eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
651 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
CamScanner ۰۱-۱۳-۲۰۲۱ ۱۳.۰۳.pdf
حجم: 4.07M
📌"طرح مقدماتی بازسازی علوم انسانی" 📍گفتاری منتشر نشده از آیت الله در فروردین 1362 ❇️ موضوع: گزارش فعالیت های بسیارگسترده و عمیق از "طرح مقدماتی بازسازی علوم انسانی" 🔹 و پاسخ علمی، اخلاقی و غیر مستقیم به بسیاری از شبهات و تهمت ها 🔸منبعی بسیار غنی درباره شناخت عمیق آیت الله مصباح از تحول بنیادین علوم انسانی و مراحل مختلف تحول علوم انسانی 🔹این متن به خوبی نادرستی برخی از خاطرات غلط، خیالی و سطحی از اندیشه عمیق آیت الله مصباح یزدی در مواجهه بنیادین و اساسی با علوم انسانی در دهه 60 را نشان می دهد. 🔸این متن به خوبی نشان می دهد که انتساب "ادعای تحول دو ساله علوم انسانی به آیت الله مصباح یزدی" ناصحیح و خلاف واقع است. ❇️ آیت الله خامنه ای: 🔹مسبوقید که در یک مجموعه‌ای با کمک اساتید دانشگاه جمع شدند تا کارهایی را در زمینه‌ی علوم انسانی ریشه گرفته در باورها و مبانی اسلامی تهیه کنند؛ منتها کارهای ابتدایی و اولی بود. اگر آن اهمیت و آن تلاش در طول این بیست و چند سال ادامه پیدا می‌کرد، ما امروز از این جهت وضع بهتری داشتیم؛ اما ادامه پیدا نکرد. بیانات در دیدار با شورای بررسی کتب علوم انسانی- ۸۵/۱۱/۲ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 اساس پیشرفت اساس توسعه و یک جامعه، نه صرفا رشد اقتصادی و یا توسعه فناوری های نوین است اگر چه اینها بسیار مهم است، اما آنچه زیرساخت اصلی پیشرفت را تشکیل می‌دهد رشد فرهنگ، تربیت اجتماعی و عقلانیت تک تک افراد جامعه است. بدون متناسب با پیشرفت و بدون تعمیق در لایه های عمیق شخصیت افراد و سطوح بنیادین جامعه بدون حاکمیت هرگونه رشد اقتصادی و فناوری خود می‌تواند موجبات بحران‌های جدید در جامعه را فراهم کند. بلکه هرگونه رشد اقتصادی متوازن و تعمیق زیر ساخت‌های فناورانه راهگشا، معلول رشد تربیت اجتماعی و تعمیق فرهنگ پیشرو و حاکمیت عقلانیت اجتماعی است به نحوی که همه کنشگران اجتماعی اعم از مردم و مسئولان خود را در قبال پیشرفت و حل مسائل جامعه متعهد و مسئول بدانند و هیچ کس دیگری را متهم و خود را بی عذر و تقصیر نداند. بر این اساس فلسفه، علوم انسانی و بخصوص علوم اسلامی در جامعه ایرانی برای رسیدن به جامعه پیشرفته نقش محوری و بنیادین را دارند. نهادهای علمی و پژوهشی علوم انسانی و اسلامی و رسانه های مذهبی و دینی مهمترین پیشران گسترش فرهنگ پیشرو و عامل مهم در تربیت اجتماعی آحاد افراد جامعه هستند. https://eitaa.com/hekmat121
📌 فارابی و علم مدنی “…فارابی انجام کارهای را «سیاست» می خواند. بدین سان در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد. به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود. نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند. این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند. بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق ، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…” جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد: 📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته 📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا 📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه قاسمی 📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا و "‎ https://www.instagram.com/tv/Ce8Cb-Duh01/?igshid=MDJmNzVkMjY= https://eitaa.com/hekmat121
📌خودت را بشناس 🔹 انسانها در نسبت‌ها و روابط بهتر می‌توانند خود را بشناسند. این نسبت دو‌گونه می‌تواند باشد: ۱. دگربودگی، ۲. مظهربودگی. هر کدام از این دو گونه، محصول نگاهی متفاوت به انسان و هستی است. 🔸 محصول نگاه استقلالی به موجودات و ارتباط بیرونی با دیگران است به این نحو که انسان در عین ادعای استقلالِ خود برای رفع نیازهای مادی و معنوی به دیگری وابسته می‌شود و در نسبت با آن خود را تعریف و تفسیر و حتی ترویج و تبلیغ می‌کند. در این تعریف و تفسیر از خود، آدمی نیازمند به توجه و نگاه دیگری است و به دنبال جلب توجه آنهاست. لذا همواره‌ در نقشی به بازی می‌پردازد. اگر در آن نقش و بازی، مورد پسند دیگران واقع شود احساس موفقیت پیدا می‌کند و اگر نقد جدید شود و یا اصلا دیده نشود به سرعت واکنش نشان می‌دهد و نقش خود را تغییر می‌دهد. بنابراین ثبات شخصیت و بقای نقش او به اظهارات و توجهات مستقیم و غیر مستقیم دیگران وابسته است. بنابراین بنیاد هستی "خود" او به دیگری وابسته است. و "خودت را بشناس" محدود به شناخت روابط بیرونی و شرایط پیرامونی انسان می‌شود. مدرن عهده‌دار توصیف و تبیین این خود است. اما پرسش از حقیقت "خود" و ابعاد وجودی و درونی آن خارج از محدوده خودشناسی است. 🔸 محصول نوع نگاه توحیدی به عالم و آدم است. در این نگاه، تمام عالم تجلی و جلوه‌ای از حقيقة الحقایق و هستی مطلق است و انسان نیز جلوه‌ای از ظهورات هستی است که نحوه‌ی بودن او به بنیاد هستی او وابسته است. بنابراین "خود" او مظهری از کمال مطلق و جلوه‌ای از حقیقت متعالی است که در لوح محفوظ ثبت و ضبط است. در این نگرش، دیگر برای بازی درون اعتبارات و نقش‌های اجتماعی معیار نیست بلکه انسان همواره در پی یافتن جایگاه حقیقی خود و قرار گرفتن در افق هستی است و اعتباریات انسانی و نقش‌های اجتماعی همه بهانه‌ای برای کنشگری مسئولانه در جهت فعلیت بخشیدن به استعدادها و امکان‌های وجودی اوست. در این فرایند کنشگزی، انسان در نسبت با کمال مطلق و هستی بی‌حد، مسِ وجود خود را به زرّ مبدّل می‌کند و هر لحظه بنیاد هستی خویش را زیر و زبر می‌کند و از نو می‌سازد. این انسان نه‌تنها در اسارت نقش‌ها و بازی در اعتبارات نیست بلکه معنا دهنده به نقش‌ها و سازنده‌ی نقش‌ها و جایگاه‌های متعالی است. در این رویکرد "خودت را بشناس" به روابط درونی و تحول وجودی و بنیاد هستی انسان معطوف است که از شناخت آن میسر شد امکان تغییر روابط بیرونی و شرایط پیرامونی و ساخت موقعیت جدید فراهم می‌شود. https://eitaa.com/hekmat121
👈 نقش فلسفه در گسترش عقلانیت و خداباوری بشر بسیار مهم است. 🔸آيت‌الله رئیسی در اختتامیه کنگره بین‌المللی علامه طباطبایی، ضمن تقدیر از دست اندرکاران برگزاری این همایش، با تأکید بر این که روز را باید در طول سال و در تمام مراکز علمی و پژوهشی دنبال نموده، به فلسفه و نقش فلسفه در حوزه‌های مختلف بپردازیم، اظهار داشت: نقش فلسفه در تعالی و پیشرفت جوامع و گسترش عقلانیت و خداباوری و لایه‌های تمدنی بشر بسیار مهم و ضروری است. 🔰ایشان اظهار داشت: علامه طباطبایی احیاگر معارف الهی در دوران معاصر است که فیلسوف، مفسر، متکلم، محدث، ریاضی‌دان و به معنای واقعی کلمه عالم واصل است که به خود رسیده و در جایگاهی از قله قرار دارد که نمی گوید بروید، می‌گوید بیایید، یعنی سیاقت ندارد بلکه قیادت دارد. 🔰وی با بیان این که علامه در مواجهه فلسفه الهی و فلسفه غربی، اصول فلسفه و روش رئالیسم را در چهارده مقاله به چالش کشید، اظهار داشت: علامه در تعریف از انسان، نطق را فصل الفصول نمی‌داند و تعریف او آن است که الانسان حی متعله، که انسان حیات خدایی باید داشته باشد. 🔰 وی ایران اسلامی را مهد فلسفه و علوم عقلی در جهان دانست و اذعان داشت: باید نقش نگاه‌های بلند را در تمدن سازی و جامعه سازی قرآنی که از نقش بسیار ارزشمندی برخوردار است، مورد توجه قرار دهیم. 🔰ایشان با تأکید بر این که حوزه و دانشگاه اتاق فکر دولت است، اظهار داشت: در این مجموعه اندیشه‌ورز شدیدا نیازمند نوآوری و ابتکارات و خلاقیت‌ها در تمام حوزه‌ها از جمله حوزه هستیم. 🆔@hekmateislami
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش اول: 🔹۱. هر جامعه‌ای متناسب با بنیان‌های معرفتی و نظام ارزشی و معانی فرهنگی مستقر در بیناذهنیت مردم، به تولید شبکه‌ای از علوم توصیفی، تبیینی و تجویزی دست می‌یازد تا از این طریق بتواند به نیازها و خواسته‌های مردم پاسخ مناسب و به روابط انسانی نظم دهد و در معادلات اجتماعی تعادل و توازن ایجاد کند. هرچقدر نیازها و تمنیّات مردم، پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر باشد به میزان درک عالمان و فرهیختگان جامعه از کمیت و کیفیت آن نیازها و تمنیّات، علوم تولید شده در آن جامعه هم پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد و از روابط شبکه‌های منسجم‌تر برخوردار می‌شود و به همین دلیل عالمان آن جامعه تلاش می‌کنند تا الگویی را برای طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری بهتر علوم ارائه دهند تا بهتر به کار بیایند. 🔸۲. تمدن اسلامی براساس بنیان‌های معرفت توحید و درک خاص توحیدی از منجر به تولید نوع خاصی از و دستگاه محاسباتی شد که به ایجاد و استقرار یک نظام ارزشی و شبکه‌ای از معانی فرهنگی خاص و توحیدی شد و براساس این نظام ارزشی و شبکه‌ی معانی فرهنگی، شبکه‌ای از نیازها متنوع، خواسته‌های مختلف و تمنیّات متعالی شکل گرفت و بدین جهت مجموعه‌ای از علوم متناسب تأسیس و تولید و یا اینکه ترجمه و بازتفسیر و بازسازی شد به نحوی که با روح عقلانیت توحید سازگار باشد. با توجه به ویژگی‌های عقلانیت توحیدی همچون جامع‌نگری، رشدمحوری، تشکیکی فهمی، این مجموعه‌ی علوم به هم پیوسته و مرتبطند و در عین حالی که به ساحت های مختلف زندگی انسان ناظرند به ایجاد یک نظم اجتماعی واحد منتهی شده است. از این رو در تمدن اسلامی بر پایه عقلانیت توحیدی، مجموعه‌ای علوم نظری، عملی، ابزاری حضور فعال و بانشاط در تنظیم مناسبات انسانی و تدبیر معادلات اجتماعی دارند که علی‌رغم تفاوت‌ها و حتی تضادهای علمی، در راستای تقویت و گسترش یک فرهنگ خاص بودند. به طوری که تشکیک‌ها و نقدهای یک دانش به دانش‌ دیگر، موجب ارتقا و تکامل آن دانش شده است. 🔹 ۳. از جمله مهمترین دسته دانشی در تمدن اسلامی حکمت عملی و علوم مدنی است که به تحلیل و تدبیر «کنش انسانی» و «روابط اجتماعی» معطوف است. از آنجا که در حکمت قرآنی و فلسفه اسلامی، انسان موجودی ذوابعاد و لایه‌های وجودی و سطوح رفتاری مختلف و متنوع است دانش‌های انسانی متنوعی با رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که مکمل یکدیگرند و در عداد هم قرار دارند. مهمترین رویکردهای علوم انسانی در تمدن اسلامی فهرست‌وار عبارتند از: ✔️علوم انسانی حکمی ✔️ علوم انسانی فقهی ✔️ علوم انسانی عرفانی ✔️ علوم انسانی تاریخی پرداختن به تحلیل هر یک از این رویکردها و بررسی نمونه‌های آن به فرصتی مفصل نیازمند است. اما شایسته است به این نکته توجه شود که بدون دقّت تاریخی و نگاه عمیق جریان شناسی به این علوم و میراث ارزشمند، نمی‌توان شناختی از «کیستی خود» و چگونگی حرکت در مسیر تولید علوم انسانی، جامعه پردازی و تمدن سازی داشت. 🔸۴. بدون تردید نمی‌توان دانش فقه را از علوم انسانی جدا کرد و یا از علوم انسانی سخن به میان آورد اما به فقه نپرداخت. هرچند نمی‌توان علوم انسانی را هم به فقه تقلیل داد و از سایر رویکردها و دانش‌های معرفتی در علوم انسانی بحث نکرد. برخلاف برخی که یا فقه را از دایره علوم انسانی خارج می‌دانند و یا علوم انسانی را به فقه تقلیل می‌دهند. 🔹 ۵. لکن دانش فقه به عنوان یکی از مهمترین و گسترده‌ترین و عملیاتی‌ترین دانش‌های انسانی در تمدن اسلامی بسیار پر اهمیت است. دانش فقه بر پایه‌های حکمت و کلام نظری و عملی توحیدمحور و انسان‌شناسی کرامت‌محور استوار است و حداقل به ۵۲ عرصه‌ از عرصه‌های حیات انسانی ورود مستقیم دارد و علاوه بر تحلیل‌های عمیق از اعتبارات انسانی همچون حق و تکلیف، عبودیت و مسئولیت، کفر و شرک، مصلحت و مفسده، صحت و فساد، ملکیت و مالیت، زوجیّت و محرمیّت، طهارت و نجاست، غصب و ترخیص، و ده‌ها اعتبار انسانی و اجتماعی دیگر به تجویز احکام وضعی و احکام تکلیفی مرتبط با کنش‌های انسانی می‌پردازد. 🛑 ادامه دارد... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش دوم: 🔸 ۶. دانش فقه همچون سایر دانش‌های مستقر در تمدن اسلامی بر عقلانیت توحیدی استوار است و به میزان ظرفیت زمانه و شرایط محیطی و تمدنی، این عقلانیت در آن تبلور یافته است و روز به روز بر عمق و گستره‌ی آن افزوده شده است. عقلانیت توحیدی را می توان در لایه‌های مختلف دانش انسانی فقه و در نحوه تعامل آن با سایر دانش‌ها مطالعه کرد. به طور نمونه به این موارد می‌توان اشاره کرد: ✔️ در مبانی و مبادی فلسفی کلامی؛ ✔️ در منابع و ادله؛ ✔️ در روش‌ها و شیوه‌های تحلیل متون و کشف حکم؛ ✔️ در موضوع شناسی؛ ✔️ در نتایج و دست‌آوردها. نکته مهم این است که این عقلانیت در همه مقاطع تاریخی مثل هم نبوده است لذا با نگاه جریان شناسانه از تطورات فقه، کمیّت و کیفیت آن را در دوره‌های مختلف می‌بایست به مطالعه و بررسی مراحل رشد و توسعه عقلانیت توحیدی در فقه پرداخت. 🔹 ۷. دانش انسانی فقه در تمدن اسلامی گاه به صورت یک منظومه مفصل و در قالب ۵۲ باب مرتبط و هماهنگ مطرح شده است و به تجویز احکام ختم شده است؛ اما گاهی به صورت تخصصی و راهبردی هم ظاهر شده است و در یکی از ساحت‌های حیات انسانی تفصیل یافته و به بیان راهبردها و خط‌مشی‌های اجتماعی پرداخته است به طور مثال آثاری همچون «احکام السلطانیه» یا «آیین‌نامه‌های امور حسبه و شهرداری‌ها» و «خراجیه» و یا «رسائل مشروطه و حکومت اسلامی» از جمله این موارد است. 🔸 ۸. پرداختن دانش انسانی فقه به بیان راهبردها و خط مشی‌های عمومی در اموری مثل وضع قانون و مقررات، نهادسازی اجتماعی، هدایت، مدیریت و کنترل روابط انسانی ظرفیتی بسیار ارزشمند برای «تحول و تولید علوم انسانی» است که نباید دست کم گرفته شود. هر چند نیازمند بازخوانی، بازسازی و گسترش روشی و محتوایی است. 🔹 ۹. فقه الاجتماع در ادامه سنت فقاهتی اسلام و با بهره‌گیری از منظومه‌های فقه تجویزی و همچنین رسائل فقه راهبردی شکل گرفته است تا بتواند به تحلیل «کلان رویه‌های اجتماعی» و «مسائل عام جامعه» از آن جهت که اجتماعی است و نه از آن جهت که صرفا سیاسی، اقتصادی، تربیتی است بپردازد و از این رهگذر به احکام تجویزی و قواعد راهبردی اسلام برای خط مشی گذاری‌های عمومی دست پیدا کند و همسو با سایر دانش‌ها و رویکردهای علوم انسانی به هدایت، مدیریت و تدبیر امور اجتماعی بپردازد. 🔸 ۱۰. با توجه به تحولات دنیای امروز و تمایل به مباحث راهبردی و خط‌مشی گذاری در عرصه‌های کلان اجتماعی، به نظر می‌رسد که دانش فقه الاجتماع ضروری‌ترین نیاز معرفتی جامعه و نظام اسلامی است. چرا که این رشته‌ی تخصصی با رویکرد راهبردی و خط‌مشی گذاری درصدد کشف احکام شارع مقدس در «کلان رویه‌های اجتماعی» براساس قوانین و سنّت‌های الهی حاکم بر حیات اجتماعی انسانی است. در واقع این «کلان رویه‌های اجتماعی» است که به روابط اجتماعی انسان اعم از روابط تربیتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و جزایی نظام کلان و سازمان شبکه‌ای می‌دهد. 📲به نقل از مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد عليه السلام @mfaam_razavi ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تحول علوم انسانی، بایسته‌ها و راهبردها اخیرا مطلبی از دکتر رضا غلامی (مدیر سابق پژوهشکده علوم انسانی اسلامی صدرا و رایزن فرهنگی ایران در اتریش) درباره راه اشتباه در تولید علوم انسانی منتشر شده است و همین بهانه‌ای شده‌ است برای گفتگو از راه طی شده در علوم انسانی. این گفت‌وگو می‌تواند دوباره مسئله فراموش شده علوم انسانی را یادآوری کند تا درباره آن حکیمانه بیاندیشیم و راه آینده را بهتر فهم کنیم ... باز اندیشی گذشته، یک ارزش و ضرورت در هر کار بزرگی است بخصوص اگر آغازگر آن متولیان امر باشند. ان‌شاءالله در مطلبی دیگر نکاتی عرض خواهد شد... https://eitaa.com/hekmat121/2239
📌 تحول علوم انسانی، بایسته‌ها و راهبردها ✍ سید مهدی موسوی بخش اول: ۱. هر جامعه‌ای متناسب با شرایط و اقتضائات زیستی خود، به علوم انسانی متناسب با زیست بوم خود نیازمند است. انکار این اصل، ناشی عدم توجه به ذات «علوم انسانی» است که کاملا ناظر به انسان انضمامی و اکنونیت اوست. این همان وجه تمایز این علوم با علوم فلسفی و طبیعی است که به طبیعت و ذات فرا زمانی و فرامکانی می‌پردازد. انسان انضمامی، انسان در زمان و مکان و دارای وطن و فرهنگ است که ریشه در تاریخ و جغرافیای اختصاصی او دارد و علوم انسانی عهده‌دار توصیف و تبیین کنش‌های انسان است. کنش‌هایی که هویت آن را اگاهی، اراده، معنا، قصد و در موقعیت بودن تشکیل می‌دهد. ۲. جوامع اسلامی که شاهد یک دوره بزرگ از حکمت، علمیت و مدنیت بوده است متناسب با نحوه هستی و وجود خود و هماهنگ با مبانی الهیاتی و نیازهای اجتماعی انسان مسلمان، در یک فرایند چند صد ساله از نزول وحی تا عصر ترجمه و عصر تمدن اسلامی، مجموعه‌ای از علوم انسانی را تولید کرد و براساس آن توانست چند قرن استمرار فرهنگی و اتصال تمدنی داشته است. این علوم از تنوع و تکثر قابل توجهی برخوردار است. حکمت عملی، علم فقه و شریعت‌نامه، سیاست‌نامه‌ها، فتوت‌نامه‌ها، علم عمران و ... از جمله این علوم متناسب با زمانه تمدن اسلامی بوده است. هر چند ممکن است که این علوم با همان ساختار نتواند به همه نیازهای امروز جوامع اسلامی و انسان معاصر پاسخ کامل دهد، اما نمی‌توان وجود این علوم مهم و اساسی را انکار کرد. علوم انسانی موجود در تمدن اسلامی یک سرمایه‌ای عظیم و افق‌گشاست و می‌تواند به عنوان بخشی از تاریخ و فرهنگ و هویت انسان مسلمان در و کنش‌گری آگاهانه، رشیدانه، منتقدانه و انتخاب‌گرایانه (سوژگی) او مؤثر واقع شود و از این طریق نسبتی جدید را با عالم و آدم، غرب و شرق برقرار کند که به پیشرفت و تعالی جوامع اسلامی بیانجامد. ۳. جوامع غربی نیز متناسب با عالَم وجودی خود، تدریجا به سمت تولید علوم انسانی متناسب با بنیادهای فلسفی و ارزشی خود رفت. قرن ۱۹ و ۲۰ قرن ظهور علوم انسانی‌های متناسب با بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و روانی انسان غربی است. مسئله این علوم، مسئله انسان غربی و جوامع اروپایی است. در حقیقت، اندیشمندان و عالمان غربی، با مشاهده دقیق کنش‌های انسان متجدد و ساختارهای تاریخی و فرهنگی جوامع غربی، به دنبال توصیف عمیق و تبیین چرایی کنش‌های انسانی و پدیده‌های واقعی در زندگی اجتماعی خود است تا از این طریق بتواند خیر عمومی و منافع بیشتر را کشف و در مسیر اکتساب آن حرکت کند. ۴. علوم انسانی موجود در غرب، همچون هر تجربه علمی و تاریخی بشر، یک فرآورده مهم و عظیم است و نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. اما چند نکته مهم را باید توجه کرد: ✔️نکته اول: علوم انسانی موجود، محصول زمینه‌سازی بیش از ۴۰۰ سال اندیشه‌ورزی جمع کثیری از فیلسوفان، متفکران، سیاستمداران، عالمان و محققان غربی در عصر رنسانس و عصر روشنگری در کشورهای مختلف فرانسه، آلمان، انگلیس، آمریکا و ... است که بعد از آن در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم صورت علمی و روشی به خود گرفت. ✔️نکته دوم: علوم انسانی، یک پدیده‌ی سطحی و تک لایه نیست بلکه یک پدیده پیچیده و دارای ابعاد و حیثت‌های مختلف معرفتی و غیر معرفتی است؛ مانند: ۱. مبانی و مبادی فلسفی، ۲. روش‌ها و ابزارهای معرفتی، ۳. منابع و ادله اطلاعاتی، ۴. ساختار زبانی، مفاهیم و اصطلاحات تخصصی، ۵. پیش‌فرض‌ها و نظریه‌ها، ۶. اهداف و غایات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، ۷. سازوکارهای نهادی و اجتماعی. ✔️ نکته سوم: این علوم حاوی گزاره های اکتشافی و تجویزی فراوانی برای انسان امروزی و جامعه‌ی متجدد است که بر مبادی فلسفی متفاوت و روش‌شناسی‌های متنوع علمی استوار است و همین موجب شکل‌گیری مکاتب مختلف و متضاد در علوم انسانی شده است که علی‌رغم اشتراک در بنیادهای فلسفی اومانیستی و دغدغه‌های فرهنگی، تفاوت‌ها و تعارض‌های متکثری در توصیف‌ها، تبیین‌ها، پیش‌بینی‌ها و تجویزهای خود دارند و نمی‌توان در هیچ مسئله‌ای میان دانشمندان غربی، توافق و اجماع قابل توجهی یافت. 🛑 ادامه دارد... ۲۶ آذر ۱۴۰۳ (در آستانه شهادت آیةالله دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2256
📌 تحول علوم انسانی، بایسته‌ها و راهبردها ✍ سید مهدی موسوی بخش دوم: ۵. بر این اساس نمی‌توان سطحی‌انگارانه و ظاهرگرایانه و به سهولت و سادگی، حکم به تأیید یا رد همه‌ی علوم انسانی غربی کرد و از تولید سریع و آسانِ علوم انسانی بدیل سخن گفت. چرا که اولا علوم انسانی غربی یک کل منسجم و هماهنگ نیست بلکه مجموعه‌ای مکاتب و نظریه‌های مختلف و متضاد است و ثانیا تولید علم یک طرح بلند مدت چند صدساله است همچنان که در تمدن غرب چند صد سال به طول انجامید. ۶. بنابراین مواجه با علوم انسانی موجود، به یک عقلانیت و دستگاه محاسباتی دقیق و اجتهادی نیازمند است تا جوانب مختلف این علوم شناسایی شود و متناسب با زیست بوم جوامع مسلمان و انسان ایرانی، سنجیده و ارزیابی شوند، سره از ناسره شناخته شود و نظریه‌های معتبر برگزیده و در ساختار وجودی و معرفتی خود بازسازی شود. تحقق این مهم متوقف بر شرایط و پیش نیازهای متعدد ۱. معرفتی، ۲. اخلاقی و ۳. اجتماعی است و در بستری ممکن است که در آن ، و مبتنی بر ۱. منطق، ۲. اخلاق و ۳. آزادی یک ارزش بنیادین باشد. ۷. تفصیل این نگرش را می‌توان در کلان نظریه متفکران انقلاب اسلامی از جمله حضرت آیةالله العظمی خامنه‌ای پیگیری کرد و برای مهم لازم است به کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه حضرت آیةالله العظمی خامنه‌ای» مراجعه شود تا به جزییات این نظریه واقف شد. 🛑 پایان ۲۶ آذر ۱۴۰۳ (در آستانه شهادت آیةالله دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2257
📌 درد، علم، مسئولیت هر که دردش بیش، درکش بیشتر زین قرابت می‌شود پُر خویش‌تر آنکه دارد بهره‌ای از درک خویش می‌طراود از درونش ریش ریش هر کجا دل ریش شد آنجا ببین فکر و دانش، علمِ تقوا آفرین مرده‌شور است عالِم بی‌درد و کین حرف را گوید بدونِ روح دین عالِم خلوت‌نشین بیگانه است حرف او از جان تهی، افسانه‌ است دینِ حق با درد و درمان هست عجین بهر بیماری بود سرکانگلبین هر کجا مشکل ببیند، ژرف‌بین می‌دهد در حل آن، حکمی متین گوید او بر عالمان راستین راه جو از بهر درد مسلمین بلکه بالاتر نظر کن، ژرف‌تر حال انسان را ببین، ای دادگر بی‌مهابا مگذر و یک دم نشین جان آدم را به حالِ غم ببین این جهان پر درد و غم گشته اسیر چون هوا بر عقل و دین گشته امیر این جهان، زندانیِ اندوه شد بی‌نفس، چون سخره‌ای در کوه شد بی‌هنر گشته سیاست، ظلم و کین گشته ناموس جهان ظالمین لایه‌های زندگی پر چین شده مردمان این جهان غمگین شده زندگی دُردانه اما در غبار دیده‌ها گم، در گذار روزگار زندگی لایِ غبار افتاده است یا که در جایی ز ما جا مانده است کنده از جا هم زمان و هم مکان اعتباری گشته قانون جهان اعتبار است و ندارد وحدتی کل عالم در هوای کثرتی چون تکثر با تمایز هست قرین گشته ارزش هر چه باشد در زمین علم و دانش در طبیعت شد اسیر زندگی از روح معنا شد فقیر ریشه‌ی درد جهان پیچیده است کس به تاریخ جهان این دیده است؟ در علاجش عالمان کوشیده‌اند صد نظر در علم و دانش چیده‌اند ناامیدند اهل دانش از علاج مردمان هستند چنین در هاج و واج عالِم درد آشنا هست احتیاج تا ببیند دردهای لاعلاج هر که بیند درد، دل بی‌تاب‌تر هر چه دل لرزد، خرد پایاب‌تر هر که دردش بیش، علمش بیشتر درد و علمش می‌کنندش خویش‌تر هر که باشد خویش، قلبش ریشتر هر که قلبش ریش، چشمش تیزتر هر که باشد قلب او اهل نظر علم و دردش می‌کند او را اثر عالِم دردآشنا نجم زمین چون چراغی روشن و راه‌آفرین علم او مسئول و امید آفرین راه این شب شد به نورش بهترین او رهایی بخش خلق از غافلین این چنین عالِم بود مسئول دین غیر این بازیگر است او را مَبین در ره قرآن و آیین مُبین ✍ سید مهدی موسوی سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2305
📌طرح «تحول علوم انسانی» اگر طرحی بی زمان و مکان باشد به نتیجه نمی‌رسد. 🔹ذات «علوم انسانی» با زمان و مکان گره خورده است چرا که موضوع آن انسان انضمامی مسئله‌داری است که در متن جامعه‌ای مشخص با فرهنگ و تاریخ مخصوص به خود زندگی می‌کند و متناسب با تاریخ و فرهنگ خود، با بحران‌ها و پرسش‌هایی روبرو است. این انسان به علوم انسانی پناه برده تا بتواند بحران‌های خویش را فهم کند و به پرسش‌های خود پاسخ مناسب بدهد. 🔸بنابراین طرح تحول علوم انسانی زمانی کارگر می‌شود که نسبتی با زمان و مکان داشته باشد. بر این اساس لازم است تا متناسب با فرهنگ و مسایل هر منطقه و استان از استان‌های ایران، مدرسه‌ و مکتب علوم انسانی تأسیس شود تا اندیشه ورزان و عالمان و دانشجویان و طلاب بومی آن منطقه و استان در هر کجا که به تحصیل و تدریس اشتغال دارند متناسب با بحران‌ها و مسائل منطقه‌ی خویش بیاندیشند و تولید علم کنند. 🔹این پیشنهاد می‌تواند وضعیت نظریه‌ها و طرح‌های تحول علوم انسانی را از کلی بودن، مجرد بودن و ذهنی بودن خارج کند و به واقعیت زندگی و میدان کنش‌گری وارد سازد. ✍ سید مهدی موسوی یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2317