eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ادب را حد اعلا می‌پسندد قدم را پشت بابا می‌پسندد ببین بالا بلند کربلا را خودش پایین پارا می‌پسندد @dobeity_robaey
در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا گرامی باد این رخشنده، این تابان بی‌همتا شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام همه ته‌مانده‌های نور را بر سفرۀ صحرا میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها تعالی‌الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش تعالی‌الله مویش را که «والیل اذا یغشا» ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا علیّ‌بن‌ابی‌طالب مهیا گشته بر هیجا! که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا «اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا «منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!» ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا! نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا... امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسیح بود و اذانش به مرده جان می‌داد به هر شکسته‌پری شوق آسمان می‌داد اگر چه با رجزش عرش را تکان می‌داد زمان جنگ به دشمن هم او امان می‌داد به قلب معرکه می‌زد علی‌علی گویان که خاندان علی را چه باکی از طوفان حذر کنید که از نسل شیر کرار است علیِ اکبرِ لیلاست، مرد پیکار است به حق که آینه‌ی مجتبی‌ست، سردار است به چهره احمد و در هیبتش علمدار است شبیه نه خود پیغمبر است این آقا بنازمش نوه‌ی حیدر است این آقا چه کرده است که دنیا شده گرفتارش خوشا به خالق رویش، خوشا به معمارش همیشه شامل ما بوده لطف بسیارش نبوده است یلی در جهان جلودارش دوباره ولوله بر پاست، محشر آمده است به اهل خیمه بگویید اکبر آمده است ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام زیبا و نکویت گرعلیّ اکبر است چهره‌ات تصویری از زیبایی پیغمبر است تو زلال چشمه ی خیر کثیری برهمه لعل لب‌های تو تمثیلی زحوض کوثر است ساحل آرامش جان و دل بابا شدی دامن مولا ز موج عشق، غرق گوهر است طرز صحبت کردن تو شور برپا می‌کند لحن بابا گفتن تو از عسل شیرین‌تر است صد هزاران یوسف مصری شود مجنون تو یوسف لیلایی و حُسنت ز یوسف برتر است ای که مثل آفتابی زر فشانی می‌کنی گوهر خورشید‌ی و دامان تو پُر از زر است از نفس‌های تو عطر باغ جنت می‌چکد درکلامت پرتو توحید و نور داور است غیر زیبایی کسی در خُلق وخوی تو ندید هم جلالت هم جمال تو بهشتی منظر است می‌وزد عطر دعای مستجاب از سجده‌ات آسمان از یارب تو غرق ماه و اختر است درس آزادی و ایثار و مرام و عشق توست آبروی هرجوانی که خدایی باور است ای اذان‌گوی نماز صبح عاشورای عشق اشهد بانگ اذان تو شهادت آور است نام تو لرزه به جان دشمنان می‌افکند رزم تو یادآور رزم علی در خیبر است گرکه مهمان نگاه مهربان تو شوم در تهی دستیِ محشر روزگارم محشر است هرزمان نام تو جاری می‌شود درشعر من درغم و شادی «وفایی» اشک‌هایش پرپر است ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی علی اکبر سوار بر عِقاب است انگار دُلدُل زیر پای بوتراب است @dobeity_robaey
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجده‌ای واجب ملائک در دلِ هفت‌آسمان تنها تو را دیدند فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟ گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی کسی ناقوس نشنیده؛ اذان می‌گفته هر راهب هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد بخوان مداح؛ بسم‌اله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد علی ‌بن ‌حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح به نور روی تو مانده‌ست خیره تا دم مغرب تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز در مُلک نبی چشم فلک روشن شد ایه ی نصرمن الله طنین افکن شد در سماوات و زمین شور و شعف برپاشد خبر آمد که حسین بن علی بابا شد عرشیان واله ی آن قامت رعنا شده اند فرشیان محوِ جمال گل لیلا شده اند دور قنداقه ی تو خیل ملک آمده اند و همه بوسه بر آن هاله ی نیکو زده اند نَسَبِ فاطمی و جلوه ی احمد داری سیرَتت حیدری و زلف مُجَعّد داری شَهد لبهات علی جان شکر اندر شکر است نام اکبر ز همه بر تو برازنده تر است دربرت ماه رُخَش را به زمین می ساید مه لقا، نام علی برتو عجب می آید زلف جانانه ی تو شانه ڪشیدن دارد صوت زیبای اذان تو شنیدن دارد مدح رزم آوری🔻🔻 علت این است ڪه درقلب همه جاداری وقت شمشیر زدن سخت تماشاداری نوه ی شیرخدایی وجسارت داری عمویی همچون اباالفضل ڪنارت داری پسر ارشدارباب به لشڪر زده ای ؟ مثل حیدر به صف قلعه ی خیبر زده ای؟ میمنه یکسره تا میسره برهم ریزد ناله از لشکر اعداست که برمی خیزد تا ڪه این منظره را دید اباعبدالله گفت لاحول و لا قوة الا باالله ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر جلوه‌ی خِلقت پیمبر بر چهره‌ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا، که بُوَد سر تا به قدم شبیه حیدر، صلوات @dobeity_robaey
از همان روز که افتاد به پایش پدرش تا به امروز به‌ پایِ پدرش افتاده @dobeity_robaey
صدا نزدیک می‌آید صدای پای پیغمبر جوانی می‌رسد از راه با سیمای پیغمبر به آغوش نبوت بازگردانده‌ست یثرب را تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه نهفته بین لب‌هایش دم عیسای پیغمبر نگاهش قطره قطره آیۀ «والشفع و الوتر» است ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او می‌افتد هر کسی یاد جوانی‌های پیغمبر شنیدن‌ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر :: به دنیای تو اول راه می‌یابند و بعد از آن جوان‌ها انس می‌گیرند با دنیای پیغمبر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلامٌ علی آل یاسین و طاها سلامٌ علی آل خیر البرایا سلام خدا و سلام رسولش به ماهی که همتا ندارد به دنیا اگر در فضائل... جمیل الثنایا اگر در خصائل... کریم السجایا به صورت حمید است و محمود و احمد به سیرت علی است و عالی و اعلی به هنگامۀ کارزار است حیدر به هنگام ذکر و مناجات، زهرا حسین است در علم و حلم و سیادت شده عین عباس ساقی و سقا که ساقی عشق است و مرد شهادت که سقای آب حیات است و یحیی خوشا آن اذانی که باران فیضش کند خاک دل‌مُرده را باز اِحیا فدای نمازی که وقت قیامش سراسر شود دشت چشم تماشا فدای قنوتی که پرواز داده به افلاک دل‌های دردآشنا را فدای سجودی که با اشتیاقش به خاک حرم سجده آورده طوبی فدای سلامی که گفته‌ست پاسخ به صد شوق آن را نبی البرایا خوشا آن جوانی که در خلق و خویش شود سورۀ حُسن یوسف سراپا برای پدر چیست زیباتر از این؟ جوانش شود سرو خوش قد و بالا برای حسین است از این چه خوشتر؟ که هر جا سخن گفت با ماه لیلا، به غیر از سَمِعتُ به غیر از اَطَعتُ نیاورد آن ماه حرفی به لب‌ها ببینید در این بیابان، چه ماهی مهیا شده تا زند دل به دریا که دریادل است و به لب دارد اینک: ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟ چه سخت است از او چنین دل بریدن مگر تاب می‌آوَرَد قلب بابا بپرسید از چشم یعقوب، مردم! از این هست جانکاه‌تر؟ هست آیا؟ نگاه حسین است حرزی به جانش به لب‌های زینب خدایا خدایا به بازی گرفته چنان مرگ را او که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی گرفته‌ست در دست خود ذوالفقاری که برخاسته بانگ لا سیف الا... چه شوری‌ست در سر، چه شوقی‌ست در دل شگفتا از این جان‌فشانی شگفتا شهادت شده مست چشمان مستش که مشتاق‌تر پر گشوده‌ست حالا برای تماشای صبح نگاهش دل قدسیان است غرق تمنا ملائک همه صف به صف در طوافش بهشت است دلتنگ آن ماه‌سیما ببین کیست آغوش وا کرده سویش؟ ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا؟ به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟ و یا رفته تا آسمان‌ها مسیحا؟ ذبیح است سوی منا پر گشوده؟ و یا این بیابان شده طور سینا؟ رسیده‌ست دیگر زمان عروجش شنیده‌ست از سوی حق «ارجعی» را زبان لال مانده به توصیف ذاتش همان ذات ممسوس در ذات یکتا سلامٌ علی اهل بیت النبوه سلامٌ علی آل یاسین و طاها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فروغ چهره‌ی خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه‌کس در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست یا ولادت توست ز خال روی تو، پیدا سیادت تو بُوَد ز حُجب فاطمه یک سایه هم به طلعت توست ز احمد و ز حسین و ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که درین خاکدان، قامت توست نگاه مهر تو غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی علیِ اکبرِ لیلاست، بَه چه شاخه نباتی بدون چشمه‌ی لعلش نبود در همه هستی نه چشمه‌ای، نه قناتی، نه دجله‌ای، نه فراتی دمیده برسردنیا چه آفتاب بلندی رسیده درشب لیلا، چه ماه با بَرَکاتی قدش چه سروِ بلندی، چه گیسویی، چه کمندی چه مرتضی سکناتی، چه مصطفی وجناتی چه دلبری، چه دلیری، چه بی مثال و نظیری چه یوسفی، چه عزیزی، چه ماورایِ صفاتی حواس قافله رفته‌ست در صدای اذانش هلا چه حیَّ علایی، چه عجّلوا بصلاتی حسین با پسرش رد شدند از غزل من پسر چه ماهِ جمیلی، پدر چه بابِ نجاتی چه روزها که به لیلا گذشت و رفتی و می‌گفت «مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبي يَقولُ إنَّكَ آتي»* ✍ *سعدی (ترجمه: زمان گذشت و قلبم می‌گوید تو حتما می‌آیی). 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری نوری از آفتاب روشن‌تر رویی از ماه، خوب‌تر داری تو کدامین گلی که دیدن تو صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود کربلا، کوفه، شام، حیران‌اند تا کجاها سر سفر داری باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری با لب تشنه بودی و می‌سوخت در تب کربلا پَر جبریل وقت معراج شد چه معراجی ای که از زخم، بال و پر داری از میان تمام اهل جهان عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد عشق می‌داند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری شوق پابوسی تو را داریم حسرت آن ضریح شش‌گوشه گوشه‌چشمی، عنایتی، لطفی تو که از حال ما خبر داری در مدیح تو از مدایح تو یا علی هرچه بیشتر گفتیم با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان باز پُر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه، قرص ماه حسين دومين حيدر سپاه حسين خلق و خويش پيمبرى ديگر على اكبر نه، حيدرى ديگر پهلوان دلاورى ديگر تو بگو شير لشكرى ديگر هست پيغمبرى سراپايش به عمو رفته قدوبالايش چهره‌اش ماهِ آسمان حرم سايه‌اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سايه‌ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بيشتر على باشد بازهم يك نفر على باشد چقدر اين پسر على باشد! مثل حيدر قوي‌ست او عزمش چند بيتى بگويم از رزمش بين گرد و غبار مى‌آيد روى مركب سوار مى‌آيد پسر ذوالفقار مى‌آيد حيدر روزگار مى‌آيد عشق مى‌ريزد از سر و رويش ذوالفقار است تيغ ابرويش پاش تا در ركاب مى‌افتد دشت در پيچ و تاب مى‌افتد سر ز تن بى حساب مى‌افتد به تلاطم عقاب مى‌افتد بُهت در چشم‌هاى اين دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خشم او تيغ و نيزه و تیر است هرنگاهش دو قبضه شمشير است چقدر رزم او نفسگير است نوه‌ی شير غالباً شير است تيغ مى‌زد همين كه از چپ و راست از حرم بانگ ياعلى برخاست رزم با اين جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان‌ها زبان گره خورده ابرويش آنچنان گره خورده كه همه ياد حيدر افتادند ياد آن‌روزِ خيبر افتادند رعد و برق است يا كه طوفان است؟ كه دقيقاً ميان ميدان است يا جوان حرم رجز‌خوان است؟ روى لب‌هاى عمه‌ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى‌زند لبخند مى‌رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرفِ مى‌روم بزند ديد بايد كمى قدم بزند پيش چشم پدر جوان مى‌رفت داشت از جسم شاه، جان مى‌رفت رفت در نيزه‌زارها افتاد بين گرد و غبارها افتاد زير پاى سوارها افتاد وسط نيزه‌دارها افتاد پاى نيزه به پيكرش وا شد به زمين خورد اِرباً اِربا شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... :: الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای لُعبَت فَرّخ رخِ فرخنده شمایل دل‌ها به تو مشتاق و روان‌ها به تو مایل افتاده‌ی تیر نگهت عارف و عامی دلداده‌ی چشم سیهت عالم و جاهل بر پای دل از سلسله‌ی موی تو زنجیر بر گردن جان از سر زلف تو سلاسل از جور غم هجر تو دست همه بر سر در خاکِ سر کوی تو پای همه در گِل در حلّ یکی عقده زموی تو بماندیم با اینکه نمودیم بسی حلّ مشاکل بگشا لب جان بخش که ما سنگ‌دلان را در نقطه‌ی موهوم شده مسئله مشکل مجموعه‌ی خوبی شده زآن گه که وجودت پُر گشته زمهر شه فرخنده خصایل مرآت جمال ازلی شبه پیمبر مصباح هدا، نور خدا، شمس قبایل مقتول نخستین زسلیل شه لولاک کآمد غم او ناسخ غم‌های اوایل فرزانه ذبیحی که به میدان محبت پیش از همه یاران شده در جستن قاتل محبوب خلیلی که نموده به ره حق یک مرتبه هفتاد و دو قربانی قابل از خویش تهی گشته و سرشار زمعشوق گردیده زجانْ دور و به جانان شده واصل بودی علیِ اکبرِ شاهِ شهدا را نور بصر و راحتِ جان و ثمر دل زآن رو شه دین گفت پس از وی که: نباشم ای راحت جان! بی تو به جان راغب و مایل در بحر جهان آل علی کشتی توحید مستمسک این فُلک بَرَد رَخت به ساحل ز انوار علی بن حسین بن علی شد از عرصه‌ی دل، ظلمت هر وسوسه زائل ✍مرحوم (محیط قمی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر تنشان عطر نسیم است انگار بوی خوش قرآنِ کریم است انگار سیمای علی‌اکبر و پیغمبر سیبی‌ست که از وسط دو نیم است انگار@hosenih@dobeity_robaey
از همان روز که افتاد به پایش پدرش تا به امروز به‌ پایِ پدرش افتاده@hosenih@dobeity_robaey
تو در تجلّیاتِ الهی چنان گمی دنبال مرگ می‌روی و در تبسمی هر لحظه در سلوک مقامات نوبه‌نو پیغمبرانه با خود حق در تکلمی باز از مسیح حنجرهٔ خود اذان ببار بر این کویر تشنه بنوشان ترنمی شوق وصال می‌چکد از هر نگاه تو لبریز عشق و شور و خروش و تلاطمی وقتی که پیش پیش به معراج رفته‌ای مبهوت مانده‌ام که تو در عرشِ چندمی با آخرین سلام تو جدّ تو آمده در دست کوثری و به لب‌ها علیکمی... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد همین که اسم علی آمده‌ست در دل میدان بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد... علی‌ست، مثل علی می‌دهد پناه گدا را اگر به خانۀ او راه بی‌پناه بیفتد... جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی‌شود اصلاً پی گناه بیفتد تمام ‌شب سر راهش نشسته‌ام به امیدی که راه دوست بر این عبد روسیاه بیفتد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همانگونه که در سیما، پیمبر بودنش پیداست میان کارزار جنگ، حیدر بودنش پیداست کسی که خون مولا در رگش جاری‌ست، معلوم است که در جولان شمشیرش، دلاور بودنش پیداست "علی ابن حسین ابن علی ابن ابی‌طالب" در این اصل و نسب، از عالمی سَر بودنش پیداست پدر دریای نور و مادرش دریای احساس است در این پیوند ارزشمند، گوهر بودنش پیداست پدر مانند خورشید و عمو ماه بنی هاشم میان آسمان قوم، اختر بودنش پیداست چنان با شور می‌گوید اذانش را که در معنا زمانِ گفتنِ الله، اکبر بودنش پیداست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی بدون چشمۀ لعلش نبود در همه هستی نه چشمه‌ای نه قناتی، نه دجله‌ای نه فراتی دمیده بر سر دنیا چه آفتاب بلندی نشسته در شب لیلا چه ماه با برکاتی قدش چه سرو بلندی، چه گیسویی چه کمندی چه مرتضی سکناتی، چه مصطفی وجناتی چه دلبری چه دلیری، چه بی‌مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی، «چه ماورای صفاتی» حواس قافله رفته‌ست در صدای اذانش هلا چه حیّ علایی، چه عجّلوا بصلاتی حسین با پسرش ردّ شدند از غزل من پسر چه ماه جمیلی، پدر چه باب نجاتی چه روزها که به لیلا گذشت و رفتی و می‌گفت «مضی الزمان و قلبی یقول انّک آتی» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قسم بر چهره‌ی چون ماه تابان علی اکبر جهان دیگر نخواهد دید همسان علی اکبر.. حسین بن علی کار تمام نوکرانش را سپرده از سر رحمت به دستان علی اکبر اگر چه می‌دهد روزیِ عالم را ابوفاضل به شیعه می‌رسد پیوسته احسان علی اکبر شبی پایین پا خلوت کن و بنگر جهان آن‌جا گرفته دست خواهش را به دامان علی اکبر شب جمعه که مهمانان ثارالله بسیارند ببین با چشم دل زهراست مهمان علی اکبر ضریح از بوی سیب سرخ لبریز است و می‌آید شمیم یاس از سمت گلستان علی اکبر بساط روضه بر پا می‌شود با گریه‌ی زهرا پریشان می‌شود عالَم، پریشان علی اکبر در آن باران اشک و آه پایین پای ثارالله بمیرم کاش از داغ فراوان علی اکبر دل غم دیده‌ای دارم که نذر شاه خواهم کرد سر نا قابلم را هم به قربان علی اکبر.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e