eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
342 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
صدا نزدیک می‌آید صدای پای پیغمبر جوانی می‌رسد از راه با سیمای پیغمبر به آغوش نبوت بازگردانده‌ست یثرب را تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه نهفته بین لب‌هایش دم عیسای پیغمبر نگاهش قطره قطره آیۀ «والشفع و الوتر» است ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او می‌افتد هر کسی یاد جوانی‌های پیغمبر شنیدن‌ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر :: به دنیای تو اول راه می‌یابند و بعد از آن جوان‌ها انس می‌گیرند با دنیای پیغمبر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام زیبا و نکویت گر علیّ اکبر است چهره‌ات تصویری از زیبایی پیغمبر است تو زلال چشمه‌ی خیر کثیری بر همه لعل لب‌های تو تمثیلی زحوض کوثر است ساحل آرامش جان و دل بابا شدی دامن مولا ز موج عشق، غرق گوهر است طرز صحبت کردن تو شور برپا می‌کند لحن بابا گفتن تو از عسل شیرین‌تر است ای که مثل آفتابی زر فشانی می‌کنی گوهر خورشید‌ی و دامان تو پُر از زر است از نفس‌های تو عطر باغ جنت می‌چکد در کلامت پرتو توحید و نورِ داور است غیر زیبایی کسی در خُلق‌وخوی تو ندید هم جلالت، هم جمال تو بهشتی‌منظر است می‌وزد عطر دعای مستجاب از سجده‌ات آسمان از یارب تو غرق ماه و اختر است درس آزادی و ایثار و مرام و عشق توست آبروی هر جوانی که خدایی باور است ای اذان‌گوی نماز صبح عاشورای عشق اشهد بانگ اذان تو شهادت‌آور است نام تو لرزه به جان دشمنان می‌افکند رزم تو یادآور رزم علی در خیبر است گرکه مهمان نگاه مهربان تو شوم در تهی دستیِ محشر، روزگارم محشر است هر زمان نام تو جاری می‌شود در شعر من در غم و شادی «وفایی» اشک‌هایش پرپر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کلامی را نمی‌بینم که شأنش را عیان سازد مگر لطف خدا جاری کلامی بر زبان سازد مقامی را که ممسوس است در ذات خداوندی چگونه می‌تواند چون منی آن را بیان سازد رُخش احمد، قدش حیدر، نفس‌هایش مسیحایی خدا آورده اورا تاکه رشک اِنس و جان سازد از آن خُلق کریمانه که ارث از مجتبی برده توانَد از کرم دریا کران تا بی‌کران سازد جنان آمد پدید از گوشه‌ی لبخند بابایش در آغوش پدر خندد، جنانی در جنان سازد پِی آب حیات‌اند و نمی‌دانند اگر خواهد جهانِ پیر را با یک نگاه خود جوان سازد اگر افتاده از پایی، بزن درب سرایش که زِ هَر افتاده گیرد دست، از او یک قهرمان سازد دلا غافل مشو یک‌دم ز الطاف علی‌اکبر که هر چه از خدا خواهی، علی‌اکبر همان سازد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا گرامی باد این رخشنده، این تابان بی‌همتا شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام همه ته‌مانده‌های نور را بر سفرۀ صحرا میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها تعالی‌الله رویش را که «وَالْفَجْر» است تفسیرش تعالی‌الله مویش را که «وَ اَللَّيْلِ إِذٰا يَغْشىٰ» ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا علیّ‌بن‌ابی‌طالب مهیا گشته بر هیجا! که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا «اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا «منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!» ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا ! نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا... امیدم سوی الطاف علیِ اکبر است، ای کاش بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیمبر می‌زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست به شک افتاده‌ام یارب! شباهت اینقدر آیا؟ یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست زمین می‌لرزد از طرز قدم‌هایش، نمی‌دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست زبان مانده است از گفتن؛ قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیت‌های ما میسر نیست شگفتا ! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر! نمی‌جویی برای وصف او حرفی فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست! علی‌های حسین بن علی مانند هم هستند که فرقی این برادر را کنار آن برادر نیست :: همین یک بیت را یک روضه می‌خوانم؛ عبا پهن است علیِ اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین سراسر، زمان سراسر، جهان سراسر علیّ‌ِاکبر به قلب لشکر بزن که آمد علیّ‌ِدیگر، علیّ‌ِاکبر بلند بالا، بلند همّت، بلند اختر، بلند رُتْبَت چه ماه‌سیما، چه ماه‌طلعت، چه ماه‌منظر علیّ‌ِاکبر شراب وحدت، شراب باقی، شراب رحمت، شراب ساقی شراب شیرین، شراب نوشین، شراب شکّر علیّ‌ِاکبر به چشم و ابرو، به زلف و گیسو، به خُلقِ اعظم، به نطقِ نیکو شبیه پیغمبر است و گویی خود پیمبر؛ علیّ‌ِاکبر محمّد آمد، محمّد آمد، همانکه باید می‌آمد آمد علیّ‌ِلیلا، علیّ‌ِزهرا، علیّ‌ِحیدر، علیّ‌ِاکبر حسین آمد، حسین ثانی، چنانکه افتد چنانکه دانی پر از هیاهو، پر از جوانی، جوان لشکر علیّ‌ِاکبر مؤذنی با تمام قامت، اقامه‌ی عشق و استقامت قیامِ قدقامت قیامت، اذان محشر علیّ‌ِاکبر صلای اللهُ اکبر است این، صدا بزن نام دلبر است این علیّ‌ِاکبر، علیّ‌ِاکبر، علیّ‌ِاکبر، علیّ‌ِاکبر... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طُفِیل عشق حسین‌اند آدمی و پری تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین! چنان حسن، به کرامت در این قبیله، سری تو قلب نسل جوان را به خود گره زده‌ای نشان توست هر آنجاست از جوان، اثری برای قلب پریشان مادران شهید علی‌ِ اکبر لیلا! تو مرهم جگری به خَلق و خُلق: محمد؛ مرام و نام: علی به تو رسیده چه میراث‌های پر گهری چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی که از مقابل چشم حسین، می‌گذری ندیده ذات هوالعشق، چون تو مجنونی فقط حواله‌ی لیلاست، این‌چنین پسری تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری به سوی کرب و بلا راهی است قافله‌ای خوشا به حال سوارانِ با تو هم‌سفری اذان بگو، که نماز وصال یاران است بگو که نام علی را به کربلا ببری چگونه شِبه نبی! در کمین جسم تو‌اَند؟ «تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری» رسید جان جهان بر لبش از این روضه: که بوسه زد به لبانت، لبان تشنه‌تری وداع با پسری چون تو، می‌کُشد همه را دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری قدم بزن، دم آخر، که چشم‌های حسین دوباره بر قد و بالای تو، کُنَد نظری سلام کردم و باور نمی‌کنم یارا! دل شکسته‌ی ما را به پاسخی نخری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتند بهشتي كه نباشي، برهوت است ديديم كه اين مُلك ز فيضت ملكوت است گفتند كه از تيره‌ي مردان بزرگي ديديم تمام تو جلال و جبروت است گفتند در آئين شما باده حرام است ديديم مِي نام تو در جام قنوت است هرجا سخن از حُسن تو آيد به ميانه در كنج لب يوسفيان خال سكوت است قافيه مهم نيست در آن بيت كه گفتند الطاف خداوند به عشق تو منوط است آيينه‌ي الله نمايي، علي اكبر! مستغرق در ذات خدايي، علي اكبر! يک عده بر آنند كه قرآن كريمي يک عده بگويند كه احسان قديمي يک قوم تورا زاده‌ي طوفان بشناسند يک عده بگويند كه از نسل نسيمي آن‌روز كه از راه رسيدي همه گفتند تو نقطه‌ي بسم الله رحمن و رحيمي بايد كه تورا قبله‌ي راهش بشناسد هر ديده‌ی بينايی و هر قلب سليمی آيينه‌ی پيغمبری و خَلقاً و خُلقاً بايد همه گويند كه تو خُلق عظيمی طوبا، هوس قامت رعناي تو دارد عباس، دلش ميل تماشاي تو دارد فارغ شده بازار دل از سود و زيان‌ها كالا به جز عشق تو ندارند دكان‌ها بي روح‌تر از هر جسدم بي غم عشقت اي نام تو انگيزه‌ی ضربِ ضربان‌ها آنجا كه پي حاكم شايسته بگردند بايد سخن از مدح تو آيد به ميان‌ها محدود به يک عصر و زمان نيستي آقا انديشه‌ی تو ريشه دوانده به زمان‌ها مجموعه‌ی علم و ادب و زهد و شجاعت! بايد ز تو سرمشق بگيرند جوان‌ها الگوي جوان! اي پسر ارشد ارباب! درياب گدا بر درتان آمده، درياب! هرجا خبري غير تو باشد، خبري نيست جز مهر تو در عمق دل ما اثري نيست اي ميوه‌ي شيرين درخت علويّون شيريني شهد لب تو در شكري نيست اي حضرت اربابِ ادب محضر ارباب گر تو پسري، هيچكسي را پسري نيست تو مي‌روی و پشت سر تو دلِ باباست يك وقت نگويي پي من چشم تري نيست داني كه چه آورده غمت بر دل بابا؟! داغت به جگر هست وليكن جگري نيست هر چند كه هر بند تو از بند جدا شد برخيز كه باباي تو انگشت نما شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر دلی که طلبِ باده‌ی داور دارد سوی میخانه‌ی اُنسَش، قدمی بر دارد دل ز مَستیِ سحر خسته نگردد هرگز باده‌ی عشق، دمادم مِیِ نوبر دارد حبِ محبوب، ز خواب و خورِ مجنون کاهد چشمِ بیدار، ز لیلا خبر آخر دارد ای خوش آن عاشقِ دیوانه که در وادیِ عشق سر و سِرّی، سحری، با علی اکبر دارد هر که شد طالبِ فيضِ همه‌ی معصومین چشمِ دل از علی اکبر، نتوان بر دارد به جوانانِ بنی هاشمیان سرور اوست پیروِ مکتبِ او مرشد و سرور دارد کربلا قبله‌ی عشق است و علی قبله‌نما این حسین است که در قافله رهبر دارد صد پسر هم که بیایند، علی می‌نامد به لبش نامِ علی را چه مکرر دارد اُمِ لیلا پسر آورده، چه والا پسری چه قد و قامتی آن سَروِ صنوبر دارد صورت و سیرت و منطق، همه پیغمبری است که حسین بن علی شبهِ پیمبر دارد قد و قامت نبوی، هر قدمش فاطمی است چه شباهاتِ عجیبی که به مادر دارد خلقتش خیر کثیر است به زهرا سوگند کوریِ چشمِ عدو، جلوه‌ی کوثر دارد ز کرامات، کریم بن کریم بن کریم خانه‌اَش پرچمِ افطار، به سَردَر دارد لحنِ قرآن و اَذانش، ز همه دل بِبَرد صوتِ داودیِ او، نغمه‌ی دلبر دارد سرِ هر زلفِ ز گیسوی پر از پیچ و خَمَش خیلِ دل، بسته دخیل از رُخِ انور دارد در صفِ کرب و بلا اوست بلاگردانی که مواسات به اِبقای برادر دارد نیست معصوم به ظاهر، ولی از اوج کمال باطناً عصمتِ کامل، ز پیمبر دارد ذوب در ذاتِ الهی، دلِ اقیانوسش شوقِ رغبت به خداوند سراسر دارد هر که در دایره‌ی عشق، علی اکبری است، عشق در اصل به یکتائیِ داور دارد عقلْ مات است ز توصیفِ علومش که ز علم، از فحولِ فقها، موضعِ برتر دارد اجتهادش ز حسین و حسن و فاطمه است احتجاجش ز علی، علم ز داور دارد نعره‌ی حیدری‌اَش در صفِ میدانِ جهاد ناله‌ی فاطمی‌اَش، نغمه‌ی مضطر دارد روشنای حرم از روشنیِ دیده‌ی اوست لیک بر گونه، نشانِ گلِ اَحمر دارد چون به میدان برود، آینه قرآن آرند نظرِ لطف، سوی عمه و خواهر دارد چون به لشکر بزند، صف شکنان بگریزند لافتی باز تجلیِ مقدر دارد هيچ کس نیست حریفش ز یلانِ لشگر یک‌تنه عزمِ هلاکِ همه لشگر دارد :: مگر از سنگِ فریبْ آینه را خُرد کنند ورنَه هر حمله، دمار از سپهی در آرد اِرباً اِربا نشود جز به هجومی در حصر لشکر کوفه دوصد نیزه و خنجر دارد آن مبارک سرِ شهزاده اگر بشکافد جگرِ شاهِ حرم نیز، ترک بر دارد وای اگر عمه بیاید به سرِ بالینش خنده بر گریه‌ی او کوفیِ کافر دارد پیکرِ ریخته را چون به عبا جمع کند تازه در بردنِ او مشکلِ دیگر دارد کمرِ خم شده‌اَش را رمقی باقی نیست زانویی نیست که دیگر قدمی بر دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب به زمین خُلد مخلد شده پیدا نادیده رخ خالق سرمد شده پیدا در بیت ولا روی محمد شده پیدا    با خلق بگوئید که احمد شده پیدا حق داده به شاهِ شهدا دسته گل امشب                       تبریک بگویید به ختم رسل امشب خیزید که حورا غزل عشق سروده           آیید که از کعبه علی جلوه نموده فرزند حسین بن علی چهره گشوده دل از پدر و زینب و عباس ربوده                           پیداست در او جلوه‌ی پیغمبر و آلش                   گل‌بوسه گرفته حَسَن از ماه جمالش بر، داد به هستی شجر عصمت لیلا حورا ز بهشت آمده بر خدمت لیلا          انداخت گل از وجد و شعف طلعت لیلا   لبخند زند فاطمه بر صورت لیلا                                  با آمنه گوئید عروست پسر آورد سر تا به قدم مثل تو پیغامبر آورد در ظلمت شب، مرغ سحر خوش خبری کرد خورشید حسین بن علی جلوه‌گری کرد بیرون شد و بر نسل جوان راهبری کرد       طفلی که به مخلوق دو عالم پدری کرد                                  بر خلق صفا داد، صفا داد، صفا داد                    بر درد شفا داد، شفا داد، شفا داد او باقی و خوبان دو عالم همه فانی‌ش                           پیران همه مرهون عنایت به جوانی‌ش تا آن سوی عالم اثر لطف نهانی‌ش             صد باغ بهار است به یک برگ خزانی‌ش                         او قلب نبی، عشق علی، جان حسین است               جانش نتوان گفت؛ که جانان حسین است زینب شده محبوب به سیمای نکویش                 لیلا زده از پنجه‌ی دل، شانه به مویش با خنده گشودند همه دیده بسویش از بوسه‌ی عباس گل انداخته رویش                                 تا دید پدر طلعت نورانی او را بوسید سر و صورت و پیشانی او را این است که رخ رنگ شد از خون خدایش این است که بوسند سر و رو، شهدایش این است که جانِ همه عالم بفدایش   این است که گفته‌ست معاویه ثنایش                      نامش علی و اشبه مردم برسول‌ست                              ریحانه‌ی ریحانه‌ی زهرای بتول‌ست ای خیل ملائک! ز سما لاله فشانید            امشب شب عید است همه مدح بخوانید عیدی خود از یوسف زهرا بستانید از جام طهورا همگان را بچشانید                               با شادی و با خنده و با زمزمه امشب        تبریک بگوئید به زهرا و به زینب ای سایه‌ای از قامت و قد تو قیامت وی موکب دل را سر کوی تو اقامت اسلام ز زخم بدنت یافت سلامت زیباست بر اندام تو دیبای امامت لطفی! که به سوی حرمت راه بپوییم       میلاد تو را پیش تو تبریک بگوییم تو مهر فروزان سماوات هدایی تو مثل عمو، چشم و چراغ شهدایی تو زنده به عشقی و در این راه فدایی تو خون خدا و پسر خون خدایی                            با عشق تو ز آغاز سرشته گِلِ "میثم"                 تو در دلی و هست مزارت دلِ "میثم" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می‌آرند صد شکر که در خانه‌ی آقا پسری هست هر جا قدوبالای رشیدی‌ست، یقیناً دنبال سرش نیم‌نگاه پدری هست یا حضرت ارباب! دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرم! خانه‌ات آباد داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی تا خانه‌ی آباد شما بنده‌پذیر است نامردترینم نکنم میل غلامی ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟ تو مفترض‌الطاعه‌ترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی هر کس که هوای "پدری" داشته باشد خوب است که همچین پسری داشته باشد انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است ،صدایی که تو داری بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشت نمایی که تو داری باید که برای تو کرم‌خانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری‌ست از سفره‌ی پر جود و سخایی که تو داری تو آن‌قَدَر از خویشتنِ خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند ای سیر کمالاتِ همه تا سر کویت ای آب فرات لب من آب وضویت ابن الحسنت گفته حسین، بس که کریمی مانند حسن جود بُوَد عادت و خویت عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت پایین قدم‌های حسین جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت اینقدر مزن آب به سرخی لب خود حیف است که پیچیده شود این‌همه بویت حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند باید که مرا عبد غلامان تو خوانند.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن وادی که می‌خوانند اهل آسمان از تو به جانش لرزه می‌افتد اگر گوید زبان از تو رها شد گیسویت شب شد؛ رخت رو گشت صبح آمد زمین نقشی ندارد پس پدید آمد زمان از تو به دنیا آمدی درهای جنّت یک به یک وا شد گرفته اعتبارش را مفاتیح الجنان از تو شب میلاد تا معراجِ آغوش پدر رفتی عجب اوجی که جا مانده‌ست هر چه کهکشان از تو منم تسلیم حکم قاطع ابرو و مژگانت بیا صیاد! جان از من؛ بزن! تیر و کمان از تو جوانم، آرزو دارم کنم وقفت جوانی را بگیرم حاجتم را کاش در روز جوان از تو به قدری لحن تو در خاطر هر مأذنه مانده‌ست که صحبت می‌کند انگار بانگ هر اذان از تو خدا عباس را هم‌رزم تو کرد و به این ترتیب میان پهلوانان ساخت مردی قهرمان از تو چنان از هر نظر همچون نبی هستی، که حیرانم تو داری از پیمبر یا که او دارد نشان از تو؟ "طریق عجز می‌پویم؛ نمی‌دانم چه می‌گویم؟" همان بهتر که می‌گویند اهل آسمان از تو تویی در جمع فرزندان زهرا، کوکب الثّاقب علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e