eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
323 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود! شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود @hosenih آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود @hosenih فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای: بابا محاسن تو که خاکستری نبود! وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشيد جان از تنم به حربه‌ی زهرِ ستم كشيد ابنُ الرضايم و ز رضا ارث برده‌ام زهر جفا مرا به همان پيچ و خم كشيد @hosenih در احتضارم و بدنم درد می‌كند اين سَمّ جان شكار، توان از دلم كشيد وقتی كه ديد، تشنگی‌ام قاتل من است جان را اَجل ز سينه‌ی من لاجَرم كشيد عمرم شبيه مادر پهلو شكسته شد نخل جوانی‌ام ثمر از عمرِ كم كشيد جز زهر كينه مايه‌ی آرامشم نشد دريا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشيد طاغوت، با سلاله‌ی زهرا چه‌ها نكرد ما را برون ز خانه چو يک متّهم كشيد @hosenih بالا گرفت كار جسارت به اهل بيت كارم به سوی بزم شراب و ستم كشيد من وارث بلای خرابه‌نشينی‌ام سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشيد ای كربلا! چو شاهدِ ويرانی‌ات شدم گويی كه ابن‌سعد سنان بر تنم كشيد بهتر كه قبر مادر ما مخفيانه ماند ور نه كدام حرمله دست از حرم كشيد @hosenih اين ظلم‌ها هدايت ما را عوض نكرد شكر خدا، ولايت ما تا عجم كشيد نام علی و فاطمه جاويد مانده است دشمن خيال كرد بر آنان قلم كشيد ما روی دوش، پرچم عصمت كشيده‌ايم دردا، عدو عليه عدالت علَم كشيد دنيا كه خود بخود، قفسِ جانِ خسته بود تبعيد هم به گوشه‌ای از مَردمَم كشيد از آفتاب زندگی‌ام بهره كم گرفت شرمنده‌ام كه سختی از آن اُمتّم كشيد @hosenih افطار كردم و جگرم پاره‌پاره شد جدّم رسيد و وقت سحر در برم كشيد در آخرين نفس، پسرم چون بغل گشود بُغضش گرفت و پارچه‌ای بر سرم كشيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشک را روز جزا با نور قیمت می‌کنند بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت می‌کنند ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد بر هزاران حاتم طائی کرامت می‌کنند اشک‌هایی را که در این روضه‌هایت ریخته قطره قطره وصل بر دریای رحمت می‌کنند سینه‌زن‌های تو با سینه‌زدن در روضه‌ات مثل موسی در میان طور عبادت می‌کنند مردم ایران به یاد صحن نورانی تو حضرت عبدالعظیمت را زیارت می‌کنند عده‌ای با پرچم یاهادی‌ات روز جزا از تمامی گنه‌کاران شفاعت می‌کنند نام تو دارد جهانی را هدایت می‌کند علتش این است بر نامت اهانت می‌کنند کاش می‌شد ما فدایی نگاهت می‌شدیم کاشکی در سامرای تو سپاهت می‌شدیم @hosenih ای کلام تو کلام ناب قرآن یا نقی زنده شد از برکت نام تو انسان یا نقی حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی مردم ایران‌زمین با احترام و مؤمن‌اند کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا ای کلید اصلی ابواب ایمان یا نقی مهبط وحیی تو آقا معدن‌الرحمه تویی ای مصابیح‌الدجی ای باب احسان یا نقی ای که اعلام‌التُقی هستی و هم کهف‌الوری هر کسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی منتهی‌الحلمی ستون علمی ارکان‌البلاد ای امام مهربانِ بهتر از جان یا نقی با گدایی از تو دارم پادشاهی می‌کنم مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می‌کنم @hosenih آمدم کنج حریمت با دو تا چشم تری آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو جان زهرا حضرت هادی مرا هم می‌خری؟ ای غریب سامرا ای آشنای عالمین تو امام عسگری هستی و خود بی‌عسگری هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است با ضریح تخته‌ای‌ات اشک در می‌آوری ای فدای نام تو جان تمام شیعه‌ها ایهاالهادی النقی تو یک علی دیگری در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا پادشاهانه نشستی در کنار نوکری نیمه‌ی شب ریختند آقا سر سجاده‌ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه‌ات اما دری دیگر نسوخت در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت @hosenih گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود روی دوشت کنده‌زنجیر زجرآور نبود آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود دور تو پر بود از نامردهای سامرا در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود دور تو کف می‌زدند و عده‌ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی‌آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود وای از شام بلا و مجلس شوم یزید بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خون می‌چکد ز دیده‌ی در خون‌شناورم در بهت چشم‌های گهربار مادرم سوز عطـش به ریشه‌ی من تیشه می‌زند خشکیده شاخه‌های بلند صنوبرم @hosenih در انتهای مغرب رنگ کبود رفت خورشید پر فروغ جمال منورم از هرم زهر و معجزه‌ی لخته‌های خون یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد تفتیده کوره‌ای شده گرمای بسترم با هر نفس تمام تنم تیر می‌کشد چشم‌انتظار قطع نفس‌های آخرم @hosenih در لحظه‌های آخر عمرم هوایی‌ام افتاده شور کرببلا باز در سرم این آرزوی لحظه‌ی جان‌دادن من است با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه‌ی پر از محنم را دل‌تنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را @hosenih از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه‌ی ویرانه نشستم لرزاند، غم عمه‌ی سادات تنم را من کشته‌ی بی‌حرمتیِ بزم شرابم با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی... سخت است که تفسیر نمایم سخنم را @hosenih ناموس خدا، خیره‌سری، چشم حرامی سربسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همین که در تنش زهر شب افتاد امام هادی از تاب و تب افتاد @hosenih چو وارد کردنش در بزم شادی به یاد عمه‌جانش زینب افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد مرد صحرایی و با تو شوق باران هم سفر بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد @hosenih عاقل و دیوانه محکومند، آری چشم تو هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد «اهل بیت نور» هستید، «آسمان وحی»ها...! «جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد @hosenih مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رنگ و بوی درد دارد کوچه‌های سامرا گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا هر شب از فرط عطش ای هادی گم‌گشته‌گان! می‌پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا @hosenih گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما قلب ما آنجاست آنجا لا به لای سامرا نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا @hosenih بوی حیدر داشت مولا رنج بی‌پایان تو ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا باز کن دست تسلّی را علی مرتضی "کوفه کوفه" زخم دارد شانه‌های سامرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اهل دردم غم هادی دارم سامرایی است دل بی تابم زنده‌ی فیض مدام یارم مرده‌ی یک نفس سردابم @hosenih امشب از خویش برون می‌آیم تا به چشمان پرآبش گریم تا که بر آهِ دلِ شعله‌ورش... بر تن پر تب و تابش گریم @hosenih كینه‌ی اهرمن تیره‌سرشت با مدار طبق نور چه كرد؟! فتنه‌ی قوم پلید ابلیس با جمال پسر حور چه كرد؟ @hosenih دست تزویر دوباره بی‌رحم آتش كینه‌ی خود را افروخت در پس پرده‌ی تنهایی خود مردی از نسل صلابت می‌سوخت @hosenih رفته رفته اثری سخت نمود زهر در جان شریف آقا در تب و تاب شد و سوسو زد شمع چشمان شریف آقا @hosenih خاک بر فرق من از این جمله همچو بسمل به قفس پرپر زد پسرش پاره‌گریبان گریان در عزاداری او بر سر زد @hosenih جگر زهر چشیده یعنی آب گردیدن گل در آتش هر كه از نسل علی شد مسموم... ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش @hosenih نا نمانده به تن و دیده پر آب سینه سوزان و لبش خشک ولی زمزمه كرد و به سینه كوبید كه فدای تو حسین ابن علی @hosenih بر سر پای پسر سر بنهاد لحظه‌ی آخر جان‌دادن بود از لبش ذكر نمی‌افتاد و یاد آن صحنه‌ی افتادن بود @hosenih یاد می‌كرد از آن ساعت كه از فراز فرس آقا افتاد تشنه‌لب با بدن غرق به خون گوشه‌ای در دل صحرا افتاد @hosenih یاد آن یوسف افتاده به چاه گرگ‌ها دور و برش زوزه‌كشان گرگ وحشی‌تری از راه رسید چنگ زد... بُرد... سرش زوزه‌كشان @hosenih گوش كن مابقی قِصّه ز من گر چه این روضه دهد آزارت سر بریدند و دویدند... حرم این بود معنی قتل و غارت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دسته دسته فرشته‌ها هر شب بر تو عرض سلام می‌کردند و بزرگان آسمانی‌ها پیش تو احترام می‌کردند @hosenih آسمان‌ها همیشه دل‌گرم‌اند بس که خورشید مهربان دارید ذره‌ای هم به ما بتابانید از نگاهی که بی‌کران دارید @hosenih باید از فاطمه اجازه گرفت تا که نام تو را ترنم کرد باید آری برای ذکر شما یا وضو داشت یا تیمم کرد @hosenih لوحی از یک زیارت جامع بهترین هدیه‌ی شما بر ماست لوح سبزی که امتداد آن در میان صحیفه‌ی زهراست @hosenih لحظه لحظه حیاتتان این‌جا جان تازه به آسمان می‌داد سیره‌های زلال و پاک شما عکس‌تان را به ما نشان می‌داد @hosenih رزق‌های تمام این عالم گر چه در دست آسمانت بود گر چه هر روز آفرینش هم احتیاجش به لقمه‌نانت بود @hosenih لیک هر روز ای تواضع محض در پی رزق کار می‌کردی و همیشه به نام بسم‌الله سفره‌ات را بهار می‌کردی @hosenih می‌نویسد زمین کلامت را می‌سراید زمان برای ما دوست داریم بشنویم از تو چند آیه بخوان برای ما @hosenih چشم‌هایت چقدر خون‌گرمند که گدا را به خانه می‌خوانند دست‌هایت چقدر پر مهرند که کسی را ز در نمی‌رانند @hosenih آه دنیا! چه کرده‌ای با خود با خودت با امام خوبی‌ها مهر دیدی و در عوض کردی دشمنی با تمام خوبی‌ها @hosenih تو چه کردی که آسمان لرزید از غم و غصه‌های خورشیدش از جگرهای پاره‌پاره‌ی او از شب و روزهای تبعیدش @hosenih این علیِ چهارمی بوده که به خانه‌نشینی‌اش بردی و شبانه دو دست او بستی به شب دل‌غمینی‌اش بردی @hosenih باز شب شد و باز مردی را سر برهنه به کوچه‌ها بردند خاطرات شکسته‌ی او را به مدینه، به کربلا بردند @hosenih کینه‌هاشان شکفت وقتی که ضربه از آفتاب می‌خوردند بی‌حیاها به ناسزا آن شب پیش چشمش شراب می‌خوردند @hosenih در همان‌جا که بزم شور و شراب داغ‌های تو را شرر می‌زد بغض سنگین اشک چشمانت به حوالی کوفه پر می‌زد @hosenih به همان‌جا که دست‌ زن‌ها را به سر شانه‌هایشان بستند و به دستان دختر حیدر همگی را به ریسمان بستند @hosenih کاش آن لحظه آسمان‌ها را روی کوفه خراب می‌کردند چون اسیران اهل بیتی را خارج از دین خطاب می‌کردند @hosenih شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می‌کردند با سری که به چوب می‌بستند خواهری را عذاب می‌کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد ز درد روی تنش، رنگ ارغوان می‌خورد میان بستر خود او ز درد می‌پیچید گره به کار اهالی آسمان می‌خورد @hosenih برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد- -جواب مادر او را چگونه می‌دادید چه قدر خون جگر او ز دست‌تان می‌خورد میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد @hosenih چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اینجا به گنبد و به مناره چه حاجت است اصلا بهشت را چه نیازی به زینت است وقتی ضریح نیست به نفع فقیرهاست زائر بدون واسطه گرم زیارت است زائرسرا چرا؟ به روی خاک خوش‌تریم زیبایی وصال همین رنج و زحمت است پای همه به صحن شما وا نمی‌شود در سامرا ملاک زیارت لیاقت است هر صبح و شام ساعت ده گریه می‌کنیم باتو قرار گریه ما رأس ساعت است وقتش رسیده حق غمت را ادا کنیم تا در رجب محرم دیگر به پا کنیم @hosenih تبعید می‌برند تو را خون‌جگر شوی در خانه حبس باشی و بی‌بال و پر شوی سنگین شده سر تو اثر کرده است زهر چیزی نمانده غش کنی و محتضر شوی بنشین! قدم نزن که نیفتی به روی خاک تا کم دچار تشنگی و دردسر شوی از آب آب تو جگر اهل خانه سوخت قسمت براین شده ز عطش شعله‌ور شوی رد طناب دست تو ما را به شام برد گویا بناست تا که تو هم نوحه‌گر شوی از عمه‌ای بگو که به بازار رفته است از کربلا به کوفه به اجبار رفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیّ النقیٍ الهادی حرم تو بهشت قرب خداست @hosenih آسمان خاک‌بوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست «مهبط الوحی و معدن الرحمه» دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره‌ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست «من عصاکم فقد عصی الله» است که مطیع شما مطیع خداست قصه‌ی دوستی‌تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست «قد نشرتم شرایع الاحکام» راه غیر از شما فریب و خطاست @hosenih «قولکم صدق، فعلکم حقٌّ امرکم متبع» که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست «من اتاکم نجی»، برای همه آن ضریح شکسته قبله‌نماست مشعل جامعه‌کبیره‌ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه‌ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست @hosenih بزم می، برکة السباع، ای وای روضه‌هایت گریز عاشوراست خاک‌بوس در تو سلطان است هرکه بیچاره‌ی تو شد آقاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو مولای من ولیِ خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست @hosenih شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو مرغ بلند آشیانی مولا همنام امیر مومنانی مولا @hosenih مهدی به پدربزرگی‌ات می‌نازد تاج سر صاحب الزمانی مولا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم @hosenih نیمه‌شب از مویتان از لیلةالقدرم نوشتم صبح شد از رویتان از فالق‌الإصباح گفتم آسمان چشم‌هایم را کمی ابری کشیدم زیر باران قطره‌قطره از شما آنگاه گفتم خاک‌های صحن‌تان مرطوب شد مانند ساحل رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم خانه‌ات آباد ای مرد غریب ای مرد تنها خواستم از غربتت چیزی نگویم؛ آه گفتم آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم @hosenih بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد سمت خورشید خراسان جمله‌ای کوتاه گفتم گفتم از شمس‌الشموس و تو همان شمس‌الشموسی من ندانسته شما را تو شما را ماه گفتم... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شُکر کبوترِ هوایِ تو ایم نفس نفس زیرِ لوای تو ایم @hosenih مدافعانِ حرمِ زینبیم فدائیانِ سامرایِ تو ایم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای از غم تو بر جگر سنگ شراره وی در همه ی عمر ستم دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر غم های فراوان تو بیرون ز شماره @hosenih کی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته بر قبر خود از جور عدو کرده نظاره تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام میِ خود به سویت کرده اشاره از هجر تو باید کمر کوه شود خم جایی که گریبان ولایت شده پاره تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره @hosenih فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره «میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای نجیب ای تبلور پاکی ای نفس ای حقیقتِ باران قدری از خود به آسمان بچشان ای نگاهت هویتِ باران @hosenih لحظه ای که تو آفریده شدی می چکید از وجود تو توحید تو همانی که یوسف از عشقت خط بطلان به روی غیر کشید @hosenih حافظ و عالمِ به تأویلِ باطنِ آیه های قرآنی هر فرازی ز جامعه گوید که تویی منشأ فراوانی @hosenih دستهای پر از سخاوت تو خالق خنده ی اسیران بود آنچه در پیش پای تو واشد کیسه ی خالی سلیمان بود @hosenih همه جا در میان موج بلا سپر شیعیان تو بودی تو... چه کلیمی چه ارمنی، حتی یاور این و آن تو بودی تو @hosenih دل که دل نیست پاره ی خون است تو ببین عشق پر تلاطم را حک نمودند بر عقیق یمن نام ابن الرضای دوم را @hosenih داده در دست های تو ایزد رشته ی اصلی هدایت را نه! به کوه طلا نخواهم داد گردی از خاک زیر پایت را... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با کلامش شهر را اهل ولایت می‌کند مردم گمراه را "هادی" هدایت می‌کند هرکه وصفش را شنید از عشق او بیمار شد عشقش از راه شنیدن هم سرایت می‌کند @hosenih شیخ عباس قمی در "منتهیُ الآمال" خود معجزات بی شمار از او روایت می‌کند با وجود او بهشتی بودن اصلا سخت نیست حبِّ او را هرکسی دارد کفایت می‌کند کاملا رد کرد اسلام بنی عباس را "هادی" از اسلام پیغمبر حمایت می‌کند هرچه هم دشمن اذیت کرد، او نفرین نکرد دشمنش از صبر بسیارش شکایت می‌کند هر بلایی هم که میبیند "علی ابن رضا" شکر حق میگوید، احساس رضایت می‌کند دشمنش بی احترامی کرد، آنجایی که دید شیر دارد احترامش را رعایت می‌کند @hosenih قاتلش جان خواست از او، جان خود را نیز داد هرکسی هرچه بخواهد او عنایت می‌کند رفت در بزم شراب و غصه خورد و گریه کرد اشک هایش از دل زینب حکایت می‌کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غریب گونه ترینی برای من مولا ای آفتاب دهم! ای هماره! ای تنها! چه با شکوه غریبی چه کوه مظلومی درست مثل علی مثل مادرت زهرا @hosenih غریب بودن از این بیشتر که گمنامی که شاعری و نگفتند از تو شاعرها که شاعرانِ پس از تو تمام یا خوابند و یا به گفته ی قرآن همانکه «اَلشُّعَرا...» زمین شده ست سراسر به شکل مجلس بزم وَ گرم کرده اند اینها به شعر مجلس را به اینهمه متوکل کسی نمی گوید که پشت پا بزند بر خلافت دنیا @hosenih تو ای امام غریبم اگر چه تا امشب غریب بوده ای در ذهن من ولی حالا؛ عجیب حال و هوایم بدون تو ابریست چنانکه بعد تو حال و هوای سامرّا... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر چند روزی ام بجز این ابر غم نشد شکر خدا که سایه ی این ابر، کم نشد جان میدهم به گوشه ی چشمی که ابرویش جز ذوالفقار با احدی هم قسم نشد @hosenih گفتم که غم به یاد تو بیرون کنم ولی غم با مرور خاطره، شد بیش و کم نشد این قبله خانه ای که نه، بتخانه بود و بس جز با ولایت تو حرم محترم نشد @hosenih باید بریزد از عرق شرم بر زمین این آسمان که در غم تو زیر و بم نشد بغض خیال راه گلوی مرا گرفت می رفت تا که مرگ کند فارغم، نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارد امید که دردش به مُداوا نکشد با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد زهر خوردو جگرش سوخت لبش را سوزاند چکند از دل اگر ناله ی زهرا نکشد @hosenih بار اول که در این خانه نبوده اما کاش می شد به کنار پسرش پا نکشد سینه وقتی که بسوزد نفست می گیرد نیست امید که کارش به تقلا نکشد پسرش چاک گریبان زده بر بالینش چه کند دست اگر بر سرِ بابا نکشد ظرف آبی به لبش دید فقط گفت حسین نفسی نیست اگر وای حسینا نکشد کربلا آب رسیدو به زمین اما ریخت خواست نامرد که یک آه هم آقا نکشد دست خواهر به سرش ، داشت دعایی شاید لحظه ی آخرِ او کار به دعوا نکشد ضربه ها اینهمه بر صورت آقا نزنید هیچ کس نیست که یک تیغ در اینجا نکشد شعله اُفتاده به دامانِ یتیمی اما می دَود تا که کسی گیسوی او را نشکد بیشتر می شود آتش اگر اینقدر دَوَد عمه ای کاش که این شعله به بالا نکشد @hosenih می برد هرچه دلش خواست حرامی باشد کاش فریاد سرِ دختر نوپا نکشد خوب شد بود عمو بر سر نیزه تا که حال این خواهر تنها به تماشا نکشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هرچند نامِ شهر شما، " سُرَّ من رَای"ست "ا ُمُّ المَصائب"است دلِ هرکه سامرا ست نشناختیم قدرِ تو را آنچنان که هست این غربت از سکوتِ همین شیعه ی شماست @hosenih "ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم..." نامت حقیقتِ تو و همنام با خداست نامِ شما،"علی" شده و نامِ ما "یتیم" "بابا"! حسابِ عشقِ شما کاملا جداست @hosenih ما وُ "دعای جامعه"و دستِ التماس آقا! شما و "جامعه"ی ما که مبتلاست یا "هادیَ القلوبِ" همه رو سیاه ها امشب، "هدایتِ" دلِ ما، آرزوی ماست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرغ آمینم به هنگام دعا پرکشد از دل رود تا سامرا جامعه پر از کلام هادی است افضل الاذکار نام هادی است @hosenih میشود عشق شما مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند ای امام غربت و غم السلام من به درگاه شما هستم غلام "مرغ دل یک بام دارد ،دو هوا" گه رود تا سامرا گه کربلا همچو شمعی از غمت دل گشته آب میدهد مظلومیت دل را عذاب @hosenih آسمان روی سرم گشته خراب بازهم مهمانی و بزم شراب وای از بی حرمتی های عدو میکند تعارف به او جام سبو مرغ غم آماده ی پرواز شد روضه های شام اینجا باز شد @hosenih وای از سنگ و نگاه روی بام ماجرای خنده و بازار شام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih