#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
بگیر زیر پَر خود، عزیز دار چو جانت
چهار دستهگلی را که پیش توست امانت
که بودهای که علی گفت جای فاطمه باشی؟!
که بودهای تو؟! که پیدا نبوده است کرانت
چه صادقانه شریک غم علی شده بودی
چه عاشقانه شدی مادر امام زمانت
رسیدهای به مقامی که راه عرش خدا را
به خشت خشتی از این خانه دادهاند نشانت
چه خانهای که به هر لحظه در معیت زینب
به روی شانهی جانت خوش است بار گرانت
حسین را به ابوالفضلِ خود سپردی و رفتند
فدای حس غریب تو و دلِ نگرانت
چهار فصل بهارت چقدر سبز گذشت و...
چقدر سرخ رسیده چهار فصل خزانت
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
اول به زینبش دَمِ دَر احترام کرد
با اذن او ورود به بیتالامام کرد
تا خاطراتِ شعلهور از یادها رود
معروف شد به اُمّ بنین، ترکِ نام کرد
از او سزاست درس بگیرند مادران
نامادری که مادریاش را تمام کرد
حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم
عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد
آمد بشیر و مادر سقا فقط سؤال_
از سرورش حسین علیهالسلام کرد
در امتدادِ خونِ شهیدانِ کربلا
با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد
با چار مصرعی که فدای حسین شد
این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد
✍ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا یکجا به تو بخشید تا اُمّ البنین باشی
همه عالَم پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
* *
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: «حسینم کو»
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِربا نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی «حق» داری و حق داری
پس از کربُبلا سخت است که اُمّ البنین باشی
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ای که بر گلهای زهرا تو ارادت داشتی
بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی
در مقام و منزلت آئینهی نور و کمال
مظهر شرم و عفافی و نجابت داشتی
از نگاه رأفتت عطر ولایت میچکید
بر امیر مؤمنان ایمان و الفت داشتی
عمر تو طی شد به طوف کعبۀ ایمان و عشق
دائماً از اشک خود غسل زیارت داشتی
عطر مادر باز هم پیچید در گلزار وحی
بس که بر گلهای زهرا تو محبّت داشتی
خواندهای خود را کنیز خانهی زهرا، ولی
محضر گلهای او قدر و شرافت داشتی
هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی
هم برای بچههایت درس غیرت داشتی
در کنار علقمه عباس تو با خون نوشت
در قیام روز عاشورا شراکت داشتی
مادری میکرد زهرا جای تو در علقمه
جای آن رأفت که بر گلهای عترت داشتی
واژهی اُم البنین را خط زدی از دفترت
در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی
تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق
با قیام گریههای خود رسالت داشتی
* *
هیچگه غافل مشو از حُرمت اُم البنین
ای «وفایی» از خدا هرگاه حاجت داشتی
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ای به حرم، هدیۀ پروردگار
بحرِ کرم، واسطۀ کردگار
ای دلت از غیرِ تولا جدا
صاحبِ اِجلال، کنیز خدا
ای ز ازل منتصَبِ مصطفی
تا به ابد منتخبِ مرتضی
یارِ علی بودهای از دیرباز
ساختهای فاطمه را سرفراز
مَرتبَتات، مادریِ ماهتاب
مَنزلَتات، همسریِ آفتاب
بال و پرِ معنویِ بیت وحی
فاطمۀ ثانویِ بیت وحی
چار گل فاطمه را مادری
مادرِ پُر مهرِ چهار اختری
مادر چار عاشقِ سر باخته
دل به قضا، جان به قدر باخته
* *
مادر دلدار، سلامٌ علیک
اُمِ علمدار، سلامٌ علیک
بسکه دلت بوی گلِ یاس داد
خالقِ گُلها به تو عباس داد
هست گر عباسِ تو ذُخرُالحسین
از تو ذخیرهست بر آن نورِ عین
مهدِ دلیران، سرِ دامان توست
روحِ شجاعت، ز شبستان توست
ماهِ حرم، روی ابالفضل بود
تکیه به بازوی ابالفضل بود
بود در آن قلقلۀ دشمنان
هیبتِ سقای حرم پاسبان
هیچ تو دانی که امیدت چه شد؟
قامتِ عباسِ رشیدت چه شد؟
چون به رهِ فاطمه بیتاب شد
رفت که آب آوَرَد و آب شد
آه ز یادآوریِ نخلها
دشمن و پنهانگری نخلها
من چه بگویم ز رشیدی غریب
در وسطِ حیله و مکر و فریب
دستِ علمدار کمین خورد، وای
ساقیِ دلدار زمین خورد، وای
با همه بی دستی و بی یاوری
باز رجز خواند سوی لشکری
تا که به یاریِ حسینت شتافت
تیغ، سرِ ماهِ منیرت شکافت
تیر به چشمانِ قمر تا نشست
پشت و پناهِ حرم از پا نشست
گفت: اَخا اَدرک اَخا یاحسین
دیدنِ عباس بیا یاحسین
ساقیاَت از شوقِ لقا مست شد
در طلبِ وصلِ تو، بی دست شد
نامِ تو دارم به لبم زمزمه
آمده بالینِ سرم فاطمه
✍ #محمود_ژوليده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ای روشنای خانهی حیدر پس از زهرا
کاملترین و بهترین همسر پس از زهرا
ایثار از رفتار و الطاف تو میجوشد
مهر و محبت از دل صاف تو میجوشد
هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست
هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست
اما علی گمگشتهاش را در تو پیدا کرد
آری خدا پای تو را در خانهاش وا کرد
در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید
در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید
پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب
دست توسل میزنم بر ساحتت امشب
دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است
هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است
بانو تو را در عالَم خلقت شبیهی نیست
هم رتبهی عِلمت در این دنیا فقیهی نیست
بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی
عمری تسلای امیرالمؤمنین بودی
روزی که سوی خانهی مولا سفر کردی
آن روز که رخت عروسی را به بر کردی
برداشتی آرام سوی خانه گامت را
کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را
قبل از ورودت لحظهای در پشت در ماندی
با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی
بُردی به سمت آسمان دست دعایت را
گفتی خدایا من کجا و خانهی زهرا؟
گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن
جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن
اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی
زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی
گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست
باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست
من آمدم اینجا برایت خادمه باشم
عمری کنیز بچههای فاطمه باشم
بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی
الحق که در بیت علی حق را ادا کردی
در تو خدا ظرفیت بسیار را میدید
فانی شدن در حیدر کرار را میدید
آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد
چون لیلهی قدر از هزاران ماه بهتر داد
مولا که دید از شوق داری در بغل عباس
فرمود با گریه: و ما ادراک ماالعباس
بانو عَلَم در مُشت عباس تو میچرخد
عالم سرِ انگشت عباس تو میچرخد
بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن
امشب بیا ما را به عباست سفارش کن...
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
هر کس دلش با مرتضی عمری عجین باشد
جای تعجب نیست باید اینچنین باشد
عاشق در این درگاه گردد عارف باالله
وقتی که زانوی ادب روی زمین باشد
من حتم دارم خاتم انگشتر او را
نام علیِ مرتضی نقش نگین باشد
نامش اگر شد فاطمه پس حکمتی دارد
او جای زهرا آمده مسندنشین باشد
وقتی قمر دور سر خورشید میچرخد
باید که دستان خدا در آستین باشد
ام الادب، ام الادب، ام الادب بی شک
ام البنین، ام البنین، ام البنین باشد
جز او چه کس باید که بعد از کربلا عمری
سنگ صبور رنج زین العابدین باشد؟!
من سر فرود آوردهام در پیش این بانو
راز سر افرازی من قطعاً همین باشد
شاید دلیل اینکه مهدی تشنهی یاریست
تنها نبود اُمِّ سقا آفرین باشد...
✍ #سیدحسن_رستگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
روزي که پا به عرش معلا گذاشتي!
بر هر چه داشت نقش تو را، پا گذاشتي
در هيئت کنيزي اولاد فاطمه،
اينگونه پا به خانهی مولا گذاشتي
ميريخت از نگاه تو احساس مادري
مرهم به زخم زينب کبري گذاشتي
"مولا صدا بزن، نه برادر، حسين را..."
اين جمله را تو بر لب سقا گذاشتي
در کربلا براي دل سنگِ کوفيان
چار آيِنه به رسم تماشا گذاشتي
با تو بقيع داغ دلش تازه شد که تو
پا جای پاي غربت زهرا گذاشتي
پيش از تو نوحه، شور حماسي نميگرفت
رسم خوشيست آنچه که بر جا گذاشتي
از خوان نوحهخواني تو آب ميخورد
چشمان خيس ما که بر آن پا گذاشتي
✍ #سیدجواد_میرصفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب #محاوره
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
غمِ دلِ اُمِّ بنینه غمت
روضهی بازه چهرهی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن اگه نشناختمت
اشک غریبی توی چشمام نشست
مثل سر تو پشت من هم شکست
زینبِ من بیا بگو دروغه
این که میگن حرمله دستاتو بست
آسمونم رو بی قمر كی ديده
پروانهی بدون پَر كی ديده
"ام بنين" بهم نگی حق داری
ام بنينِ بی پسر كی ديده
سربریدن امید و احساسمو
تبر زدن ساقههای یاسمو
خواستی چهارتا قبر اگه بسازی
کوچیک دُرس کن واسه عباسمو
* *
بهم بگو كه نور عينم كجاست
بگو غريب عالمينم كجاست
جمعيت كاروونت كم شده
فقط بگو، بگو حسينم كجاست
گفتی تموم دشتو دشمن گرفت
تک تک بچههامو از من گرفت
زینب من بگو آخر کی اومد،
سر حسینمو به دامن گرفت؟!
عزیزم از روزیکه راه دور رفت
شادی دیگه از این دل صبور رفت
نمیتونم باور کنم هنوزم
سر حسینم میون تنور رفت
مردمِ شهر! سر به سرم نذارید
زخم زبون رو جیگرم نذارید
گریهی من فقط برا حسینه
گریهمو پای پسرم نذارید
غمَم ربابه که به غم اسیره
طفل خیالیشو رو دست میگیره
شبا هی از خواب میپره هی میگه
آبش بدید، آبش ندید، میمیره
رباب! نميشه با غم تو سر كرد
بدون گريه شبارو سحر كرد
دردِ منو دردِ تو مثل همه
حرمله دوتامونو بى پسر كرد
✍سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زبانحال حضرت امالبنین (س) با امام حسین (ع)
#امام_حسین_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
برای پیرهنت گریه میکنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه میکنم هر شب
به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه میکنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه میکنم هر شب
به لحظهای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه میکنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 تقدیم به سردار سرافراز
#شهید_سیدرضی_موسوی و همه شهدای #مدافع_حرم
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
گفتند در باغِ شهادت باز است
ای کاش فداییان زینب باشیم
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @dobeity_robaey
✅ کانال اشعار آیینی حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/hosenih
✅کانال تک بیتی، دوبیتی و رباعیهای حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن
رفتم از دست، نگاهی به دل منهم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
التفاتی کن و این فاصلهها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیهی ما
فکر چشمان پُر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریهکن سابق نیست
پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن
میرسد بوی تو اما خبری نیست زتو
یوسفا چارهی این شام پُر از ماتم کن
کاش میشد که شبی خواب تو را میدیدم
دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن
دست و پا میزنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و نالهی پُر دردم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانهی گرم مرا تکیهگهِ پرچم کن
* *
همچنان ام بنین، سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
شرمندهام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تکتکشان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفتهاند کنار ابوتراب
از آلِ هاشماند نه قوم بنی کلاب
اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همهی لشکر حسین
عهدیست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبستهام به دل بچههای خود
اصلاً حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
* *
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمندهی نگاه غریب رباب شد
از اینکه همقبیلهی شمر است، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز"
فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر
مدام بر لب من "إن یکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رُخت دور، بهتر از جانم!
بدون خُوود و زره نشنوم به صف زدهای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم
* *
شنیدهام که خودت یک تنه سپاه شدی
شنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد
شنیدهام که به آب فرات لب نزدی
فدای تشنگیات...، شیر من حلالت باد
بگو چه شد لبِ آن رود، رودِ تشنهی من!
بگو چه شد لب آن رود، ماهِ کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست، تو را چید میوهی دل من!
بگو بگو که به چشمت، چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تَرشدهای
چه نامِ مرثیه واریست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بی پسر شدهای
✍ #محمدمهدی_سیار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
او حضرت خاتون عالَم، ما گدایش
شد دستگیر عالَمی دست عطایش
باید بگیرد چادر ام البنین را
هر کس که افتاده عقب کرببلایش
پیر و جوان کربلا را داده حاجت
شنبه به شنبه سفرههای بی ریایش
مادربزرگم بچههایش را سپرده
بر معجزات سفرهی مشکلگشایش
هر سال میگیرند اجر نوکری را
گریهکنان فاطمیه در عزایش
دار و ندار او فدای کربلا شد
دار و ندار کربلاییها فدایش
این شیر زن با گریه دنیا را بههم ریخت
مروان کشد آه از جگر با های هایش
تازه نکن داغ دلش را ای مدینه!
دیگر نزن "ام البنین" او را صدایش
ای آسمان! خونْ گریه کن بر غربت او
این پیرزن در علقمه مانده عصایش
اشک بشیر از این همه ایمان در آمد
او نیست اصلاً فکر آقازادههایش
ای کاش او پیری زينب را نمیدید
شد مرگ، بعد از کربلا تنها دعایش
ام البنینِ بی بنین را عاقبت کشت،
داغ حسین و رأس از پیکر جدایش
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
هر شب رکابِ چشمهایش را نگین میشد
با برکهی او، ماه وقتی همنشین میشد
میخواست خدمتکارِ اولادِ علی باشد
«امالبنین» میخواست، «امالمؤمنین» میشد
از فضلِ مادر بود، شد عباس «ابوفاضل»
باید خدای فضل اباالفضلآفرین میشد
هر قطرهی اشکش که روی خاک میافتاد
انگار یک فرزندِ او نقشِ زمین میشد
هر گُل که بویی از حسیناش داشت را میچید
در باغِ مقتل روضههایش دستچین میشد
از سنگها هم چشمه میجوشید با آهش
در روضههایش دشمنش روضهنشین میشد
آب از خجالت آب میشد پیش اشک او
وقتی که حرف از مشک میشد، شرمگین میشد
گفتند سَقّایت بلاگردانِ اصغر شد
گفت: «آه عباسم؛ ولی باید همین میشد!»
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
میان خاکیِ دنیا، پُر از خلد برین بودن
در اوج آسمانها ماندن اما در زمین بودن
زنی آبیتر از دریا، چراغ خانهی مولا
که در طوفان و تاریکی، چنان بودن، چنین بودن
چه حس بی نظیری میشود در خانهای ساده
دمادم محرم راز امیرالمؤمنین بودن
بشر را ساحتی تازه به مفهوم ادب دادن
مدام از فاطمه، از کودکانش شرمگین بودن
قمرهایش، پسرهایش، جوانمردان تاریخاند
شگفتا زن که در دنیا چنین مردآفرین بودن
زنی اینگونه باید بود تا امالبنین گشتن
خوشا امالبنین بودن، خوشا امالبنین بودن....
✍ #محمد_غفاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته
چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته
التفاتی کرده مولامان و با این التفات
بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته
بی جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی
فاطمه با فاطمه، قطعاً شباهت داشته
نام این بانو کنار نام زهرا میبرند
بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته
صاحب این روح زهراییشدن آسان نبود
سالها روی لبش کوثر تلاوت داشته
تا که بغض بچهها با نام مادر نشکند
از همین همنام بودن هم خجالت داشته
رنگ نخلستان گرفته چشمهای عاشقش
بس که با غمهای مولایش رفاقت داشته
مادر عبّاس شد تا علقمه باور کند
خون او در اصل عاشورا شراکت داشته
از مزار خاکیاش هم میتوان فهمید که
هر کسی شد فاطمه، سهمی ز غربت داشته
یا اباالفضلی بگو کز خانهی امّ البنین
دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته
✍ #ایوب_پرندآور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی
خودت را نذر او کردی و از عالَم جدا کردی
به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی
بلاگردانشان بودی، به قول خود وفا کردی
برای پاسداری از حسینش، بچههایت را
فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی
بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی
ادب را تربیت کردی، ولا را مبتلا کردی
علمدار عزای زینت دوش نبی بودی
در آغوش مدینه خیمهی ماتم به پا کردی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی
نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان
زمینِ مرده را با اشک خود دارالشفا کردی
شبیه فاطمه اشکت چراغ راهِ مردم شد
برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی
چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده
چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی
جهان را خیمهی شیداییِ اصحاب عاشورا...
جهان را مجلس مرثیهی خون خدا کردی...
✍حجتالاسلام #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
دعای بِینِ طلوعِین، مستجاب شود،
اگر زمان مناجات، "گریه" باب شود
عُروج اهل سحر را دو قطره هم کافیست
چرا که دیدهی تر، بال و پَر حساب شود
چِقَدر سوخت دلات از گناهکاری من
چِقَدر سوخت دل تو، دلم کباب شود
تو را به حضرت زهرا بیا دُرُستم کن
بیا اجازه مده نوکرت خراب شود
به بردههای سرِ این گذر نگاهی کن
یکی شبیه به من شاید انتخاب شود
چِقَدر ندبه بخوانیم و اَینَ اَینَ کنیم
چِقَدر پرسش عُشّاق بی جواب شود
سوار مرکب اُمّید میرسی از راه
به شرط آنکه دل شیعه پارِکاب شود
تو را قسم به علمدار کربلا برگرد
بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود
* *
بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد
بنا نبود که سقا ز غُصه آب شود
قرار بود به ششماهه دست کم برسد
بنا نبود که شرمندهی رباب شود
پس از پسر، بهخدا حق دهیم اگر همه عُمر
برای اُمِّ بنین آبها سراب شود...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
اي دلت بند اميرالمؤمنين
رشتههای چادرت حبل المتين
مادر ماهي و خورشيد زمين
ای كنيز فاطمه! ام البنين
يك رباعي داشته ديوان تو
چار گل روييده بر دامان تو
چارقُل خوانديم در قرآن تو
همسر شيری و خود شير آفرين
مثل قطره آمدي، دريا شدي
خاك بودي، تربت اعلي شدي
تا كنيز خانه زهرا شدي
خانهات شد قبلهی عرش برين
اي به روح تو سلام اهل بيت
عارفی تو بر مقام اهل بيت
بچههای تو غلام اهل بيت
ای غلام خانهات روح الامين
تو همه تن بودى و جان شد علی
در كوير تشنه باران شد علي
تو شدی قاری و قرآن شد علي
ای مفاتيح الجنان بی قرين
آنكه حكم صبر از الله داشت
پيش چشمت سر درون چاه داشت
نيمهشبها روضهای كوتاه داشت:
پيش چشمم خورد زهرا بر زمين
وقت رفتن پيش چشم زينبين
گفتهای عباس را: اي نور عين
بر نمیگردی مدينه بی حسين
جان تو جان امام من، همين
* *
حال آورده بشير از ره خبر
كاروان عشق آمد از سفر
نه ستاره مانده ديگر، نه قمر
آه ای ام البنينِ بی بنين
بند قلب دختر زهرا گسست
تا كنار علقمه افتاد دست
با عمودی فرق عباست شكست
خورد با صورت زمين آن مه جبين
تا علمدار حرم از حال رفت
يوسف زهرا سوی گودال رفت
دست دشمن جانب خلخال رفت
حمله كردند از يسار و از يمين
روز، سينهزن شد و شب گريه كرد
شمر تا خنديد، زينب گريه كرد
نعل میرقصيد و مركب گريه كرد
ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين
تو نبودی خيمه را آتش زدند
عشق را در كربلا آتش زدند
بچهها را بي صدا آتش زدند
سوخت آنشب قلب ختم المرسلين
خوب شد مادر! نبودي ناگهان
سرخ شد از خشم، چشم آسمان
تا كه در گودال آمد ساربان
خاتم آل عبا شد بی نگين
خوب شد مادر نبودي، سر شكست
در حرم گهوارهی اصغر شكست
بعد سقا حُرمت معجر شكست
راهي بازار شد پردهنشين
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#غزل_مثنوی
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
عطر بهشت در نفست موج میزند
حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
تو آمدی و این همه شورآفرین شدی
بیشک برای مادری زینب و حسین
شایستهای که فاطمهٔ دومین شدی...
با خود دوباره خاطرهها را مرور کن
از روزهای خوب مدینه عبور کن
این روزها که خاطرهها همدمت شدند
تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند
چندیست پارههای دلت رفتهاند آه
تو ماندهای و نمنم این اشک گاهگاه
با قلب تو حکایت هجران چهها نکرد
یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
مانند چشم ابری تو آسمان گرفت
پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر
پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید:
مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید
یک شهر چشم منتظر و اشک بیامان
برگشته است از سفر عشق کاروان
برگشته با تلاطم اشک و خروش آه
دارد هزار خاطره از دشت و خیمهگاه
تو میرسی و روضه هم آغاز میشود
بغض از گلوی خاطرهها باز میشود
هرکس نشسته گوشهای و روضهخوان شده
اما سکینه با دل تو همزبان شده
همناله با دو چشم ترت، حرف میزند
از جای خالی پسرت حرف میزند:
یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو
یادش بخیر زمزمههای عمو عمو
یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا
شبها صدای پای علمدار کربلا
یادش بخیر مشک و علم در دو دست او
آرامش تمام حرم در دو دست او
سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو
نامآور تمام عرب بود ماه تو
داغ تو تازهتر شده با حرفهای او
وقتش شده تو روضه بخوانی برای او
رو میکنی به او که فدایت سکینه جان
جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان
شاید نگاه توست به قدّ خمیدهام
یا اینکه شرم میکنی از اشک دیدهام
دیگر شکسته قامت امالبنین، بخوان
از روضههای ماه من ای نازنین، بخوان
نامآوران به شوکت او بُردهاند رشک
در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟
از چشم خون گرفته برایم سخن بگو
از ماجرای تیر سه شعبه به من بگو
آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه
دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه
شرمندهام ز روی تو و مادرت رباب
شرمندهام اگر نرسیده به خیمه آب
قلب مرا بیا تو رها از ملال کن
آرام جان من! پسرم را حلال کن
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نشستم در بقیع اشکی بریزم
شنیدم علقمه رفتی عزیزم
شنیدم کودکان بیتاب بودند
تو بودی و همه بیآب بودند
شنیدم از عطش افتاده بودند
به دستت مشکِ خالی داده بودند
الا ای ماه! بی شمشیر رفتی
میان روبهان چون شیر رفتی
صدایت میزنم با اشک، عباس
به جای نیزه بُردی مشک، عباس
شنیدم مشک بردی بر نگشتی
هزاران تیر خوردی بر نگشتی
شنیدم مشک، زیر آب بردی
در اوج تشنگی آبی نخوردی
الا مادر به قربان تو عباس!
جدا کردند دستان تو عباس!
شنیدم راه نخلستان گرفتی
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
شنیدم مشکِ آبت تیر خورده
شنیدم پیکرت شمشیر خورده
الا ایکه دل از من بُرده چشمت
شنیدم که شده آزرده چشمت
شنیدم کردهای غوغا اباالفضل
کنارت آمده زهرا اباالفضل
الا ای عُمْر مادر! ای جوانم!
جوانم! مهربانم! پهلوانم!
شنیدم بعد تو غوغا شد عباس
عزای زینب کبری شد عباس
پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند
همه اهل حرم از حال رفتند
شنیدم دشمنان خوشحال بودند
همه دور و بر گودال بودند
شنیدم زینت اطفال بردند
حسینم را تهِ گودال بردند
در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟
به زیر نیزهها بودی اباالفضل؟
من از بعد حسین، همراهِ زهرا
زنم ناله: حسینا وا حسینا
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای بــه بنیــن تــو درود همـه
فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه
بانوی دین، مظهر عشق و وفا
ام بنین، مادر صدق و صفا
بــاغ گــل یــاس! سـلامٌ علیک
مـــادر عبــاس! ســلامٌ عـلیک
سُفرهی جود و کرمت با حسین
اذن دخـول حــرمت یا حسین
فـــاطمهی دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
ماه تو از ماهِ فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوبتر
ستارگانت همه خورشیدِ نور
چشم بد از جمالشان باد دور
جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟
جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟
جز تو که در کرب و بلای حسین
چـار پسـر کــرده فـدای حسین؟
تو بانوی بیت ولی گشتهای
دور حسین ابن علی گشتهای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
حق به تو یک بهشت احساس داد
دسته گلی به نام عبّاس داد
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
معرفتت زبانزد عالَم است
مِدحت عالَم به ثنایت کم است
در بغلت بُوَد گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستیاش دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاد به روی حسین
فدایی خون خدا خواندیاش
دور سر حسین گرداندیاش...
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینهام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریههای تو در بقیع
بقیع از اشک تو آمد به جوش
صدای گریۀ تو آید به گوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیدهای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خونِ جگر ریختی
چشم تو از بس که فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا میزدی
اهل مدینه را صدا میزدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
چار گلم به تیغ، پرپر شدند
چار مَهام به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
* *
ای ثمر دل، گل احساس من
ساقی اهل بیت، عبّاس من
شنیدهام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیدهام تا تنت از هم گسست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیدهام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیدهام شعله به خشمت زدند
شنیدهام تیر به چشمت زدند
شنیدهام سکینه بی تاب بود
به خیمهها منتظر آب بود
شنیدهام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیدهام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو، چو برگِ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بر تو نه، بلکه در عزای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونینجگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامانِ برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت...
* *
چار پسر دادی و زین افتخار
شــد حرم چار امامت مزار
پــاسخ آن وفــا و احســاس تـو
فاطمــه شــد مادر عباس تـو
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
گریهی تو به جز عبادت نبود
وفات تو غیر شهادت نبود
دگر تنت دفن نشد شبانه
تنت نداشت جای تازیانه
بـر در بیـت تـو شـرارت نشد
بر گل روی تـو جسـارت نشد
ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس
لگـد بـه پهلـوت نـزد هیچکس....
✍استاد #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e