فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پای صحبت هنرمندان صحنه
🔸تلنگر امشب روايتگر هنرمنداني شده که با زبان هنر و نقش آفرينی در تئاتر، اصالت و سبک زندگي جامعه ايرانی و ارزش های اسلامی را به نمايش مي گذارند.
@yazdiribnews
.
نمایش فرمانبر در استان یزد برگزار شد و من هم از طرف استاد امیرخانی بزرگوار دعوت بودم ولی بهعلت کسالت نتوستم متاسفانه اجرای نمایش را ببینم
البته سعادت داشتم که قبلاً متن نمایشنامه را بخونم و استاد امیرخانی اشاره کردند که نمایشنامه ۴ مرتبه بازنویسی شده.
یکی از دفعات بازنویسی این نمایشنامه خوشبختانه به نقد و بانظر بنده بوده.
همه اینها درسی برای نویسندگان نوقلم است و یادآوری برای سایر نویسندگان که ارزش #نقد و #بازنویسی را بدونیم.
هیچ متنی بدون نقد و بازنویسی، تبدیل به اثر نمیشود.
🔻🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
.
#روایت_من
وقت هست، شما باارزش نیستید!
حدود یک سوم از اعضاء گروه حرفههنر فرم عضویت را پر کردند.
https://eitaa.com/herfeyehonar/4202
(بقیه هم احتمالا برایشان اهمیتی نداشته)
همه با کارگروهی موافق هستند و نظرموافقی دارند حتی عدهای تاکید کردند که گروه حرفههنر را دوست دارند
اما خیلیها اشاره کردند که برای کارگروهی کمبود وقت دارند
نظرم این است که مدیریت وقت ندارند
وگرنه برای هنرمندان باید مطالعه کتاب، دیدن فیلم، انجام مستمر کار هنری بهعنوان مشغولیت باشد
و کارگروهی هم همین است، اختصاص دادن زمانی در روز یا هفته برای انجام همین کار و با موضوع یا هدف مشخص
یکی از اهداف انگیزه دادن و گرفتن است.
متاسفانه خیلیها را میبینم که لقب هنرمند یا هنردوست را دارند ولی فیلم نمیبینند یا کتابهای غیرداستانی را مطالعه نمیکنند، برای کارشان برنامه ندارند و اجازه میدهند دیگران برایشان برنامه بریزند.
نه اینکه فقط این مسئله با گروه حرفههنر باشد، با گروه حرفهداستان و بسیاری از گروهها که مدیر یا عضو بودم مشابه این مسئله بودهاست.
هنرجویی که تکلیف انجام نمیدهد و دیدن یک فیلم برایش سخت است
عضوی که نوشتن و نقد داستان را باجدادن تلقی میکند
همکاری که هنوز خودش و محدودیتهایش را نشناخته و ناگهان وسط کار همان محدودیت مشکل میآورد
دوستی که گلایه دارد چرا در برنامهها از او یاد نمیشود و زمانی که دعوت میشود در برنامهها نقش نخودی را بازی میکند
و ...
دوستان گرامی، شما وقت دارید ولی ارزشی ندارید چون برای خودتان ارزش قائل نیستید.
زمانی که برای خودتان ارزشی ندارید، چرا دیگران باید به شما بها دهند؟!
🌶
#پوستر
هنرمند: زهرا ملکثابت
#فلسطین #طوفان_الاقصی
🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
#روایت_من
پایانی برای شروع
امروز چندکار را تمام کردم و مقدمات و برنامهریزی برای شروع چندکار را انجام دادم.
رویداد "داستان زنان مقاومت" بامحوریت فلسطین بهاتمام رسید.
نگارش یک رمان را هم امروز تمام کردم و...
۲۵/ شهریور را خواستم ثبت کنم بهعنوان یک روز فرخنده 😊
و این هم کلام خوش سعدی:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
.
داستانک: "عشق قدیمی"
نویسنده: زهرا ملکثابت
پدربزرگ میگفت:
"داروی آدم دلمُرده، دیدن روی ماهه و بوکردن گلمحمدی".
مادربزرگ از باغچه گلمحمدی برایش میچید و هردو میخندیدند.
#بیست_کلمه
#داستانک
🔻🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
عباس لطفی _ دود.pdf
49.2K
داستان: دود
نویسنده: عباس لطفی
عضو گروه حرفههنر
.
افروز اخترخاوری کارشناسی ارشد مشاوره داره و الان به کار مشاوره مشغول هست.
قصههای زاقوری، کتاب کودکانه است به قلم افروزاخترخاوری و ای کاش به تعداد بیشتری چاپ شدهبود یا شرایط بهتری برای تبلیغات داشت.
این کتاب حاصل پشتکار و استعداد و سواد است باوجود محدودیتها.
#معرفی_کتاب
.
باز بهم میرسیم بعد از فاصلههایی که تقدیر رقم میزنه تا دور باشیم از همدیگه ولی هربار بعد از یک فاصله و دوری، چیزی میبینیم در خودمون و یکدیگه و اون مسئلهایست بهنام "تغییر"
ما از دوران دبیرستان دوستیم و حالا هردو نویسنده و همکاریم.
امروز در مکالمه تلفنی به دوستم گفتم که ما تغییر نکردیم اما شاید کامل نگفتم یا رساننده منظورم نبود.
ما از آن دسته کسانی بودیم که روی چیزهایی باقی موندیم و از نظر بعد عقلی و روحی و عاطفی و اجتماعی تلاشکردیم تا خودمان را رشد دهیم.
و میخواستیم باعث رشد همدورهها و دوستانمان باشیم و آنها هم بهطور متقابل همینطور
البته سایر دوستانمان هم انتخابهایی داشتند و دارند.
افروز، فقط دوست و همکار نیست. به افروز بعد از این همهسال اثباتِ معرفت میگم:"رفیق"
رفیق یعنی کسی که درکنارش امنیت داری، درنبودش دلتنگ میشی و هربار که با رفیقت همصحبت میشی "احساس آرامش" کنی، نه اینکه "احساس غربت و گیج و منگی" کنی.
✍️ زهرا ملکثابت
#رفیق
داستانک "ناتمام"
نویسنده: زهرا ملکثابت
عکسِ من که حوصله آشپزی ندارم، دوستم عاشق آشپزی و کدبانوگریست.
طوری کیک و دسر درست میکند که انگار آخرین کارش در این دنیاست.
اینبار میخواهد برایم قهوه درست کند. آنچنان بووبَرَنگی وامیدارد که قُوه خیال پردازیام را دو؛ نه، سه برابر میکند.
قهوهی تُرک را در فنجان بلور میریزد که تَرک میخورد.
قهوهی ریخته و قُوه خیالم هردو درهم میریزد و کمی بعد ازهم میگریزد.
فنجان بلوری به درون سیاهی کدری میرود و بازهم به تماشای مراسم تهیه قهوه نشستهام.
دوستم عهدی نانوشته با خودش دارد که باید هرکاری را به تمامی برساند.
بَسکه با همان شوق دفعه اول شروع میکند به قهوه درست کردن دلم نمیآید از او بپرسم: "قهوهی شفای عاجلست؟!"
دفعه قبل تقصیر را به گردن نازک فنجان بلور انداختیم اما چرا فنجان سفالی هم شکست؟
پایان
#داستانک
#داستان_ضعیف 😁
#سبک_داستان_ضعیف
🔻🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر
کپی ممنوع است⚠️
https://eitaa.com/herfeyehonar
اعضای جدید خوش آمدید
اعضای قدیم سلامت باشید
برای آشنایی با کتاب قهوه یزدی
#قهوه_یزدی ☕️
نظرات شما
#مهرشما 🌱
رضایت از آموزش و سفارش متن
#رضایت🌾
خواندن داستانکها 📔
#داستانک
آموزش داستان
#کارگاه_داستان ✍️
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar