هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌸ولادت با سعادت حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) و روز پاسدار مبارک باد.
از فطرسِ ملک به همه پرشکستهها
حَیَّ عَلی کرامت گهوارهی حسین
✍ #سیدمیلاد_حسنی
@hosenih
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ولادت با سعادت سرداران کربلا، امام حسین (ع)، حضرت اباالفضل (ع) و امام سجاد (ع) مبارک باد.
امشب حسنات میفرستد زهرا
برشیعه برات میفرستد زهرا
درهای بهشت واشده پس حتماً
دارد صلوات میفرستد زهرا
✍ #سیدمجتبی_شجاع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید
این حرفهای مانده به دل را زبان دهید
وقتش رسیده روی پر جبرئیلها
شعری به قلب این قلم از آسمان دهید
تا میوهی رسیدهی مضمون به ما رسد
قدری درخت واژهتان را تکان دهید
ارزانی ستاره بُوَد ماه آسمان
ماه مدینه را به من امشب نشان دهید
من از شما به غیر شما را نخواستم
هرچه ثواب هست به این و به آن دهید
امشب که ساقی آمده، از مشک عشق او
یک کاسه آب، دست من نیمهجان دهید
در برکهی نگاه علی خوش دمیده است
ماهی که ماه هم مَثَلش را ندیده است
حالا که ماه آمده، پیداترین شده ست
یوسفترین رسیده و زیباترین شدهست
منصوب گشته است به باب الحوائجی
پیغمبری ندیده مسیحاترین شدهست
ابروی او نیامده محراب عاشقی
گیسوی او نیامده یلداترین شدهست
بین قبیلهای که همه سرو قامتند
قامتکشیده خوش قد و بالاترین شدهست
لیلا میان شهر مجانین نه... این پسر
در شهر لیلی آمده لیلاترین شدهست
ساقی زیاد بوده در این خاندان ولی
سردار کربلاست که سقاترین شدهست
عباس روح جاری از نیل تا فرات
عباس راهِ رفتنِ در کشتی نجات
شعبان برای ماست گواراتر از رجب
شیرینتر است شهدِ لب یارم از رطب
امشب شب تولد روح دلاوریست
امشب شب وفاست، شب غیرت و ادب
باید به پیش ابروی او سجده آوریم
چون واجب است محضر او امر مستحب
امشب شب چهارم ماه است آمده
ماه شب چهارده از قلب نیمه شب
نامش پر از کنایه پر از استعاره است
شب ماه و روز مهر و سحرها ستاره است
عرض ارادتم به اباالفضل بارها
برده مرا به جرگهی بی اختیارها
چون موج، سر به سینهی هر صخره میزنم
آثار عاشقیست از این گونه کارها
محدود ما یکی دو قبیله نمیشود
عشقش دوانده ریشه به ایل و تبارها
مانند او نیامده دیگر به روزگار
مانند من گدای نگاهش هزارها
دلدادهاند در ره او صاحبان دل
سر دادهاند در قدم او سوارها
از او ندیدهام به خدا دادرس تری
آقاتری، کریمتری، همنفستری
با این که با اصالت و اربابزاده بود
یک عمر چون رعیّت این خانواده بود
بذر ارادتی که به دل کاشت مادرش
حالا چو سرو، قامت او ایستاده بود
در پیش فاطمینسبان سر به زیر بود
انگار این ارادت او بی اراده بود
در آخرین سجود نمازِ محبتش
در پیش پای فاطمه از زین فتاده بود
آنها که دیدهاند نوشتند عاقبت
سر روی پای حضرت زهرا نهاده بود
زهرا کنارش آهِ نفسگیر میکشد
با دست خود ز دیدهی او تیر میکشد
ما جز خدا، به غیر توکل نمیکنیم
ما جز به اهل بیت، توسل نمیکنیم
باید در این زمانه ولایتمدار بود
ور نه به هیچ جای جهان گُل نمیکنیم
ما ذاکریم؟ نه، همه سرباز رهبریم
وقتی که امر کرد، تأمل نمیکنیم
گوید اگر روید در آتش به سر رویم
سر هم اگر که خواست، تعلل نمیکنیم
هرکس که در مقابل آقا بایستد
در هر لباس و پُست، تحمل نمیکنیم
عباس ماند چون که مطیع امام بود
در او «چرا» به حرف امامش حرام بود!
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#خطبه_حضرت_عباس_ع_بر_بام_کعبه
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مادر ماه بنیهاشم! قمر آوردهای
نخل امید ولایت را ثمر آوردهای
بحر موّاج کرامت را گهر آوردهای
کلک صنع کبریایی را اثر آوردهای
هر چه در وصفش بگویم خوبتر آوردهای
بر امیرالمؤمنین زیباپسر آوردهای
این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است
این پسر، دست علی، دست علی، دست خداست
این پسر، یک مطلع الانوار مصباح الهداست
این پسر، تا حشر، ثاراللّهیان را مقتداست
این پسر، قربانی کوی حسین از ابتداست
این پسر، دست خدا با دستِ از پیکر جداست
این پسر، روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست
این پسر، ماهیست در بین دو مهرِ فاطمه
این بُوَد باب الحسین و باب حاجات همه
بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست
بتشکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست
این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کَس
کیست عباس؟ آن که وجه الله محو روی اوست
آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست
غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست
نخل سرسبز ولایت، قامت دلجوی اوست
آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست
از دل گهواره تا امواج خون در علقمه
لحظهای غافل نگردید از حسین فاطمه
آفتاب طلعتش، خورشید رخسار حسین!
دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین!
از شب میلاد، بودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین!
با وجود آن که خود مظلوم ظالمسوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود
مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش
حیدر کرّار میخواند حسین دیگرش
عمّۀ سادات میبالد که باشد خواهرش
ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش
آفرینش تا قیامت تشنهکام ساغرش
حاجت کونین جوشیدهست از خاک درش
در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخواه از او که او باب المراد عالم است
او که با ماه جمالش عالمآرایی کند
او که بر خاکش، "سرافرازی" جبینسایی کند
او که بی وی، "عشق" هم احساس تنهایی کند
او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند
آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند
خون خود را وقف بر گلهای زهرایی کند
جسم و جان و چشم و دست و سر دهد در راه دین
گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین
اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته
آب گشته در میان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْتشنهسقا سوخته
مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته
اشک صد ایّوب میجوشد به یاد صبر او
تا قیامت آب میگردد به دور قبر او
ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهلبیت!
ای علی را شیر غران در کنام اهلبیت
ای به رخسارت تجلاّی تمام اهلبیت
ای مقامت در صف محشر مقام اهلبیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهلبیت
هم به شمشیرت نوشته انتقام اهلبیت
میرسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی
تشنهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران، استجابت از دعایت ریخته
اشک ثارالله روی دستهایت ریخته
بال حورالعین بَر پای گدایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه
مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخمهای پیکرت آیات قرآن من است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است
نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توأم
هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توأم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب که چلچراغ سماوات دیدنی است
ماه سپهر عشق و فضیلت دمیدنی است
از انعکاس آینهی عشق و معرفت
زیباترین پدیدهی اخلاص، دیدنی است
فوج فرشته روی زمین جمع گشته است
هرسو صدای بال ملائک شنیدنی است
پیوسته بوسه بر رخ او میزند علی
گلبوسه از جمال اباالفضل چیدنی است
مهرش نصیب هردل غافل نمیشود
با نقد جان، ولایت این گل خریدنی است
آید به گوش جان، نغمات فرشتگان
پیوسته میرسد #صلوات فرشتگان
آمد خبرکه فصل نشاط و طرب رسید
ایام شادمانی میر عرب رسید
دلهای حقشناس که غرق سرور شد
شوقی دگر به سینهی هر حقطلب رسید
شیواترین سرور دوعالم سروده شد
زیباترین پدیدهی عشق و ادب رسید
با زر نوشتهاند به هفت آسمان عشق
این ماه هاشمیست که حیدر نسب رسید
اندوه عالم از دل ما بار بست و رفت
وقتی که نام نامی او روی لب رسید
غرق تجلیات گل یاس میشود
هرکس مرید حضرت عباس میشود
امروز آمدی که به فردا علم شوی !
در پیشگاه حضرت حق محترم شوی!
روزی پس از حسین به دنیا قدم زدی
تا با عزیز فاطمه تو هم قدم شوی!
نسل تو در کرامت و عزت زبانزدند
دیگر عجیب نیست که صاحب کرم شوی!
از کودکی خویش نشان دادهای بناست
یک روز ساقی همهی این حرم شوی!
جبریل با پرش به روی آسمان نوشت
فانی فی الحسین شدی روز سرنوشت
روزی که جاننثار مسیر بلا شدی!
تو حمزة الحسین به کرب و بلا شدی!
در رزمگاه عشق حسینی به مرتبت
گاهی حسن شدی و گهی مرتضی شدی!
از چشمهی فرات گذشتی تو تشنهکام
آن گاه ساقی لب آب بقا شدی!
از بس مقام و منزلت تو رفیع بود
شایستهی دعای همه اولیا شدی!
باب المراد خلق تو بودی و باز هم
باب الحوائج همهی ماسوا شدی!
ای کاشف الکروب! غم از دل تو میبری
دل را زموج غصه به ساحل تو میبری
روح حیات میدهد آقا نسیم تو
یعنی دوباره زنده شدم از شمیم تو
در مصحف همیشهی جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم تو
بر روی دامن همهی سائلان عشق
دائم کَرَم چکیده زدست کریم تو
دلدادگان مهر و وفا و شرف شدند،
مدیون مهربانی و خُلق رحیم تو
زائر به بارگاه تو احساس میکند
عطر حضور فاطمه دارد حریم تو
لطفی کن و «وفایی» خود را نوا بده
برما کرامتی کن و کربوبلا بده
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
کار دارند عاشقان با شب
بهترين فرصت تمنا شب
مزد امشب، نماز فردا شب
من مناجات مىکنم با شب
شب مناجات مىکند با ماه
سر ماه است عمامهی خورشيد
دست ماه است نامهی خورشيد
تن ماه است جامهی خورشيد
ماه يعنى ادامهی خورشيد
مىشود آفتاب شبها ماه
سر و کارم که با سحر افتاد
جگر من به دردسر افتاد
خواب در چشمها اگر افتاد
بار ما گردن قمر افتاد
همه خوابيدهاند الا ماه
اشکهاى مرا جگر گفتند
به من از کودکى شرر گفتند
از ابوالفضل بيشتر گفتند
اشتباه است اگر قمر گفتند
تازه يک چشم اوست صدتا ماه
تا کنار حسين ما رفتيم
تا که باب الحسين را رفتيم
با ابوالفضل کربلا رفتيم
هر کجا رفت و هر کجا رفتيم
جلو انداخت کار ما را ماه
همه در محضرش وضو دارند
از سر کويش آبرو دارند
و توسل به دست او دارند
بعد ازين اهل بيت عمو دارند
چه عمويي -ببين- سراپا ماه
چشمهايش همان جلالش باد
ماه، قربان آن جمالش باد
صلوات خدا به بالش باد
شير ام البنين حلالش باد
کيست عباس: کوه، دريا، ماه
بيشتر جلوه مىکنى در شب
مىشود با تو ديدنىتر شب
وقت وصل است وقت آخر شب
شب که از راه مىرسد هر شب...
ماه را مىکند تماشا ماه
غير از ام البنين نديده کسى
چشم او را نبين، نديده کسى
ماه را در زمين نديده کسى
هيچ جا اين چنين نديده کسى...
تشنهلب آفتاب، سقا ماه
چشمهايش به خيمهها افتاد
مشک هم زير دست و پا افتاد
هيبتش از سر و صدا افتاد
دستهايش جدا جدا افتاد
شد ستاره ستاره حالا ماه
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
از ملائک پر شده دور و بر ام البنین
بهر دیدار تو ای تاج سر ام البنین
آمدی از آسمان و عطر خوشبوی تنت
شهر را پر کرده سیب نوبر ام البنین
بی گمان گهوارهات آغوش گرم مادر است
راحت و آسودهای زیر پر ام البنین
اشک شادی میچکد بر گونههای اطهرت
از میان صحن چشمان تر ام البنین
تو مسیحایی اگر، پس خوش به حال مریمت
افتخار نسل پاک و اطهر ام البنین
هم شجاعت، هم شهامت در رگانت جاری است
وارث شیر خدا، شیر نر ام البنین
أشبه الناسی به مولانا امیرالمونین
ای علی مرتضای دیگر ام البنین
مثل بابا با نگاهت فتح خیبر میکنی
چشم بد دور از وجودت، حیدر ام البنین
آمدی قلب سپاه مادرت باشی و بس
ای تمام آبروی لشگر ام البنین
تشنهی آب فراتیم از کرم مهلت بده
ساقی لب تشنهگان آبآور ام البنین
چهارم شعبان رسید و کربلایم آرزوست
کربلایم آرزو پایین پایم آرزوست
یوسف ام البنین زیبا به دنیا آمدی
مثل بابا خوش قد و بالا به دنیا آمدی
ساکنان آسمان را بندهی خود کردهای
با مرام! از اولش آقا به دنیا آمدی
با "ابد والله ما انسی حسینا "بر لبت
با شکوهِ حضرت عیسی به دنیا آمدی
قبل میلادت تو را با عبد صالح خواندهاند
کوه ایمان، اسوهی تقوا به دنیا آمدی
خضر مایی با خودت آب حیات آوردهای
از همان آغاز تو سقا به دنیا آمدی
به حقیقت شد مبدل آرزوی مرتضی
ای علمدار ولایت تا به دنیا آمدی
هم پناه حجت حق در میان معرکه
هم کفیل زینب کبری به دنیا آمدی
جای قنداقه کفن پوشیده و به یاری
نور چشم حضرت زهرا به دنیا آمدی
صبح محشر که رسد، دست تو دستآویز ماست
شکرلله شافع عقبا به دنیا آمدی
در هجوم درد و رنج و غم صدایت میکنند
دردمندان "حضرت مرهم" صدایت میکنند
آزموده، فانی فی الله، روشندل تویی
ما شهادت میدهیم از هر نظر کامل تویی
جرعهای از معرفت امشب بنوشان بر همه
مطمئناً ساقی بن ساقی عادل تویی
جمع ایثار و فداکاری و تقوا و حیا
ضرب در اخلاص و ایمان و ادب حاصل تویی
هر صد و سی و سه بار اسمت قیامت میکند
بانی هربار دلهای متحول تویی
هرچه خوبی بود یک جا در وجودت جمع شد
از روایت این چنین پیداست ابوفاضل تویی
حاجت ما هرچه که باشد اجابت میکنی
در گرفتاری فقط حلال هر مشکل تویی
رزق سال تک تک ما را خودت امشب بده
به خدا روزی رسان این همه سائل تویی
مصرعی نذر تو دیوانها به دنبال آورد
افتخار شهریار و صائب و بیدل تویی
السلام ای سربلند آزمون کربلا
بازوان تو شده تنها ستون کربلا
خُلق و خویت حیدری مشی و مرامت فاطمی
محشری و ناز شستت شیرمرد هاشمی
صاحب نطق علی، حُسن حسن، صبر حسین
علم باقر، صدق صادق، کظم غیظ کاظمی
ابجد نام تو و نام اباصالح یکیست
پس به نوعی آینهدار امام قائمي
دشمنانت در عذاب از ضربههای مهلکات
در امان از تیغ تو هرگز نباشد ظالمی
در میان جنگ الگوی علیِ اکبری
بی گمان از ابتدا استاد رزم قاسمی
هیچکس از حلقهی دشمن جلودار تو نیست
هر زمانی که به سوی قلب لشگر عازمی
طعمهی شمشیر تو با سر به دوزخ میرود
از مصافت برنمیگردد حریف سالمی
در بصیرت همچنان آوازه داری پهلوان
هم به باطل واقفی، هم به حقیقت عالمی
شور جاری در رجزهای "رضازاده" تویی
تو شکوه پنجهی ناب رسول خادمی
در جوانمردی همیشه تختهات باشد وسط
عالم و آدم همه بنده، تو مولایی فقط..
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
شکفته شد گل روی مَلَک به عرش برین
رسید ماهِ شب چارده به مُلک زمین
شروع میکنم آغاز شعر را به رجز
خلاف رسم تغزل، نه مثل آن و نه این
هنوز هم که هنوز است این خبر داغ است
تمام گوش شو و پای این خبر بنشین
در انتظار علی بود خصم و در میدان
نقاب بر رخ عباس زد شهِ صفّین
به گاه رزمِ ابالفضل، خصم لکنت داشت
تُ تُ تو کیستی ای ضّ ضّ ضربهات سنگین
به یک اشارۀ تیغش از آن سر میدان
گریزد اسب، بدون سواره و بی زین
شکست پشت عدو را، جز این توقع نیست
که شیر داده به این شرزه شیر، ام ابنین
رجز نخوانده به عجز آمدند و در ناله
چنین بجنگد ابالفضلِ سیزده ساله!
به جنگ، اذن که از بوتراب میگیرد
نخست مردم چشمش شتاب میگیرد
به ذمۀ همه بیشک نماز آیات است
اگر نقاب زند، ماهتاب میگیرد
فدای همت ماهی که عکس دستش را
فرات در همۀ عمر، قاب میگیرد
فدای غیرت شاهی که قبل و بعد سفر
برای زینب کبری رکاب میگیرد
مدیح ساقی لب تشنه، مست باید گفت
ز خطبه خوانی او سال شصت باید گفت
به بام کعبه زمانی که او قدم برداشت
هرآنکه بود، ابالفضل را علی پنداشت
علی به دوش نبی رفت، کاش میگفتند
که ماه قوم قدم روی شانۀ که گذاشت؟!
از آن کمال و شکوه و وقار و سنگینی
دوباره کعبه گمان میکنم ترک برداشت
به ذوالفقار نبودش نیاز آن بالا
دو چشم داشت که گاهِ سخن به کار گماشت
نه کربلا که علمدار ما نخستین بار
به بام کعبه به یک یاعلی علم افراشت
نگاه نافذ ساقی به باء بسم الله
به قلب سنگی حجاج، بذر واهمه کاشت
نه مست جام که عمریست مست عباسم
قسم به کعبه، مسلمان دست عباسم
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آقا نگاهم مانده بر در تا بيايی
از جاده های روشن فردا بيايی
دوری تو بغضی نشانده در گلويم
ای كاش ميشد يا بميرم يا بيايی
دارد توسل میکند چشمان خیسم
ای حاجت روز و شب دنیا بیایی
پیچیده شد کار تمام شیعیانت
باید برای رفع مشکل ها بیایی
ديشب دعا كردم برای ديدن تو
دیشب غزل گفتم رديفش با بيايی
امشب دخيلم برعموجانت اباالفضل
شايد ميان روضه ی سقّا بيايی
در انتظار تو تمام لحظه ها را
آقا نگاهم مانده بر در تا بيایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطفْ آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزم جامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنِ حصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی، ماه بنی هاشمی
ماه کجا، روی دلآرای تو؟
سرو کجا، قامت رعنای تو؟...
همقدم قافله سالار عشق
ساقی عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام
حضرت عباس علیهالسلام
ای علم کفر، نگون ساخته
پرچم اسلام، برافراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
مکتب جانبازی و سربازی است
بیسری آنگاه سرافرازی است
شمع شده، آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست، مات
موج زند اشک به چشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او
وان لب خشکیدۀ طفلان او...
مشک پر از آب حیاتت به دوش
طفل حقیقت ز کفت آبنوش
درگه والای تو در نشأتین
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردی و غمی شد دچار
گوید اگر یک صد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده آبش دهی...
پنج امامی که تو را دیدهاند
دست علمگیر تو بوسیدهاند...
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
وقت ولادت قدمی پشت سر
وقت شهادت قدمی پیشتر
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والانژاد
جان برادر به فدای تو باد...
✍ #سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_عباس_ع_مدح
ای سرو که با تو باغها بالیدند
معصوم به معصوم تو را تا دیدند
چون شاخه گل محمدی، دست تو را
بر دیدۀ خود نهاده و بوسیدند
✍ #میثم_مؤمنینژاد
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
خروش رود و دریا، یا اباالفضل!
پناه اهل دنیا، یا اباالفضل!
به حق دستهایی که قلم شد
بگیر این دستها را، یا اباالفضل!
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
مژده کز آفاق روشن، گل به دست آمد بهار
برگ برگ سبزه را شیرازه بست آمد بهار
دید دریا تشنه، صحرا عاشق است آمد بهار
جام بر کف، خنده بر لب، میپرست آمد بهار
در مسیرش مخمل سبز چمن گستردهاند
حلّه رنگینِ یاس و یاسمن گستردهاند
باغ باید در قدومش عنبرافشانی کند
هدهد شهر سبا، بال و پرافشانی کند
ماه بَذر نقره پاشد، گوهرافشانی کند
آفتاب از مشرق گیتی زرافشانی کند
تا ببیند آسمان اوج و فرود عشق را
تا بخوانند اختران با هم سرود عشق را
انتظار عاشقان فجر امید دیگریست
روشنیبخش جهان صبح سپید دیگریست
در بهار آرزو عید سعید دیگریست
زادروز سید سجاد عید دیگریست
عید تقوا و عدالت، عید آزادی رسید
جشن ایثار و شهامت، موسم شادی رسید
کیست این مولا که شد صدق از صفایش جلوهگر
عشق از او پیدا شد و مهر از وفایش جلوهگر
حُسن یوسف از جمال دلربایش جلوهگر
مطلعالفجر اجابت از دعایش جلوهگر
لیلةالقدر امامت، نازپرورد حسین
از دو عالم آشناتر با غم و درد حسین
آن که آیین وفا را جلوه بخشید و جلا
شاهد بزم و شهادت، یادگار کربلا
روح ایمان و عبادت، اسوۀ اهل ولا
خطبهخوان بینظیر و... خسته از شام بلا
راهبان کعبۀ آزادی و عشق و جهاد
پاسدار مکتب توحید و عدل و اتحاد
دفتر آزادگی با سعی او شیرازه شد
از گلاب اشک او گلزار ایمان تازه شد
عشق عالمگیر شد، عرفان بلندآوازه شد
آسمان در حیرت از آن صبر بیاندازه شد
چون دم پاک مسیحا خطبههای شام او
زخمه بر تار عواطف زد صلای عام او
گر چه عمری حسرت ایام را در دل نهفت
گر چه در گلزار احساسش گل ماتم شکفت
دشمن از اندیشۀ بیدارباش او نخفت
از قیام روز عاشورا سخن بیپرده گفت
لالههای دشت خون را باغبانی کرد و رفت
نهضت سرخ شقایق را جهانی کرد و رفت
ای مدینه! ای که اعجاز لبش را دیدهای
ای که در هجرانِ گل، تاب و تبش را دیدهای
گریۀ صبح و مناجات شبش را دیدهای
صبر طاقتسوز و سعی زینبش را دیدهای
موجزن دریای خون را دیدهای تا کربلا
در رکابش یک چمن گل چیدهای تا کربلا
ای مدینه! ما که از آن روضه دور افتادهایم
چون پرستو در بهار، از شوق و شور افتادهایم
خانه بر دوشیم و از فیض حضور افتادهایم
ما مگر از چشم آن دریای نور افتادهایم
ای مدینه! ارغوانی رنگ شد دلهای ما
سینهها آتش گرفت و تنگ شد دلهای ما
ای مدینه! باز در کوی تو منزل میکنیم
باز از دریای حسرت رو به ساحل میکنیم
پشت دیوار بقیعت خاک را گِل میکنیم
نور زهرا را چراغ روشنِ دل میکنیم
ای مدینه! ای که بوسیدی رکاب جبرئیل
باز کن بر روی این پروانه «باب جبرئیل»
ای مدینه! ما که با گلها تبسم میکنیم
در خیال خود تو را هر شب تجسم میکنیم
گر بخوانی در حضورت دست و پا گم میکنیم
با نسیم صبحدم، گاهی ترنم میکنیم
جلوۀ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به #حضرت_شهربانو_س
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی
تویی باغِ بهشتِ کاخهای رو به ویرانی
سفر از خانهی اجدادیات شد سِیرِ معراجت
سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی
اسیرت خواندهاند آنان که از نسلِ اسیرانند
به بندِ بانی آزادیات دنیاست زندانی
تو اهلِ خانهی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی
غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی
از این پس رعیتت هستند شاهان، شاهبانوها
از این پس شهربانویی و شهبانوی سلطانی
تو اُمُّالسَّجدهای؛ اُمُّالدُّعایی؛ مادرِ نوری
فراسوی زبان، اُمُّالصَّحیفه، اُمِّقرآنی
تو اُمُّالرّوضهای؛ اُمُّالبُکایی؛ مادرِ ابری
تویی اُمُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی
عروسِ خاندانِ آبی، اما تشنهی اشکی
برای آب، از روزِ مبادا روضه میخوانی
تو اقیانوسِ اشکِ روضهخوانان را عَجَمرودی
تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به #حضرت_شهربانو_س
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست
میان حادثهها کار حق نگهداریست
اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی
همیشه کار خدا یاری و مددکاریست
خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد
که بیحسینشدن اول گرفتاریست
سخن به مدح زنی میکنم شروع، که شعر
به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست
سخن به مدح زنی می کنم شروع، بلی
که از گناه، تمام وجود او عاریست
همان که چشم و دلش رو به عالم بالاست
که قصر در نظرش جلوهی دلآزاریست
همان که جلوهی صد قصر غافلش ننمود
همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست
زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست
یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست
به خواستگاری او فاطمه به خواب آمد
"زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست"*
به هرکسی نرسد اینچنین مقام رفیع
که این نتیجهی یک عمر خویشتن داریست
خدا برای حسین آفریدش از اول
جواب او به حسین از همان ازل آریست
شرافتیست بلی مادر امام شدن
ز عشق بو نَبَرد آن دلی که زنگاریست
همین که دامن او مهد حجت الله است
نشان رفعت شأن و بلندمقداریست
"دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر"**
که خُلق مادر در خُلق بچهها جاریست
بُراق عشق، تو را تا خود مدینه رساند
که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست
که خواستی وطنت خانهی حسین شود
کجای قصهی هجرت ز جبر و ناچاریست؟!
تو آمدی که به "زن" شأن دیگری بدهی
به نُه امام نشانِ تو جاری و ساریست
"هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب"
هنوز از تو سرودن کمال دشواریست
✍ #علی_مقدم
*حافظ
**صائب
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین
به این خُلق و این خوی و این عزّ و تمکین
رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآن
پُر از «قدر» و «وَاللَّیل» و «وَالشَّمس» و «وَالتّین»
درود الهی بر آن خُلق نیکو
سلام محمّد بر آن خوی شیرین
نماز از خضوعش به پرواز آید
دعا از نفسهای او بسته آذین
به سجادهاش آسمان آورد سر
به ذکر دعایش خدا گوید آمین
سلام خدا بر خضوع و خشوعش
قیام و قعود و رکوع و سجودش
درود خداوند حَیّ جلیلش
به قدر و کمال و جمال جمیلش
عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار
اگر بوسه بر دست آرد خلیلش
عجب نیست کز عرشۀ عرش اعلا
طواف آرد از چارسو جبرئیلش
سلاطین غلامش، خواتین کنیزش
طوایف مریدش، قبایل دخیلش
حَجَر شاهد عزت و اقتدارش
هشام بن عبدالملکها ذلیلش
بسا تخت شاهی فرو رفت در گل
کجا حاکم گِل شود حاکم دل؟
«هشام» استلام حجر تا نماید
در آن ازدحامِ خلایق نشاید
نه قدری که از وی شود قدردانی
نه کس بود تا کس بر او ره گشاید
به ناگاه دیدند آمد جوانی
که پیوسته او را حَجَر میستاید
گشودند حُجّاج از چار سو، ره
که آن شاهدِ حُسن یکتا بیاید
یکی خواست تا سر به پایش گذارد
یکی رفت تا جان نثارش نماید
یکی گفت نامش چه باشد هشاما!
- حسد را نگر- گفت: نشناسم او را
به ناگه «فرزدق» خروشید در دم
که: این است نجل رسول مُکَرّم!
تو چون میکنی در مقامش تجاهل؟
من او را بِه از خویشتن میشناسم
نماز است بی او گناه کبیره
ثواب است بی او خطای مسلّم
تعالیم اسلام از اوست جاری
قوانین توحید از اوست محکم
چراغیست بر قلۀ آفرینش
امام است بر جملۀ خلق عالم
سلام و رکوع و سجود است از او
قنوت و قیام و قعود است از او
امامیست کو را اُمَم میشناسد
کریمیست کو را کرم میشناسد
صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم
طواف و مطاف و حرم میشناسد
بیابان مکه، منا، خیف، مشعر
سماوات و لوح و قلم میشناسد
زمین میشناسد، زمان میشناسد
عرب میشناسد، عجم میشناسد
یم و قطره و ماه و خورشید، او را
به ذات الهی قسم میشناسد
سلام خدا بر اَب و جَدّ و مامش
مسلمان بود هر که داند امامش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد
مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد
حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟
نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟
اگر به مصلحتی چند روز بیمار است
برای هر چه که درد است او دوا دارد
مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند
قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد
بپرسد از حجرالاسود از ولایت او
هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد
علیست اسم و علی رسم او، بپرس از شب
که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟
بپرس کوچه به کوچه کدام شبگرد است
که سفرههای یتیمان از او غذا دارد..
فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار
به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد
رسول کربوبلا، وارث حسین چه گفت؟
که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد
✍ #سعید_تاج_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
پُر میکنیم از مِی گلوی بادهها را
تا مست باشیم انتهای جادهها را
بعد از دو رکعت عشقبازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلدادهها را
امشب به سمت خانهی سجاد انداخت
دست ارادتهای ما، سجادهها را
خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب
آنی بگیرد دست این افتادهها را
بعد از پدر، حالا پسر میآید از راه
خدمت کنید آقا و آقازادهها را
این دومین نوریست که تا منجلی شد
او هم علی بن حسین بن علی شد
در آسمانم ماه را میبینم امشب
گمراهم اما راه را میبینم امشب
چشم سرم را بستم و با دیدهی دل
لبخندهای شاه را میبینم امشب
ارباب خوشحال است و من در دستهایم
مال و منال و جاه را میبینم امشب
در چشمهای این علی دارم علی را
یا که رسول الله را میبینم امشب
میآید و با هر قدم در زیر پایش
جانهای خاطرخواه را میبینم امشب
حالا که آقای دعا دارد میاید
ما را خدا ای کاش قربانش نماید
فخر است امشب آسمان را بر زمینش
میخندد و افلاک، حیران طنینش
دست حسین بن علی امشب رکاب و
روی علی بن حسین آمد نگینش
بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت
وقتی که لبهای علی شد بوسهچینش
خالیست جای فاطمه هرچند، اما
خوابیده با لالاییِ اُم البنینش
در سوم شعبان رسید از راه، شاه و
در پنجمین روزش رسیده جانشینش
روح دعا، مرد خدا، جان حسین است
او وارث ملک سلیمان حسین است
با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده
در راه اثباتت حجر لب باز کرده
نه دوستانت که ید عقدهگشایت
از دشمانت هم گرهها باز کرده
حتی دعاهایت؛ جدا از حرفهایت
در علم حرفی تازه را آغاز کرده
شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس
آموزگار آسمان! ممتاز کرده
هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده
تا قاب قوسین خدا پرواز کرده
هروقت میخواهم که قلبم را بشویم
باید "الهی لاتؤَدِّبْنی" بگویم
با دست لبریز از دعایی که تو داری
ما را ببر سمت خدایی که تو داری
حرفی بزن تا جام من لبریز گردد
از بادههای حرفهایی که تو داری
گرم مناجات است شبهای ملائک
با لحن جانسوز صدایی که تو داری
پرواز خواهم کرد با بالی که خاکیست
یک روز تا صحن و سرایی که تو داری
ما را شبی مهمان خان روضهات کن
در خانهات، در کربلایی که تو داری
هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا
انگار هر روز تو عاشوراست آقا
آزادی از بند اسارت در اسارت
دست خدا بوده است یارت در اسارت
در مجلس حکام، بر منبر نشستی
بر روی کرسی صدارت در اسارت
بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی
یعنی شدی پیک بشارت در اسارت
با دست بسته باز دستی باز داری
وقتی عطا گشتهست کارت در اسارت
جسم شهیدان را که کفْن و دفن کردی
با اشک میخواندی زیارت در اسارت
ای آسمان، شرمنده از باران چشمت
دست مرا پُر میکند احسان چشمت
باران چشمان تو را باران ندارد
ای آسمان! که بارشت پایان ندارد
هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که
پیراهنی را هم از او کنعان ندارد
حدِّاَقل آبی بنوش آقا که چشمت
دیگر برای گریه کردن جان ندارد
هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی
بر حرمتی که قاری قرآن ندارد
گفتی مرا ای کاش که مادر نمیزاد
چه دیدهای که بدترش امکان ندارد؟
بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست
بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست
✍ #محمدعلي_بياباني
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
از سکوتم صدا درست کنید
ذکر یا ربنا درست کنید
ببرید و بیاورید مرا
بلکه از من گدا درست کنید
در دلم گر بناست خانه کنید
اول این خانه را درست کنید
میشود سنگ دستتان بدهم
میشود که طلا درست کنید
هر چه میل شماست تسلیمیم
یا خرابم و یا درست کنید
فقر ما را کسی درست نکرد
ای کریمان! شما درست کنید
شد اگر، شکر؛ اگر نشد یک وقت
مینشینم تا درست کنید
بعد از آن که مدینهام بردید
سفر کربلا درست کنید
از لب ما دعا نمیافتد
کربلا، کربلا نمیافتد
این قبیله همه شبیه هماند
این کَرَمزادهها چه با کرماند
چه نیازیست تا بزرگ شوند
در همان کودکی مسیح دماند
زندهام میکنند مثل مسیح
بر تن مردهام اگر بدمند
همه آمادهی بلا هستند
جادههای عروج پیچ و خماند
عاشقان بیشتر پی نامند
عاشقانی که عاشقند کماند
عاشقان در نگاه آل علی
گر اسیرند باز محترماند
دختران قبیلههای عرب
خادم شهربانوی عجماند
عجمی کردهاند جانان را
آبرو دادهاند ایران را
ای مناجات تا خدا رفته
عرش را تا به انتها رفته
کیسه کیسه به شانه نان برده
خانه خانه سوی گدا رفته
بی تو معراج هم کسی برود
بی وضو محضر خدا رفته
بس که در حال سجده افتاده
رنگ پیشانی شما رفته
برکت میرسد غلامت اگر...
سر سجادهی دعا رفته
محمل ما به گِل فرو رفته
محمل ما شکسته وا رفته
چارهای کن برای ما، ور نه
رمضان، آبروی ما رفته
آبرودار پنجم شعبان
دارد از راه میرسد رمضان
چه مقامیست مادر تو شدن
مثل پروانهی سر تو شدن
بال جبريلِ عرش مال خودش
راضيام با كبوتر تو شدن
علیِ اكبر است و آرزوي
چند سالي برادر تو شدن
میشود برتر از سليمان شد
ظرف يك روز نوكر تو شدن
اين غلام سياه را نفروش
كردم عادت به قنبر تو شدن
به خداي يگانه میارزد
كشتهی نام اطهر تو شدن
پدرت هم به تو "ولی" میگفت
«بابي أنت يا علي» میگفت
آمدي و حسين خندان شد
همه جا جز بقيع چراغان شد
آمدي و به بركت نامت
نام جدت علي فراوان شد
مادرت شد عروس زهرا و
افتخارش نصيب ايران شد
آشنا با صحيفهاش كردي
هر كه بر سفرهي تو مهمان شد
رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است
رمضان شرح ماه شعبان است
ابر و خورشيد و ماه در كارند
خاكي از زير پات بر دارند
تب تو تب نبود، درمان بود
راويان تب تو بيمارند
دوستان قديمي زهرا
به تو و مادرت بدهكارند
در اسيري مادرت حتي
از مقامات او خبر دارند
هر چه مِهريهاش گران باشد
باز قوم علي خريدارند
به غلامت بگو دعا بكند
اين گرفتارها گرفتارند
با مناجات تو ملائكه هم
سر شب تا به صبح بيدارند
تا نگاهي به بالشان بكني
از كرم خوش به حالشان بكني
كاش ميشد بنا درست كنند
گنبدي از طلا درست كنند
همه جاي مدينه را نه، نه
لااقل پنج تا درست كنند
گرد و خاك بقيع را ببرند
تا برايم دوا درست كنند
شيعيان حاضرند با گريه
آستان تو را درست كنند
با النگوي دختران عجم
چند ايوانْ طلا درست كنند
سنگها میخورد بر سر تو
تا كه شايد صدا درست كنند
عمه را زد ولي سر تو شكست
هم سر عمه، هم سر تو شكست
ای مناجاتی سرای حسین
ذکر آمین ربنای حسین
ای تمام صحیفهات شرحِ
آخرین ناله و دعای حسین
مقتل تو صحیفهات باشد
دادهای شرح کربلای حسین
کاش مثل تو روضهخوان بشویم
تا اقامه کنیم عزای حسین
به زبان دعا بیان کردی
چه کشیدند بچههای حسین
آه تیر سه شعبه و حلقِ
طفل معصوم بی خطای حسین
الامان از حکایت زینب
وای از روز ماجرای حسین
بعد از آن که بدن مرتب شد
سر بنه روی بوریای حسین
روی قبرش نوشتی یا مظلوم!
لک روحی فدا ابا المهموم!
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
ای اختر تابان قمرت باد مبارک
ای مادر ایران پسرت باد مبارک
ریحانۀ خیر البشرت باد مبارک
از خوبتران خوبترت باد مبارک
فرزند تو بر پنج قمر نور دو عین است
با نـام علی آینـهی روی حسین است
ای پیش رویت آینهی شمس ولایت
ای همسر و ای مادر دو رکن هدایت
امروز خدا کرده علی بر تو عنایت
رویش کند از آینهی غیب حکایت
گل بوسه بزن بر روی این گل پسر امشب
این جان حسین است که داری به بر امشب
این خوبترین گل زگلستان خلیل است
این آینهی حُسن خداوند جلیل است
این بر ملک و جن و بشر، پیر و دلیل است
بیمثل بدیل است، جمیل است، جمیل است
طوبای بهشت علوی این ثمر توست
تبریک که میلاد یگانه پسـر توست
زیبا پسر تو، پدر هشت امام است
در پنجم ماه آمده و ماهِ تمام است
این بر شهدا حامل خون است و پیام است
این حجّ و زکات است و صلات است و صیام است
بـا هـر نفسش نغمـۀ تکبیر مبارک
بر خال و خطش آیۀ تطهیر مبارک
ای نخل وجودت، ثمر یوسف زهرا
ای روی تو قرصِ قمرِ یوسف زهرا
ای پارهی قلب و جگر یوسف زهرا
ای یوسف زهرا، پسر یوسف زهرا
گلبوسهی شیـرینِ دعـا بـر دهن تو
آیات خـدا مـوج زده در سخن تو
ای با سخنت زنده شده جان ولایت
ای روح کتاب الله و ریحان ولایت
پیغامبر خون شهیدان ولایت
از اشک شبت، سبز گلستان ولایت
تو خون خدا در بدن خون خدایی
فریـادِ خروشـان تمــام شهـدایی
ای مرغ سحر مست مناجات شب تو
پیوسته دعا بوسه نهاده به لب تو
بال و پَرِ پروازِ دعا تاب و تب تو
ای وحی خدا بال زده در طلب تو
وصف تو شده زینت آیات شریفه
از متن مناجات تو داریم صحیفه
ای وجه تو بر وجه خدا منظر دیگر
سجادهی خاکت دل شب سنگر دیگر
مارا نَبُوَد غیر شما یاور دیگر
برما نگشودند جز این در، درِ دیگر
ما در دو جهان بندهی فرمان شماییم
در موج بلا، دست به دامان شماییم
رخسار تو هنگام دعا سورهی نور است
سروِ قدِ تو سبزتر از نخلۀ طور است
ما را همهجا با نفست فیض حضور است
بی روی تو گلزار جنان خانهی گور است
در دیدهی آن بنده که پاکیزه سرشت است
دامان بقیع تو بهشت است، بهشت است
تو حج و زکاتی و صلاتی و صیامی
تو یک تنه در شام بلا فاتح شامی
در گوشۀ ویرانهسرا عرشْ مقامی
آری تو امامی، تو امامی، تو امامی
هر چنـد که در ابـر، رخِ مـاه بگیرد
مـه چهرهگشایـی کند و ابـر بمیرد
ای جان دو عالم، همه عالم به فدایت
ای جن و بشر یکسره محتاج دعایت
ما دست گشودیم به دامان ولایت
«میثم» متحیّر که چه گوید به ثنایت
ما را چه رسـد نزد شمـا مدحسرایی
بهتر که گشاییم سویت دستِ گدایی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
ارادت به نام علی دارم و
پناهی به بام علی دارم و
دلی مست جامِ علی دارم و
مدال غلامِ علی دارم و
به این نوکری و ارادت خوشم
خوشم در هوایت نفس میکشم
دخیلم به موی تو یا بن الحسین
دو دستم به سوی تو یابن الحسین
من و آرزوی تو یابن الحسین
فدای عموی تو یابن الحسین
دخیلم دخیل ضریحی که نیست
پناه من خسته غیر از تو کیست
به نام ابالفضل راهم بده
نگاهی دمی بر نگاهم بده
ببین خسته جانم، پناهم بده
برات خلاص از گناهم بده
فدای تو و نام تو؛ یا علی!
رسیدم سر بام تو؛ یا علی!
تو که آمدی سجدهها پا گرفت
عبادت به لطف تو معنا گرفت
دعا با دعای تو بالا گرفت
دعای قنوت تو ما را گرفت
به یک ربّنایت حسینی شدیم
به لطف دعایت حسینی شدیم
تویی زینت ذکر و سجادهها
تویی مستی ناب این بادهها
تویی محور صبر آزادهها
رهایم نکن در دل جادهها
رهایم کنی راه گم میکنم
تو را گاه و بی گاه گم میکنم
شب ظلمت و غم به سر میرسد
زمان طلوع سحر میرسد
شبی از مدینه خبر میرسد
از این خاندان یک نفر میرسد
که بانی ایوان طلا میشود
مدینه خودش کربلا میشود
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
از این سو شهربانو با دلی خرسند میآید
از آنسو زینب کبریست با اسپند میآید
حسین آغوش وا کرده؛ حسن تبریک میگوید
به استقبال او عباس با لبخند میآید
لب افلاک خندان شد؛ مدینه نورباران شد
که دارد عابدی بی مثل و بی مانند میآید
دل سجادهها بیش از همه شاد است این شبها
امامی که به او سجاد میگویند میآید
به عشق حیدر کرار او را هم علی نامید
چقدر این اسم روح افزا به این فرزند میآید
عرب را با عجم عهدیست امشب تا خود محشر
به این وصلت بگو محکمترین پیوند میآید
ز درگاهش کسی با دستِ خالی رد نخواهد شد
خوشا آنکه به این درگاه حاجتمند میآید
::
گدا خوب است کارش را به دست خلق نسپارد
اگر دست گدایی سمت زین العابدین دارد
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e