#امام_رضا_ع_شهادت
درون حجرهی غربت، خدا خدا میکرد
کسی که عقدهی دل را به مرگ وا میکرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غیر زهر، که او را ز غم رها میکرد؟!
رضا که هر نفسی داشت درد تازهتری
به زهر شعله برانگیز، مرحبا میکرد
نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام
مثال فاطمه بر مرگ خود دعا میکرد
نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر
میان لجّهی غم، هرچه دست و پا میکرد
چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او
غم مصاحبت قاتل، اکتفا میکرد
غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر
فتاده بود و به اجدادش اقتدا میکرد
چو شخص مار گزیده، به خویش میپیچید
چه زهر بوده و با جان او چها میکرد!
به هر نگاه که میبست و میگشود از درد
جواد، نور دل خویش را صدا میکرد
حدیث غربتش این بس که پای تابوتش
دویده قاتل و گریان، رضا رضا میکرد
خوشا شبی که "مؤيد" به یاد غربت او
به اشک و زمزمهی خود، عزا به پا میکرد
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
از قصر بيرون زد، عبا روى سرش بود
در احتضار انگار جسم مضطرش بود
دور و برش "گريه كنى" اصلاً نيامد
اى كاش پيش اين برادر، خواهرش بود
ازبس زمين افتاد و ازبس غَلت مىخورد
وقت گذر خاكىِ خاكى پيكرش بود
دستش به پهلو بود و مشكل راه مىرفت
خيلى در اين ساعات، يادِ مادرش بود
با اينكه دربِ حجرهاش را بست اَباصَلْت
امّا جوادش آمد و دور و برش بود
شكرخدا سر روى دامان پسر داشت
وقت سفر گريانِ جدّ اطهرش بود
وقتى حسين از روى اسب افتاد بر خاک
وقتى كه با زانو كنار اكبرش بود
در بين مقتل يك على افتاد، اما...
حالا صد و ده تا على دور و برش بود
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
دوباره پای من و آستان حضرت تو
سر ارادت و خاک سرای جنت تو
وباز سفره لطف تو و عنایت تو
کویر دست من و بارش کرامت تو
امـــــــــام مشـــــــرقی عالم وجود رضا
سحاب رحمت حق، آسمان جود رضا
دوباره مثل همیشه رساندیام آقا
میان این همه دلداده خواندیام آقا
خودم نیامدهام تو کشاندیام آقا
سلام داده نداده تکاندیام آقا
شکستم و به نگاه تو سلسبیل شدم
و پشت پنجره فولادتان دخیل شدم
میان صحن تو برگ برات میدادند
مداد عفو گنه را دوات میدادند
به زائران شکسته ثبات میدادند
شراب کوثر و آب حیات میدادند
من آمدم که مریض مرا شفا بدهی
من آمدم که به من اذن کربلا بدهی
همینکه میرسم، از چشمهای بارانی
هزار حاجت ناگفته را تو میخوانی
در انتظار تو هستم، خودت که میدانی
درست مثل همان پیرمرد سلمانی
نشستهام به تمنای چشمهایت من
بیا که سربگذارم به زیر پایت من
::
نوشتهاند ولی در زمان پر زدنت
اسیر قتلگه خاک حجره شد بدنت
شرار لاله روان شد ز گوشهی دهنت
غریب ماندی و خون شد تمام پیرهنت
ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی
ولی زمان غـــــروبت جواد را دیدی
اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو
ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو
به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو
اسیر پنجهی سرنیزهها نشد سر تو
حسین گفتم و قلبت شکست آقا جان!
به دل غبار مُحرم نشست آقا جان!
✍ #محمدعلي_بياباني
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
گلهای نیست اگر غصهی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشهی مشهد داریم
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم
ما گنهکارترینها وسط صحن رضا
آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم
روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش
دیدهای در طلب اشک مقید داریم
::
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چهقَدَر خاطرهی بد داریم
شاه بر شانهی خم، پیکر خود را میبُرد
با عبا داشت علی اکبر خود را میبُرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
همین که راز دل زهر بر ملا شده بود
به قتلگاه از این بیت، کوچه وا شده بود
و شمر خندهی تلخی به خنجرش میکرد
و شعر گریه کنِ روضهی رضا شده بود
به سمت خانه چهل بار خاطرش خون شد
نشسته بود چهل بار و باز پا شده بود
به سمت خانه چهل روضه را نشست و گریست
دلش حسینیهای غرقِ در عزا شده بود
و درد بود که عمامه از سرش افتاد
امام، گریهی کز کرده در عبا شده بود
اشاره کرد که آن خانه بی حصیر شود
و خاکهای کف حجره کربلا شده بود
صدای سُم، همه جایِ اتاق شیهه کشید
در آن دقیقه که سَم، دردِ بی دوا شده بود
کریم در بهروی خویش بست و راهی شد
جواد آمد و درهای بسته وا شده بود
جواد آمد و این تازه اول روضهست
جگر، شبیه به اکبر، جدا جدا شده بود...
✍ #محمد_خادم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
چه کرده زهر که دیگر جگر نمانده برایش
قفس چه کرده به او؟ بال و پر نمانده برایش
عبا کشیده به سر، آرزوی دیگری انگار
به غیرِ دیدن روی پسر، نمانده برایش
شبیه مادر خود تکیه داده است به دیوار
رمق نمانده، توانی دگر نمانده برایش
مدینه پشت سرش خیس اشک میشد و میگفت:
که هیچ چاره به غیر از سَفَر نمانده برایش
ز راویان نشابور و اهل طوس بپرسید
ز خیل خلق، چرا یک نفر نمانده برایش؟
حزین و تشنه نشسته به کنج حجره، به یادِ_
لبان خشکِ شهیدی که سر نمانده برایش
به روضه نیز غریب است امام و در دلِ تاریخ
بهجز همین دو سه خط مختصر نمانده برایش
✍ #عباس_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم
تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم
زهر، بار سفر آخرتم را بسته است
تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم
مادرم آمده و منتظر رفتن من
تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم
آتش هجر تو از زهر، جگر سوزتر است
تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم
ماه من! حجرهی تاریکِ مرا روشن کن
در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم
گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان
بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم
خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم
تا کنی جلوهای اندر نظرم، منتظرم
تا بیایی و گذاری سر من در دامن
که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم
زودتر هرچه بیایی، کنی آسودهترم
پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
تا زهر ستم بر دل و جان و جگر افتاد
چون برق جهانسوز، به جانش شرر افتاد
چون موج به پهلوی گل فاطمه میخورد_
دردی که به پهلو و دل و بر کمر افتاد
آهسته به روی سرش افکند عبا را
یک سایهی غم، بر روی شمس و قمر افتاد
پیوسته نگاهش به درِ حجرهی غم بود
تا آن که نگاهش به جمال پسر افتاد
غمنالهی مادر، شرر افکند به جانش
وقتی نظرش جانب دیوار و در افتاد
او ساحل امن همه طوفان زدهگان است
چون کشتی طوفان زده، گر در خطر افتاد
از طوس دلم تا حرم کرب وبلا رفت
این جا پدر افتاد، در آن جا پسر افتاد
دل سوخت «وفایی» به مُحرم، پس از آن ماه
داغی به دل ما همه ماهِ صفر افتاد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«دلتنگ خراسانم»
ای ابر! شبیه برگ پاییز ببار
تا خانهی آفتاب، یکریز ببار
دلتنگ خراسانم و دور از سلطان
رفتی حرمش به جای من نیز ببار
✍ #رضا_قاسمی
↳ @hosseinieh_net
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
شَصت و سه سال زندگیات مهربان گذشت
با کیسههای وَصله ایِ آب و نان گذشت
شَصت و سه سال زندگیات بین کوچهها
در بندهی خدا شدن این و آن گذشت
گاهی میان دورترین خانهی زمین
گاهی میان دورترین آسمان گذشت
گاهی کنارِ سفرهی بیوه زنان شهر
گاهی کنارِ خاطرهی کودکان گذشت
وقتِ نزول، حضرتِ خاکینشین شدی
وقت صعود، ردّ تو از بی کران گذشت
آن روزها که شعب ابی طالبی شدی
ایام درد بود ولی همچنان گذشت
ای آن که زندگی تو خرج نجات شد
ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت
برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن
این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن
یک عدهای به عشق تو دور از وطن شدند
یک عدهای ندیده اویس قرن شدند
از خانوادهام همه عَبدُاللَهِ شما
از خانوادهات همه آقای من شدند
تو پیر خانواده، بزرگ قبیلهای
محصولِ زندگیِ تو پنج تن شدند
یک عده زینب و علی و فاطمه شدند
یک عدهای حسین شدند و حسن شدند
بعد از تو دختر تو و زینب کنار هم
مشغولِ کار بافتن پیرُهَن شدند
یک عده بچههای تو پاره جگر ولی
یک عده بچههای تو پاره بدن شدند
این کشتهها تمام جگر گوشهی توأند
یا ایها الرّسول! ببین بی کفن شدند
«یا مصطفاه» این تن پامال را ببین
این کشتهی فتاده به گودال را ببین
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
ساحتِ عرش، غرق غمها بود
جگری در حصار سَمها بود
نالهی او به آه بند شده
دادِ انگورها بلند شده
هرچه را خورده بود، پس میزد
من بمیرم! نفسنفس میزد
هی نشست و بلند شد در راه
تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه!
خاتمِ عشق بی نگین افتاد
با سر و صورتش، زمین افتاد
در دل شیعهها شرر انداخت
با عبایی که روی سر انداخت
سینهی او مسیر سوختن است
اثر زهر، تشنهلب شدن است
لااقل دادهاند تسکینش
پسرش آمده به بالینش
این غریبی که سخت، بیحال است
کُنج حجره به یاد گودال است
یاد آن تشنهای که عریان شد
بدنش پایمال اسبان شد
باز هم شکر پا نخورده تنش
نوک نیزه نرفته در دهنش
قدرِ یک نصفه روز پیر نشد
شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد
پای قاتل در آستانش نیست
زجر دنبال دخترانش نیست
همسرش این همه عذاب نداشت
خواهرش غصهی حجاب نداشت
اهل بیتش ندیده بددهنی
وسط بزم مِی نرفته زنی
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست
پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست
دورم نکن از خود؛ بیا آتش بزن جان را
این استخوانها در حد یک مشت هیزم نیست؟
تا عشق تو جا در دلم وا کرد فهمیدم
هرگونه عشقی بی تو جز حس توهم نیست
تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد
آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست
جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد
چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست
وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که
فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست
بیهوده دنیا رو نمیگردم که درمانم،
در نسخهای غیر از بلیط مشهد و قم نیست
شیراز، مشهد، قم، مسیر مطلع الشمس است
ایران به غیر از خانهی خورشید هفتم نیست
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e