eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
341 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بدنت روی خاک صحرا بود دور تا دور تو پر از نامرد نه فقط شمر هرکس آنجا بود از سر حرص زخمی‌ات می‌کرد مثل گیسوی درهمت دیدم ناگهان پیکر تو درهم شد نانجیبی به قصد کشتن تو از روی اسب سمت تو خم شد چشم خود بسته‌ام نبینم تا چه بلائی سر تو می‌آید با دو گوش خودم شنیدم که ناله‌ی مادر تو می‌آید از میان شلوغیِ گودال چیزی از جسم تو نمی‌ماند بعد از این غارتی که شد دیگر از تو جز اسم تو نمی‌ماند این یکی می‌کِشد تورا بر خاک قصد دارد تو را بیازارد آن یکی آمده در این اوضاع از سر، عمامه‌ی تو بردارد می‌زنم داد بس کنید این قدر بدنش را به خاک و خون نکشید با سر نیزه و نوک خنجر این همه بر دهان او نزنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حتی اگر که تیغ ببارد در بیعت امام حسینیم ما جرأت زهیر و حبیبیم ما غیرت امام حسینیم در کودکی حوالۀ گریه از روضۀ رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز در هیأت امام حسینیم... قطره‌به‌قطره رود زلالیم با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم... هیهات از حقارت و ذلت هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم از عزت امام حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم در بیعت امام حسینیم ای شمرهای عصر تمدن! آل‌زیادهای تفرعُن! در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم» ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها شدی و هیچ کس دور و برت نیست جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست چشمی به خیمه داری و چشمی به میدان عباس و اکبر نه! که حتی اصغرت نیست از بس که تیر و نیزه و شمشیر خوردی یک جای سالم در تمام پیکرت نیست روی بلندی بانویی غرق تماشاست این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟ آمد صدای ضربه‌هایی سخت و دیدند پیکر به روی خاک‌ها مانده، سرت نیست پیچیده آوای غریبی بین گودال آیا صدای ناله‌های مادرت نیست؟ پای حرامی‌ها به خیمه باز گشته این گوشواره‌ها مگر از دخترت نیست؟ راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سر نیزه، کتاب را می‌بُرد سر عالیجناب را می‌بُرد لشکری از تبار شام سیاه در غروب، آفتاب را می‌برد گفت زینب: کجاست انگشتر؟ ساربانی جواب را می‌برد از همه نیزه‌ها پلیدتر است آن که طفل رباب را می‌برد از میان هر آنچه بود، یزید کاش ظرف شراب را می‌برد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد این پنجاه‌ساله از تو دورافتاده‌ام تو زمین افتاده‌ای، من در تنور افتاده‌ام صورت تو گَر شده از ضربه‌ها افروخته صورت من هم میان هُرم آتش سوخته بوسه زد بر گونه‌ام پیغمبرم، یادت که هست! شانه می‌زد گیسویم را مادرم، یادت که هست! حال زینب وضعِ این‌ «گونه» به شکل دیگری‌ست عفو کن خواهر اگرکه موی من خاکستری‌ست تو صدایم می‌زدی وقتی دلم آزرده بود چه کنم؟! شرمنده‌ام خولی سرم را برده بود غم مخور هرچند هجران دارد اذیت می‌کند جای تو مادر ز من هر شب عیادت می‌کند مادرم می‌گفت دیگر کوفیان مرتد شدند من بمیرم مست‌ها از چادر تو رد شدند باورش سخت است تنها چه مسیری رفته‌ای شش برادر داشتی! اما اسیری رفته‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای عزیز دل ما حسین حبیبی تصدّق علینا حسین کس و کار ما آبرودارِ ما همه ثروت ما ز دنیا حسین کسی حال مارا نپرسیده بود یکی یاد ما کرد...، تنها حسین از آن دم که واشد زبانم به حرف... به من گفت مادر...بگو یا حسین! زمین خورده بودم...به افتادنم... همه خنده کردند...الا حسین بنا بود رسوای عالم شوم... خرید آبروی گدا را حسین همه بنده هستند و مولا حسن همه عبد هستند و آقا حسین ضرر کردم از با همه بودنم... رفاقت فقط با یکی! با حسین! نشستم به‌پایین مجلس ولی... مرا بُرد بالای بالا حسین مرا می‌بری کربلا بازهم؟ مرا پر بده باز آنجا حسین ** زمین خوردی و مادرت ناله زد نزن دست‌وپا پیش زهرا حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نترس دختر خوبم، خدا که هست هنوز کنار عمه برای تو جا که هست هنوز نترس عزیز دلم، گرچه راه تاریک است سر حسین تو بر نیزه‌ها که هست هنوز برای پیکر بر خاک مانده‌ی بابات کفن اگر که نشد، بوریا که هست هنوز خدا کند به همین نیزه‌ها بماند سر تنور مانده و تشت طلا که هست هنوز گلایه می‌کنی از درد گوش و سیلی‌ها بدان که آبله و زخم پا که هست هنوز به شام می‌روی عمه خدا به خیر کند خرابه مانده و ظرف غذا که هست هنوز تو دختر زهرایی قوی بمان عمه به پیش روی تو صد کربلا که هست هنوز ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مغربی که طبل اسارت دمیده شد کار حرم دگر به جسارت کشیده شد مشعل به دست‌ها به حرم حمله‌ور شدند ناگه تمام آل عبا دربه‌در شدند چون حال آسمان و زمین گشت بی‌قرار حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار با اهل بیت فاطمه مانند بنده‌ها رفتار کرد دشمن بی‌دین به خنده‌ها آری صدای هلهله و سوت و قهقهه پیچید تا کرانه‌ی صحرای علقمه یک بی‌حیا چنان‌که امیرش اشاره کرد مو می‌کشید و مقنعه را پاره‌پاره کرد اما به جان فاطمه دفع خطر رسید در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید آن خانواده‌ای که نگهدار عصمت است در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است غارت‌زده ولی نخِ معجر نمی‌دهد اهل عفاف روسری از سر نمی‌دهد بانوی صبر، نعره‌ی مردانه می‌کشید هرجا که تازیانه و سیلی است، می‌رسید یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه؟ عباس من کجاست که خیمه است بی‌پناه؟ ناگاه در غروب پر از داغ کربلا شد وقت خودنمایی سرها به نیزه‌ها سرنیزه‌ای که بود به بال و پر حسین بالا گرفته تازه، بریده سر حسین یک نیزه‌دار پشت حرم در پی چه بود گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود تصویر دیگری که بسی شرم‌آور است رجّاله‌ای که در پی خلخال و زیور است دزدان گوشواره خجالت نمی‌کشند این مشک و گاهواره به غارت چه می‌بَرَند بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود سجاد را کشید و سجاده را ربود طفلی میان حلقه‌ی آتش فرار کرد اَمَّن یُجیب عمه‌ی سادات کار کرد ای‌کاش طفل گم‌شده زَهره‌تَرَک نبود انگار غیر ترس برایش کمک نبود غارت‌گران هنوز کفایت نمی‌کنند نعش حسین را که رعایت نمی‌کنند برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید انگشت را به‌خاطر انگشتری برید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای كه به خشكی لبات دریا توسل می‌كنه موندم چه جوری داغتو دنیا تحمل می‌كنه سَروی كه تنها شاهد این برگ‌ریزونه منم كوهی كه می‌خواد پاشه و دیگه نمی‌تونه منم گرم طوافن تا غروب سرنیزه‌ها دور سرت وقت نمازِ تیرها سجاده می‌شه پیكرت این موج كه روی تنت با گریه می‌ریزه منم زخمات لب وا می‌كنه هر بار بوسه می‌زنم تو كشته‌ی اشكی و من یک‌چشمه بارونم برات دیدم كه گریه می‌كنه گرگ بیابونم برات دیده میون موج خون دریای احساسم تو رو ای آشناتر از همه حق می‌دی نشناسم تو رو؟ زخمت بهم می‌گه بمون چشمت بهم می‌گه برو سنگم بیاد از آسمون تنها نمی‌ذارم تو رو با آه شونه می‌كنم زلف پریشون تو رو با اشک روشن می‌كنم شام غریبون تو رو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها گوشه‌ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت وسط سرخی آتش دل زینب اما یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت: تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت از غم سوختن اهل حرم بود اگر نیمه‌شب آمد و در کنج تنور آن سر سوخت خیمه‌ها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت دید آزاد شده آب! ولی طفلش نیست ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راه ما با سر تو تا به خرابه‌ست بلند بعد تو بر حرمت شامِ عذاب است بلند علم میر سپاه تو اگر افتاده‌ست پرچم عفت و ایثار و حجاب است بلند وقت آن شد که تنت را بگذارم بروم آه عباس کجایی که رکاب است بلند؟ بر سر دخترکانت عوض سایه‌ی تو نعره‌ی حرمله‌ی خانه خراب است بلند با وجودی که نفس‌های همه سوخته است بین این سوختگان، آهِ رباب است بلند ترسم این بود یتیمان تو را گم بکنم دشمنت گفت نترسید! طناب است بلند کودکانت همه با گریه ز من پرسیدند از سم اسب چرا بوی گلاب است بلند؟؟ با وضو از همه سو وارد گودال شدند بود فریاد «ثواب است، ثواب است» بلند ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e