خود را تصوّر کنند. 💠 این تکنیک اوّلاً به ما یاد می‌دهد سختی‌ها جنبه‌ی الهی دارند و عمومی و همه‌گیر هستند. ثانیاً در ما انگیزه‌ی ایجاد کرده و می‌آموزد که می‌توان مثل هزاران زن و شوهر دیگر در یا بدرفتاری و بدخُلقی همسر، ایستاد و زندگی را به زیبایی ساخته و کرد‌. 💠 اصل وجود سختی‌ها برای انسان‌ها طرّاحی شده است. لذا بجای باید دنبال بود که تنها راه کسب آن 👈فقط یاد خداست. بجای معامله با ، با معامله کنید
هدایت شده از حرم
✔️ *اول ذیحجه سالروز ازدواج مولا نیست* *🏴حرمت نگهدارید* . اقوال ازدواج و عروسی مولا و علیهماالسلام به حدود پانزده قول میرسد که نظریات شیعه و عامه را شامل میشود. اما طبق احادیث علیهم السلام و با کنار هم گذاشتن روایات مختلف، روشن و واضح است که اساسا روز اول برای عروسی حضرت مولا ممکن نخواهد بود چون عروسی در روز اول ماه کراهت دارد و خاندان عصمت از ارتکاب هر مکروهی مصون و محفوظ هستند. و این قیل اول ذیحجه بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد است. اما روایات علیهم السلام حاکی از تحقق یک عقد در عرش اعلی و یک عقد در زمین و یک عروسی بعد از آن می باشد. یعنی این ازدواج نورانی در سه مرحله رخ داده است که هر کدام تاریخ مجزایی دارد. عقد آسمانی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما در عرش اعلی در روز ۲۴ ماه مبارک واقع شده است. 📚کشف الغمه ج۱ ص۳۶۴ 📚بحار الانوار ج۴۳ ص۱۴ و همچنین مرحوم صدوق فاصله بین عقد آسمانی با عقد زمینی را ۴۰ روز نقل کرده اند. که حدود ۴ ذیقعده محاسبه میشود. 📚مناقب ابن شهرآشوب ج۳ ص۳۴۹ طبق روایت امیرالمومنین علیه السلام، یک ماه بعد از عقد زمینی، زنان صلی الله علیه و آله به امیر عالم علیه السلام پیشنهاد عروسی دادند و ایشان قبول کردند و زنان این پیشنهاد را به پیامبر صلی الله علیه و آله داده اند که حضرت بسیار خوشحال گشته و از امیرالمومنین علیه السلام خواستند تا خود حضرت پیشنهاد را مطرح کنند الی آخر قضیه ... نتیجتا ۷۰ روز بعد از عقد آسمانی (۲۴ رمضان) و ۳۰ روز بعد از عقد زمینی (۴ ذیقعده) پیشنهاد عروسی به مولا امیرالمومنین علیه السلام داده شده است که حدود چهارم ذیحجه میشود. در مدت دو روز مراسم و لوازم عروسی محیا شد که در روایات به تفصیل آمده و روز ششم ذیحجه عروسی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما صورت گرفت. 📚امالی طوسی ص40 پس طبق جمع این دسته از روایات اول ذی الحجه به هیچ وجه نبوده است. باید دوستداران اهلبیت علیهم السلام در اول و دوم ذیحجه نیز عنایت بیشتری نسبت به عزای علیه السلام داشته باشند. چون بدن مبارک حضرت ۳ روز روی پشت بام ماند و در دوم ذیحجه به خاک سپرده شد. باید جشن و شادی ازدواج مولا را صرفا به شب و روز ششم منتقل کرد و البته شام ششم ذیحجه نیز شب علیه السلام است که باید عزاداری و مجالس عزا اقامه شود. . *🕋اللـٰـهُم عَجـِـل لِولیِـڪــَ الفَــرَج‌السّــــاعَہ🕋* *✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨* *" لَعَنَ اللهُ عَدُوِکَ یا صاحِبَ الزَمانْ عجل الله"*
هدایت شده از حرم
کریمی - Salam Bar Moharam (128).mp3
2.56M
▪️ 🎤 حاج محمود شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه ات بپوشه تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از های خونگی میاد سلام بر پرچم و سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم دم ها با گریه میگه مادر تو قبول باشه حسینی ‌ها این عزاداریتون ان شاءالله دوباره روضه رفتن‌ها بی ریاترین عمل شده دوباره هر محله‌ای پر شده سلام بر ی تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر سلام بر محرم
بابا سرم، تنم، کمرم، پهلویم، پرم یکی دو تا که نیست کبودی پیکرم بیش از همین مخواه و گر نه به جان تو باید همین کنار تو تا صبح بشمرم از تو چه مانده است؟ بگویم "که ای پدر" از من چه مانده است؟ بگویی "که دخترم" اندازه لب تو لبم شد ترک ترک اندازه سر تو گرفتار شد سرم از تو نمانده است به جز عکس مبهمت از من نمانده است به جز عکس مادرم از تو سوال می کنم انگشترت کجاست؟ كه تو سوال می کنی از حال معجرم دیدم چگونه سرت را به زد حق می‌دهی بمیرم و طاقت نیاورم مرد ای از ما کنیز خواست بیچاره خواهر تو و بیچاره خواهرم مرهم به درد این همه زخمی نمی خورد بابا سرم، تنم، كمرم، پهلویم، پرم .
🌴بســـم ربـــ الــحــیــدر🌴﷽   ✔️ . .. نام يکي از دروازه‏هاي ورودي ، که را از آنجا وارد شهر کردند، همراه مطهر امام حسين‏ «ع‏لیه السلام ».در حالي که مردم به و و طبل ‏زني ‏مشغول بودند. نام آن دروازه‏ «باب ‏» بود. آن دروازه، يکي از دروازه‏هاي شرقي‏ آن شهر بود که راه حلب و کوفه به اين دروازه ختم مي‏گرديد. هنگامي که اسيران به دروازه‏ رسيدند، از شدت ازدحام جمعيت و مانور لشکر ( لعنت الله علیهم اجمعین) ، ساعتها قافله اسرا در کنار دروازه شام توقف کرد. لذا شيعيان اين دروازه را «باب ساعات‏» ناميدند. در عصر حاضر، باب ساعات را «باب » مي‏نامند و آثاري از اين دروازه قديمي‏ باقي مانده است و امروزه باب توما از محله‏ هاي نشين شهر دمشق است و نسبت ‏به نقاط ديگر شهر، از هم پاشيده ‏تر و ‏ تر به نظر مي‏رسد. 📚پی نوشتها:  [1] بحار الانوار، ج 45، ص 128.برخي هم علت نامگذاري را وجود ساعتي مخصوص بر سر در آن دانسته‏اند (نفس‏المهموم، ص 241).  [2] دايره المعارف تشيع، ج 3، ص 12. (به نقلي، توقف سه ساعته آنان يکي از درهاي قصر بود و به آن‏ «باب الساعات‏» گفتند.رياض القدس، ج 2، ص 294 به نقل از منتخب طريحي) اول ماه ، روز ورود اسرا به شهر شام و کاخ لعنت الله علیه الهی ‌بِحَقِ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ویژگی های امام چیست؟ به چه کسی امام می گوییم؟ *امام شناسی* حلبى از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه حضرتش فرمود: گروهى از مردم خدمت پدرم امام باقرعليه السلام رسيده پرسيدند: ما حدّ الإمام؟ حدّ و امتياز امام چيست؟ 🔸فرمود: حدّ عظيم، إذا دخلتم عليه فوقّروه وعظّموه، وآمنوا بما جاء به من شي ء، وعليه أن يهديكم، وفيه خصلة إذا دخلتم عليه لم يقدر أحد أن يملأ عينه منه إجلالاً وهيبة، لأنّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم كذلك كان، وكذلك يكون الإمام. 🔹شأن امام بسيار والا است، هر وقت خدمت امام رسيديد به او احترام كنيد، او را بزرگ بشماريد، و به آنچه مى گويد: باور داشته باشيد، و بر اوست كه شما را هدايت و راهنمايى كند. يكى از امتيازات او اين است كه هر كدام از شما كه به خدمتش برسيد از جلال و هيبت او نمى توانيد به او خيره شويد، زيرا كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم چنين بود، و امام نيز همانند اوست. پرسيدند: آيا امام، شيعيان خود را مى شناسد؟ فرمود: آرى، وقتى آنها را ببيند (مى شناسد). پرسيدند: آيا ما از شيعيان تو هستيم؟ فرمود: آرى، همه شما از شيعيان من هستيد. پرسيدند: علامت آن چيست؟ فرمود: آيا مى خواهيد اسامى خودتان، پدرانتان و قبيله هايتان را بگويم؟ گفتند: آرى. حضرت همه اين مشخصات را فرمود، و آنان تصديق كردند. 🔸حضرت فرمود: اينك مى گويم كه مى خواستيد از چه چيزى بپرسيد؟ مى خواستيد در مورد اين آيه بپرسيد كه خداوند متعال مى فرمايد: «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِي السَّماءِ» [۱] ؛ «همانند درخت پاكيزه اى كه ريشه آن ثابت (در زمين) و شاخه آن در آسمان است». عرض كردند: درست است. 🔹فرمود: ما همان درخت پاكيزه اى هستيم كه خداوند متعال فرمود: «أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِي السَّماءِ»؛ «ريشه آن ثابت (در زمين) و شاخه آن در آسمان است». ما به هر كس از شيعيانمان كه بخواهيم از دانش خودمان عطا مى نماييم. آنگاه فرمود: آيا قانع شديد؟ گفتند: ما به كمتر از آن نيز قانع بوديم. [۲] 📚[۱]: سوره ابراهيم، آيه ۲۴ 📚[۲]: الخرائج: ۵۹۶/۲ ح ۸ 📚بحار الأنوار: ۲۴۴/۴۶ ح ۳۲
حضرت امام جعفر صادق (سلام الله علیه) فرمودند : هرکس در مورد ما اهل بیت ، شعری بسراید ؛ خدا در بهشت خانه ای برایش خواهد ساخت .
📜🖊 دلیل تـشیـّع ایرانیان چیست؟ ✍ ابوعبدالله محمّد بن أحمد مقدّسی، سیّاح قرن ۴ هجری ، در کتاب معروف خود، أحسن التقاسیم، در شرح اقلیم خراسان می نویسد: 👈 "أولاد علیّ رضی الله عنه فیه على غایة الرفعة"  📚 احسن التقاسیم، صفحه ۳۲۳ 👈 فرزندان علی (علیه السّلام) در میان اهل خراسان بسیار عزیز و ارجمندند. ✍ همچنین عبدالحسین زرینکوب در کتاب "دو قرن سکوت" (گل سرسبد منابع علمی باستان پرست ها) می نویسد: 👈 "(مختار) دعوت تازه ای را آغاز کرد و خود را نماینده و فرستاده محمد بن حنفیه فرزند علی(ع) خواند... اما مختار که قدرت و شوکت خود را مدیون یاری موالی (ایرانیان) بود به شکایت بزرگان کوفه اعتنا نکرد" 📚 دو قرن سکوت ، عبدالحسین زرّینکوب ، ص ۹۶ و ۹۷ 📝 همانطور که می خوانید، ایرانیان به مختار، کسی که داعیه انتقام خون حسین (علیه السلام) را دارد و خود را نماینده فرزند علی (علیه السلام) معرفی می کند ، تمایل دارند و از او حمایت می کنند. 📝 پس حـُب به {خصوصا حب به امیرمومنان علی علیه السلام } در بین از صدر اسلام وجود داشته است. ✍🏻 قبل از حمله اعراب(سپاه_عُمـَر) به ایران، بسیاری از ایرانیانی که از ظلم و ستم حکومت به تنگ آمده بودند با شنیدن آوازه تساوی طلبی و عدالت پیامبر و امیرالمومنین علی علیه السلام به مدینه و شهرهای حجاز و عراق هجرت می کنند. 👈🏻اما خلفای غاصب و بعضی والیان شهرهای اسلامی به ویژه از دوره غاصب دوم عمر بن خطاب، همچنان بر تعصب عربی و قبیله ای خود تاکید میکردند. برخلاف سیره پیامبر که عرب و عجم، سفید و سیاه را یکسان می دید، غاصب دوم عمر بن خطاب، مسلمانان را برای تقسیم بیت المال به پنج طبقه تقسیم کرد: 📝 اصحاب بدر (از جمله طلحه و زبیر): با ۵۰۰۰ درهم! از بیت المال. 📝 اصحاب احد و خندق و..: ۴۰۰۰ درهم! 📝 اصحاب تبوک و.. تا جنگ با مرتدین: ۳۰۰۰ درهم! 📝 اصحاب قادسیه و یرموک و..: ۲۰۰۰ درهم! 📝 تابعین، تازه مسلمانان، عجم ها و.. تا ۲۰۰ درهم! وقتی در بستر مرگ بود، شورایی شش نفره تشکیل داد و از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خواست که اعلام کند اگر به سنت پیامبر و دو خلیفه پایبند است با او بیعت کنند. 👈🏻 اما امیرالمومنین اعلام کرد که تنها به سنت پیامبر پایبند است و نه دو غاصب قبلی و به خاطر همین شورا را به عنوان خلیفه سوم برگزید. عثمان غاصب سوم نیز همین شیوه را اجرا کرد و این چنین شد که در عرض ۵-۲۰ سال، سابقون و اصحاب برجسته پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر، مثل و دارای کوهی از ثروت شدند و موالی (تازه مسلمانان غیرعرب) و ضعفای جامعه دارای کوهی از فقر. 👈🏻 هنگامی که پس از قتل عثمان، مردم با امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت کردند، ایشان در اولین خطبه خود بر همین موضوع دست گذاشتند و اعلام کردند را به بین تقسیم خواهد کرد و اموال قبلی را که با بین مسلمانان تقسیم شده، حتی اگر در کابین زنانشان باشد، برخواهد گرداند و این چنین شد که اصحابی چون طلحه و زبیر که زمانی در رکاب پیامبر شمشیر زده بودند، اولین مخالفان حکومت امیرالمومنین شدند و و به همراه عایشه زن فتنه گر و طمع کار جنگ را علیه او به راه انداختند.🗡 🔶اما تاثیر این رفتار جویانه امیرالمومنین بر ایرانیان بی نظیر بود. ایرانیان که خود در دوره در طبقه بندی چهارگانه درباریان و موبدان، جنگاوران، دبیران و مردم عادی ... سالیان سال با ظلم و تبعیض دست و پنجه نرم میکردند، برای اولین بار طعم و تساوی را می چشیدند و این چنین علی علیه السلام محبوب ایرانیان شد.️ ایرانیان علی علیه السلام را 👈ش شاه مردان و جوانمردان و 👈 اسطوره عدالت میشناختند و این چنین شد که بسیاری از فرزندان اهلبیت از دست حکام جور اموی و عباسی راهی ایران می شدند و در بین مردم ایران پناه می گرفتند. 🔶علت وجود امامزاده های کثیر در ایران نیز همین موضوع است .