eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در محل سخنرانی در روز جمعه، جمله‌ای از نصب شده است: العالَمُ المُقبِلُ، هُوَ عالَمُ فِلسْطين ترجمه: دنیای فردا، دنیای است. * * * * * * از یک از ایستادن، آسمان خسته نخواهد شد راهی که با خون باز شد، بسته نخواهد شد ای گرگ‌ها! مردِ نبردِ تَن‌به‌تَن باشید شیر آمده، آماده‌ی جان باختن باشید ما‌ نان ز دست دشمن حیدر نمی‌گیریم ما مرد میدانیم، در بستر نمی‌میریم حس می‌کنم روی سر خود، دست قائم را باید بگیریم انتقام حاج قاسم را آخر زمین از نور حق آکنده خواهد شد دندان لقِ باطل آخر کنده خواهد شد ای آسمان! خون‌خواهیِ هابیل نزدیک است شب‌های نابودی اسرائیل نزدیک است... 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ببين در فصل گل‌چيدن چه کرده‌ست ببين با تو، ببين با من چه کرده‌ست ببين با اين‌ همه گنجشک کوچک هواپيمای بمب‌افکن چه کرده‌ست! ✍ @dobeity_robaey
؛ ؛ به رغم زخم زبان‌ها، به غم عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم اگر چه صورتم از سیلیِ خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک‌بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهینِ باور خویشم! هرآنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم جغرافی جنگ است، ویران است در آتش دلم باریکۀ غزّه است، سوزان است در آتش دلم تقدیر زیتونی‌ست افتاده به دست باد دلم گیسوی معشوقی پریشان است در آتش دلم طفلی‌ست، طفلی ایستاده در غبار جنگ چنان خواب عروسک‌ها هراسان است در آتش... چرا ای شعله‌های دوزخی! از خود نمی‌پرسید؟ که این آیندۀ معصوم انسان است در آتش! کجا فریاد باید زد تناقض‌های غمگین را یهودا هست در باغش! مسلمان است در آتش! اگر چه گرم آتش‌بازی جنگی، نمی‌فهمی؟ که آه شعلۀ مظلوم پنهان است در آتش هَلا ای هالۀ مهلک، هلاکت باد زودازود از این اخمی که نامش خشم طوفان است در آتش خودت با دست خود می‌سوزی از این شعلۀ تاریک چنان بمبی که عمرش رو به پایان است در آتش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیت از یک دَرِ خیبر است این، مترس ای برادر به لب نامِ شاهِ نجف را بیاور بکش تیغ، مَرحَب سر جنگ دارد سَرِ نَحسِ این ناخلف را بیاور ✍ @hosenih
دو لحظه قبل: امید شفای بیماری دو لحظه بعد: نه بیمار و نه پرستاری دو لحظه قبل: عروسی کنار دامادی دو لحظه بعد: عزادارهای بسیاری دو لحظه قبل: همه خانواده پهلوی هم دو لحظه بعد: فقط قاب عکس و دیواری دو لحظه قبل: کمی شیر خورد و خوابش برد کنار مادر خود، کودک بی‌آزاری دو لحظه بعد: پدر رفت تا کفن بخرد ولی نیامد و گم شد میان بازاری دو لحظه قبل: دو سنجاقِ سر، دو تا دختر دو لحظه بعد: دو گنجشک، زیر آواری دو لحظه قبل: هزار آرزو، هزار امّید دو لحظه بعد: نه تعدادی و نه آماری دو لحظه قبل کسی گفت: صبح نزدیک است دو لحظه بعد کسی گفت: می‌رسد... آری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
انبیا خاک بوس تربت او جان عالم فدای حضرت او گره خورده‌ست این دوتا بر هم دست خالی ما، سخاوت او فاطمه خود نهایت خوبی‌ست لطف‌ها دیدم از کرامت او رو به او کور هم اگر باشد کم نمی‌گردد از نجابت او مادر خانواده‌ی خورشید از خدیجه رسد اصالت او ای که دنبال مرقدش هستی برو شهر نجف زیارت او سر به زیریم در صف محشر می‌رسد موعدِ قیامت او خیلِ دلدادگان! کمی آرام به همه می‌رسد شفاعت او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌ داده‌ای از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست اولین فردی که فریاد "بَلَی" سرداده‌ای فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟ درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای مادر سادات! تنها مادر سادات نه مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی هوای روضه‌ی ما باز مادری‌ست حال و هوای گریه‌ی ما جور دیگری‌ست وقتی که مادر همه‌ی ماست فاطمه حِسی که بین ماست، همانا برادری‌ست مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست شاهان روزگار به ما غبطه می‌خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری‌ست این اشک‌ها نشان دل بی‌قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری‌ست زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی‌ست زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری‌ست زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه‌ی ما، چه مادری است! زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه‌ست، اگر شیعه حیدری‌ست زهراست آنکه در رهِ حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت... شهیده شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمانِ ظلمتِ قابیل رد شد شهید از کوچه‌ی هابیل رد شد به کشتی، نوح از طوفان نترسید که با امدادِ میکائیل رد شد خلیل ایمانِ محض آورد؛ چاقو، چه تند از ذبح اسماعیل رد شد شبِ فرعون، در ظلمت فرو ماند که موسی با عصا از نیل رد شد مسیحایی کتابی تازه آورد ز توراتِ یهود انجیل رد شد هراسِ مکه را پَر زد ابابیل ز فرق ابرهه سجّیل رد شد کنار مسجد الاقصی، شبانگاه بُراق از شهپر جبریل رد شد ندیدی ظلم را از کوچه با ترس، شتابان رفت و با تعجیل رد شد؟ ندیدی برف‌ها را آب کردیم، که از قشلاقِ سرما، ایل رد شد؟ ندیدی ؟! صبح، فریاد رهایی چطور از صور اسرافیل رد شد؟ خدا با ماست، می بینی؟! شهیدیم ز ما عشّاق، عزرائیل رد شد فلسطینی که محکم گام برداشت ز روی نعش اسرائیل رد شد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مُهر شكست تا ابد، حک شده بر جبينتان كوچ كنيد غاصبان! جانب سرزمينتان كودک غزه را اگر، در دل خواب كشته‌ايد خورده ترک ز آه او، گنبد آهنينتان كوچ كنيد صف به صف، چون كه نشسته هر طرف مرگ در انتظارتان، حادثه در كمينتان رو به ديار خود كنيد، ای به عبث نشستگان! تا سر پاست اسبتان، تا نشكسته زينتان خيره‌سری‌ست كارتان، دربه‌دری‌ست بارتان حيله‌گری‌ست يارتان، بدگهری‌ست دینتان.. مرد ظفر كه نيستيد، اهل خطر كه نيستيد هست حريف طفل و زن، غيرت آتشينتان؟!.. دل بكنيد زين سرا، ورنه به روز ماجرا نيست به خاکِ قدس جز، فاجعه هم‌نشينتان.. يا به همين زبان خوش، پس بدهيد قدس را يا كه رسد دمی دگر، لحظۀ واپسينتان! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی مرا در روضه دعوت می‌کند زهرا یعنی کریمانه کرامت می‌کند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت می‌کند زهرا از نان شب خرج رعیت می‌کند زهرا تفسیر ناب آیه‌های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت می‌کند زهرا غم می‌زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت می‌کند زهرا هرکس مقیم خانه‌اش شد، اهل ایمان شد مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت می‌کند زهرا زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر می‌داد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت می‌کند زهرا توحید دارد می‌چکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون می‌زند از مطبخ نانش زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت می‌کند زهرا چیزی نمی‌خواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده‌ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت می‌کند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت می‌کند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت می‌کند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا می‌شود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی، امروز در ایران سیدعلی‌ها را حمایت می‌کند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت می‌کند زهرا از هرم آتش صورت پروانه می‌سوزد در پیش چشم کودکان، کاشانه می‌سوزد چون شمع، ذره ذره مرد خانه می‌سوزد اما صبوری در مصیبت می‌کند زهرا وقتی که دل را می‌دهد در دست دلبر هم... در پای عهدش می‌گذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت می‌کند زهرا پا را که داخل می‌گذارد از در مسجد از ترس می‌لرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین‌اش منبر مسجد با خطبه‌ای غرا قیامت می‌کند زهرا بوی شهادت می‌رسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را می‌خرد با جان فرزندش از هستی‌اش خرج ولایت می‌کند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه‌ی آزرده و با زخم بازویش با لاله‌های بسترش، با درد پهلویش از غربت مولا روایت می‌کند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار می‌گیرد از پا می افتد، پهلویش هر بار می‌گیرد وقتی کمک از شانه‌ی دیوار می‌گیرد یعنی که به سختی حرکت می‌کند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت می‌کند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه‌ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شب‌ها آب بگذارید این روزها دارد وصیت می‌کند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت می‌کند زهرا فردای محشر باز محشر می‌شود قطعاً مادر می‌آید دیدنی‌تر می‌شود قطعاً با لطف او یک طور دیگر می‌شود قطعاً از ما گنهکاران شفاعت می‌کند زهرا خسران زده در کوله‌بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت می‌کند زهرا هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضه‌خوانش را هم چای‌ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را با دست خود راهی جنت می‌کند زهرا 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوارِ دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سؤال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جوابِ آن فقط هر آیِنه دیوارِ حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوجِ کینه سوزاندند که دود آتشِ امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای «أَینَ‌ المُنتَقِم؟» داریم که دستِ لطفِ مادر نیز با ما می‌رود بالا 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را، آدم شوم، بهتر شوم بنده‌ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن، راهم بده در خانه‌ات نوکر شوم من "قیامت" پیش‌ِرو دارم که گریه می‌کنم وای اگر آن‌روز عریان وارد محشر شوم هر عذابی هست، باشد من تحمل می‌کنم نه نمی‌خواهم که ننگِ آلِ پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من، گر که یک لحظه جدا زین دَر شوم من از اول خاک بودم، خاکِ نعلین علی پس خدا! نگذار تا روزی که هستم زَر شوم ای گنهکاران! گرفتاران! علیکم بالنجف دارم امشب می‌روم در محضرش قنبر شوم * * فاطمه امشب می‌آید کربلا پیشِ حسین کاش من‌هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنیَّ! دِشنه دَست اَز حَنجر تو بَر نَداشت حَق بِده اَز داغِ ذِبحت دَم‌به‌دَم مُضطر شَوَم... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀 با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش از داغِ فراقِ کربلا می‌سوزم! @hosenih @dobeity_robaey
به امید در حسین جان... تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم؟! جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم! ✍ @hosenih @dobeity_robaey
به یادت ای گلِ نرگس! شبی ناگاه می‌میرم از این دلدادگی، در زیرِ نورِ ماه می‌میرم بیا و حالِ نامیزانِ عالَم را مداوا کن که آخر از خبرهای بد و ناگاه...می‌میرم بساطِ ظلم پهن و آهِ مظلوم است دامن‌گیر نیایی، دیر یا زود از تبِ این آه...می‌میرم بیا گردن بزن با ذوالفقارت نسلِ صهیون را که از داغِ فلسطین با غمی جانکاه می‌میرم میانِ ندبه‌ها کم گریه کن! چونکه منِ دلتنگ از این‌که نیستم از حالِ تو آگاه می‌میرم می‌آیی و به شوق دیدنت تا کعبه می‌آیم "بِنفسي أنت" می‌خوانم اگر در راه می‌میرم «أنا المهدی» بگو تا در رکابت جان دهم آقا در این‌صورت فقط با حالتی دلخواه می‌میرم من از مرگِ جهالت* سخت بیزارم! همان مرگی که در آغوشِ ظلمت، عاقبت در چاه می‌میرم چراغِ معرفت را در دلم روشن کن ای خورشید! خبر داری که نشناسم تو را گمراه می‌میرم همین که باشم و گاهی تماشایت کنم کافی‌ست مرا از خیمه‌ات بیرون کنی والله می‌میرم! ✍ * پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة ترجمه: هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. 📚مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از ابتدای هفته فقط آه می ‌کِشیم ما هر سه‌شنبه ناله‌ی جانکاه می‌کِشیم هِی جمعه روی جمعه تلنبار می‌شود... دردِ فراق را همه‌ی ماه می‌کِشیم گاهی عتابِ تو به صلاحِ دوامِ ماست ما انتظار سیلیِ گَهگاه می‌کِشیم ما از تبِ وصال...، توانْ کَسب می‌کنیم یک کوه را به قدر پرِ کاه می‌کِشیم باید به زور...، گریه از این "چشم"ها گرفت با دست خویش آب از این "چاه" می‌کِشیم شرط عروج بنده به بُغضِ پگاهِ اوست خود را به سمت اشکِ سحرگاه می‌کِشیم هرکس دلیل قدِّ خمم را سؤال کرد گفتیم بارِ نوکری شاه می‌کِشیم این اعتقادِ ماست... که دلخواه فاطمه است در روضه هرچه ناله‌ی دلخواه می‌کِشیم آقا! قسم به عُمرِ کم مادرِ شما... ناز تو را در این دمِ کوتاه می‌کِشیم * * در کوچه گوشواره‌ی مادر شکسته شد... ما هرچه می‌کِشیم از آن راه می‌کِشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جست و جویِ گلش، با قدِ خم آمده است برایِ دفنِ عزیزش، کفن کم آمده است نگو دلیلِ غمِ این خزانِ شب‌زده چیست! دوباره فصلِ عزا، فصلِ ماتم آمده است زِ حجمِ داغ و جسارت، نه هیچ کم شده است، نه بهرِ غربتِ این زخم، مرهم آمده است به پیشِ چشمِ جهان، سوخت عاشقی، اما فقط به دیده‌ی ما قطره‌ای نم آمده است سکوت را بشِکن! «فتح» در حوالیِ ماست ببند بار، که فرصت فراهم آمده است ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینگونه گفته‌اند به ما از زبان مرگ: آرامش است خوب‌ترین ارمغان مرگ گویا ارادتی‌ست به ما پیک مرگ را حلقه‌‌ست دور گردن ما بازوان مرگ مشتی کبوتریم که بی‌بال می‌پریم آوار گشته بر سر ما آشیان مرگ ما جای قصه‌های شبانگاه، خوانده‌ایم هر شب برای کودک خود داستان مرگ شب‌ها اگر که خواب بیاید به چشم ما از خواب می‌پریم همه با اذان مرگ یک‌لحظه دختر و پسری در کنار هم یک‌لحظه مادر و پدری میهمان مرگ در جشن دختران دم بخت‌مان کسی عَقدی نخوانده است مگر خطبه‌خوان مرگ آرام در سپید کفن، پیش روی ما طفلی به خواب رفته روی پرنیان مرگ از بس که خاک کرده زنان قبیله را رفته‌ست دیگر آبروی پهلوان مرگ ای شهر داغدار مقاوم! رسیده است تا آسمان، ز داغ تو، حتی فغان مرگ روزی بهارِ زندگی از راه می‌رسد طاقت بیار ! کمی در خزان مرگ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ غروب در صدد ناله‌ای‌ست آهسته قلم شکسته، نفس بسته، سینه‌ها خسته هوا گرفته فضای نفس کشیدن نیست قلم شکسته و این شعر همدم من نیست قلم شکسته، نفس خسته، این نفس زخمی‌ست و قلب کوچک من -گرچه در قفس- زخمی‌ست نفس بریده، قلم درد می‌کشد امشب تمام دور و برم درد می‌کشد امشب قلم نشسته که از بغض مرد بنویسد از ازدحام نفسگیر درد بنویسد ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند قلم نشسته که از خواب ما گلایه کند نشسته است که از ما، به ما گلایه کند از این حکایت خونبار با که بنویسم؟! بدون دغدغه بگذار تا که بنویسم نوشتنی که چو خون از گلوی من جاری‌ست اگر چه قصه‌ی این "فیلمنامه" تکراری‌ست: سکانس یک: لندن، ساعت مذاکره ـ شب سکانس دو: آتش، دشت در محاصره ـ شب سکانس سه: سرطان در اراضی موعود سکانس چار: نبرد مسیح با تلمود سکانس پنج: کفن پوش، از کلان تا خُرد سکانس شش: ورق نقشه‌ی جهان تا خورد سکانس هفت: تلاویو خیره در طوفان سکانس هشت: تقلای آخر شیطان سکانس نُه: استیصال حاکمان عرب سکانس ده: اجلاس سران صلح طلب همین سکانس: هلوکاست، خوانشی دیگر گریم چهره‌ی اخبار پشت میز خبر نمای بسته: کراوات... رأی... حق وِتو نمای باز: مدرنیته در طویله‌ی نو سلامِ ژست تمدّن به جاهلیتِ قبل تَوحّشی که منظم شده‌ست در اصطبل جهان نشسته به سوگ زنان بی فرزند سکانس پایانی: هیس! مسلمین خوابند جهانِ غمزده در جویِ خون گرفتار است تمام دهکده در بویِ خون گرفتار است ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند آهای نظم نوین! باز چیست در سَرِ تو؟ و ای حقوق بشر، خاک... خاک بر سر تو شما که زهر بیان را به جام خود دارید مگر نه اینکه جهان را به کام خود دارید مگر نه اینکه زمان، شاخ و برگتان شده است خدایتان بکشد... هان! چه مرگتان شده است کدام پاسخ را یا کدام مسئله را؟! نشسته‌اید فقط این توحّش یله را؟ ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید؟... نخیر جهان به خواب رود، خواب بر شهید... نخیر برای تشنه شدن ما مگر چه کم داریم؟ حسین نیست اگر، ما ولی "علَم" داریم هنوز از دلمان ماتمش نیفتاده‌ست حسین نیست، ولی پرچمش نیفتاده‌ست در این طریق به جز پرچمش پناهی نیست و "پیر" گفته که تا فتح قله راهی نیست به دست پیر، هزاران چراغ، روشن شد زمان دوباره ورق خورد و باغ، روشن شد نگاه کن! همه‌ی آیه‌ها پرنده شدند حروف سرخ جهان یکصدا پرنده شدند جهان به پا شده تا خون ما قلم بزند سکانس آخر این فیلم را به هم بزند سمندِ صبح چو بر شام تار تاخته است قمار مضحکتان روی اسب باخته است طنین پرچم توحید را نشان بدهید و غیرتی که ندارید را تکان بدهید به هرکه مضطرب از هیبت شیاطین است بگو که سنّت پروردگار ما این است بگو دوباره بخوان قصه‌های قرآن را و آیه آیه ببین روزگار طغیان را بگو که یک پشه نمرود را به خاک افکند و آب بود که فرعون را هلاک افکند سپاه ابرهه با سنگ‌ریزه ویران شد و عاد را وزش باد، خط پایان شد بگو تنازع وحش است جنگ باطلتان و ما روایت فتحیم در مقابلتان تمام لشکر شیطان شده‌ست یاورتان ولی گسیخته از هم، زمام لشکرتان از این به بعد به دنبال شر نمی‌گردند فراریانِ تلاویو، بر نمی‌گردند شکستِ شوکتِ طاغوت، وعده‌ی ازلی است کلید فتح، توکّل به یک نگاه علی است به نام فاتح خیبر، زمانتان ندهیم به نام نامی حیدر، امانتان ندهیم قسم به جان پیمبر حریفتان ماییم شما گذشته و ما فاتحان فرداییم طلوع صبح علیه‌السلام نزدیک است و پیر گفته که شُرب مدام نزدیک است «حوالتش به لب یار دلنواز کنید» «معاشران گره از زلف یار باز کنید» ✍️حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته‌ایم و کمر بسته دیوِ دیوانه به قتل عام هزاران هزار پروانه خبر رسیده که در باد مادری تنها به موی دخترکی مُرده می‌زند شانه خبر رسیده که از خون و اشک کودک‌ها پر از ستاره شده شانه‌های مردانه نمانده ردی از آن خاطرات پُر لبخند نمانده حرفی از آن کودکان پُرچانه شکسته گیرهٔ مویی کنار بُغض اتاق عروسکی شده مفقود، کنج ویرانه چقدر خون به جگر باشد و سکوت کنیم؟! چقدر صبر؟! ببین پُر شده‌ست پیمانه چقدر دم به دم از غصه آهِ تازه کنیم؟! مباد تا ابد اندوه سهم این خانه برای نسل‌کشیِ بنفشه‌هایِ کبود برای ذبح هزاران هزار ریحانه برای بال پُر از خون بچه‌گنجشکی که بی‌پناه‌ترین است گوشهٔ لانه بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم که صبحِ فتح نبوده‌ست و نیست افسانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ست باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ست دیدم گلوی زخمی‌ات را... آتش است و خون دیدم غبار صورتت را... آب حتّی نیست جنگ نفس‌گیری‌ست، شاید آخرین جنگ است حال‌وهوای قلب‌ها بدجور طوفانی‌ست ناخواسته وجدان انسان را نشان رفته‌ست آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانی‌ست "أشهد" نخوان در گوش زخمی‌ها برادرجان! نه! وقت مُردن نیست، هنگام رجزخوانی‌ست ما با شهادت زنده‌ایم و زنده می‌مانیم صهیون ولی در قبر تنگِ حرص، زندانی‌ست باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی وقتی حریفش دست مجروح سلیمانی‌ست طاقت بیاور شمعدانی! تشنگی‌ها را فردا تمام کوچه‌های بارانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e