eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
416 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است قطره‌هایی‌ست که در حسرت اقیانوس است آمدن سمت حریمت همه رؤیای من است دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است لحظه‌ها در حرم، از عمر کسی کم نکند حرکت ثانیه‌ها در حرمت معکوس است تو برای دل من خوب رفیقی هستی از ازل نام تو با جان و دلم مأنوس است گنبدت جلوه‌ای از چشمه‌ی نور ازلی‌ست پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است دوری‌ات قلب مرا سخت به‌درد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است به امید کرمت آمده با دست تهی زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است ای که در دست غلام تو پَرِ طاووس است قلم از وصف کمالات تو قاصر باشد لکنتم در همه جای غزلم محسوس است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدای مهربانی‌هاست سلطانی که من دارم فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم کنارش ذره‌ی ناچیز، چون خورشید می‌تابد ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم نمک پرورده‌ی دریای جودش بوده‌ام عمری پُر است از شور احسانش، نمکدانی که من دارم همیشه رو به گنبد با خدای خود سخن گفتم همیشه در حرم محکم شد ایمانی که من دارم نسیم رحمتش، بار گناه از دوش بردارد به آهی کاه گردد، کوه عصیانی که من دارم به لطف گندمی که داده‌ام دست کبوترها دگر خالی نمانَد سفره‌ی نانی که من دارم چه فرقی می‌کند آهو، کبوتر یا که سگ باشم که او بی اعتنا باشد به عنوانی که من دارم به وقت مرگ می‌آید به بالینم؛ یقین دارم شروع وعده‌های اوست پایانی که من دارم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به فکر کربلا بودم در آوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده‌ام با خود غزل‌های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد :: اگر روزی شود تنها بلیط رفت می‌گیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سنگ زیر پای تو لعل بدخشان می‌شود خار، با فیضِ نگاهت سرو بستان می‌شود گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم دود آن عود و شرارش برگ ریحان می‌شود زخم بی داروی جان و درد بی درمان دل هر دو با خاک سر کوی تو درمان می‌شود غم ندارم گر مرا در آتش دوزخ برند چون برم نام تو را، آتش گلستان می‌شود مردگانِ روح را احیاگر جان می‌کند هر که جسمش دفن در خاک خراسان می‌شود گو اجل جان مرا گیرد ز کافر سخت‌تر چون نگاهم بر تو افتد مرگ، آسان می‌شود در مقام رأفتت این بس که نام چون تویی روز و شب ذکر من آلوده دامان می‌شود در بیابانی که لطفت ضامن آهو شود گر گذار گرگ افتد گرگ چوپان می‌شود گردش چشم تو را نازم که با ایمای آن نقش شیر پرده ناگه شیر غران می‌شود ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند هر که یک شب در خراسان تو مهمان می‌شود هر که چشمش اوفتد بر گنبد زرین تو گاه مجنون؛ گاه خندان؛ گاه گریان می‌شود گر به قعر نار، شیطان بر تو گردد ملتجی وادی دوزخ به چشمش باغ رضوان می‌شود غرفه‌هایت همچو روی حور، گل انداخته بس که روز و شب ضریحت بوسه باران می‌شود هر که با اخلاص گوید در حریمت یک سلام اجر آن بالاتر از یک ختم قرآن می‌شود مور اگر یک دانه با لطف تو گیرد در دهن بی نیاز از خرمن زلف سلیمان می‌شود در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می‌شود پور موسایی و در طور تو هر کس لب گشود همکلام ذات حق، چون پور عمران می‌شود سائل کوی تو گر خواهد به دست قدرتش خاک، مشک و سنگ، لعل و ریگ، مرجان می‌شود در هوای جرعه‌ای از جام سقا‌خانه‌ات خضر اگر در کوثر افتد باز عطشان می‌شود خاک اگر شد خاک کویت مرهم زخم دل است آب اگر شد آب جویت آب حیوان می‌شود هر که شد زوار تو در طوس ای روی خدا زائر ذات خدای حی سبحان می‌شود آستان قدس تو دارالشفای عالم است درد این جا بی دوا و نسخه درمان می‌شود هر که از مهمان سرایت لقمه‌ای گیرد به دست مهر در دستش کم از یک قرصۀ نان می‌شود وانکه خوابش می‌برد در پشت دیوارت شبی ماه در بزمش کم از شمع فروزان می‌شود هر که را تابید بر سر آفتاب صحن تو گر رود در سایۀ طوبی پشیمان می‌شود بی تو صبح عید سال نو اگر آید مرا صبح عید و سال نو شام غریبان می‌شود با تو گر شام عزای دوستان باشد مرا خوب‌تر از ظهر روز عید قربان می‌شود در صف محشر پریشانی نبیند لحظه‌ای هر که با یاد غمت این‌جا پریشان می‌شود تا ابد زین میهمان داری که مأمون از تو کرد شرمگین از مادرت زهرا، خراسان می‌شود با تمام زشتی و آلودگی در سوگ تو قطره های اشک (میثم) بحر غفران می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا هر کس حال و هوایی دارد هر خسته‌دلی شور و نوایی دارد غم‌های نگفته را بیاور با خود این پنجره گوشِ شنوایی دارد@dobeity_robaey
دل بسته‌ی این در است، بازش نکنید از درگه دوست بی نیازش نکنید دستی که رسیده بر ضریح مولا دیگر به سوی کسی درازش نکنید@dobeity_robaey
آن‌قَدَر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من آمدم و قبر تو بوسيدم و رفتم‏ از روي ادب خاک تو بوئيدم و رفتم‏ تا در دم مرگم تو به ديدار من آئي‏ من آمدم و قبر تو را ديدم و رفتم‏ اي عقده گشا تا ز دلم عقده گشائي‏ من حلقه به دربار تو کوبيدم و رفتم‏ من غرق گناه آمده بودم به حضورت‏ مشمول عطاياي تو گرديدم و رفتم‏ تا روز جزا در صف زوار تو باشم‏ رخسار به درگاه تو سائيدم و رفتم‏ با ياد طواف حرم اي قبله‏ي هفتم‏ گرد حرم قدس تو گرديدم و رفتم‏ چون دست به دامان وصال تو فکندم‏ دامن دگر از غير تو برچيدم و رفتم‏ ديدم که غريبي ز وطن اي شه مسموم‏ بر غربت تو اشک فشانيدم و رفتم‏ شرح غم جانسوز تو از هر که شنيدم‏ غم خوردم و گرييدم و ناليدم و رفتم‏ در سلک گدايان درت مانده "مؤيد" من خاک تو بوسيدم و بوئيدم و رفتم‏ ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نگاه خیره به در داشت تا خبر برسد خبر از آمده‌ی تازه از سفر برسد پدر همیشه امیدش به یاری پسر است جواد کوچکش ای کاش زودتر برسد کسی نداشت گمان در چنین زمان کمی شرار زهر بلا خیز تا جگر برسد کشیده بود عبا را به سر می‌اندیشید میان کوچه نیفتد به پشت در برسد روا مباد امامی غریب تشنه‌ی آب به خاک سر بگذارد که وعده سر برسد پدر همیشه امیدش به یاری پسر است چه می‌شود که پدر یاری پسر برسد؟!! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسافری که اجل گشته بود هم‌سفرش سفر رسید به پایان در آخر صفرش چه خوب اجر رسالت به مصطفی دادند که پارۀ جگرش، پاره پاره شد جگرش.. همای گلشن فردوس آن‌چنان می‌سوخت که تاب بال زدن هم نداشت بال و پرش اگر چه کار گذشته، اجل شتاب مکن جواد آمده از ره به دیدن پدرش.. دگر به دیدۀ او طاقت نگاه نبود که بنگرد به رخ نور دیدگان ترش ز بوسه‌های جوادالائمه پیدا بود که شسته دست، دگر از حیات محتضرش پسر به صورت بابا نهاد صورت خویش پدر گرفت به زحمت سرشک از بصرش خوشا کسی که چو «میثم» بود برای رضا به دیده اشک و به لب ناله و به دل شررش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره ابرم و دلتنگ سوی نور می‌آیم پر از بارانم و از دور دور دور می‌آیم کم آوردم، کم آوردم، کم آوردم، کم آوردم ببین در کوله‌بارم قدر یک دنیا غم آوردم به روی شانه‌ها می‌آیم و دلتنگی‌ام کم نیست کسی جز تو پناه بی‌پناهی‌های اشکم نيست فراری از حصار تن جلوتر می‌دوم از خود به سوی باغ آغوش تو، با سر می‌دوم از خود پر از بغضم به قدر جانمازت در بیابان‌ها پر از آهم به قدر روضه‌ها وقتی که ریان‌ها... دوباره خاطراتم با نسیمی می‌رسد از راه غمِ شادی کنارم می‌نشیند لحظه‌ای کوتاه چه شوقی می‌چکید از چشم‌های مادرم آن روز که می‌آورد با خود کودکش را تا حرم آن روز منم، من!! کودک قنداقه‌پوش کنج آغوشش همانی که کنار تو اذان گفتند در گوشش چه شادم می‌دوم تا آسمان‌ها با کبوترها چه غمگینم از اینجا می‌روم با بوسه درها و لِی لِی می‌رسم تا مأمن آبا و اجدادی کنار خنده‌ی شمشادها در صحن آزادی چه رنج دلنشینی: گریه‌های آخرم اینجاست چه اقبال بلندی: سایه‌بان پیکرم اینجاست حریر روی تابوتم همیشه بر سرم بوده است که سوغات حرم بوده‌ست، ارث مادرم بوده‌ست خداحافظ نم اشکم کنار پنجره فولاد! خداحافظ غم شیرین روضه کنج گوهرشاد! خداحافظ بلور استکان مِی در این دربار خداحافظ بهشت چایخانه! می‌روم این بار سلام ای سرمه‌دان کفشداری! کیمیا داری؟ برای دیده‌ی تاریکم امشب توتیا داری؟ سلام ای واژه‌های روشن تلقینِ در گوشم زیارت‌نامه‌ی آرام آهنگینِ در گوشم! سلام ای اولین دیدار، ای شیرینی بسیار سلام ای آخرین دیدار! آه ای لحظه‌ی دشوار! سلام ای "یا رضای" حک شده بر روی انگشتر سلام ای آفتاب لحظه‌های ابری آخر :: نسیمی می‌وزد عطر عبایی می‌رسد از دور عجب صوت خوشی... دارد صدایی می‌رسد از دور ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e