eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_چهار بیشتر تفریح بچه ها در آن زمان جمع خودشان بود و رفتن به خا
...🌲🍃 در همسایگی ما در آبادان خانواده ی کریمی زندگی میکردند. آنها خانواده ی مذهبی بودند. تنها خانه ای بود که پشت در خانه پرده ای زده بودند که وقتی در باز می شود داخل خانه پیدا نبود. دختر بزرگ خانواده، زهرا خانم، برای دخترهای محل کلاس و گذاشته بود. مینا و مهری و زینب به این کلاسها می رفتند مینا و مهری با دخترشان اقدس، همکلاس بودند و زینب با نرگس دوست بود. زهرا خانم سر کلاس به بچه ها گفته بود باید در مسایل دینی از یک مجتهد تقلید کنید وگرنه اعمالتان مثل وضو و غسل قبول نیست. زهرا خانم از بین رساله های علما رساله ی (ره) را به دخترها معرفی کرد. ما تا آن زمان از این حرفها سر در نمی آوردیم. را هم نمیشناختیم مینا و مهری به کتابفروشی آقای جوکار در ایستگاه 6 بازارچه شرکت نفت رفتند تا رساله ی امام را بخرند، اما آقای جوکار به آنها گفت: رساله ی امام خمینی خطرناک است دنبالش نگردید ، وگرنه شما را میگیرند. و رساله ی آقای خویی را به بچه ها داد. دخترها هم مجبور شدند مقلد آقای خویی شوند. زهرا خانم گفت: هیچ اشکالی ندارد مهم این است که شما احکامتان را طبق تقلید از مجتهد انجام بدهید. زینب بیشتر به کلاسهای خانه ی کریمی میرفت و خیلی تحت تاثیر دخترهای کریمی قرار گرفته بود. زینب کلاس چهارم دبستان بود، صبح ها به مدرسه میرفت و عصرها کلاس قرآن خانه ی کریمی. یک روز ناراحت به خانه آمد و گفت: مامان من سر کلاس خوب قرآن خواندم. به نرگس جایزه دادند اما به من جایزه ندادند. به زینب گفتم: جایزه ای که دادند چه بود؟ جواب داد: یک بسته مدادرنگی. گفتم خودم برایت مدادرنگی میخرم. جایزه ات را من میدهم. روز بعد جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش کردم . وقتی زینب مینشست و میخواند یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی هم نرسید. زینب بعد از شرکت در کلاسهای قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده کریمی به علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دخترها هیچکدام حجابی نداشتند. اما خیلی ساده بودند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه ی کارها پیش قدم میشد. اگر فکر میکرد کاری درست است انجامش می داد و کاری به اطراف نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت: مامان من دلم میخواهد شوم. از شنیدن حرفش خیلی خوش حال شدم انگار غیر از این هم انتظار نداشتم. زینب نیمه ی دیگر من برد، پس حتما در دلش علاقه به وجود داشت . مادرم هم که شنید خوشحال شد. ... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸میخواے ڪانال بزنے⁉️ 🔸اما نمی‌دونے از ڪجا شرو؏ ڪنے⁉️ 🔸مےترسے نتونے مخاطب جذب کنے⁉️ مااینجائیم‌‌تابانازلــ💸ـــترین هزینہ 👈😳 فقط ۱۹ هزاࢪتومان😲 👌فوت‌و‌فن ࢪو یادت بدیم ❌پس معطل نڪن🤗👇 https://eitaa.com/joinchat/1944191078Cfee791a8e2 ❌این مبلۼ ناااااچیز؛ هزینہ نیست❗️🤓 ✅سرمایہ گذارے و پیشرفٺ ڪانالتہ🤩 🎁راستے یہ سورپرایزم واسہ ڪانالاے داریم🤩😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفیق✋ حواست‌ بہ‌ جوونیت‌ باشه، نکنہ‌ پات‌ بلغزه☝️ اگࢪم یوقٺ لغزید سࢪیع بࢪگرد تو مسیࢪ...↪️ قرار‌ھ با‌‌ این‌‌ پاھا‌‌ تو‌ گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌ باشۍ هااا!🍀 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#کتاب_صوتی_وظایف #وظایف_منتظران 🔴 قسمت 1⃣ وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 تهذیب ن
1_422930050.mp3
4.78M
قسمت 2⃣ وظایف منتظران ➖دوست دارم برای ظهور ڪارے ڪنم اما نمیدونم چجورے😥 ➕گوش بده تا بفهمے الان براے امام زمانت چڪار میتونے بڪنے⁉️ 🎙 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
به سبک فرشته ها☺️ بخش اول: آشنایی با مدل های چادر 🔹قسمت چهارم،چادر حسنا وبحرینی🔹 7⃣چادر کمری حُسنا
به سبک فرشته ها☺️ بخش اول: آشنایی با مدل های چادر 🔹قسمت پنجم،چادر لبنانی واماراتی🔹 9⃣چادرلبنانی چادر لبنانی برگرفته از چادر عربیه و بیشتر در کشور لبنان استفاده میشه! چادرلبنانی نسبت به چادر عربی و بحرینی عرض کمتری داره، اما برای افراد لاغراندام راحت و مناسبه! چادر لبنانی به خاطر داشتن مچ های ۱۵ سانتی که به نوعی حالت آستین داره و آزادی عمل در کارهای روزمره رو فراهم میکنه! جلوی چادر هم با زیپ مخفی یا دکمه مخفی بسته میشه،البته امکان استفاده از کیف در زیر چادر هم فراهمه 👌 🔟چادراماراتی چادر اماراتی یکی از انواع چادر های عربیه، با این تفاوت که این چادر به دلیل داشتن آستین‎‎‏‎‏های ۴۰ سانیمتری نسبت به دیگر مدل های عربی، اندامی تر شده! درواقع چادر اماراتی طرحی مابین چادر لبنانی و چادر ملیه، جلوی این چادر هم به صورت باز طراحی شده و می تونید اون رو بنا به سلیقه تون با زیپ و یا انواع دکمه ببندین🤗 خب البته پیشنهاد می‌کنم مدل های دیگه رو از دست ندی😉 پس با ما همراه باش🌹❤️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 در روایات اومده ایرانیان در آخر الزمان زمینه سازان ظهور هستن😳😍 🎙 حجت الاسلام عالی 🌸 @‌hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
می‌نویسم از زینب... 🔸این روزا صحبت‌های زیادی در مورد سگ‌گردانی میشه و کلیپ‌های مختلفی هم پخش میشه،اما هیچکس مثل مادرزینب نمیتونه اهمیت برخورد با سگ‌گردانی رو درک کنه😔، چرا⁉️ گوش کن بگم بهت.... 🔸ماجرا از اینجا شروع شد. زینبِ ۲ سال و نیمه ما که تازه یه ماه بود از پوشک گرفته بودنش ، تابستون سه سال پیش برای گردش با مامانش میرن بیرون.به سر کوچه که رسیدن، سگی که صاحبش قلاده‌اش رو باز کرده بود و آزادانه راه می‌رفت به زینب(دو سال و نیمه)حمله میکنه.😱 با صدای جیغ زینب و مامانش، سگش رو برمی‌داره و میره. 🔸اون میره ... اما حالا زهرا(مادر زينب)میمونه و دختر بچه‌ای که تازه مشکلاتش شروع شده. زینب از ترس دچار بیماری خود ایمنی میشه.😰 همه موهای نازدونه میریزه و دوباره به پوشک بر می‌گرده. 😥 😔حالا این مادر بجای شونه کردن موهای دخترش و بافتنش،از آخرین مژه‌های نازدونه‌اش عکس می‌گیره، حتی اگه دو تا مونده باشه. بجای گرفتن مو از روی برس از روی بالشت سرش جمع می‌کنه. گذر از این روزای سخت، سخت‌تر از تعاریف با واژه بوده... خیلی سخت‌تر... 🔸هر تغییری در زندگی، اگر با فرهنگ همراه نباشه زیان‌های جبران‌ناپذیری می‌تونه داشته باشه. مثل همین پدیده سگ‌گردانی❗️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💕•° کلامی از حضرت عشق: اگر طلب کنی، می یابی... 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#داستانک 📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت اول در یک سال و نیم گذشته، از وقتی که موهایش را با نمره‌ی
📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت دوم لب پایین را زیر ردیف دندان‌ها گذاشت و با هر خطی که روی لب انداخت، سوزشی احساس کرد اما دست بردار نبود. پل گالاتا یک لحظه‌ هم از دست عابرانش، آسایش نداشت. صدای بوق بلندی سمیه را به خود آورد. عدنان لیوان پر از بوزار را مقابل او گذاشت. -نمی‌خوام نمک به زخمت بپاشم، اما چرا خودت رو آواره کردی؟ هیچ‌وقت برای هم تعریف نکردیم. می‌خوای اول من بگم؟ بعد تو؟ مردم از کنار صندلی رستوران که در گوشه پیاده رو چیده بود، عبور می‌کردند. پیرمردی به گل‌های شمعدانی چیده شده پشت پنجره رستوران، آب داد. پیش هر گلی که رسید، ایستاد. قربان و صدقه‌شان رفت و بعد رفت سراغ گل دیگر. گلدان ها پر از آب شدند و آب مثل ناودان پر شده از باران‌ روی سنگ‌فرش خیابان فرو ریخت -تو وضعیت ایران رو نمی‌دونی. اصلا آزادی نداریم می‌فهمی؟!. مدام بگیرو ببند... برای هر کاری اذیت می‌کنند، آرامش نداریم. همه‌ی استعداد‌ها اون‌جا حروم می‌شه.🤬 لبخند عدنان کم‌کم کش آمد و به قهقه تبدیل شد. دندان‌های زردش نمایان شد. همان‌طور که خم شد،از فرط خنده دست راستش را محکم روی میز کوبید. پیرزن میز کناری، بهشان لبخند زد. -خفه‌شو عدنان😡. منظورت اینه که من هیچ استعدادی ندارم؟ عدنان خنده‌اش را جمع کرد. با پشت دست سبزه‌اش به مژه‌های فر شده‌اش دست کشید و اشکش را پاک کرد. -ببخشید. قصدم توهین نبود. ولی یه دفعه یاد کارت افتادم. واقعا استعداد تو، کار کردن تو خانه سالمندانه؟ تو ایران خانه سالمندان نیست بری کار کنی؟ -گفتم دهنت رو ببند. تو از هیچی خبر نداری. من اگه می‌خواستمم اونجا چیزی نمی‌شدم. عدنان نفس عمیقی کشید. با حرکت دست، پیشخدمت را فراخواند. -قهوه یا چای؟ -هیچی. هنوز بوزار رو نخوردم. -پس یه چای لطفا. -حالا ولش کن. دوست داری داستان من رو بشنوی؟ هان؟سمیه، با توام؟ سمیه سرش را پایین و شانه‌هایش را بالا انداخت. -قهر نکن حالا. ببخشید. گفتم که منظور بدی نداشتم. گوش بده. دوست دارم با یکی حرف بزنم. سمیه؟ سمیه سرش را بالا آورد. گوشواره‌ی آویزان شده از لاله‌ی گوش راستش در غضروف فرو رفته بود. با یک حرکت سریع بیرون کشیدش. صورتش از درد جمع شد. گوش‌هایش به سرخی سیب دماوند شد.🍎 -خیلی خوب. بگو... ⬅️ادامہ دارد ... ✍ نویسنده : مریم حق‌گو 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🛑به روز باشیم 🎥 آیا آنگونه که مسیح علینژاد دم از اف بی آی میزند، پلیس آمریکا مهربان است و پلیس ایرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑به روز باشیم 1⃣ لندن یک شهر باران خیز و قاعدتا بعد از گذشت ۷۰ سال از جنگ دوم جهانی باید برای بارندگی در این شهر فکری می شد چون بدیهی است که بخواهد چند ساعت باران بیاید. 😔 2⃣ شهرداری و دولت دست شان در جیب مردم است و درآمد مالیاتی آنها چند برابر ایران است. 3⃣ به راحتی باران خانه های مردم را نابود می کند و هرگز نمی بینید که از صبح تا شب روزی هفت مرتبه !! بیایند گزارش بگیرند از بدبختی مردم. اصلا نیست. یا مردم در شبکه های اجتماعی مثل این خانم در کلیپ آخر از بدبختی خودش فیلم می گیرد یا چند خبر کوتاه محترمانه و نایس فقط خواهیم داشت. همان طور که صدا و سیما ایران هم رعایت حال ... می کند فقط چند ثانیه در خبر اشاره می کند که تکلیف ش را ادا کرده باشد👏👏👏 4⃣ خبرنگاران عزیز هم که حتما وسط صحنه آنجا هستند. 😔 دقیقا مثل آنها که در حوادث ما راه می افتند و می گردند که یک نارسایی پیدا کنند و مخابره کنند. @kharej2025 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
⛔️ممنوعیت حجاب برای بانوان شاغل در اروپا ⚖دادگاه عالی اتحادیه اروپا حکم کرده کارفرمایان می‌توانند، کارکنان زن مسلمان را از پوشیدن حجاب اسلامی منع کنند. 🔻در حکم دادگاه چنین آمده است: «ممنوعیت پوشیدن هر گونه لباس برای ابراز باورهای سیاسی، فلسفی یا مذهبی در محل کار، می‌تواند با توجه به نیاز کارفرما برای ارائه تصویری بی طرف در برابر مشتری یا جلوگیری از شکل‌گیری مناقشه‌های اجتماعی موجه باشد.» 🔻رأی این دادگاه بعد از شکایت ۲ زن مسلمان در آلمان که گفته بودند به دلیل پوشیدن حجاب اسلامی از کار اخراج شده‌اند صادر شده است. یکی از این زن‌ها، سرپرست کودکان دارای نیازهای ویژه در مرکزی در هامبورگ بود، زن دیگر، به عنوان حسابدار در یک داروخانه زنجیره‌ای فعالیت می‌کرد.  🔻دیوان دادگستری اروپا سه سال پیش هم با صدور حکم مشابهی گفته بود شرکت‌ها می‌توانند در شرایط خاص استفاده از حجاب اسلامی را منع کنند. این درحالیست که در آلمان بالغ بر ۵ میلیون مسلمان زندگی می‌کند و آن‌ها بزرگترین اقلیت مذهبی به شمار می‌روند. ⁉️تعریف دقیق آزادی چی میشه از نظر اونها؟عقاید هرکس محترمه به جز مسلمونها؟از همجنس بازها حمایت می کنن باوجود مشکلاتی که بوجود آوردن و نارضایتی عده زیادی از مردم خودشون ولی روز به روز علیه مسلمون ها قانون وضع می کنن 🌐منبع:https://www.theguardian.com/world/2021/jul/15/eu-companies-can-ban-employees-wearing-headscarves-religious-symbols 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_پنج در همسایگی ما در آبادان خانواده ی کریمی زندگی میکردند. آن
...🌲🍃 زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه مادرم میماند. مادرم همیشه مشکل گشا نذر میکرد. یک داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خارکن بود؛ مرد فقیری که از راه خارکنی زندگی میکرد. عبدالله خواب میبیند که اگر چهل روز در خانه اش را آب و جارو کند و مشکل گشا نذر کند، وضع زندگی اش تغییر میکند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا میکند و از آن به بعد ثروتمند میشود. مادرم کتاب را دست دخترها میداد و موقع پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را میخواندند. مادرم داستان حضرت (ع) و امام علی (ع) را هم تعریف میکرد و دخترها مخصوصا زینب با علاقه گوش میکردند و آخر سر هم پوست آجیل مشکل کشا را توی رودخانه میریختند. وقتی بچه ها به سن خواندن می رسیدند مادرم آنها را به خانه اش میبرد و نماز یادشان میداد. وقتی بچه ها نماز خواندن را یاد میگرفتند مادرم به آنها جایزه میداد . زینب سوالهای زیادی از مادرم میپرسید او خیلی میخواند و خیلی هم میکرد. ولی در کنار فهم و آگاهی اش دل بزرگی هم داشت. وقتی خواهرش شهلا مریض میشد خیلی بی قراری میکرد. برخلاف زینب که بود شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او میگفت: چرا بیقراری میکنی، از خدا بخواه ، حتما خوب میشوی. شهلا میفهمید که زینب الکی نمیگوید و حرفش را از ته دلش میزند. زینب کلاس چهارم دبستان شد. مادرم سه تا برایش گرفت. روسری سر میکرد و به مدرسه میرفت. بچه ها خیلی مسخره اش میکردند و امل صدایش میزدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می آمد. معلوم بود که گریه کرده است. میگفت: مامان ، همه ی بچه ها به من امل میگویند. یک روز به زینب گفتم:تو برای خدا زدی یا برای مردم؟ زینب گفت: معلوم است، برای خدا. گفتم: پس بگذار بچه ها هر چی دلشان میخواهد بگویند. همان سال که شد هایش را شروع کرد. خیلی لاغر و نحیف بود. استخوان های بدنش از شدت لاغری بیرون زده بود. گاهی که با شهلا حرفشان میشد با پاهایش که خیلی لاغر بود به شهلا میزد. شهلا حسابی دردش میگرفت. برای اینکه کسی در خانه به و گرفتنش ایراد نگیرد ازده روز قبل از ماه به خانه ی مادرم می رفت. .... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨✨﷽✨✨✨✨✨✨ الهے در شروع هفته و آخرین شنبه تیرماه🌸🍃 درهاے مهربانیت را بہ روےمابگشا روزے حــــــــلال سلامتے،تندرستے عشق وآرامش را بہ ما عطافرما🙏 آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🌱 ای پروردگار جهانیان 🌱 🎬 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
i203.mp3
3.37M
سلام.دختری ۲۴ ساله و مجرد هستم.خیلی سعی می‌کنم رفتارم با نامحرم طوری باشه که خداوند می‌خواد.تلاش هم می‌کنم... ولی خیلی از اوقات نمی‌تونم کنترل کنم ذهنم رو و دائم بهشون فکر می‌کنم. از این حالت ناراحتم و خیلی عذابم میده.😔 لطفا راهنمایی کنید چطور کنترل ذهن داشته باشم⁉️ 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 😣 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠حجاب در قرآن💠 💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً 💠اى پيامبر! به همسران و دخترانت و به همسران مؤمنان بگو ✔️روسرى‌هاى بلند (چادرهاى) خود را بر خويش فرو افكنند.... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💠حجاب در قرآن💠 💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْن
💠حجاب در قرآن 💠 🌸در سوره احزاب آيه ۵٩، خداوند به پيامبرش چنين دستور مى دهد: 💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً 💠اى پيامبر! به همسران و دخترانت و به همسران مؤمنان بگو ✔️روسرى هاى بلند (چادرهاى) خود را بر خويش فرو افكنند. ✔️اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است🦋 [و اگر تاكنون، خطا و كوتاهى از آنان سر زده، توبه كنند كه] خداوند همواره آمرزنده و رحيم است. 📚داستان شأن نزول آيه👇 در «تفسير على بن ابراهيم قمى» آمده است: زنان مسلمان، مثل مردان، در پنج وقت نماز به مسجد مى رفتند و نمازهاى شان را با پيامبر به جماعت مى خواندند. وقتی كه آنها براى خواندن نماز صبح يا مغرب و عشا از خانه بيرون مى رفتند، جوان هاى لاابالى👨‍🎤🕺 كه در حال پرسه زدن در كوچه‌ها بودند، در مسير مسجد مى نشستند ومزاحم زن ها می شدند زنان از اين ناامنى😞، به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شكايت كردند. 💫 در اين هنگام آيه ۵٩ سوره احزاب نازل شد. در اين آيه بر پوشش كامل زنان (استفاده از چادر بلند) به عنوان حفاظ در برابر آزار و اذيت افراد فرصت طلب، سفارش و تأكيد شده است. [۱] 🌼با توجه به اين آيه شريفه، 👇👇 ✔️حجاب و پوشش موجب می‌شود مردان، مخصوصا بيماردلان و اسيران خواسته‌هاى نفسانى، براى زنان باحجاب و پوشيده، مزاحمتى ايجاد نكنند و امنيت ان‌ها را بهم نزنند. در واقع، حجاب چون قلعه ای محكم است كه زن را از هرگونه آسيبى حفظ مى كند. ---------- [۱]: تفسير القمي، علي بن ابراهيم قمي، ج۴، ص١٩۶. 📖برگرفته ازکتاب راه های تقویت فرهنگ حجاب ✍باز نویسی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺✖️بعضی‌ها میگن چون ندارد، دین راحت‌تری هست!! 👈 اما نمیدونن که در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، بیش از قرآن واجب و لازم هست،ولی اینها عمل نمیکنن..☝️❌ 🎙رحیم پور ازغدی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
اگر درگیر یه رابطه گناه هستی❌ همین الان تصمیم بگیر نذر لبخند خـــ💙ـــداست... سرتو بالا بگیر نگاه و نگــران خدا رو ببین 💙منتظرته که برگردی... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#داستانک 📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت دوم لب پایین را زیر ردیف دندان‌ها گذاشت و با هر خطی که رو
📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت سوم(پایان) دست برد به لاله‌ی گوش سمت چپ. پیشخدمت چای را روی میز گذاشت. -امنیت سمیه خانم. سمیه گوشواره را در کیفش انداخت. با دست گوش‌هایش را ماساژ داد. -خیلی مسخره‌اس عدنان. تو اصلا تا حالا ایران بودی؟ چی از امنیت ایران می‌دونی؟ -نه. به ایران سفر نکردم. -پس حرف کلیشه‌ای نزن. شعار نده. -چیزیه که برای شما کلیشه‌ای شده اما برای من آرزوئه. بابام مخالف حزب بعث بود اما تو جنگ ایران و عراق کشته شد. اونم در سال آخرش.سال هزارو نهصدو هشتادوهفت. من هنوز دو‌سالم بود. با شش تا خواهر و برادر دیگه. بزرگترین بچه سیزده ساله و کوچکترین سه ماهه بود. فکر کن مادرم چی کشید.😭 عموم سرپرستی ما رو به عهده گرفت. تا اینکه پای امریکا به عراق باز شد. درست تو بیست مارس دو هزار و سه، یعنی، یعنی فکر کنم سال هشتاد و یک شما. امریکایی‌ها به بهانه‌‌های مختلف وارد عراق شدن. مهمترینش مثلا ایجاد امنیت بود. اما نتیجه‌اش چی‌شد. هزاران کشته، هزاران آواره. تخریب تمام زیربنا‌ها و ساختمان‌ها و از همه بدتر، اونا باعث شدن، سرو کله‌ی القاعده هم پیدا بشه. چشمان سمیه گرد شده بود. آب دهانش را قورت داد. -این جنگ هم خانواده‌ی من رو کوچیک‌تر کرد. برادربزرگم و عموم هر دو کشته شدند. سمیه با شوک عجیبی مدام تکرار می‌کرد: -متاسفم عدنان. واقعا متاسفم.😔 -نه هنوز تموم نشده❗️می‌دونی ما چرا اینجاییم❓ نه جنگ با ایران، نه وجود آمریکایی‌ها، داعش❗️ داعش سمیه‼️ اون‌ها به پشت در خونه‌‌های ما رسیده بودند. دخترامون رو به کنیزی می‌بردند. تو بازار می‌فروختن.میفهمی اینا رو⁉️ عدنان مشتش را روی میز کوبید. استکان کمر باریک چای بالا پرید. -من! من خیلی خیلی متاسفم عدنان. -ما با خانواده به ترکیه فرار کردیم. معنی فرار رو می‌فهمی؟ می‌بینی؟ ما از چی فرار کردیم تو از چی؟ الانم مردهای کشور تو، دارن مردم کشور من رو نجات می‌دن. لعنت به من. لعنت! خاورمیانه جای عجیبیه...جای غریبیه. 🌤خورشید بر ایاصوفیه می‌تابید. دریا آرام بود. عدنان و سمیه جایی وسط هیاهوی مردم نشسته بودند که زلزله بار دیگر استانبول را لرزاند. 🔚 پایان ✍ نویسنده : مریم حق‌گو 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓