eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجا برای گریه فرصت نیست اصلاً حتی مجال ذکر و صحبت نیست اصلاً بی احترامی کار این قوم و قبیله ست در این نگهبانان محبت نیست اصلاً @hosenih جرم است اینجا بردن نام شماها حرف از حسن شاه کرامت نیست اصلاً نه صحن داری، نه رواقی و نه گنبد بالاتر از اینها که غربت نیست اصلاً بستم دلم را به ضریحی که نداری دراین بقیع حرف از زیارت نیست اصلاً در پیشگاه قدس تو بسکه کریمی حتی نیاز عرض حاجت نیست اصلاً تقدیر این بود از ازل باشم گدایت بالاتر از این کار، لذت نیست اصلاً کار کریم از مستمندان دستگیری است در محضرت حرفی ز منت نیست اصلاً @hosenih هر جا حسن گفتیم مارا راه دادند با تو نیازی که به دعوت نیست اصلاً هرکس برای مجتبی گریه نکرده انگار که اهل سعادت نیست اصلاً شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود @hosenih به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت چنان که یاد ندارم عمود چندم بود! نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود قدم تمام طریق از نفس نمی‌افتاد نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود فدای آنهمه یکرنگی‌ِ سفر گردم سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود @hosenih رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای شروع روضه ی ما با همان تکلم بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آن کس اوفتد یک جرعه از خمّ تو در جانش پریشان می شود چون یار می خواهد پریشانش دلم شوریده ی یار است و شرح طور می خوانم بیابان در بیابان در نَوَردیده ست طوفانش @hosenih هزاران قافله دل در طواف خال رویش مست ذبیح الله گردد در منای عشق قربانش کدامین کاروان می آورد پیراهنی از او زمان کی می رساند یوسف ما را به کنعانش بگو سر بر قدم آرند انبوه غلامانش بگو تا جان برافشانند پیرانش جوانانش @hosenih اگر آواره گی عیب است من آواره ی کویش شوم سرگشته و شوریده در کوه و بیابانش من و لطف شما و گوشه ی چشمی که می دانی دعای ندبه دارد می رسد کم کم به پایانش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علیه دین خدا هم شعار سر داده و خون دختر بیچاره را هدر داده @hosenih منافقانه ز گفته کسی که غیرت خود را به سیم و زر داده حجاب از سر زن می کشند ، اُف بر او- که عقل خویش به یک مشت پرده در داده سکوت ماست که دشمن خیال باطل کرد سکوت ماست که بر فتنه بال و پر داده میان هلهله ی قوم لوط ، بعضی را - خدا دو دیده ی کور و دو گوش کر داده بمیرد آنکه به اسم وطن ز کینه برید گلوی آن که برای نظام سر داده @hosenih ** همیشه غصه ناموس سخت تر باشد خدا به قلب حسن صبر بیشتر داده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پاینده باد ای دشمن بی‌غیرت ناموس‌ْنشناس! ما تازگی برگشته‌ایم از پیشِ عباس! @dobeity_robaey
پاینده باد جواب کن همه ی شهر و مشتری ها را رها کن این ور دنیا و آن وری ها را میان ولوله ی شهر و شور و آشوبش نشسته ام تو بیایی و دیگری ها را ... @hosenih نشسته ام تو بیایی و با خودت ببری مرا که از برم آیین دلبری ها را ولی چگونه از این جمع مست بگریزم؟ از این جماعت بی دین که گل_پری ها را ... از این جماعت بی عفتی که می خواهند به حیله از سر این شهر روسری ها را ... نگاه کن که چه نیّات تیره ای دارند چه فکرهای سیاهی است این جری ها را @hosenih فرار می کنم از بین چشم های مریض ک مخفیانه بپوشانم این زری ها را که این زبان و ظرافت فقط بخاطر توست به گوششان برسان بیت آخری ها را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با روی گشاده آمده تا مشهد دل را به تو داده آمده تا مشهد   آنکس که فلج بود و شفایش دادی... اینار پیاده آمده تا مشهد شاعر: @dobeity_robaey
السلام ای امین وحی خدا السلام ای وصیتت تقوا معدن خیر، رحمت سرشار ای پسر عمّ حیدر کرار آبروی همه بنی هاشم روح اسلام، یا ابالقاسم باطنِ آیه های قرآنی هرچه گویم فراتر از آنی ای مقرّب به صاحبِ معراج أنتَ بابُ الکَرَم، أنَا المُحتاج @hosenih گر نباشی شهید، یا احمد پس شهادت چه ارزشی دارد؟! چقدر حرص دین ما خوردی سنگ از روی بام ها خوردی تیره شد دیده ی محبانت در اُحد تا شکست دندانت کور دل ها به داغت افزودند سال ها فکر کشتنت بودند کرد نورت به تیرگی غلبه شام تاریکِ تنگه ی عَقبه حال از فتنه ی فلان و فلان جگرت آمده میان دهان همسرانت بلا به تو دادند زهر، جای دوا به تو دادند ننگ بر دختران لات و هبل پا مکش روی خاک، وقت اجل شعله بر سینه ات زده، ای ماه جمله ی "حَسبُنا کتابَ الله" به که گویم غمِ " لَیَهجُر" را بستنِ معدنِ پُر از دُر را باز هم دم بزن علی حق است بی علی هر مسیر مُنشَق است حسنِین اند مست آغوشت بنشان هر دو را سر دوشت دم آخر به گریه افتادی به علی حکم صبر را دادی حرف رفتن نزن رسول خدا باردار است دخترت زهرا می روی گریه اش عجیب شود بین شهر پدر، غریب شود شاید اصلا به او جسارت شد دخترت پشت در اذیت شد یک زمان در شرر بماند چه؟! دخترت زیر در بماند چه؟! @hosenih وقت غسلت سقیفه بر پا شد مرتضی یکه ماند و تنها شد در کنارت، چهار تن داری خوب شد لااقل کفن داری لب گشودی به حمد و ذکر و دعا نیزه داری نبود شکر خدا تا به لب نامِ آب را بُردی آب از دست مرتضی خوردی نور خورشید بر تنت نرسید اسب بر پشت و سینه ات ندوید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در سر فقط دارند آمالِ خلافت غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت جسمِ رسول‌الله را تنها نهادند رفتند و افتادند دنبالِ خلافت @hosenih چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت بی‌مایگان رفتند بر بالای منبر خون می‌چکد از بینِ چنگالِ خلافت دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند آنان که گردیدند دلّالِ خلافت @hosenih پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است گویی از او ارادۀ آب حیات داشت @hosenih بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت: هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت محراب را چو غیرِ علی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت آغوش می گشود برای دو نور عین از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای امّا نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت در روزهای آخر عمرش ، بقیع را آگاه از مصائب بعد از وفات داشت تازه غم و مصائب زهرا شروع شد آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت @hosenih فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مهمان که دعوت می‌کند پیغمبر اکرم بر او محبت می‌کند پیغمبر اکرم ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم حتما عنایت می‌کند پیغمبر اکرم حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت قطعاً اجابت می‌کند پیغمبر اکرم از خوبی‌اش باید بگویم چارده قرن است دارد هدایت می‌کند پیغمبر اکرم چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود تقدیم امت می‌کند پیغمبر اکرم با دست خود مزد تمام سینه‌زن‌ها را امشب کرامت می‌کند پیغمبر اکرم دست از کتاب و اهل‌بیت‌اش بر نمی‌داریم وقتی وصیت می‌کند پیغمبر اکرم با "کُلُّنا واحد" که فرمودند پس محشر ما را شفاعت می‌کند پیغمبر اکرم با اینکه دوریم از مدینه، این دل زائر قصد زیارت می‌کند پیغمبر اکرم ! سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود؟! فردا شکایت می‌کند پیغمبر اکرم با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند @hosenih هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله آتش مجسم می شود بعد از رسول الله روزی صحن پاک چشم مادر سادات باران نم نم می شود بعد از رسول الله مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله حتی بلای جان زهرای عزادارش مسمار در هم می شود بعد از رسول الله تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن قنفذ مصمم می شود بعد از رسول الله خورشید روی حضرت حوریه تاریک از سیلی محکم می شود بعد از رسول الله دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله مثل مدینه کربلا هم می شود بلوا قحطی آدم می شود بعد از رسول الله پنجاه و اندی سال شام هر شب زینب اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله مقتل ببیند زینت دوش پیمبر را هی از تنش کم می شود بعد از رسول الله سرتابه پایش را محمد بوسه باران کرد افسوس درهم می شود بعد از رسول الله بین دو نهر آب نحرش می کنند آخر دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد در روضه های روضه خوانها حرف معجر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود @hosenih نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر... غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود @hosenih دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e