#مناجات_با_خدا
خطا کارم اما خدایا ببخش
من بینوا را خدایا ببخش
تو را جان زهرا خدایا ببخش
ببخشم خدایا خدایا ببخش
@hosenih
اگر که همه توبه هایم شکست
اگر رشته بندگی ام گسست
شدم پیش تو بی سر و پا و پست
ببخشم خدایا خدایا ببخش
اگر روسیاهم اگر که بدم
اگر جز درت درب دیگر زدم
گنهکارم اما ببین آمدم
ببخشم خدایا خدایاببخش
همه خلوتم پر شد از جرم اگر
نماند آبرویی برایم دگر
از این بنده غافلت درگذر
ببخشم خدایا خدایا ببخش
من آنم که ترد از تو او را رواست
که پیمان شکن را فراقت سزاست
هرآنچه رسد گرچه از تو به جاست
ببخشم خدایا خدایا ببخش
عطا کرده ای و خطا کرده ام
وفا کرده ای و جفا کرده ام
به جبران لطفت چه ها کرده ام
ببخشم خدایا خدایا ببخش
اگر اعتباری ندارم دگر
در این جمعیت آبرویم مبر
سوا یا نکن یا که در هم بخر
ببخشم خدایا خدایا ببخش
@hosenih
تورا جان آن کشته ی اشک و آه
تورا جان آن بی کس قتلگاه
تورا جان آن خواهر بی پناه
ببخشم خدایا خدایا ببخش
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
عطری از آن نسیم معطر بیاورید
قدری از آن عبای مطهر بیاورید
@hosenih
العفوهای من که به جایی نمیرسند
با یاحسین اشکِ مرا در بیاورید
هنگام مرگ لطف کنید و از این حرم
یک کاسه آب و چند کبوتر بیاورید
ای کاش میشدیم شهیدِ رضا ، شبی
ما را شبیه لالهی پَرپَر بیاورید
تا که عوض شود همه حال و هوای ما
یک لقمه نان زِ سفرهی مادر بیاورید
بر دستهای خالیِ ما هم نظر کنید
رزقی برای خانهی نوکر بیاوید
@hosenih
ما روی هیچکس که حسابی نکردهایم
تنها سلامِ یار از این در بیاورید
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به روح پرفتوح #شهدای_حریم_رضوی #شهیدان_اصلانی_و_دارایی
نقاره میزنند...چه شوری به پا شدهست؟
نقاره میزنند...که حاجتروا شدهست؟
نقاره میزنند...نوای جنون کیست؟
بر سنگفرش صحن حرم خط خون کیست؟
@hosenih
آهنگ دیگریست که نقاره میزند
خون کبوتریست که فواره میزند
هنگامه تقرب حبلالورید شد
آن کس که داشت نذر شهادت شهید شد
آمد حرم، رضای رضا را گرفت و رفت
در دم برات کرب و بلا را گرفت و رفت
ای تشنهلب شهید! زیارت قبول، مرد!
دیدی تو را چگونه شهادت قبول کرد؟
عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند
سرمست عطر یار، هوای جنون کنند
چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد
جادوی غرب، شعله به شبهای شرق زد
گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟
حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک
@hosenih
حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند
از گرد آفتاب حرم دورمان کند
همسنگریم و همدم و همراه و همقسم
آری به خون فاطمیون حرم قسم
شاعر: #محمدمهدی_سیار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#مناجات_با_خدا
گفتم که خطای من عظیم است عظیم
در حشر سزای من جحیم است جحیم
ناگاه سروش غیب در گوشم گفت:
یادت نرود خدا کریم است کریم
شاعر:مرحوم #هاشم_شکوهی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات
تکیه به وفای ما نکن آقاجان
گریه تو برای ما نکن آقاجان
بهر فرجت خودت بیا کاری کن
دل خوش به دعای ما نکن آقاجان
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات
هر چند که سرگرم به نام و نانیم
ما با تو هنوز بر سرِ پیمانیم
شاید که کمی عوض شده دنیامان
اما به هوای فرجت می مانیم
شاعر: #حسن_کردی
@dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
نیمه ی ماه خدا ماه به دنیا آمد
اولین گل پسر حیدر و زهرا آمد
غرق لبخندو چه آرام در آغوش نبی...
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی...
@hosenih
صف به صف فوج ملائک همه در حال نزول
شادمان است دل حیدر و زهرا و رسول
نام نیکوش حسن جلوه ی رحمان و رحیم
من غلام بن غلام، اوست کریم ابن کریم
کرم و جود و سخا ،مات کرامات حسن
همه عالم شده مبهوت کمالات حسن
مادرش فاطمه و باب گرامیش علی
سبط اکبر نوه ی پاک و گرامی نبی
@hosenih
قلم از مدح و ثنای تو شده سرگردان
بنویسد زکدامین کرمت آقا جان...
سفره دار کرم ای باب نجات و برکات
بر گل خنده و بر مقدم پاکت #صلوات...
شاعر: #رضا_احدزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
شیرین تر از شکر که بر لب می نشیند
بر روی لب یا رب و یا رب می نشیند
الحمدلله بر لبان دائم الذکر
اسماء حسنایش مرتب می نشیند
توحید را باید بیاموزد به خوبی
هر دانش آموزی به مکتب می نشیند
باب الحسن باب الی الله است بی شک
طالب برای درک مطلب می نشیند
تنها به شوق فتح بابی سالک شهر
پشت در این خانه هر شب می نشیند
عبدم همان عبدی که با دستی به سینه
در نزد مولایش مودب می نشیند
اِنّی اُحِبُّک های من از دل بر آمد
پس خوب بر جان مخاطب می نشیند
وقت توسل نام آقایم به جای
اوراد و اذکار مجرب می نشیند
پس می نویسم " یا الهی" را "حسن جان"
اِنّی تَوَسَلتُ بِکُم مولا حسن جان
@hosenih
قال نبی المؤتمن اهلا و سهلا
قال امام الممتحن اهلا و سهلا
گرم خوش امد گویی ات هستند اقا
فرمود زهرا سوما اهلا و سهلا
جمع کسا با تو یقینا جمع تر شد
ای چارمین پنج تن اهلا و سهلا
عین الرسولی و به عشق تو بلند است
اوایی از سوی قرن اهلا و سهلا
کعبه نشسته در سر راهت بخواند
دوم علی بت شکن اهلا و سهلا
زهرا بپوشاند تو را و دم بگیرد
با دکمه های پیرهن اهلا و سهلا
هم حیدر و هم فاطمه هم مصطفایی
جمع همه در یک بدن اهلا و سهلا
شیرینی عمر بتول و مرتضایی
ای خسرو شیرین دهن اهلا و سهلا
یک زن تمام کفر مطلق بود دیروز
ای خار چشم بیوه زن اهلا و سهلا
اوازه ات پیچیده در جان طبیعت
سر میدهد مرغ چمن اهلا و سهلا
از محضرت دارم تمنایی ولیکن
پیش از شروع هر سخن اهلا و سهلا
من رعیتی هستم که اربابم رسیده
ای حضرت ارباب من اهلا و سهلا
از عالم زر عاشق روی تو هستم
ای حضرت عشق کهن اهلا و سهلا
روزی می ایی دیدن قربانی خود
پس مینویسم بر کفن اهلا و سهلا
لبهای من از ذکر تو سیری ندارد
یا نور عینی یاحسن اهلا و سهلا
اهلا و سهلا یابن زهرا یابن حیدر
اهلا و سهلا مجتبی یا سبط الاکبر
@hosenih
با نور تو نور سحر از سکه افتاد
تا آمدی شمس و قمر از سکه افتاد
افتاده بود از سکه یوسف بعد حیدر
تو آمدی و بیشتر از سکه افتاد
وقتی که هستی قبله ی سیار عالم
پس کعبه حق دارد اگر از سکه افتاد
بوسیدن روی تو احلی من عسل بود
شیرین زبان پیشت شکر از سکه افتاد
بیش از طلا خاک قدمهایت می ارزد
با گرد راهت سیم و زر از سکه افتاد
بس بود اگر تنها تو بودی مرد خلقت
بعد از هبوط تو بشر از سکه افتاد
سر هم اگر نذرت کنم بی آبرویی ست
ای سرورم اینگونه سر از سکه افتاد
جز قبر خاکی تو من جایی ندارم
در چشم من کوه و کمر از سکه افتاد
خیلی حسن آمد به دنیا بعد تو لیک
حسن تو اقاجان مگر از سکه افتاد ؟
بین تمامی حسن ها شاهکاری
ای مجتبای حیدری همتا نداری
@hosenih
روح زلال شبنمستان مدینه
خورده گره با نبض تو جان مدینه
انوار تو دنیای ما را کرده روشن
ممنونتیم ای ماه تابان مدینه
دیگر فراز ماذنه بر خود نبیند
مثل تو داوود خوش الحان مدینه
خدمتگزاران تو اهل اسمانند
جبرییل و میکائیل دربان مدینه
روی کرم روی سخاوت استوار است
در سایه ی مهر تو بنیان مدینه
بعد از امیرالمومنین سوی تو باشد
چشمان پر اشک یتیمان مدینه
در شهر عمری خانه ات را میشناسند
بیت الکرامت بیت الاحسان مدینه
از ابروی خویش حتی ابرویی
دادی به مسکین پریشان مدینه
دیروز در دولت سرایت سائلی بود
امروز شد یکباره سلطان مدینه
از برکتت هرشب تنور شهر گرم است
عطر تو را دارد فقط نان مدینه
پی میبرد دل کندن از خاکت چه سخت است
هر کس که شد یک دفعه مهمان مدینه
ما را شهید تربت پاکت نوشتند
پس جان ما بادا به قربان مدینه
قطعا خبرهای خوشی دارد به دنبال
بیداری فردای وجدان مدینه
جای قلم تیغ دو دم باید بگوید
در شرحی از ان روی پنهان مدینه
روزی رسد بر گوش وراث سقیفه
امواج فریاد خروشان مدینه
صبح فرج ال خلیفه تار و مار است
با ضربه شصتی از گروهان مدینه
باشد قرار منتقم با فاطمیون
بعد از ظهورش دور میدان مدینه
پر میشود از دودمان لات و عزی
سلول به سلول زندان مدینه
نام علی و بچه هایش را گذاریم
بر هر ورودی اتوبان مدینه
عالم رسد بر خانه ی زهرا اطهر
وقت عبور از هر خیابان مدینه
دنیا به جز اولاد زهرا شهروندی
فردا نمی بیند در استان مدینه
شیرین کند مانند سوهان قم اینبار
کام جهان را طعم سوهان مدینه
از طرح ایوان نجف الگو بگیریم
در نقشه ی احداث ایوان مدینه
پر میشود صحن بقیع از عطر مهدی
این است فردای درخشان مدینه
چشم انتظار انتقامی آتشینیم
صبح فرج ای کاش باشیم و ببینیم...
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اگر ربنا ربنا کرده ام..
سحرها خدا را صدا کرده ام..
خودم را بر این سفره جا کرده ام..
دراین پانزده شب دعا کرده ام..
خدایا به چشمان مست حسن...
بده دست من را بدست حسن
من امشب برآنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
دراین ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
کریم کریمان عالم حسن!
دمت گرم! دردت به جانم حسن!
@hosenih
تو سبحان ربّی الاعلای من
تو والتین و یاسین و طاهای من
تو دیروز و امروز و فردای من
تو یاربّ و یاربّ شبهای من
به کوری آن دو زن فتنه گر
بگو یا حسن یا حسن تا سحر
درآن شب که عالم قمردار شد
درخت نبوت ثمردار شد
علی نذر کرد و پسردار شد
زمین پیش پایش خبردار شد
چه بهتر ازینکه به هر انجمن..
به زهرا بگویند ام الحسن!
حسن اسم اعظم حسن کل دین
حسن حق مطلق حسن بی قرین
حسن کیست ایاکِ هر نستعین
حسن کیست گردن زن ناکثین
به حلم حسن دشمن اقرار کرد
معاویه را صلح او خوار کرد
منی که شدم مبتلای حسین
زمین خورده ام پیش پای حسین
شدم وقف دولت سرای حسین
چه بهتر که محض رضای حسین...
بپا خیزم و باز طوفان کنم
دوباره حسن جان حسن جان کنم
حسین است مست وقار حسن
حسین است هرجا کنار حسن
حسین است است دنبال کار حسن
حسین است در اختیار حسن
حسینی که سرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست!
برو طوس صحن رضا را ببین
نجف باش و ایوان طلا را ببین
شلوغی کرببلا را ببین
خودت غربت مجتبی را ببین...
دم گنبد شاه عبدلعظیم...
بگو یا حسن ای غریب کریم
@hosenih
بزودی همه چشمه ها جاری است...
بقیع حسن پر ز معماری است
و هرنوکری گرم یک کاری است
تمام ضریحش طلاکاری است
براین غصه با عشق حاکم شویم
همه وارد صحن قاسم شویم..
به این فکر کردی چرا شد سپید؟!..
مویی که بر آن شانه زهرا کشید
غمی که حسن دید را کس ندید
حسن درهمان کوچه هاشد شهید
اگر صبر او حرف هر منبریست!
بدانید مردم! حسن مادریست..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_شهادت
نامه سربسته
حسین گفت:برادر! حدیث طوبی را
بخوان دوباره برایم به یاد مادرمان
بیا دوباره بگو از دلیلِ خَلق جهان
بیا دوباره بگو از شکوه باورمان!
از آن درخت که رنگ خزان نخواهد دید
به باغبانی ذریه ی مطهرمان
@hosenih
کجاست مادرمان تا که افتخار کند
به شور قاسممان و به نور اکبرمان
چه شاعرانه در این خانه نجمه و لیلا
گذاشتند دو آیینه در برابرمان
بیا دمی به تماشای خویش بنشینیم
که جلوه کرده در آیینه نیم دیگرمان
قسم به زینب کبری که زینت پدرست
علیِ اکبر و قاسم شدند زیورمان
زبرجد است و به یاقوت سرخ می آید
کنار هم چه شکیل اند درّ و گوهرمان
وضوی عشق به اهل سما می آموزند
شبیه کودکیِ از خدا سراسرمان...
حدیث شوکتشان را کشیده ایم به دوش
چنانکه دوش نبی بوده است منبرمان
پسرعموی هم و بیقرار هم هستند
درست مثل پدر پیش جد اطهرمان
درست مثل من و تو به پیشگاه علی....
ببین چقدر ادب می کنند محضرمان
به پشتوانه اولاد خویش مثل پدر
چه باک اگر که نباشد زره به پیکرمان
من و تو پیش هم انگار مرتضی هستیم
چنانکه اکبر و قاسم شُبیر و شبَّرمان
به ذوالفقار قسم تیغمان دودم شده است
که یاعلی ست دم این دوتا دلاورمان
دوچشمه ای که به تفسیر نور می جوشند
به کوری همه ی دشمنان ابترمان
یکی به ناز رسانده به جاممان انگور
یکی به شوق، عسل ریخته به ساغرمان
ستاره های حرم نور چشم عباس اند
چه عاشقانه رفیق اند با برادرمان
کنار دست علمدارمان قسم خوردند
که تا همیشه بمانند یارو یاورمان
و گفته اند: که آیین سروری این است
غلام فاطمه ایم و علیست سرورمان
همین که دیدمشان در کنار هم گفتم
هزارشکر که آماده است لشکرمان
یکی، نقاب شود قامتش برای حرم
یکی، رکاب بگیرد برای خواهرمان
به فتح قله ی احلی من العسل رفته
بدون واهمه پرمی زند کبوترمان
@hosenih
شکسست بغض زمان و شکست قلب زمین
حسین گفت رسیده ست روز آخرمان
و گفت: آه برادر! یکی دوساعتِ بعد
بیا به دیدن جسم به خون شناورمان
میان اشک من و خط به خطّ نامه ی تو
رسید رایحه ی آشنای مادرمان
.
.
.
حسین پلک زد و نامه ی حسن را بست...
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
مقصود عشق حس شعوری خدایی است
احساس اولین قدم آشنایی است
عشقی که ابتدای ازل ابتدای اوست
عشقی که مرز نقطه بی انتهایی است
عاشق ز خویش هیچ ندارد به غیر عشق
دعوی چشم آینه بی ادعایی است
ننگ است پیش غیر اگر دست سائلی
درپیش عشق رتبه شاهی گدایی است
پروردگار نعمت خود را تمام کرد
بر عاشقی که فطرت او مجتبایی است
گشتیم هر چه در پی این جلوه صبح و شام
تصویرعشق روی حسن گشت والسلام
@hosenih
تو آمدی و بارش رحمت شروع شد
سرسبز شد جهان و طراوت شروع شد
بستیم سوی چشم تو قدقامت صلات
عاشق شدن به نیت قربت شروع شد
ای مهربان ترین تو رسیدی و بعد از این
بین گدا و شاه رفاقت شروع شد
در سایه سار قامتت ای پادشاه حُسن
افسانه همای سعادت شروع شد
هر کس رسید در زد و در زد که بعد از این
جود و کرم به شیوه عادت شروع شد
تا که تویی کریم، گدایی سعادتی است
شغلی به غیر سائلی تو شریف نیست
@hosenih
افطار شد چه خوب خداوند سفره چید
خرمای سفره رمضان علی رسید
کوتاه شد اگر چه , ولی عرض تهنیت
هفت آسمان به قامت تو جامه ای برید
هرکس که دید روی تورا گفت چشم توست
شیرین ترین رطب که نگاه بشر چشید
باز است دستهای تو از بس برای خلق
هرگز کسی به پیش تو مشت تورا ندید
حی علی الکریم وعلی العشق سر دهیم
وقت نماز سائلیِ عاشقان رسید
درحلقه های زلف تو عالم اسیر شد
هرکس اسیر عشق حسن شد امیر شد
@hosenih
بگذار تا که باغ شما را چمن شوم
یعنی که با غبار رهت هم وطن شوم
یک عمر مزد نوکری ام را نخواستم
بگذار با لباس غلامی کفن شوم
من غرق در توام اثری نیست از خودم
یک لحظه هم مباد کمی خویشتن شوم
شکر خدا کمال نعم شد نصیب من
تا نوکر حسین گدای حسن شوم
دستم به روی سینه زدم تا بقیع بال
خواهم زیارتت بکنم با پر خیال
@hosenih
آقا سلام برتو و آن تربت غریب
اقا سلام بر تو و آن قسمت غریب
ای کاش شمع میشدم آقا که لحظه ای
روشن شود ز شعله ام آن ظلمت غریب
تنها به پشت پنجره های بقیع تو
باگریه آه میکشم از حسرت غریب
غربت زلحظه لحظه عمر تو جاری است
کوه از کمر شکسته از این قسمت غریب
از لحظه ای که موی سرت را سپید کرد
در کوچه مانده بودی و آن غیرت غریب
بر درد ما غیر فرج راه چاره نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#شعر_حماسی
#جنگ_جمل
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است
حرف نگفتنی همه جورش فراهم است
ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز!
دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است
آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند
گیرم زن رسول عذابش مسلم است
شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم
ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم
@hosenih
وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است
جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است
برپا شده است پرچم فتنه گر جمل
شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است
یک سو زن رسول خدا هست و یک طرف
نفس نفیس ختم رسل گرم زمزمه است
مولا، محمد حنفی را روانه کرد
اما میان قلب علی شور و همهمه است
کار محمد حنفیه نبود نه!
این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است
بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن
کار شتر سوار جمل را تمام کن
نوبت رسیده بود به مولای ما حسن
دستی بلند کرد به شکر خدا حسن
دستار زرد حیدر کرار را که بست
پا زد به جای پای شه لافتی حسن
رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد
گفتا انابن فاطمه خیرالنساء ، حسن
می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه
این حیدر است می رسد از راه یا حسن
او آمده است فتنه گران را کند هلاک
هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن
با هر سری که پرت شد از تن روی زمین
گفتند عرشیان همگی مرحبا حسن
مامور قبض روح خدا مات مانده بود
بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن
دستی که با رضای خدا برد روی سر
پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن
پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را
با دست تو شکسته شد این کودتا حسن
جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد
کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد
جنگش امید فتنه گران نا امید کرد
صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد
جریان گرفت روح شهادت به صلح او
او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد
حتی پس از شهادت او دشمن عنود
او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد
@hosenih
هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند
اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد
(یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سفید کرد)
(با صد امید حامی مادر شدم ولی
دست عدو امید مرا نا امید کرد)
آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود
یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
آمد آرامش ِ جان، نیمهٔ ماه رمضان
شد غم و غصه نهان، نیمهٔ ماه رمضان
عرشیان آمده اند و به زمین می ریزد
نغمهٔ هلهله شان، نیمهٔ ماه رمضان
@hosenih
گل بریزید علی(ع) صاحبِ اولاد شده
ایستاده ست زمان، نیمهٔ ماه رمضان
حضرت فاطمه(س) مادر شده و لال شدند
همهٔ طعنه زنان، نیمهٔ ماه رمضان
خوب شد در اثرِ جذبهٔ لبخندِ حسن(ع)
جای هر زخم زبان، نیمهٔ ماه رمضان
پیش زیبایی او هیچ تر از هیچ است و
میشود ماه نهان، نیمهٔ ماه رمضان
کوری چشم حسودان کمی اسپند بریز
قل هوالله بخوان، نیمهٔ ماه رمضان
نفَسَش باد صبا را به جهان داده و شد-
-عالم پیر جوان، نیمهٔ ماه رمضان
چشم چرخاند و به ما گفت بیایید اینجا
وعدهٔ گمشدگان، نیمهٔ ماه رمضان
بیقرارانه سرش می چرخد سمتِ بقیع
سرِ گلدسته اذان، نیمهٔ ماه رمضان
@hosenih
تا که رونق بدهد سفرهٔ افطارش را
رفته سائل پیِ نان، نیمهٔ ماه رمضان
صاحب جود و کرم نیست کسی غیر حسن(ع)
شده این راز؛ عیان...نیمهٔ ماه رمضان!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بیهوده گشته ایم، نظیرش ادیب نیست
حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست
@hosenih
دارو طلب مکن که دعایش تو را بس است
حاذق تر از طبیب مدینه طبیب نیست
حتی غلام او به کرم شهره بوده است
حتی سگ از محبت او بی نصیب نیست
تاریخ را ورق به ورق خوانده ام ولی
از بس کریم بوده برایش رقیب نیست
هر کس که در محله او پا گذاشته است
شاید غریبه آمده، اما غریب نیست
گرد و غبار دامن سبط پیمبریم
ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست
@hosenih
گریه کنم برای حسن یا برادرش؟
قبرُ التریب دارد و خدُالتریب نیست
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
@hosenih
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز
زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت
من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است
@hosenih
سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود
أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷قابل توجه زائرین محترم حُسینیه
📣 کانال اشعار (تک بیتی، دوبیتی و رباعی حسینیه) ، به مناسبت ولادت امام حسن(ع) به آدرس زیر، به روز رسانی شد:
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
🏴التماس دعا🏴
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن
شاه جهان علیست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن
در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار
دختر شدهست زینب کبرا، پسر حسن!
@hosenih
گردون طواف خانهی زهرا کند که گشت
ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن
بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی
آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن
ورد زبان عالمیان نام احمد است
ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن
جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده
اهل کرامتاند ولی بیشتر حسن
صحرا به یک اشاره شود حجرهی طلا!
باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن
هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان
هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن
اندوهگین ماتم فرق علی حسین
اندوهگین روضهی دیوار و در حسن
آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان
ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن!
لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است
کوری چشمشان به توام مفتخر حسن
@hosenih
یا ایهاالعزیز! تو عزت عطا کنی!
هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن
جان مرا خدای کند خشت صحن تو
لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن
از من سلام سوی خداوندگار حُسن
من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن
شاعر: #علیرضا_نورعلی_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن
دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن
@hosenih
با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین
کوه دل را به علی داده و دریا به حسن
شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید
تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن
سرّ لا حول و لا قوه الا بالله
هست لا حول ولا قوه الا بحسن
زنده شد مرده اگر با دم قدسی ، عیسی
شک ندارم که قسم داده خدا را به حسن
ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین
دم افطار خرابم که خدایا به حسن
شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند
بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن
@hosenih
همه از اهل بهشتیم و به محشر برود
هرکه از یک در و من می روم از بابِ حسن
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
غم میخورم با کفترانی که نداری
در حسرت آن آستانی که نداری
@hosenih
این شعر جای روضه هایی که نخواندیم
دفتر به جــای سایبانی که نداری
در خواب دیدم گریه میکردند با هم
رو به ضریحت خادمانی که نداری
رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود
دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری
مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی
پُر بود از "زائر" , همانی که نداری
@hosenih
**
میترسم آخر بگذری از قاتلانت
در سینه ات جز مهربانی که نداری ...
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه
حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
@dobeity_robaey
#مناجات_با_خدا
#اخلاقی_و_اندرز
#حدیث_نفس
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو
چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو
@hosenih
بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی
چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو
چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل
رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو
چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی
تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو
چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو
در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو
به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را
تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو
چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود
چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو
بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد
بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو
@hosenih
پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی
در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو
شاعر: #حسن_شیرزاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد
غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد
@hosenih
سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد
نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد
پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود
مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد
"در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد"
حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد
وزن این شعر طربناک شد از نام حسن
فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد
می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟
در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد
@hosenih
مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما
از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم
برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم
تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً ، به روی چشم
رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم
مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید
چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم
@hosenih
تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی
من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد
و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟
تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟
نه واللهِ ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ را خواندم نفهمیدم
کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟
من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم
تمام کارهایم را من از روی ریا کردم
خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه اند
بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم
تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم
ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم
إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز
مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم
به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند
ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم
خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید
دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم
برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت
نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم
@hosenih
برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس
دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم
سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع)
در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم
میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت
فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم
شاعر: #یونس_وصالی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید بازسازی #قبرستان_بقیع و نابودی #آل_سعود ملعون
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم
در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم
@hosenih
آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع)
حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم
گنبد می آوریم و همان ابتدای کار
حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم
تا دستهای خالیِ مان منعکس شود
روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم
بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم
فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم
خیل مریض را به مداوا می آوریم
یک صحن را برای قرنطینه میزنیم
@hosenih
می آوریم گریه کن و بیرق و علَم
باور کنید در حرمش سینه میزنیم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش
به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش
سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است
که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش
@hosenih
خدا دری که به درک علی رسد بسته ست
هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش
فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد
به خاک پای علی نردبانِ افلاکش
اگر به نقش قدومش مزین است مسیر
گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش
نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی
که خفت جای پیمبر وجود بی باکش
@hosenih
به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند
علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش
سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح
نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e