#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد
@hosenih
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعله ور کرد
با نعره ی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
@hosenih
اینجای مقتل عمه اش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...دستش را سپر کرد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار!
تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار
تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار
یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار!
آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار
چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار
چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار
آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار
حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار:
لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار
در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط
شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط
@hosenih
کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی
در غدیر خویش می آیی امامت میکنی
دشت را یکباره حیران قیامت میکنی
آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی
تشنگی سخت است اما استقامت میکنی
هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی
رود را با این لب خشکت ملامت میکنی
از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی
چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی
با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی
داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر
لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر
@hosenih
ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین
شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین
نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین!
در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین!
شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟
تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین
قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین
تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین
شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین
سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین
ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد
دست های تو گره های بزرگی باز کرد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
بر نیزه چو بیند سر پیغامبرش را
جبریل بسوزد همه ی بال و پرش را
@hosenih
نام تو بلند است، بلند است چناه آه
آن آه که بر سنگ گذارد اثرش را
اشک من و ما محضرت ای رحمت جاری!
حریست که انداخته باشد سپرش را
داغ تو گران، خون تو سنگین تر از آن بود
ده اسب برد جانب کوفه خبرش را
نفرین خدا تا ابدالدهر به آن قوم
قومی که به قتل تو ببندد کمرش را
نفرین به سنان و عمر سعد...ولیکن
این رشته، ابوبکر گرفته ست سرش را
@hosenih
هر خصم تو در اصل، زیاد ابن ابیه است
کافیست بگیرند سراغ پدرش را!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
@hosenih
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود
@hosenih
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضه ی ما با همان تکلم بود
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد
گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد
@hosenih
به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها
چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد
خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است
مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟
فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را
میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد
زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل
همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد
@hosenih
اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است
بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
دوید در رگم از شامه، ماجرا این است
نخست خاصیت خاک کربلا این است
به خاکبوسی او آمدم، رفیقم گفت
که سربرآر کنون، گنبدِ طلا این است
@hosenih
همان نظاره ی اول که دیدمش از دور
ربود قلب مرا، جذبه ی ولا این است
رها و گم سر میدان پرچمش بودم
مرا سپرد به پرچم که رهنما این است
گرَم به سنگ ملامت زنند خلق، کرم
مشایه ی تو مرا مذهب است و آئین است
@hosenih
من از عمود هزار و یکم خراب شدم
که اهل مشهدم و ابجد رضا این است
دلم میان دو گنبد قرار از کف داد
عمود آخر دنیا برای ما این است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات #زیارت_اربعین
چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
@hosenih
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود
@hosenih
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضه ی ما با همان تکلم بود
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
عقبی کلامت را قیامت می شمارد
دنیا سکوتت را عبادت می شمارد
بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت
جبریل فرصت را غنیمت می شمارد
نزدیک هجده سال باران مدینه
انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد
از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر!
ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد
خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت
دارد برای نور، حالت می شمارد
حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ
پشت در این خانه رعیت می شمارد
پشت در خانه به دق الباب، سائل
حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد
پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر
فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد
پشت در خانه فلک هم جای تسبیح
خیل ملائک را به دقت می شمارد
پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست
آن را رسول الله دعوت می شمارد
پشت در خانه...دریغا شاعر تو
این واژه را ذکر مصیبت می شمارد
ای بغض استنصار! حالا چشمهایت
تعداد یاران را به زحمت می شمارد
نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها
رنج علی را جزء محنت می شمارد
از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل
این را از آیات برائت می شمارد
مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر
آن زن که میدانی روایت می شمارد!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
در عزاخانهی تو پیر و جوان سینه زده
مستمع سینه زده، مرثیهخوان سینه زده
صبح روز ازل، ای روضهی سربستهی عشق!
در عزایت در و دیوارِ جهان سینه زده
سر این کوچهی بن بستِ بفرما روضه
پرچمی هست که در حد توان سینه زده
هرکجا درد تو را جار زده نجّاری
"میخ" بر سر زده، "در" از دل و جان سینه زده
گاهی از عقربهی مست که دستش بالاست
ای غمِ محض! بپرس از چه زمان سینه زده؟
زندگی با تپش مرثیه در خون من است
قلب زارم ضربان در ضربان سینه زده
دوست دارم که بگویند گدایت بانو!
هر کجا حرفِ "در" آمد به میان، سینه زده
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حاج_قاسم_سلیمانی
آه ای شهید زنده! از ما بر نیامد
وصف عروجت در تغزل در نیامد
رفتی و یارانت در آغوشت کشیدند
آنها که میگفتند: همسنگر نیامد
بانگ بلند "انتقام سخت" یعنی
از خون تو کوتاه، این کشور نیامد
هر بار نامت برده شد در ذهن تاریخ
نامی به غیر از مالک اشتر نیامد
میخواستیم از پیکرت چیزی بگوییم
این بین، حرفی جز علی اکبر نیامد
تا آسمان تابوت را بردن سزا بود
ای داغ سنگین! دست، بالاتر نیامد
دستت برید، افسوس از دست من و ما
کاری به غیر از شعر گفتن بر نیامد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
عقبی کلامت را قیامت می شمارد
دنیا سکوتت را عبادت می شمارد
بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت
جبریل فرصت را غنیمت می شمارد
نزدیک هجده سال باران مدینه
انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد
از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر!
ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد
خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت
دارد برای نور، حالت می شمارد
حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ
پشت در این خانه رعیت می شمارد
پشت در خانه به دق الباب، سائل
حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد
پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر
فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد
پشت در خانه فلک هم جای تسبیح
خیل ملائک را به دقت می شمارد
پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست
آن را رسول الله دعوت می شمارد
پشت در خانه...دریغا شاعر تو
این واژه را ذکر مصیبت می شمارد
ای بغض استنصار! حالا چشمهایت
تعداد یاران را به زحمت می شمارد
نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها
رنج علی را جزء محنت می شمارد
از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل
این را از آیات برائت می شمارد
مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر
آن زن که میدانی روایت می شمارد!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی
چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی
خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ
خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی
مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف...
دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!!
شان او را روزگار آورد پایین...روزگار
آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی
عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال
عدل را این طایفه کِی میپسندید از علی
تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز
غیر از این برخورد، برخوردی نمیدید از علی
□□□
آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر
خانه برگردید...اما برنگردید از علی
دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش
بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ادامه پستی قبلی👆👆👆
علی اول، علی آخِر، علی باطن، علی ظاهر علی طاهر، علی فخر منابر دست قادر
نقطهی پرگار عالم، جان خاتم، اشرف اولاد آدم، اسم اعظم:
مرتضی حیدر علی صفدر غضنفر شیر خیبر
نفْس پیغمبر، رسول الله شهر علم و او در
علّم الاسما، امیر انّما، ممسوس در ذات خدا
سردار هر پیکار، چشمش شیر در تکرار، دستش ذوالفقار انگار: اَیْنَما تُوَلّوا ثَمَّ وَجه الحیدر الکرار!
تیغش هم غضب دارد...
دمِ هوهو به لب دارد، زمین انگار تب دارد، نَمی گفتیم از دریای فضل بوتراب اما بدانید آی! این اب، زین اب دارد
دم صبر قضا زینب، خداوند حیا زینب، مصابیح الدجی زینب، و اعلام التقی زینب، به اذن حضرت سجاد میگویم امام کربلا زینب...
کجاوه در کجاوه میشوم مجنون، خدا را شکر دل از محمل عشقش نشد بیرون، فدایش سَر، حلالش خون
مطیعش جان، کنیزش عالم امکان، زمین سرباز بی پروا مدافع، آسمان
شد مست و سرگردان
قدم زد شعر در میدان، به نام زینب کبری
پریشان چون دل زینب شکستم وزن و قالب را
به اذن الله
میخوانم مناقب را
تویی تویی که گفته حجت خدا
دعا کنی سر نماز شب مرا
تویی تویی یگانه بعد فاطمه
معلّمه نداشتی بزرگ عالمه
تویی تویی نشسته روی مسند امام
امام روزهای سخت شام
تویی تویی انیس و مونس حسین
تویی تو بانی عزای مجلس حسین
تویی تویی که در دلت حسینیه بنا شده
دمشق تو شبیه کربلا شده
تویی تویی که از تو دارم اینهمه محبت حسین را
نشان خلق دادهای مسیر هیئت حسین را
و اینهمه جنون من فقط بخاطر شماست
دلم پی شعائر شماست
شکر میکنم که این جوان سینهزن همیشه شاعر شماست
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زینب_س_مصائب
زینب همهی رنج و بلا را دیدهست
در کوچه گریز کربلا را دیدهست
یکروز درِ خانه و روزی خیمه
او سوختن فاطمهها را دیدهست
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت #دهه_فجر 🇮🇷
آنروز چقدر آسمان زیبا بود
باران امید، هر کران پیدا بود
"شب" کفش نپوشیده فراری شد و رفت
"خورشید" هنوز در هواپیما بود!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#حضرت_عباس_ع_مدح
فرشته آمده تا دورت ازدحام کند
بگو مسیح به قنداقهات سلام کند
به شاعرت بده اذن غزل که بعد از این
دوات تیره بپوشد، قلم قیام کند
بیا و خال لبت را نشان بده به خلیل
بگو بر این حَجَرالاَسوَد استلام کند
شدهست زائر تو زائر خدا در عرش
به جبرئیل بگو وصف این مقام کند
برو به دوش رسول خدا که میخواهد
از این طریق تو را باز احترام کند
تو نور چشم خدایی، علیست عین الله
خدا بناست که نسل تو را امام کند
به نص لَحمُکَ لَحمی پیمبر آمده است
به شوق روی تو خورشید با سر آمده است
بعید نیست نگاهت به مُرده جان بدهد
و یا به دست سلیمانِ عصر، نان بدهد
بعید نیست ز نامت بلال مست شود
به عشقت از سر شب تا سحر اذان بدهد
بعید نیست که روزی سه بار قبلهنما
به جای کعبه ضریح تو را نشان بدهد
طلای اصل بریزد به جای گرد و غبار
اگر عبای تو را یکنفر تکان بدهد
اجل اسیر غم توست، کشته مردهی توست
بگو که ابرویت اینبار را امان بدهد
تو کیستی که جهان مست شد از آمدنت
رسول اکرم ما خورد از می دهنت
بکش در آینهای روی دلربایت را
برای آنکه ببینیم ما خدایت را
گذاشتهست از این شانه روی آن شانه
نبی به فخر عوض کرده باز جایت را
تو را زمین بگذارد دلش نمیآید
به دست باد دهد گرد رد پایت را!
گرفتهای سر یک دوش کیسهی اطعام
و روی دوش دگر عشق مرتضایت را
به کوری همهی دشمنان دین، تک تک
علی گذاشتهای اسم بچههایت را
دل من این دل سرمست باز حیران شد
ز نام نامی او شعر من پریشان شد
**
علی امام ابوذر، علی معلم سلمان
علیست اسم خدا طبق نقلهای فراوان
علیست مظهر توحید و قلب سورهی انسان
کتاب مدح علی هم خلاصهاش شده قرآن
علیست مالک یوم الجزا و معنی میزان
و نام عشق علی را خدا گذاشته ایمان
علی امیر، علی شیر حق، علی یل میدان
دوباره معرکه و شاه و ذوالفقار پریشان
شدهست با رجزش بین جنگ هجمهی طوفان
نگاه با جبروتش شدهست معرکه گردان
نداشته زرهش پشت و لشکری شده حیران
شنیدهاند که سربند زرد گشته رجزخوان
نظر به تیغ دو دم هم نبوده ساده و آسان
به سادگی نرسد کار کارزار به پایان
شدهست لذت توصیف این نبرد دوچندان
که بعد کشتن کفار آمد و همه دیدند
علی گرفته ابالفضل را دوباره به دامان!
که خورده است گره جان او به جان ابالفضل
چقدر بوسه علی زد به بازوان ابالفضل
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
نیمهی ماه مبارک فیض کامل میشود
غالباً اینجا سلیمان نیز سائل میشود
با دو تا جمله گدا را شاه کردی ای کریم
شک ندارم سورهاش یکروز نازل میشود
مدتی را مست باید بگذرد از کوچهها
هر کسی یکباره با چشمت مقابل میشود
بد دهان را از خجالت آب کردی بعد از این
میرود دنبال مدحت مثل دعبل میشود
در نمازت باد وقتی میخورد قدری به موت
در مدینه چند هفته قبله مایل میشود
با فقیران مینشینی، شاهِ خاکی خوش مآب
پس به تو جای حسن باید بگویم بوتراب
معجزه یعنی نفسهایت که سلمانساز بود
در کویر خشک هم، لطف تو بارانساز بود
بین کهفت جای سگ خالیست راهم میدهی؟
مکتب تو خوب میدانم که انسانساز بود
خطبه میخواندی هدایت گردد انسانی ولی
وصلهی روی عبایت هم مسلمانساز بود
ذوالفقارت یک دمش صبر است، یک دم هم سکوت
صلح تو تا سالهای سال، جریانساز بود
گرد و خاکی میشود وقتی که پلکی میزنی
چشمهایت از قدیم انگار طوفانساز بود
مرتضایی، جلوههایت جلوههای بوتراب
رنگ سربند تو هم زرد است پس با این حساب
باز هم دستار، مست است و حمایل بیقرار
نیست فرقی بین ابروهای تو با ذوالفقار
جبرئیل اینبار میماند خودش در این سخن
لا فتی الا علی یا لا فتی الا حسن ؟
بازهم غُرّید تیغت، شیرمردی مرحبا
چار تا پای شتر را قطع کردی مرحبا
زیر پاهای تو خاک افتاده در جوش و خروش
میرسد هوهوی تیغت در دل میدان بگوش
چشمهایت میکشاند آسمان را هم به زیر
نفخ صور دیگری شد با رجزهایت امیر
هر زمانی که رجز میخوانی آقا بی گمان
سورهی زلزال نازل میشود از آسمان
در سپاه مرتضی با چشم فرمان میدهی
تو شبیه حیدر کرار جولان میدهی
هرنفس شمشیر تو درگیر شد با چند سر
رنگ سربند تو دارد سرخ میگردد دگر
جان فدای هوهوی سر مست شمشیرت امیر
وزن شعرم را بهم زد بانگ تکبیرت امیر
شعر از اینجا به بعد طوفان است
واژه در واژهاش رجزخوان است
روز روز سپردن جان است
جنگ با یل کجایش آسان است؟
این حسن نه، علیِ دوران است
دومین مرتضای میدان است
خم ابروش، اصل برهان است
کشته در هر طرف فراوان است
تیغ و خوود و زره پریشان است
جَمَل از کردهاش پشیمان است
و زمین هم هنوز حیران است
خون چکد یا صدای باران است؟!
وقت از شیر دم زدن آمد
و اذا زُلزلت حسن آمد
جمل است این خودت که میدانی
مرد کم داشتند زن آمد!
بین میدان سر و صدا شده است
این تویی یا علی دوتا شده است؟
مجتبی رفته مرتضی شده است
با علی جات جابجا شده است
ذوالفقارت زجاش پا شده است
چه سری از بدن جدا شده است
زلفت از چند جا رها شده است
تیغ، گرمِ برو بیا شده است
تَنِ دشمن هجا هجا شده است
حق شمشیر تو ادا شده است
لشکری صاحب عزا شده است
کَمَرِ دشت نیز تا شده است
مرتضای مکرر است این مرد
محشرِ بعد محشر است این مرد
با جمل رفتنش همه دیدند
بچهی شیرِ خیبر است این مرد
آسمانها شدند تیره و تار
شده خورشید بیخیال مدار
یک صدا گفت دشمن تو «فرار»
شیر شوریده آمده به شکار
باز هم یک سؤال در تکرار
این تویی یا که حیدر کرار؟
کار این کارزار هم شد زار
ذوالفقار تو سرخ شد سردار
سیل خون است در یمین و یسار
ساختی کوه از تَنِ کفار
قلم از دست رفت آخر کار
یک رگم نیست بازهم هشیار
شاعرت مست کرده است انگار
واژه سمتم گسیل شد مست است
شعر بحر طویل شد مست است
بیخیالِ قلم و دفتر و شعر و من و وزن و غزل
عشق است تو را، شاه کرم
شیرِ نرِ جنگِ جمل
از لب تو جام عسل ریخت
غزل ریخت
به میدان که رسیدی تو
سر لشکر کفار اجل ریخت
چه خونی کف میدان جمل ریخت
دم تیغ تو مِی ریخته
جان مست، جهان مست، رجز مست، زبان مست، نفس، دل، ضربان مست
و مست است زره خود سپر تیغ حمایل سر دستار
بزن نعره بدانند که هستی پسر حیدر کرار
شتر را به زمین میزند این طرز نگاهت
صد و ده بار
زمین است و زمان است و هیاهو
زده سربند به ابروی خمت رو
و جمل پیش تو زانو زده
شمشیر تو سرمست هنوز از دم هوهو
که هو الحق و هو الحی و هو الفضل و هو سید سادات
جهان مات
به یک ذات رسیدند سه تا ذات
تویی یا که علی یا که پیمبر
نشده یکنفر این را کند اثبات
نگاه تو همان معنی جود است
که در کشف و شهود است
و این بحر طویل آخر کاری شده بیتاب
به دریا زده
دریا، کرم و جود تو بودهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح؛ #شب_قدر
شود با بوسهات کشته به یک ضربُ الاَجَل احیا
مسیحا نیز میخواند لبت را یا أب الاحیا!
میان جنگ میخندد چرا تیغت؟ نمیداند_
که جای زخم میگردد همیشه با عسل احیا؟
قسم بر جوشنت جای تعجب نیست در صفین
شود قرآن به سر نیزه، بگیرد در محل احیا
به قرآن، کشتهی عشقت نباشد در صف اموات
که بعد از "فی سَبیل الله اَمواتا"ست، "بل احیا"
کلام الله ناطق! عرش بر سر بردهات یعنی
گرفته قرب "أو أدنا" هم از صبح ازل احیا
سر گیسوی مشکینت صبا تا صبح بیدار است
شب قدری چنین را هست دستورالعمل احیا
چه باک از مرگ دارد حار همدان؟ مَنْ یَمُت گویان*
از آغوش تو میریزد در آن سو صد بغل احیا
من آن همّام بی تابم که بعد از خواندن خطبه**
به بالینم بیایی میشوم با یک غزل احیا
✍ #مسعود_یوسف_پور
.......................
* قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام: «یا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یمُتْ یرَنِی مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ».
**همّام، نام شخصی بود که بعد از شنیدن خطبهی حضرت (در نهجالبلاغه به خطبهی متقین معروف است) جان داد.
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
چنان بخوانم غزل که دعبل
زبان به تحسین من گُشاید
پیاله در دست، مست و حیران
به سعیِ دندان، کَفَن گُشاید
به پادشاهی زند دلم رو
که شد عبایش پناهِ آهو
دمادم از چینِ پرچم او
نسیم، مُشکِ خُتَن گشاید
بهار هر لحظه سینهچاکش
به خود بپیچد خمارِ تاکش
گل از شعف در حریم پاکش
به ذکر "هو" پیرهَن گشاید
شهی که حتی عدوی ملعون
دهد شهادت به فضلش اکنون
عجب نباشد اگر که هارون
به مِدحَت او دهَن گشاید
ز دیدهی دل در آستانی
که میتوان دید هر زمانی
کلیم را گرم همزبانی
خدا کجا لب به "لن" گشاید؟
هنوز غم را ز جانِ مضطر
به چوب پَر خادمش دهد پَر
به آن ضریحی نهادهام سر
که عُقده را از سخن گشاید
ندارد اینجا که رهسپاری
طلسمِ شیخِ بها عیاری
اگر سلیمان ماست، باری
که سُفره بر اهرمن گشاید
چو مور سمت سپادش* آیم
به چشم اگر نه، به یادش آیم
ز سمت باب الجوادش آیم
که "در" مرا بوالحسن گشاید
✍ #مسعود_یوسف_پور
*سپاه نیرومند
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_مخصوصه
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
رکاب از پا عقب مانده
چه کراری، عجب گامی
بلرزان تیغ خود را تا
بلرزد ازرق شامی
پیاپی چون جمل دشمن
تو را سر میدهد ناله
دوباره دهر میبیند
حسن را سیزده ساله
دو نیم از برق تیغت شد
جیوشُ الإنسِ و الجِنَّه
که جدت بود یا قاسم
قَسیمُ النارِ و الجَنَّه
به برق تیغ بُرّانت
نشان کن هرچه جوشن را
بدین رأیت که میبینم
درآور کفر دشمن را
شباهت تا به آنجایی
که در رزم تو سرتاسر
فلک فریاد میدارد
علی اکبر...علی اکبر
به بازو نامهای داری
اگر ضرب تو سنگین است
بگو باز از لب تشنه
که طعم مرگ شیرین است
کسی از خیمه سمت تو
به حال اضطراب آمد
چنان شد قامتت آخر
که پایت تا رکاب آمد
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#غزال
میخوانم از مقتل
این روضهها گر بازتر گردد خطر دارد
سخت است و میخوانم
اینک تمام خیمه، قلبی شعلهور دارد
یک مرد میباید
این روضههای داغ را از خاک بردارد
از اوّلِ این راه
انگشترت را ساربان زیر نظر دارد
گرمای این صحرا
خیلی برای طفل شش ماهه ضرر دارد
ذکر مصیبت شد
دارد لهوفت نالهها سر میدهد، من هم
آنجا که میگویند
افتاد روی خاک، عباس تو با پرچم
آنجا که میگویند
در علقمه شد قدت از بار مصیبت خم
آنجا که میگویند
مرگا به من، باید بمیرم پای این ماتم
مرگا به من وقتی
هی زینب تو معجرش را میکند محکم
حتما خبرهاییست
اینجای مقتلها زبان شعر هم لال است
ای ذوالجناح آرام!
باید بگویی خونِ که بر روی این یال است
حتماً خبرهاییست
زینب میان خیمه خیلی ناخوش احوال است
بیرون زد از خیمه
اینجای روضه شمر دیگر بین گودال است
دردش مرا هم کشت
آنکس که انگشتر ربوده فکر خلخال است
دارد خبر را اسب
با نعل خونی میبرد کوفه…چه خوشحال است!
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
#حضرت_زینب_س_اسارت
از رنج و محنت، کشتند ما را
با هتک حرمت، کشتند ما را
در ازدحامی، قوم حرامی
از روی فرصت کشتند ما را
در آتش و دود، دروازهای بود
ساعت به ساعت، کشتند ما را
هرکس که آمد سنگی به ما زد
باری به نوبت کشتند ما را
سر را نبردند قدری جلوتر
نزد رعیّت، کشتند ما را
دُر بود و میریخت از دیدههامان
بهر غنیمت کشتند ما را
شد رستخیزی... آه از کنیزی
ای کوه غیرت! کشتند ما را
**
مداح ناگاه از خیزران گفت
در بین هیئت کشتند ما را
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
صدای گریهی بی انتها خودش روضهست
لباس مشکی صاحب عزا خودش روضهست
امان ز درد، به گودالِ قتلگاه قسم
که گودِ زیر دو چشم شما خودش روضهست
دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین
حسین گفتنت این روزها خودش روضهست
حکایتیست که قصابِ کوچه میفهمد
بریدن سر ذبح از قفا خودش روضهست
بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده
غریب ماندن خون خدا خودش روضهست
شکست بغض تو... گفتی سه مرتبه: الشام
همین نگفتنِ از کربلا خودش روضهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e