#امام_باقر_ع_شهادت
غم داری و آرامش خاطر نداری
دور و برت یک خادم حاضر نداری
بر خاک قبرت آفتاب افتاده گریان
میسوزد از اینکه چرا زائر نداری؟!
@hosenih
آخر چرا کنجِ بقیعِ سوت و کورت
گریه کن و سینه زن و ذاکر نداری؟!
یا باقرَ العلم ِ النّبي از تو سرودم
تا که نگوید هیچکس شاعر نداری
خیلی غریبی! ذاکر و شاعر بماند...
حتی کنار قبر خود عابر نداری
@hosenih
من در مقاتل خواندم و اما تو دیدی
یک روزِ خوش در باطن و ظاهر نداری
از آتش ِ در خیمه تا خار مغیلان
از کودکی جز داغ در خاطر نداری!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
#امام_باقر_ع_شهادت
روضه خوان ها آنچه می خوانند رامن دیده ام
آنچه کس را نیست یارای شنیدن دیده ام
کودکی بودم میان کاروان کربلا
ظلم ها با همرهان از دست دشمن دیده ام
من کنار جسم صد چاک جوان کربلا
جد مظلومم به حال گریه کردن دیده ام
پیکر اکبر(ع) روی دست جوانان غرق خون
عمه زینب(س)را در آندم غرق شیون دیده ام
کودکان راتشنه درخیمه به حال احتضار
دست سقا را جدا افتاده از تن دیده ام
من تن صد چاک جدم را میان خاک وخون
زیر شمشیر و سنان و سنگ وآهن دیده ام
اهل عالم کی شنیدن مثل دیدن می شود؟
روضه خوان ها آنچه می خوانند را من دیده ام
شاعر: #علی_ساعدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود
فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود
زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو...
این چه زهری بود که جسمش تورم کرده بود
@hosenih
آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین
گوئیا در سینهاش آتش طلاطم کرده بود
زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف
آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود
عمهاش را دید و خواند از خیمههای سوخته
مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده بود
دید گرد محرمانش حلقهی نامحرمان
دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود
سرخ شد چشمش گمانم آهِ آخر را کشید
دختران شعلهور را که تجسم کرده بود
@hosenih
یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام
یادِ شام و نان خشک و لطف مردم کرده بود
وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش
خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
© #روز_شمار_غدیر
فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ
روز قيامت چهار روز را زينت ميكنند براي خداوند متعال همانند عروسي كه براي حجله زينت ميكنند. پرسيده ميشود اين روزها، چه روزهائي هستند حضرت فرمودند: روز عيد قربان، عيد فطر، عيد جمعه و عيد غدير و همانا روز عيد غدير بين روز عيد قربان و فطر و جمعه مثل ماه است در بين ستارگان.
📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵
🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹
طی شد به قرص نان و نمک روزگار او
همسفره با فقیر شدن بود کار او
جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت
جانم فدای پیرهن وصله دار او
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر © #روز_شمار_غدیر فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر امیرالمومنین از زبا
در مورد شعر امروز👆👇
عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ
اَلدُّورِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ قَالَ:
کُنْتُ عَلَی عُنُقِ أَبِی یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ
أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ
عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَخْطُبُ وَ هُوَ یَتَرَوَّحُ بِکُمِّهِ
فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ یَجِدُ اَلْحَرَّ؟
فَقَالَ: لاَ یَجِدُ حَرّاً وَ لاَ بَرْداً،
وَ لَکِنَّهُ غَسَلَ قَمِیصَهُ وَ هُوَ رَطْبٌ وَ لاَ لَهُ
غَیْرُهُ فَهُوَ یَتَرَوَّحُ بِهِ
ابو اسحاق سبیعی گوید:در روز جمعه ای بر دوش پدرم بودم و علی (علیه السّلام)برای مردم ادای خطبه می کرد و خود را به آستینش باد می زد.
گفتم: ای پدر! امیرالمؤمنین گرمش
شده است؟ گفت: نه سردش شده است و نه گرمش شده. جامه اش را شسته است و هنوز تر است و جامۀ دیگر هم ندارد،
بادش می دهد تا خشک شود.
الغارات , جلد ۱ , صفحه ۹۸
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مدح_امیر_المومنین
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است
او جای خودش...قنبر او عرش نشین است
بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است
ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است
آکنده شد از عشق علی بند به بندم
ممنون خداوند از این بخت بلندم
ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش
در هر نفست پاره گریبان علی باش
در شادی و غم دست به دامان علی باش
یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش
حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است
پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است
کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر
هر قدر بگوییم، علی هست فراتر..
نقل است که دیده شب معراج پیمبر
جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر
شانش به خداوند تصور شدنی نیست
جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست
شاعر: #احسان_نرگسی
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
با قطره قطره خون هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم ، علمدار تو هستم
من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز
از فتنه کوفه هراسم نیست هرگز
@hosenih
از پا نیفتم ، گرچه غرق دردم آقا
جان سپاهی را به لب آوردم آقا
هر کار از دستم برآمد کردم آقا
بر هم نریزم کوفه را نامردم آقا
سینه سپر ، مرد نبرد هر بلایم
من از برادر زاده های مرتضایم
کوفه بجای عهد و پیمان جنگ دارد
کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد
ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد
قد تمام کاروانت سنگ دارد
خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است
دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است
تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره
تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره
آقا زبانم لال ... دختر! گوشواره!
ظهر دهم ، چادر! لباس پاره پاره!
از من که گفتن بود ، تیغ تیز دارند
شرمنده ام خیلی نگاه هیز دارند
@hosenih
از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا
یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا
آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا
انگشترت را در بیاور جان زهرا
ای وای بر انگشتر و ای وای انگشت
خنجر نبرد از جلو ، ای وای از پشت
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
@hosenih
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
فقط ۱۰ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَى لَهُ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ
(روز غدیر) روز تبسم نمودن در چهره مؤمنين است و كسى كه در روز غدير به روى برادر خود تبسم نمايد، خداوند در روز قيامت با ديده رحمت به او نگريسته، هزار حاجت او را برآورده نموده و كاخى از مرواريدهاى بزرگ و درخشان و سفيد براى او در بهشت ساخته و چهره او را زيبا مى نمايد.
📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵
🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹
غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن
دل را به نام و یاد علی رو به راه کن
حالا که او قسیم بهشت و جهنم است
"شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن"
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوفه نمانده است دیگر مردی
ای کاش زن و بچه نمیآوردی
من با سرم آمدم دم دروازه
تا بلکه مرا ببینی و برگردی
شاعر: #علی_سلیمیان
@dobeity_robaey
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم
ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم
آقای من برگرد وقت روزدن نیست
اینجا برای کشته های تو کفن نیست
بازارشان رونق ندارد سال تا سال
چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال
@hosenih
لشکر بیاور باخودت دختر نیاور
جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور
آهن فروشان تا سحر بازند اینجا
از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا
اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟
مشک اضافه کاش برداری بیایی
می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی
اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی
گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم
یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم
تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت
از دار افتادم تمام پیکرم ریخت
با تو سر دعوا و حرص مال دارند
اینجا برای جنگشان گودال دارند
@hosenih
در شهر پیچیده خبرهای زیادی
پای تجارت رفته سرهای زیادی
بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی
کندی خنجرهای آن ها را ندیدی
انگشتر پیغمبری را در بیاور
جای عبا و پیرهن، معجر بیاور
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بر سرم شوریست کز، بر نیزه رفتن باک نیست
وز تنِ بی سر، غمِ غلتان شدن بر خاک نیست
دیده ی بارانی اَم، بر غربتم نمناک نیست
اشکم از ترسِ دو چشمِ اشکبار زینب است
وای اگر گویند با کوفه قرار زینب است
@hosenih
اینکه افتاده به قلب بیقرارم شور و شین
ترسم از روزیکه بینم روی نی، راس الحسین
بازگَرد از راهِ کوفه، ای امام عالمین
کوفه دیگر جای زینب نیست ای نور دو عین
سنگهای تیزِ بامش بیقرار زینب است
@hosenih
سینه ی مغمومم از آهِ خروشان پُر شده
رگ رگم در راه تو از خونِ جوشان پر شده
کوچه و بازار از نیزه فروشان پر شده
شهرِ اَشباهُ الرجال است، از خموشان پر شده
پایتخت مرتضی چون شام تار زینب است
@hosenih
زمره ی نامه نویسان را مرامی فانی است
شیوه ی دینداریِ این دین فروشان آنی است
غصه ی اینها نه ایمانی و نه قرآنی است
چِشم و هم چشمی برای سبقتِ شیطانی است
شاهد این غصه قلب داغدار زینب است
@hosenih
اِرباً اِربا میشود اکبر ز خیلِ نیزه دار
قاسمت مقتول و عبدالله میگردد شکار
میخورد تیر سه شعبه بر گلوی شیرخوار
میشود عباس پرپر با تمام اقتدار
داغ هفتاد و دو تن در انتظار زینب است
@hosenih
مردمِ این شهر، نامردی به آخر میبرند
کشته چون بینند، مرکب روی پیکر میبرند
هدیه در نزدِ امیرِ ظالمش، سر میبرند
از زنان و دختران، خلخال و معجر میبرند
روزِ بی مَحرم شدن، روز فرارِ زینب است
@hosenih
مادرت طاقت ندارد بیندَت در اضطراب
یا که روی سینه اَت گرگی نشسته با نقاب
حنجرت را زیر خنجر، تشنه ی یک جرعه آب
جسمِ بی پیراهنت عریان میان آفتاب
تا قیامت مادر تو ناله دار زینب است
@hosenih
وای از روز بلای کوفه و شام خراب
وای از داغ اسارت وای از قلب کباب
آن اسارت جای خود، ای وای از بزم شراب
تا رقیه گِریَد، آیَد سر در آغوش رباب
از همین حالا دلِ من سوگوار زینب است
@hosenih
ذلت اصلاً سخت، اما بر عزیزی سخت تر
اشک نتوان گر که بر داغی بریزی سخت تر
در میان درد و غمها درد هیزی سخت تر
از اسیری هست عنوان کنیزی سخت تر
منتقم، تا انتقامش، اشکبار زینب است
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e