eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در آسمان ملائکه‌ی خوش‌ذوق شهر بهشت را که بنا کردند اول به سوی صحن و سرای تو چندین هزار پنجره وا کردند مشتی ستاره از فلک آوردند در سفره‌های ما نمک آوردند  بس که بهار از فدک آوردند در شهر قم مدینه به پا کردند با چشم‌های غرق عطش دیدیم گنبد درون آینه‌ی حوض است  آن کاسه‌های پر شده از خورشید سیرابمان از آبِ طلا کردند ملاحسین مولویِ مداح همراه شمس و عاصی و خورشیدی از بس که بوده‌اند نمک‌گیرت در هر مقام شور به پا کردند صحن عتیق و جلوهء دیرینش با چلچراغِ خوشهء پروینش اینها به اتفاق مضامینش پروانه را مدیحه‌سرا کردند ما قاصریم وصف تو را وقتی امثال مرعشی و بروجردی  یک عمر روزه‌های معطر را با بوسه بر ضریح تو وا کردند تکرار فاطمه است عبور تو، توصیف زینب است مرور تو  معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند ای تا همیشه کار تو کارستان اثبات کرده شوکت تو هر آن  هرگز نکرده‌اند همه مردان کاری چنان که "فاطمه‌ها" کردند… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر زمانی دل، میان سینه‌ام گم می‌شود یا به مشهد می‌رود، یا راهی قم می‌شود تا نگاه من به دریای ضریحش می‌رسد دل دگرگون می‌شود، غرق تلاطم می‌شود دانه دانه اشک‌های زائرانش می‌چکد زیر پاهای کبوترهاش گندم می‌شود نور می‌بارد چنان از گنبد این آفتاب در کنارش جلوه‌ی خورشید هم گم می‌شود شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی می‌کند هر کدامش قبله‌ی حاجات مردم می‌شود بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت‌روا رفته از دستم حساب، این بار چندم می‌شود دل به دست او سپردی غم مخور، کارِ نشد، با دعای خواهر خورشید هشتم، می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"دختری از اهل بیت آفتاب" دختر لبخندهای مستجاب از تبار لا فتی إلّا علی وارث مَن عندَه علمُ الکتاب نورِ نور نور نور نور نور نابِ ناب ناب ناب ناب ناب ناب یعنی خالص و پاک و طهور سوره‌ی کوثر، شراب اندر شراب نور یعنی خواهر شمس الشموس "بوی گل را از که جوییم از گلاب" دختر "وَالکاظمینَ الغَیظ" اوست "آفتاب آمد دلیل آفتاب" ای دل من در پناه کوی تو مثل بال کفتران بی‌اضطراب مریما از نزد جبرائیل، عشق هاجرا از بهر اسماعیل، آب مهربان، باران تندِ بی‌دریغ! بی‌کران، آیینه‌ی پُر آب و تاب! :: هم به جان خسته‌ی زینب، ببخش هم به نام نامی زهرا، بتاب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام! کاش زمان با همین سلام در آستانه‌ی در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من –این فتاده به لکنت– بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیه‌ی عذاب هم‌وزن با یک آیه‌ی رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه‌واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد این شعرِ مست تکیه زده بر ضریح تو مستی که روی پاش به زحمت بایستد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را وا می‌كنی سمت كویرِ این حوالی با لطف پاكت پای اقیانوس‌ها را «امید» دارویی‌ست در دارالشفایت كه با سخاوت می‌دهی مأیوس‌ها را با آن دم قدسی خود شب‌های جمعه رونق بده «یا نور و یا قدّوس»‌ها را هر شب به یاد غربت شهر مدینه روشن كنیم اینجا همه فانوس‌ها را ای آبروی آب‌های این حوالی سمت شما باز است این دستان خالی وقتی كه من از ماه می‌گیرم سراغت می‌آورد دل را میان كوچه باغت هفت آسمان، صدها ستاره می‌شمارد هر شب به پای درس‌های چلچراغت تو آیه‌های سورهٔ نوری، چگونه پیدا كنم من راه خود را بی‌چراغت؟ این لاله‌هایی كه به دامانت نشسته تفسیر خوبی می‌شود از درد و داغت انگار... نه من حتم دارم در بهشتم آن لحظه‌ای كه می‌نشینم در رواقت ما لایق صحن و سرای تو نبودیم همسایهٔ خوبی برای تو نبودیم تو مهر زهرا را میان سینه داری مهری كه با آن اُلفتی دیرینه داری از بس كه آه زائرانت را خریدی ایوان زیبایی پر از آئینه داری هر صبح جمعه میزبان ندبه‌هایی این است آن عهدی كه با آدینه داری تو از مدینه، كربلا، شام و خراسان غم‌های بی‌اندازه‌ای در سینه داری از نسل كوثر، معنی خیر كثیری «با عشق،‌ خویشاوندی دیرینه داری» فرسنگ‌ها راه است از ما تا صفایت قربان آن صحن و سرای باصفایت از ابتدا هم بود مشهد، مقصد تو پل می‌زنم تا مقصدت از مشهد تو عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود این مرقد زهراست یا كه مرقد تو عشق تو دریا را به ساحل می‌كشاند ماه آبرو می‌گیرد از جزر و مد تو خورشید دارد آرزو‌هایی طلایی وقتی كه می‌آید كنار گنبد تو من شاعرت هستم ولی مثل همیشه شعری ندارم تا كه باشد در حد تو من می‌نویسم بر روی سنگ مزارم بانو! همیشه بوده از تو اعتبارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو کیستی؟ سلاله‌ی زهرای اطهری معصومه‌ای، کریمه‌ی آل پیمبری ممدوحه‌ی ائمّه و محبوبه‌ی خدا احمد خصائل استی و صدّیقه منظری باب الکرم، سلاله‌ی باب الحوائجی امّ العفاف، دختر موسی بن جعفری امروز قبله‌ی دل خوبان روزگار فردا همان شفیعه‌ی فردای محشری تو سوّمین ملیکه‌ی اسلام فاطمه آیینه دار زینب و زهرای اطهری بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره‌ای در هفت بحر نور، فروزنده گوهری هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری مصباح علم و دانش و توحید و معرفت مصداق هل اتی، ثمر نور و کوثری عمر کم تو خاطره‌ی عمر فاطمه است یادآور مقاومت و صبر مادری گویند باز می‌شود از قم در بهشت تو خود بهشت قرب خداوند اکبری مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری بر هشت آفتابِ ولایت ستاره‌ای در نُه سپهر نور مَه نور گستری پیراهن تو عصمت، تقوی‌ست چادرت زهد مجسمّی و عفاف مصوّری در بحر بی کرانه‌ی ایمان دُرِ کمال در آسمان زهد فروزنده اختری باب المراد دختر باب الحوائجی اخت الوقار، دخت بتول مطهری گویند سایه‌ی حرمت بر سر قم است قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری زانو زنند خیل فقیهان به محضرت آری تو شهر فقه و احادیث را دری روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش باور کنند خلق که در نطق حیدری اسلام را به منطق گرمت مروّجی توحید را به نیروی علمت بیانگری عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد با خنده بوسدت که بهشت مکرّری از نخل‌های سبز فدک می‌رسد ندا این باغ از آن توست که زهرای دیگری «میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست زیرا تو در قصیده سراییش رهبری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هربار که از زندگی دلگیر می‌شم دلتنگیامو با خودم تا قم میارم از رزقی که بی‌بی بهم داده دوباره واسه تموم کفترا گندم میارم واسه منِ دلخسته از دوره زمونه اینجا پناه خستگی‌هامه همیشه اینجا شبیه خونه‌ی امنه واسه من یادآور دلبستگی‌هامه همیشه تا گنبد و گلدسته رو می‌بینم انگار اصلاً تموم خواسته‌م از یاد میره لبهام گرم خوندن اذن دخوله روحم‌ تا اوج پرچمش با باد میره گنبد میون گریه‌ی من تار می‌شه اما مگه از دیدن اون سیر می‌شم؟ با هر قدم یادم میره تنهاییامو وقتی توو صحن آینه تکثیر می‌شم صحن عتیق و نو برام فرقی نداره اینجا دعای من همیشه مستجابه وقت زیارت زیر و رو میشه دل من خاصیت اینجا هنوزم انقلابه هربار تا اینجا میارم حاجتامو بااینکه خونه‌م خیلی از این شهر دوره با این همه گیر و گرفتاری که دارم این بار تنها حاجتم اما ظهوره 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده تاجری دلخسته هم از سبزه میدان آمده دسته‌ای از سینه‌زن‌های اصیل اردبیل چارپایه‌خوانی از بازار تهران آمده مادر دلداده‌ای از پای دار قالی‌اش دختری از بین شالی‌های گیلان آمده با نگاه مهربان حضرت شاهِ چراغ هرکسی که رد شد از دروازه قرآن آمده زائر آواره‌ای از ارگ بم آوارتر با هزاران آرزو از سوی کرمان آمده تا بشوید سنگ فرش صحن‌ها را عاشقی با گلاب قمصر سوغات کاشان آمده عطر و بوی آستان قدس دارد با خودش هرکه از سمت شمال شرق ایران آمده فرق دارد با همه نزد تو ای بانوی مهر هرکه با امضای آقای خراسان آمده ضامن آهو خودش من را سفارش کرده ست سرپناهم باش! آهوی بیابان آمده پیرمردی هم که دکترها جوابش کرده‌اند با امیدی در پی دارو و درمان آمده دختر باب الحوائج! عمه‌ی باب المراد! مستمندی پابرهنه دل پریشان آمده زشت و زیبا، خوب و بد از مستمند و از فقیر ای کریمه! باز کن در را که مهمان آمده بر مشامش خورده عطر و بوی ایوان نجف هرکه از پایین پا تا زیر ایوان آمده در زمین شایسته‌ی دربانی‌ات پیدا نشد جبرئیل از عرش با شوق دوچندان آمده مطمئن هستم همیشه دستِ پُر برگشته است دست خالی هرکسی نزد کریمان آمده :: خانه‌ای جز خانه‌ی تو خانه‌ی رحمت نشد بی نگاه لطف تو اینجا کسی دعوت نشد جز تو ای سرچشمه‌ی مهر و محبت هیچ‌کس با من بیچاره‌ی درمانده هم‌صحبت نشد دخترانِ باحیا موسی بن جعفر کم نداشت هیچکس مثل تو اما صاحب عصمت نشد یا ملک گرم طوافت دیده‌ام یا آدمی لحظه‌ای دور ضریح اطهرت خلوت نشد بهترین آوازه‌ها در خادمی کوی توست شهرت خالی ز شوق نوکری شهرت نشد مرعشی‌ها صحن زیبای تو را جارو زدند هرکسی در بارگاهت لایق خدمت نشد خادمانت را رضا شخصاً گزینش می‌کند هرکه هرکه در حریمت صاحب کسوت نشد هرکسی پا پس کشید از خانه‌ات بیچاره شد عده‌ای دیدند اما مایه‌ی عبرت نشد خارج از نوبت طبابت کرده‌ای در این مطب ای طبیب دردمندان صحبت از نوبت نشد می‌توان از اشتیاق عاشقان فهمید که آن قدر که شهر قم جذاب شد، جنت نشد :: بزم اشک و روضه‌ی داغ تو چیز دیگری‌ست تجربه کردم برایم هیچ جا هیئت نشد چشم بر در داشتی یک عمر از درد فراق آخرش هم دیدن روی رضا قسمت نشد از دل پر درد تو بانو چه می‌داند مگر آن که یک شب هم گرفتار غم غربت نشد در غم هجر برادر سوختی و ساختی روزی چشمان خیس‌ات یک شب راحت نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که رو انداخت، خاطرجمع زائر می‌شود قبل زائر، کوله بارِ راه حاضر می‌شود هر چه تاجر هست در عالم، گدای فاطمه‌ست هر که در کویش گدایی کرد، تاجر می‌شود خوش به حال خانه‌ی خشتیِ نزدیکِ حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است یک سفر هر کس بیاید قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود پای حکم مادح معصومه امضای رضاست این چنین یک روضه خوانِ ساده، ذاکر می‌شود رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود :: ماه قم! دست خیال ما و دامان شما میزبان هستید و ما هستیم مهمان شما غصه‌ی دنیا شده سوهان روح و در عوض کام شیرین می‌کند عمری‌ست سوهان شما عشق را در روز روشن عده‌ای گم کرده‌اند من که آن را یافتم کنج شبستان شما رو سیاهم! با چه رویی بین مردم جا شوم در دل آیینه‌ی شفاف ایوان شما؟ بس که هیچم، روزی‌ام حج فقیران هم نشد عید قربان می‌روم هر سال قربان شما آب قم شور است، شاید ما به ظاهر زائران بارها حرمت شکستیم از نمکدان شما :: داغ اگر در سینه‌ی من یک نفر باشد که نیست باید از دریای لطفت بیشتر باشد، که نیست غیر درد دل نیاوردم به همراه خودم سعی کردم کوله بارم مختصر باشد، که نیست خادم دربان به دست خالی‌ام شک کرده است ترسم از بار گناهم با خبر باشد، که نیست از ضریحت دست من کوتاه اگر باشد، که هست کاش روی شانه‌هایم بال و پر باشد، که نیست خوب در ایوان آیینه خودم را دیده‌ام چشم من هم مثل مردم بلکه تر باشد که نیست هیچ جا بهتر از اینجا نیست، باید بشکند دل اگر مثل نمازم در سفر باشد که نیست هر که آمد حاجت ایل و تبارش را گرفت این حرم جای کسی که بی هنر باشد که نیست مادرم این مرتبه قول شفا از من گرفت آه می‌ترسم دعایم بی اثر باشد، که نیست طبق عادت می‌روم بعد از زیارت، جمکران تا دعایم دیدن آن یک نفر باشد که هست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دُرّ یمِ عصمت، یا حضرت معصومه ای فاطمه‌ی عترت، یا حضرت معصومه ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه ای سایه‌ی تو عفّت، یا حضرت معصومه قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه تو در حرم موسی، انسیّه‌ی حورایی انسیّه‌ی حورایی، محبوبه‌ی یکتایی محبوبه‌ی یکتایی، ممدوحه‌ی طاهایی ممدوحه‌ی طاهایی، ریحانه‌ی بابایی ریحانه‌ی بابایی، آیینه‌ی زهرایی در صورت و در سیرت، یا حضرت معصومه تنها نه محیط قم، ایران به تو می‌نازد عصمت به تو می‌نازد، ایمان به تو می‌نازد عترت به تو می‌نازد، قرآن به تو می‌نازد تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو می‌نازد جنّ و ملک و حور و، انسان به تو می‌نازد بانوی همه خلقت، یا حضرت معصومه شمس و قمر و النجم، جنّ و ملک و انسان جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان هم حوری و هم غلمان، هم مالک و هم رضوان هم عالم و هم حاکم، هم بنده و هم سلطان دارند به تو چشمِ، لطف و کرم و احسان گیرند زتو حاجت، یا حضرت معصومه نَبْوَد عجب ای بانو، شاهی به گدا بخشی وز گرد حریم خود، بر روح، شفا بخشی بر روح، شفا بخشی، بر سینه صفا بخشی حاجات خلایق را، از لطف و عطا بخشی بر خلق زمین بخشی، بر اهل سما بخشی داری زحق این قدرت، یا حضرت معصومه ای کعبه‌ی اهل دل، ایوان طلای تو ای سرمه‌ی حور العین، خاک کف پای تو قم نه! همه‌ی عالم، مرهون عطای تو فیضیّه بُود دائم، در ظلّ همای تو گردد درِ جنّت باز، از صحن و سرای تو یک بذل تو صد جنّت، یا حضرت معصومه ای بانوی نُه افلاک، ای مادر اهل قم ای خاک حریم تو، تاج سر اهل قم ای کوثر فیض تو، در ساغر اهل قم آید زنسیمت جان، در پیکر اهل قم گلدسته‌ی صحنین‌ات، روشن‌گر اهل قم ای قم حرم امنت، یا حضرت معصومه آنانکه به شهر قم، بر عرض ادب آیند آنانکه به پای جان، رو سوی تو بنمایند در صحن تو روگردان، از جنّت اعلایند هر گام که ای بانو، در صحن تو پیمایند هم زائر قبر تو، هم زائر زهرایند نازند بدین رتبت، یا حضرت معصومه ای دسته‌گل زهرا، ریحانه‌ی اهل البیت ریحانه‌ی اهل البیت، دُردانه‌ی اهل البیت زوّار حریم تو، پروانه‌ی اهل البیت قبر تو بوُد کعبه، در خانه‌ی اهل البیت قم گشته زفیض تو، کاشانه‌ی اهل البیت نازند به تو عترت، یا حضرت معصومه ای چشم رضا دیده، در حُسن تو زهرا را هم صورت زهرا را، هم زینب کبری را خاک حرمت دارد، اعجاز مسیحا را دل می‌بری از رفعت، صد مریم عذرا را معصومه‌ای ای بانو، ذرّیه‌ی طاها را ای فاطمه در فطرت، یا حضرت معصومه تو جان سجود استی، تو روح قیام استی موسای محمّد را، تورات تمام استی دخت صلوات استی، فرزند سلام استی فخریّه‌ی اجداد و، آباء عظام استی الحق که یکی مریم، از هفت امام استی ای فاطمه را زینت، یا حضرت معصومه تو پاکی و معصومه، من عبد گنه کارم تو بحر کرم داری، من دست تهی دارم سرمایه‌ی من تنها، اشکی‌ست که می‌بارم گر اهل بهشت استم، گر مستحق نارم هم بنده‌ی این کویم، هم «میثم» این دارم ممنونم از این منّت، یا حضرت معصومه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر صبح‌دم صبا متوسّل به عصمتش شاید شود زیارت معصومه قسمتش هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش! در آیه‌های سوره‌ی نورست مُستتر همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش از جمکران بسوی تو آمد کبوتری تکمیل درس معرفت مهدویّتش! آرام می‌کند طپش رستخیز را فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش از نام‌های روز جزا روز ساعت‌ست آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت: بال فرشته راه ندارد به ساحتش از خود گذشت تا به مقام رضا رسید بالاترین مراتب عشق‌ست هجرتش آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنارِ صحن تو دیدم تمام باور خود را نشانی از مزار بی نشان مادر خود را همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم گشودم گوشه‌ی ایوان طلایت دفتر خود را مَنِ من را شکست ایوان آیینه، زمانی که هزاران تکه دیدم در کنارش پیکر خود را دل از بار تعلق‌ها رها شد با تو، از این رو فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را غبار این حرم را می‌کشم بر روی دستانم تبرک می‌کنم اینگونه من انگشتر خود را خیابان ارم را دوست دارم چون که می‌بینم درون آن شکوه بارگاه یاور خود را من از اول به تو دل بسته‌ام، اذنی بده بانو! که باشم در حریمت لحظه‌های آخر خود را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از هرکسی به غیر شما رو گرفته‌ایم برگیم و با نسیم حرم خو گرفته‌ایم هوهوی باد در حرمت موج می‌زند او را به خدمت تو اذان‌گو گرفته‌ایم گرد و غبار از دل خود پاک می‌کنیم در صحن اگر که دست به جارو گرفته‌ایم بر شانه‌ی رواقت اگر گریه می‌کنیم از ابرهای صحن تو الگو گرفته‌ایم ای ساحل امید! کنار ضریح تو هربار یاد کشتی پهلو گرفته‌ایم مهر تو را که ضامن ما روز محشر است از آستان ضامن آهو گرفته‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم‌هایش نشر دین، تبلیغ آیین می‌کند عطر او فیضیه‌ها را عطراگین می‌کند نامسلمان را مسلمان می‌کند با هرنفس برکتش همواره کافر را خدابین می‌کند دختر معصوم یعنی حضرت معصومه که دست اعجازش کتاب الله تدوین می‌کند می‌درخشد از دل چادر نمازش آفتاب نور عالم را خدا اینگونه تامین می‌کند آبرو و اعتباری می‌دهد پابوسی‌اش "مرعشی" را خاک کویش عالِم دین می‌کند از کریمه جز کرم چیزی ندیده سائلش هرچه را در خانه دارد، نذر مسکین می‌کند :: صورت و سیرت اگر زیباست کار چشم هاست صورتم را گریه‌ی در روضه تزئین می‌کند مطمئن هستم که آقای خراسان تک تک گریه‌کن‌ها را برای روضه گلچین می‌کند محض دیدار برادر، از مدینه خواهری مرکبش را با دو دست خسته‌اش زین می‌کند حاجتش تنها زیارت کردن روی رضاست هرشب از شوق اجابت ختم یاسین می‌کند باز هم عشق و علاقه به حسین دیگری زینبی را از فراق یار غمگین می‌کند روضه‌اش یعنی گریزی سوی دشت کربلا پس مسیر روضه را اینگونه تعیین می‌کند جای شکرش باقی است این خواهر محزون ندید سینه‌ی آزرده‌ای را چکمه سنگین می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست، به سویش روان شده جبریل هم اگر برسد در حریم او حس می‌کند که وارد صحن جنان شده او ظاهرش بتول، ولی باطنش علی است در پشت آن جمال، جلالی نهان شده از چه تمام فاطمه‌ها عمرشان کم است؟! دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده خواهر حریف هجر برادر نمی‌شود بیهوده نیست این‌همه قدش کمان شده با احترام آمد و با احترام رفت هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبان معجرش پس ما فدای زینب بی‌پاسبان‌شده گاهی میان محمل نامحرمان شهر گاهی میان محمل بی سایبان شده شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد شکر خدا برادر تو خیزران نخورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مه قدم برداشتم تا تو وقتی رسیدم صحن، باران بود حال قشنگی داشت گلدسته لبریز از آیات قرآن بود باران می‌آمد، ناگهان دیدم رنگین‌کمان روی حرم پل زد دیدم که: (والشمس بحسبانٍ) خورشید بالای شبستان بود آباد شد دنیای ویرانم آرامشی گل کرد در جانم آرامشی که قبل طوفان نه آرامشی که بعد طوفان بود از دور دیدم یک کبوتر را که دور می‌شد از حرم اما در چشم‌هایش شوقْ جریان داشت شاید که راهی خراسان بود دور ضریحت نور پیدا بود در اشک مردم شور پیدا بود می‌خواست مشهد را زنی از تو… این تازه یک تن از هزاران بود بانو قسم به چشم دریایت به قطره قطره اشک زیبایت زیر قدوم تو گلستان شد قم پیش از آن تنها بیابان بود دیده تو را چشمم هر آیینه هر بار در ایوان آیینه از لطف تو شب‌های آدینه در شهر من، آیینه‌بندان بود مِنْ نورِکُم کلُ الوطن مَعمور شیراز، مشهد، قم، سه شهر نور اما مدینه…. زادگاه تو ای کاش آن هم جزء ایران بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن روضه‌های در و دیوار بخوانیم در‌آن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است این ماه مدینه‌ست که در حال عبور است این ماه مدینه‌ست که بر هودجی از نور می‌آید و این خطه پر از شادی و شور است گل می‌دمد از شش‌جهت جادۀ ساوه این دشت سراسر همه وجد است و سرور است تسبیح‌کنان است در این بادیه، هر سنگ صحرا همه در جاذبۀ فیضِ حضور است آواز صبوحی زده باران سحرگاه هر لالۀ این باغ یکی جام طهور است چاووش! صلایی بزن آهنگ پگاه است ای قافله! بشتاب که قم چشم به راه است :: چون از سفر آن محمل مأنوس برآید بس لالۀ خوش‌رنگ به پابوس برآید بر ساحت سجادۀ او جلوه به جلوه «سُبّوح» گل افشاند و «قُدّوس» برآید در مجلس فیضش چه اشارات لطیفی از عالَم معقول به محسوس برآید این ماه درخشنده چه ماهی‌ست که هر صبح خورشید پی دیدنش از طوس برآید آیینه در آیینه از ایوان بلندش صد باغ پر از جلوۀ طاووس برآید این روضه، سرای کرم ماست، بیایید ای اهل حرم! این حرم ماست، بیایید :: درهای بهشت از ملکوت تو گشوده‌ست صد دسته‌گل از دست قنوت تو گشوده‌ست در حلقۀ نورانی گل‌های سحرخیز سجادۀ تسبیح سکوت تو گشوده‌ست گلدستۀ نور تو گواه است که تا عرش ایوان جلال و جبروت تو گشوده‌ست در فصل دعا، دست نیاز گل مریم بر خان کریمانۀ قوت تو گشوده‌ست هر آیه‌ای از سورۀ نورانی کوثر فصلی به مقامات ثبوت تو گشوده‌ست این آینه تصویر به تصویر شکفته‌ست تصویر تو در آیۀ تطهیر شکفته‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ‌ ماست جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست هرگز ندهیم تن به ذلّت، هرگز در خون زلال کربلا ریشهٔ ماست ✍ @dobeity_robaey
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎بيروت است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه‌ی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنینِ انقلابِ بچه‌های فاطمه‌ست راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینه‌ی عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت یدِ مشکل‌گشای فاطمه‌ست.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانند ورزقان شده انگار ضاحیه