eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گل را دهید چاره کنم اضطراب را شاید دهند بر گل پژمرده آب را این طفل را به رسم امانت به من دهید می آورم اگر نگرفتم جواب را @hosenih هر گونه طفل را شده سیراب می کنم راحت کنم زآب خیال رباب را سخت است گر چه منت از این قوم می کشم تا قبل مرگ او بچشد طعم آب را لالایی اش به گردن من گر که تشنه ماند برشانه می کشم زعلی ناز خواب را گل را به دشت برد به دستش بلند کرد تا بنگرند در کف او آفتاب را ناگه غروب کرد علی بر فراز دست روی سه شعبه دید پدر ماه تاب را تیری رسید طفل زبان بر لبش کشید گویا که آب دید علی ان سراب را @hosenih پاشید خون حلق علی را به سوی عرش با اه و گریه کرد به شیشه گلاب را قبل از حنای خون علی بر محاسنش شرمندگی کشید به رویش خضاب را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرص ماهی از دل گهوار بیرون میزند.. شیرخواره مثل یک سردار بیرون میزند یک علی زیر عبا و یک علی روی عبا از دم خیمه علی هربار بیرون میزند @hosenih تیر وقتی که بزرگ و صید وقتی کوچک است خون صید از حنجرش دشوار بیرون میزند غنچهٔ بی خار من دیروز حالش خوب بود حال دارد از گلویش خار بیرون میزند تیر از بین کمان حرمله بیرون زده... یا که پشت در نوک مسمار بیرون میزند!! می‌برد زیر عبا اورا حسین اما چه سود؟! از عبایش تیر یک مقدار بیرون میزند @hosenih خون اصغر را ملائک تا به بالا میبرند... خون‌ محسن از در و دیوار بیرون میزند! مادرش کو؟! تا ببیند با تکان نیزه دار.. چند دندان از دهان انگار بیرون میزند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا بخاطرِ تو به ناکس بخاطرِ تو به نامرد به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا @hosenih بقدرِ این کفِ دست آب هم نمی‌خواهی برای کمتر از آن رو زدم نشد بابا برای آنکه مرا حرمله زَنَد نه تو را به او به تیر و کمان رو زدم نشد بابا مقابل من و تو آب را به اسبش داد چقدر پیشِ همان رو زدم نشد بابا @hosenih بگو به مادرِ خود کم نذاشت بابایت بگو به قدرِ توان رو زدم نشد بابا ببین که پیر و جوانِ سپاه می‌خندند علی به پیر و جوان رو زدم نشد بابا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بُرشی از روضه حضرت علی اصغر (ع) برگرفته از کتاب 📚 به نقل از البدایه و النهایه ابن کثیر دمشقی، ارشاد شیخ مفید و مقتل الحسین(ع) ابی مخنف 👌در این کتاب (که حاوی روضه های شب اول تا شب دوازدهم محرم است) سعی شده، عبارات مهم مقتل به همراه ترجمه و سند و گریز و اشعار مصیبت، بیان شود. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 🔵 @addmin_roze © پایگاه حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گلبرگ لطیف شاخه ی طوبا بود دردانه ای از قبیله ی دریا بود قنداقه ی خونین علیِ اصغر امضای قیام سرخ عاشورا بود * آن بغض گلوگیر که سرتاسر بود لالاییِ بی صدای یک مادر بود آن داغ دل همیشه سوزان رباب گهواره ی خالیِ علی اصغر بود * از سوز عطش خسته و بی تاب شدی ! با دست پدر در طلب آب شدی ! ای غنچه ی پژمرده ی باغ ملکوت با تیر سه شعبه خوب سیراب شدی شاعر: @dobeity_robaey
روی دست من بگیر آرام ای طفلِ حرم ای علیِ اصغرم شد سه شعبه قاتِلت ای تو اُمیدِ آخرم ای علیِ اصغرم * غنچه ی من را به روی دستِ من پرپر مَکن حرمله لعنت به تو قطره ی آبی بِده، خون بر دلِ مادر مَکن حرمله لعنت به تو * وای من و وای من و وای من کشته شده غنچه ی زیبای من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درمانده اگر بار گناهی دارد در سایه ی شش ماهه پناهی دارد در قبر،پدر به سینه چسباند او را شهزاده ببین چه جایگاهی دارد شاعر: @dobeity_robaey
بکش رو صورتم دستاتو، بابا می‌خوام آروم بشم، چشماتو وا کن اگه می‌شه، بگیر بالا سرت رو یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن تو رو می‌خوام روی دستام بگیرم بذار لبخندتو دنیا ببینه بذار هر کی دلش لبریز غصه ست، بیاد و پای گهواره‌ت بشینه @hosenih لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی می‌خوام همیشه این دستای کوچیک تو قابِ قلب آدم‌ها بمونه هرکی عشقو می‌خواد، منو ببینه هرکی منو می‌خواد، تو رو بخونه @hosenih یه دنیا قلب خسته، بی بهونه به اون دستای کوچیک دل نبسته هنوزم مادری دلتنگ ماهش پای گهواره‌ی خالی نشسته لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط به قدر کفی ، آب را هدر ندهید فقط به قدر کفی... آب بیشتر ندهید بزرگِ این حرمم پیش این حرم من را... خجالتم ندهید.. آه.. خنده سر ندهید از آب رود فقط سهمِ شیرخواره کنید به این حرم ندهید و به این پدر ندهید نه حرمله که نمی‌خواهد این گلوی سفید بس است لمس نسیمی به او خبر ندهید زِ من گذشت ولی لااقل به پشتِ حرم به نیزدار نشانیِ این  پسر ندهید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفتی و خم شده علی کمرم چه بلایی است آمده به سرم نفسم رفت با نفس زدنت رفته بر باد بعد تو ثمرم @hosenih می‌کِشم آه! پا نکش به زمین میزنم داد مثل تو... جگرم من مگر با یکی دوتا طرفم لشکر شام را ببین پسرم به زمین خوردنم چه می خندند با تواءم ای ستاره سحرم خبرت رفته تا حرم برخیز قبل از اینکه رود حرم خبرم یک عبا دارم و هزار، علی پیکرت را چطور من ببرم @hosenih عمه از خیمه ها رسیده ببین... چشمها را که خیره شد به حرم حیدر کربلا تو رفتی و غارت خیمه هاست در نظرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیش چشمان همه دست به زانو اُفتاد خواست تا پاشود ای وای که با رو اُفتاد باید او پاشود از خاک جگر جمع کند یک عبا پَهن کُنَد تا که پسر جمع کند @hosenih پیرمَرد است عصا خواست ولی خندیدند او کم آورد عبا خواست ولی خندیدند این اَنارِ حرم است آه چرا ریخته است چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است تا علی رفت به دنبالِ دلش راه اُفتاد قبلِ شهزاده ببین رویِ زمین شاه اُفتاد یک "پدرجانِ"دگر از پسرش خواست نشد این جوانمُرده پس از این کمرش راست نشد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد بغلش کرد ولی حیف که بازو اُفتاد هیچکَس زیرِ بغلهایِ پدر را نگرفت دست تنهاست کسی جایِ پدر را نگرفت نیزه‌ای خورد تکان از جگرش داد کشید دست بر سینه که زد با پسرش داد کشید غارتِ قامتش اینجا صلواتی شده بود بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید با دو انگشتِ خودش از دهنش تیغ کشید لَخته لَخته زِ دهانش چقدر خون آورد تکیه می‌داد به آن نیزه که بیرون آورد بِینِ آغوش کشیدش تَنِ او بند نَشُد خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند نَشُد کاش سمتِ حرم اکبر نَبَرَد برخیزد عمه‌اش دست به معجر نَبَرَد برخیزد از علمدار کمک خواست که خواهر را بُرد خواهری آمد و با خود دو برادر را بُرد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد دید پَهلویِ علی را و به پهلو اُفتاد @hosenih به عبا جمع نمود و به عبا پَهنَش کرد بُرد در خیمه کنارِ شهدا پَهنَش کرد عصر شد خیمه‌ی آتش زده با دختر سوخت هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر.... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم دیدن قامت تو لذت عمرم باشد @hosenih در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادی این قوم فراهم باشد چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند دنده ی خورد شده شاهد حرفم باشد @hosenih کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل یک پنجه که گیسوی رها جمع کند عطر دامان تو را باد صبا جمع کند جز عقیقِ لب سرخ تو لبی قادر نیست بوسه ها از دهنِ خونِ خدا جمع کند! @hosenih بی سبب نیست چُنین بر بدنت جا شده اند... تیر ها را تنِ انگشت‌نما جمع کند! آن عمودی که سرت خورد..،کسی قادر نیست این بهم‌ریختگی را اَبدا جمع کند خواستی تا ببری لفظِ "پدر" را که..،نشد حنجرَت کُشت خودش را که قُوا جمع کند "قاب‌لبخندنبی"..،سنگ شکسته است تو را دست من آینه..،نه..،آینه ها جمع کند هر طرف دست به جسمت ببرم..،می ریزی یک‌نفر ، سخت تو را از سر و پا جمع کند! @hosenih قدر يك دشت علی مانده به روی دستم کارِ یک تکّه عبا نیست تو را جمع کند سر نعش‌ات پدر از حال اگر رفت..،نترس... عمه از خیمه می آید که مرا جمع کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب شد اشکِ نم نمی داریم بین این سینه ها غمی داریم سایه ی زیرِ پرچمی داریم شبِ هشتِ مُحرَّمی داریم کاش کرب و بلا به ما بِدهند اِذنِ پائینِ پا به ما بِدهند تا زمان هست گریه باید کرد چشم را بست، گریه باید کرد نَده از دست، گریه باید کرد شامِ تیرهَ ست، گریه باید کرد بَر حسین و به حال و روزِ تنش بر همان زخمِ کاریِ بدنش @hosenih کاش در روضه های اربابم کاش در کربلای اربابم پای پایینِ پای اربابم من بمیرم برای اربابم می کُشد ماتمت مرا آخر شب جمعه است و فاطمه مضطر... دلِ ما و صفای شش گوشه سر و جانم فدای شش گوشه کُشته ما را هوای شش گوشه این دو تا گوشه های شش گوشه دیگر از این چه می شود بهتر ما گدای توایم علی اکبر * * *** گام ها، گام های پیغمبر در صدایش ، صدای پیغمبر حیدری در هوای پیغمبر پشت سر ردپای پیغمبر این قدم ها ، قدم زدن دارد جامه ی حیدری به تن دارد اهل خیمه همه به دور و برش حرمی بی قرار و دربه درش عمه اش شانه می زند به سرش میوه ی قلب و حاصلِ پدرش قُوّتِ حیدری به دستانش می دَرَد ذوالفقارِ چشمانش رفت و یک محشری به راه افتاد یک تنه لشگری به راه افتاد ثانی حیدری به راه افتاد شِبهِ پیغمبری به راه افتاد هر که آمد جلو سرش را باخت لشگری را به دردسر انداخت زده یکباره تا دلِ لشگر شد فراری عدو به دور و بر کرده محشر به پا علی اکبر خواست برگردد و ولی دیگر ... خون به چشمان اسب بارید و مرکبش راه را نمی دید و ... @hosenih چشم های عقاب شد بسته داشت می رفت نرم و آهسته می خورد ضربه ضربه پیوسته وای از دست نیزه ، از دسته ... پیکرش ذره ذره می ریزد از تنش ذره ذره می ریزد مثل تسبیح پاره ای هر جا هر طرف رفته زیر دست و پا پهن باید شود عبایی تا پدرش ، یک به یک علی ها را بعد تو می شود حسین تنها بعد تو خاک بر سر دنیا... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با توجه به سؤالات متعدد در خصوص کتاب‌ ، به اطلاع می‌رساند: روضه های کتاب از روضه های کتاب می‌باشد، در واقع زاویه نگاه به روضه ها متفاوت می‌باشد. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 🔵 @addmin_roze
جان ِ جانان جهان شد سیر از جان ، آه آه هم چنان جسم پسر ، بابا پریشان ، آه آه آنچه می ترسید یعقوب آخر آمد بر سرش یوسفش شد طعمه ی گرگ بیابان ، آه آه @hosenih آنچه با شهزاده ی دین کرده اند این کوفیان کس نکرده تاکنون با نامسلمان ،آه آه کس نخواهد جا بماند از ثواب غارت و اربا اربا کردن ِ قاری قرآن ، آه آه از تمام کربلا آید صدای هلهله روز عاشوراست یا که عید قربان ، آه آه بر مسلمانی ِ اهل کوفه ، لعنت تا ابد لشکری خندید بر بابای گریان ، آه آه دست و پا گم کرد بابا ، دید تا در خاک و خون دست و پا می زد پسر با کام عطشان، آه آه من چگونه یک تنه جمعت کنم ، صد پاره تن ! ای علی جان ، ای علی جان ، ای علی جان ، آه آه @hosenih یک تنه یک کربلا را لاله کاری کرده ای من بیابان آمدم یا که گلستان، آه آه زحمت ِ پنجاه سالم را ببین در دست باد خیز از جا خواهرم آمد به میدان، آه آه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5821070477367446829.mp3
25.83M
🔰🔰 🏴 روضه محرم 🏴 با تحقیق و سخنرانی: حجت الاسلام محرم ۱۴۰۰ ✅موسسه قدیم الاحسان✅ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارد از جام ولایت باده می‌ریزد زمین ذره ذره داغِ فوق العاده می‌ریزد زمین شبه پیغمبر(ع) ندارد جای سالم در تنش عضو عضوِ این پیمبر-زاده می‌ریزد زمین @hosenih إرباً إربا یعنی آنجا که گلاب از برگ گل قطره قطره میشود آماده می‌ریزد زمین پاره کرده ضربهٔ نیزه نخ تسبیح را دانه دانه از دلِ سجاده می‌ریزد زمین از نفس افتاده و چشمش سیاهی رفته است جویِ خون از پیکری افتاده می‌ریزد زمین گل که پرپر شد همه گلبرگهایش بی رمق با نسیمی، با تکانی ساده می‌ریزد زمین @hosenih می‌رساند با سرِ زانو خودش را یک پدر اشک از چشمانِ یک دلداده می‌ریزد زمین می‌رود با دست لرزان...دارد از بین عبا تکه تکه پیکرِ شهزاده می‌ریزد زمین! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده از خیمه برون پور شاه نور دو چشمان شه کم سپاه شور به پا کرده قد و قامتش یا که قیامت قد قدقامتش سرو قدی لاله رخی مه جبین زیر قدم هاش بلرزد زمین چکمه به پا کرده که غوغا کند حشر دگر آمده بر پا کند خوود به سر،بسته حمایل به دوش واله و شیدا و بسی پر خروش @hosenih تیغ کجی بر کمر آویخته زلف سیه بر سر و رو ریخته صولت او صولت پیغمبری ماه بر آن چهره بود مشتری چهره ی او معنی شمس الضحی یا که به تفسیر چو بدرالدجی ماه سما گشته به صد آبرو سجده گهش طاق دو ابروی او در نسب آمد ز ازل هاشمی احمدی و حیدری و فاطمی همچو اباالفضل قریشی نسب فخر عرب هست و خدای ادب روی مهش هر که ببیند ز دور گفته نبی آمده از کوه نور گِرد رُخش عده ای از بانوان زجه زنان لاله ی لیلا بمان هم به بر شمع چو پروانه اند گرد رخش واله و دیوانه اند سبزه قبا حضرت قرص قمر از گره ی هاشمیون شد به در جرعه ز پیمانه و ساغر زده باده ز میخانه ی کوثر زده محو رخ حضرت ساقی شده مست هوالباقی و باقی شده چشم به چشم پدرش دوخته آتشی اندر دلش افروخته شمع شده آب شده سوخته چون ز اباالفضل ادب آموخته گفت که بابا شه و سلطان دین سرور خوبان و امام مبین جمله ی اصحاب فدایت شدند بنده و خاک کف پایت شدند رخصتی اینک بده سلطان عشق تا بنهم جان سر پیمان عشق حال اگر رخصت میدان دهید هاشمیان را شوم اول شهید روح به جانم تو مسیحا بده جان به تن لاله ی لیلا بده آه کشید از دلش آن مستطاب گفت که صبری کن و کم کن شتاب راه برو چند قدم در برم اکبر من نور دو چشم ترم تا که ببینم قد و بالای تو سِیر کنم قامت رعنای تو گفت برو حیدر کرب و بلا صف شکن خیبر کرب و بلا عازم معراج به دشت بلا حضرت پیغمبر کرب و بلا بعد تو این دل چو شود بی قرار خاک بوَد بر سر این روزگار رفت به میدان رجز آغاز کرد همچو نبی باب سخن باز کرد گفت عدو این نوه ی حیدر است؟ نِی به خدا حضرت پیغمبر است منطق و خُلقش همه پیغمبری در کف او تیغ کج حیدری تیغ مگو معجزه ی ذوالفقار هیبت او حیدر دُلدُل سوار گفت به مرگم به خدا سینه چاک مرد خدا رای ز مردن چه باک @hosenih فخر کنم بر پدرم مرتضی فخر عرب پادشه لافتی فاتح خیبر یل بدر و حُنین باب حسین پادشه عالمین او که ز نامش همه لرزان شوید معرکه بگریز و گریزان شوید مست من از باده ی آگاهیم نامم علی و اسد اللهیم کیست مرا پایه ی جنگاوری حیدری ام حیدری ام حیدری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دگر بر چهره‌ی ماهَت قمر بودن نمی‌آید به من انگار باباجان پدر بودن نمی‌آید خیالش هم نمی‌کردم که از تو اینقدر ریزد به قد و قامتِ تو مختصر بودن نمی‌آید @hosenih صدایت سویِ چشمم بُرد  به زین خوردم زمین خوردم که بر این پیرِ تنها بی پسر بودن نمی‌آید تورا اینسو و آنسو باد دارد می‌بَرَد با خود عزیزِ من به تو مانندِ پَر بودن نمی‌آید برای اولین بار است می‌خندند بر بابا به من در پیشِ لشکر خونجگر بودن نمی‌آید مرا عباس آورد و مرا زینب به خیمه بُرد به بابایِ غریبت دردِسر بودن نمی‌آید بمان ای غیرتی اینجا که بر ناموسِ این خیمه میانِ قاتلانت در به در بودن نمی‌آید عصایم شانه‌ات بود و عصایم بر زمین اُفتاد به این دستِ شکسته بال و پَر بودن نمی‌آید خدایا زحمتِ من را چه بد پاشیده‌اند از هم به تو اصلا به زیر دشنه و تیغ و تبر بودن نمی‌آید @hosenih تو را باید که از دستِ سپاهی جمع سازم آه زِمن دنبال تیغِ صد نفر بودن نمی‌آید سرت را خوب شد نگذاشتم با نیزه بردارند به ما در بینشان دنبال سر بودن نمی‌آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفت وقتی اسبِ او بینِ کمین پیدا نشد اسب زخمی شد رکاب اُفتاد زین پیدا نشد حلقه گشتند و سرِ فرصت سرِ او ریختند حلقه وا شد عاقبت  اما نگین پیدا نشد @hosenih بی رکاب آمد سرش از هول می‌دانی چه شد ؟ خواست تا خونابه گیرد  آستین پیدا نشد * * در عبا چیدم تو را از چند جا کم آمدی از علیِ اکبرِ من جُز همین پیدا نشد خواستم تا بوسه گیرم بارِ آخر گشتم و..‌ هیچ جایِ سالمی غیر از جَبین پیدا نشد @hosenih عمه‌ات آمد نگاهی دور و بر انداختم غیرِ نامحرم میانِ این زمین پیدا نشد * * بعد از این یک نیزه جایِ تو  برای من ولی هیچ جایی بهتر از یک خورجین پیدا نشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از خاکها بلند شو ای یار و یاورم حال مرا خراب مکن ای دلاورم ای سرو قد کشیده ی صحرای کربلا آخر زمین زنند تو را در برابرم @hosenih خورده است روی پیکر تو تیر روی تیر صد نیزه سر زدند به تو ای برادرم این نیزه ها تو را به زمین دوختند و من باید که نیزه از بدن تو در آورم حالا که نیستند جوانان هاشمی تا در حرم برند تو را مثل اکبرم... ای پاسخ نگاه سکینه بلند شو آخر تو را به خیمه ی اطفال می برم خواهی بمانی و نروی سوی خیمه ها من مانده ام دهم چه جوابی به دخترم جسمم کنار توست دلم مانده خیمه ها برخیز ای غیور که تنهاست خواهرم دیگر پس از تو خواب به زینب حرام شد آخر پس از تو آب گذشته است از سرم من آمدم به علقمه یا در مدینه ام پیچیده در حوالی تو عطر مادرم @hosenih داری برای غربت من گریه میکنی؟ گریان شدی برای نفسهای آخرم اینجا کنار پیکر تو من نشسته ام ساعات بعد شمر و سنان است و پیکرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غزال بود و هزاران کمین به پایش ریخت تمام هستی خود پای مدعایش ریخت @hosenih کسیکه پشت و پناه حسین بود شکست شکسته شد جبل الرحمه هم بنایش ریخت عمود در وسط ابرویش فرود آمد چو موی او سر او روی شانه هایش ریخت سکینه از یل ام البنین توقع داشت دو مشک آبرویش بود و هر دوتایش ریخت نم دو دست جدایش حیات طیبه بود طبیب درد علی حیف شد دوایش ریخت @hosenih حسین که کمرش خردشد همینجا شد نه موقعی که علی اکبر ازعبایش ریخت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر دردمندی اگر بی قراری.. اگر سربه زیری اگر شرمساری... اگر زخم خوردی اگر پرغباری.. چرا ناامیدی؟ابالفضل داری! . بده دست خود را برو با ابالفضل بزن روی سینه بگو یا ابالفضل @hosenih خوشا این کرامت خوشا این گدایی نمیپرسد از تو که هستی؟ کجایی؟ به یمن ابالفضل در کربلایی خیال تو راحت که حاجت روایی نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها که قرص است بر او دل ارمنی ها همه با مرامان اسیر مرامش همه نامداران گرفتار نامش حسین است امامش فدای امامش غلامم غلام غلام غلامش ابالفضل لنگر، حسین است کشتی بقول رفیقان ابالفضل مشتی @hosenih هوا داغ داغ و حرم قحط آب است علی بی قرار و پریشان رباب است عمو تشنه را آب دادن ثواب است ببین هرطرف را که دیدم سراب است بیا مشک بردار جان رقیه که زخم است دیگر دهان رقیه.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سقای تشنه ی حرم یار را زدند آمد خبر به خیمه علمدار را زدند @hosenih سیمرغ عشق روی پرش بار مشک بود هم بال شد بریده و هم بار را زدند باران تیر بود و گرفتار تیر شد با یک سه شعبه چشم سپهدار را زدند محراب علقمه شد و شمشیر شد عمود گویا دوباره حیدر کرار را زدند بعد از عمو که راهی گودال شد حسین شمر و سنان به نیزه سر یار را زدند بعد از عمو چگونه بگویم که دشمنان در خیمه ها رسیده و بیمار را زدند @hosenih بعد از عمو که کار به غارت کشیده شد خیمه به خیمه طفل عزادار را زدند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e