eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
خطاب به آئینه‌دار کوچک مادر، صبور باش ای داغدار حادثه‌ی دَر، صبور باش اینجا که نیست حیدرِ غم‌دیده، گریه کن اما کنار ساقیِ کوثر، صبور باش تو شاهدی به غسل و به دفن شبانه‌ام ای بال و پر شکسته کبوتر، صبور باش من پهلویم شکسته چو قلب نحیف تو ای دل‌شکسته، لاله‌ی پرپر، صبور باش انگار رفتنی شـده‌ام نازنیـن من دیگر رسیده لحظه‌ی آخر، صبور باش ارثیه‌ی تو چادر خـاکـیِّ مادر اسـت ای خانه‌دار خانه‌ی حیدر، صبور باش زینب! هنوز اول غم‌هاست دخترم مانده‌ست کربلای برادر، صبور باش من صبر کردم از غم ششماهه محسنم مادر تو نیز در غم اصغر، صبور باش دنیا دو فرقِ چاک، تو را می‌دهد نشان در ماجرای حیدر و اکبر، صبور باش بعد از مدینه، دیدی اگر بین قتلگاه مانده حسین با تن بی‌سر، صبور باش ای جوهر صدای علی در صدای تو خطبه بخوان! مقابل لشکر صبور باش جان تو و حسین! خدا یار و یاورت در داغدشت حادثه، دختر صبور باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزگار! چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین! مراقب دارالسّلام باش فریادِ بی طهارتِ نامحترم خموش پشت دَر است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است؟! ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است یا نار! بهر فاطمه "برداً سلام" باش ای آهنی که کوره‌ی هیزم چشیده‌ای دور از محلِ بوسه‌ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن شب میان هاله‌ای از ابر و دود رفت روشن‌ترین ستارهٔ صبح وجود رفت آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود بر شانه‌های زخمی دریا، چو رود رفت روشن‌تر از زلالی نور آمد و چه حیف با چند یادگاری سرخ و کبود رفت بال و پری برای پرستو نمانده بود! آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود، رفت؟ رحمی به قبر خاکی او هم نمی‌کنند این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت مولا خوشی ندیده پس از او از این جهان می‌گفت بعد فاطمه‌ام هر چه بود رفت هرشب کنار تربت او ياس کوچکش دم می‌گرفت: مادر خوبم چه زود رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 «با سلام» لطفاً قبل از اینکه از کانال دیدن بفرمایید، حتماً 👈اینجا👉 را لمس کنید و عضو کانال شوید🙏 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 امسال هم نوکر حسابم کردی آقا بد بودم امّا انتخابم کردی آقا در مجلس روضه مرا هم راه دادی یک بار دیگر مستجابم کردی آقا کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا مثل همیشه آبرویم را خریدی پیش همه عالی‌جنابم کردی آقا از اولش کارِ تو ذرّه‌پروری بود در آخرش هم آفتابم کردی آقا بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشی‌ام شد تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی با این قباله کامیابم کردی آقا یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه 🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 همانند سال‌های گذشته، به مدد الهی و با تلا
🔹با توجه به سؤالات مخاطبین گرامی، شایان ذکر است: در کتاب ویژه فاطمیه ١۴٠٢، از اسناد + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده تا به‌راحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت رایگان بُرشی از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من ✍مرحوم استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 برای مطالعه مصائب مستند شهادت حضرت زهرا(س)، به پایگاه تخصصی بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/883621890C02579e5b39
چند روزی‌ست فقط ابر بهاری، شب و روز ابر گریانی و جز اشک نداری شب و روز اشک نه، خونِ دل از چشم تو جاری شب و روز به تو حق می‌دهم این‌گونه بباری شب و روز در نگاه پُر از احساسِ تو مهمان شده‌ام گریه در گریه به همراه تو باران شده‌ام گفتم از آتش و... در بین گلو بغض شکست بندبند دلم از ماتم و اندوه گسست زخم پهلوی تو داغی شد و بر سینه نشست باید آرام شوم، شکر خدا فاطمه هست اشک مظلوم از این چشم، روان است هنوز یاس از اشکِ شقایق نگران است هنوز بعد تو زخم زبان، همدم و همراه من است شب، سکوتی‌ست که با چشم تَرم هم‌‌سخن است همۀ دردم از این مردم پیمان‌شکن است بی‌تو کارِ در و دیوارِ دلم سوختن است غم دوری تو کم نیست، خدایا چه کنم؟! گریه‌ام دست خودم نیست، خدایا چه کنم؟! کاش با ما نَفَسِ شهر چنین سرد نبود کوچه در کوچه پُر از مردم نامرد نبود که اگر فصل بهارِ من و تو زرد نبود غزل زندگی‌ام قافیه‌اش درد نبود چشم‌ها را بگشا، رو به علی باز بخند آسمانی شده‌ای، لحظۀ پرواز بخند در سکوت شب و دور از همه چشمانِ جهان یک دَرِ سوخته شد باز و سپس گریه‌کنان... مادری رفت به آن‌جا که از آن هیچ نشان... مَرد، با بغض چنین گفت که در طول زمان- پی این تربت گمگشته کسی می‌آید «مژده ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یارب آشفته‌تر از این مپسندی ما را بیش از این خسته و غمگین مپسندی ما را سهم ما در غم‌ همسایه قنوت است و‌ دعا غافل از فرصت آمین مپسندی ما را گر به آرامش کاشانه‌ی خود خرسندیم فارغ از رنج فلسطین مپسندی ما را فاطمه پُشتِ دَر از حفظ ولایت می‌گفت شیعه‌ی بی خبر از دین مپسندی ما را هل أتی را ننوشتی که فقط خوانده شود بی خبر از غم مسکین مپسندی ما را حیدر از شیعه‌ی خود مالک اشتر می‌خواست در صف خُدعه‌ی صفّین مپسندی ما را کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ مُرده در لحظه‌ی تدفین مپسندی ما را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغ تو را بهانه گرفتم، گریستم از قبر تو نشانه گرفتم، گریستم یک گوشه از محلّه‌ی غم‌آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم، گریستم از کوچه‌های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم، گریستم لازم نشد سؤال کنم رفته‌ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم...، گریستم نامحرمان زدند تو را من هم از غمت یک روضه محرمانه گرفتم، گریستم "از دردِ شانه، شانه نشد موی دخترت" در دست خود که شانه گرفتم، گریستم * * مضمون تو عنایت محض است بی‌گمان تا حسّ شاعرانه گرفتم، گریستم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به ما گفتی که دینی جز «علی» نیست امام المتقینی جز «علی» نیست میان شعله‌ها فریاد کردی امیرالمؤمنینی جز «علی» نیست@hosenih@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 همانند سال‌های گذشته، به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf (١۴٠٢) با محوریت منتشر شد. ♦️موضوعات کتاب👇 🔰ولایت‌مداری مادر 🔰 هجوم به خانه وحی 🔰 کوچه بنی‌هاشم 🔰بستر شهادت مادر 🔰روز شهادت مادر 🔰شام غریبان بی‌مادری 🔰بعد از شهادت ✔️ شایان ذکر است در همه روضه‌ها از اسناد صحیح + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ گریز روضه + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) + اشعار مطابق با روضه استفاده شده تا به‌راحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. 👈 آیدی جهت تهیه کتاب 👇👇👇👇 @addmin_roze با ما را تجربه کنید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارم از هوش می‌روم دیگر همسرت را صدا بزن زهرا چقدر می‌روی به این خلوت؟ خب سری هم به ما بزن زهرا خلوت تو شبیه معراج است پله پله به سمتت آمده‌ام فکر اینکه نباشی آزار است قید دنیای بی تو را زده‌ام حال تو خوب نیست، می‌دانم اینقدَر بغض را به سینه نریز اینقدر فکر دلخوشیم نباش اینقدر گریه را نخند عزیز بال تو زخم خورده بود اما پا شدی پَر زدی برای علی من بمیرم برای تو که چقدر این در آن در زدی برای علی کاش می‌شد که زودتر جان را برساند به لب همین آهم بعد تو زندگیِ من مرگ است بعد تو زندگی نمی‌خواهم* دوست دارم دوباره برخیزی تا که با شور و شین گریه کنیم پس بیا و بلند شو خانم تا برای حسین گریه کنیم * * خواهرش می رسد لب گودال ما بقی را خودت که می‌دانی او اُخَیَّ اِلَیَّ می‌گوید تو بُنَیَّ بُنَیَّ می‌خوانی ✍ * قال امیرالمؤمنین: نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ‏. لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ ... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمه‌شب‌ها بلند گریه کنید بی‌مدارا... بلند گریه کنید نیمه‌شب برگزار شد مردم- دفنِ زهرا...، بلند گریه کنید گریه کردند بی‌صدا آنجا تا که اینجا بلند گریه کنید چشم‌ها را به سیلِ اشک دهید مثلِ دریا... بلند گریه کنید فاطمیه اگر که، هر جا شد- روضه بَرپا...، بلند گریه کنید بینِ‌مان فرقه‌ی مخالف نیست بی محابا... بلند گریه کنید هر کجا نامِ مادر آمد از- داغِ زهرا...، بلند گریه کنید تکیه‌گاهِ یتیم‌ها، دیگر- مانده تنها...، بلند گریه کنید کودکانش شدند بی‌مادر جانِ مولا بلند گریه کنید بُغضِ زینب، سکوت‌هایِ حسن- کشته ما را...، بلند گریه کنید اشک‌های حسین شد جاری گریه‌‌کن‌ها! بلند گریه کنید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خانه چه تلخ است که مردی بنشیند مردی که نشد وقت نبردی بنشیند مردی که به صد معرکه از پای نیافتاد، یک گوشه، دل آزرده‌ی دردی بنشیند در چشم پسر، تلخ‌تر از زهر همین است: اشک پدری بر رُخِ زردی بنشیند شمشیرِ علی خاک گرفته که مبادا- بر آینه‌ی آیین، گردی بنشیند این شعر شد اندازه‌ی یک "آه" از آن داغ ای کاش بر آیینه‌ی سردی بنشیند ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 زائرین گرامی 🏴 ضمن عرض تسلیت دودمه‌ها، تک‌بیتی‌ها، دوبیتی‌ها و رباعیاتِ آیینی با موضوع شهادت حضرت زهرا (س) را، در کانال زیر مشاهده نمایید 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 ▪️ التماس دعای فرج ▪️
فاطمه کیست؟ آن که از مدحش ناتوانند عالم و آدم مانده ناکام این زبان در کام شرمسار و سیاه‌نامه قلم کفو حیدر شدی وگرنه نبود احدی کفو او در این دنیا آمدی تا فقط خدا باشد مالک «لم یکن له کفوا» در تمام صفات حُسن و کمال آینه‌دار مرتضی زهراست بنگر اینک که خطبه‌ی فدکش کُفو نهج‌البلاغه‌ی مولاست خطبه‌ای سطر‌سطر آن توحید خطبه‌ای تالی کلام‌الله اولین سطر خطبه‌اش آه است آخرین سطر آن هم آه است، آه از سخایش سخن چه گویم من؟ در نیابد سخن سخایش را من نگویم که خود بپرسید از سورۀ «هل‌أتی» عطایش را خانه‌ی سادگی‌ست خانه‌ی او خشت‌های گِلین و نان جوین سفره‌دار خلایق است اما نیست در خانه سفره‌اش رنگین چون پدر رفت و منقطع شد وحی همدمش ساخت حق، ملائک را همچو مریم شنید در محراب نغمۀ «اُقْنُتِي لِرَبِّک» را در عبادت سرآمد اُمّت شرح عشقش فراتر از عقل است شمه‌ای گر ز وصف آن خواهی «قَدَمَاها تَوَرَّمَت» نقل است در قدم‌هایش آن کبودی بود تا نشان از عبادتش باشد بازویش هم کبود بود ای وای که نشانی ز غربتش باشد * * حرف‌های نگفته‌ای داری دردهای نهفته‌ای داری زیر بارانِ گریه‌ام امشب زخم‌های شکفته‌ای داری باورم نیست در برابر من این گُلِ مانده در کفن، زهراست باورم نیست پیش چشمانم جسم بی‌جانِ جانِ من زهراست هست صبر جمیل حیدر هم در فراق جمال زهرا کم آید از مرتضی که صبر خداست نالۀ «قَلَّ صَبری» از این غم لیلة‌ُالدفنِ «لیلة‌ُالقدر» است شب معراج لیلة‌ُالإسرا گشته خاموش «کوکب درّی» خفته در خاک، زُهره‌ی زهرا صاحب «ما سئلتُکُم من أجر»! خوب اجر تو را ادا کردند خودت از دخترت بپرس و ببین اُمتت بعد تو چه‌ها کردند صبر کردم اگرچه بود شگفت از دل داغدار، این همه صبر صبر کردم اگر چه بود شگفت از من و ذوالفقار این همه صبر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«بلا» عظیم و «گره» کور و «امتحان» سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هرکه به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیه به آقا... ! برایمان سخت است قصور ماست اگر تحبس الدعا شده‌ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است برای دیده‌ی هرجاییِ منِ دِلْ‌سنگ مجالِ دیدنِ دلدار هر زمان سخت است چقدر فاصله مانده، چقدر از او دوریم و‌ راه رفتن با پایِ ناتوان سخت است اگرچه غرق گناهیم، دوستش داریم نبودن «ولیِ مهربانمان» سخت است اگرچه دورم از او، بین روضه نزدیکم نفس کشیدن بی روضه، بی گمان سخت است همیشه قِصه‌ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتن یک مادرِ جوان سخت است * * ز میخ سخت‌تر، آغاز بی کسی علی‌ست به روضه‌خوان بگو این روضه را نخوان... سخت است به ‌پیش دیده‌ی مَردم زدند فاطمه را اگرچه روضه عیان است، در بیان سخت است... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه 🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 همانند سال‌های گذشته، به مدد الهی و با تلا
✔️در این‌کتاب ‌(روضه‌های آسمانی شش)، به دلیل استفاده از گزاره‌های تاریخی، مجموعه‌ای از اسناد تاریخی مصائب صدیقه‌ی طاهره حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، گردآوری شده است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت رایگان بُرشی از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غُصه‌های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق و غربتی که شده هر دلی گرفتارش مدینه بود؛ ولی از تمام مردم آن کسی نکرد مراعاتِ حالِ بیمارش مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند به یک‌ نفر که نشد هیچ‌کس طرفدارش مدینه بود و دَرِ خانه‌ای پُر از هیزم دری‌ که سرخ شد از هُرم شعله مسمارش نمی‌شود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟ مصیبتی که خدا هم شده عزادارش دم غروب، در آن کوچه، آه از سیلی که آب شد دلِ سنگیِ سختِ دیوارش میان کوچه چگونه؟ چه شد؟ نمی‌گویم تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سازِ غم، گر ترانه‌‏ای می‌داشت آتشِ دل، زبانه‌‏ای می‌داشت کاش مرغِ غریب این گلشن الفتی با ترانه‌‏ای می‌داشت سال‌ها با تو بود همسایه اگر انصاف، خانه‌ای می‏‌داشت با تو عمری هم‌آشیان می‌شد حق، اگر آشیانه‌‏ای می‌داشت آستان تو بود یازهرا گر ادب، آستانه‌ای می‏‌داشت در زمان تو زندگی می‌کرد گر صداقت، زمانه‌‏ای می‌داشت گر که میزانِ حق زبان تو بود این ترازو زبانه‌‏ای می‌داشت گر مزار تو بی‌‏نشانه نبود بی‌نشانی نشانه‌‏ای می‌داشت... شب اگر داشت دیده، در غم او گریه‏‌های شبانه‌ای می‌داشت گر غمش بحر بی‌کرانه نبود غم و ماتم کرانه‌‏ای می‌داشت بهر قتلش به جز دفاع علی کاش دشمن بهانه‌‏ای می‌داشت به سر و روی دشمنش می‌زد شرم اگر، تازیانه‌ای می‌داشت شانه می‌‏کرد زلف زینب را او اگر دست و شانه‌ای می‏داشت قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند آتش کینه چون زبانه کشید کار زهرا به تازیانه کشید دشمن دل‌سیه، به رنگ کبود نقش بی‌مهری زمانه کشید آتش خشم خانمان‌سوزش پای صد شعله را به خانه کشید در میانش گرفت شعله‌ی کین پای حق را چو در میانه کشید همچو شمعی که بی‏‌امان سوزد شعله از جان او زبانه کشید... قامتش حالت کمانی یافت بس‌که بارِ مِحَن به شانه کشید سبحه، مشق سرشک او می‌‏کرد بس‌که نقش هزار دانه کشید بر رخ این حقیقت معصوم نتوان پرده‌ی فسانه کشید قصه را تازیانه می‏‌داند در و دیوار خانه می‌داند گل خزان شد، صفای او باقی‌ست رنگ و بوی وفای او باقی‌ست رفت زهرا، ولی به گوش علی نالۀ‏ «ای خدای» او باقی‌ست! یاعلی گفت و گفت، تا جان داد این خدایی ندای او باقی‌ست در دل ما که کربلای غم‏ است نینوایی نوای او باقی‌ست بر لب او که خاتم وحی‏ است نقش یا مرتضای او باقی‌ست زیر این نُه رواق گنبد چرخ ناله‌ی او، صدای او، باقی‌ست گرچه دستش ز دست رفته، ولی لطف مشکل‌گشای او باقی‌ست گاه پا می‏‌نهد به خانه‌ی دل در دلم جای پای او باقی‌ست اوفتاده علی ز پا چه کند؟ نیم‌جانی برای او باقی‌ست قصه را تازیانه می‏ داند در و دیوار خانه می‌داند به دعا دست خود که برمی‌داشت بذر آمین در آسمان می‌کاشت به تماشا، مَلَک نمازش را نردبانی ز نور می‌‎پنداشت چه نمازی؟ که تا به قُبّه‌ی عرش بُرد او را و نردبان برداشت! پرچم دین ز بام کعبه گرفت، بُرد و بر بام آسمان افراشت بس که کاهیده بود، شب او را شَبَحی ناشناس می‌انگاشت خصم بیدادگر ز جور و ستم، هیچ در حقّ او فرونگذاشت! تا نینداختش به بستر مرگ دست از جان او مگر برداشت؟ قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند سخن از درد و صحبت از آه است قصۀ درد او چه جان‌کاه است راه حق، جز طریق فاطمه نیست هر که زین ره نرفت، گمراه است... در مسیری که عشق می‌‌تازد تا به مقصود، یک‌قدم راه است با غم تو، دلی که بیعت کرد تا ابد در مسیرِ الله است در بهاران، خزان این گل بود عمر گل‌ها همیشه کوتاه است این که بر لب رسیده، جان علی‌ست دل گمان می‌کند هنوز، آه است خون شد، از سینه‌ی ‏تو بیرون ریخت حق ز حال دل تو آگاه است هر که آمد، به نیمه‌ی ره ماند غم فقط با دل تو همراه است آن که بعد از کبودی رخ تو با خسوف، آشتی کند، ماه است قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند... رفتی و زینب تو می‌مانَد خط تو، مکتب تو می‌مانَد بر کف زینب، این زبان علی رشتۀ مطلب تو می‌مانَد تا حسینی و کربلایی هست قِصه‌ی زینب تو می‌مانَد از علی دم زدی و، نام علی تا ابد بر لب تو می‌مانَد تا ابد در صوامع ملکوت ناله‌ی یا رب تو می‌مانَد هم نماز نشسته‌ی تو به روز هم نماز شب تو می‌مانَد... در سپهر شهامت و ایثار پرتو کوکب تو می‌مانَد خون تو پشتوانه‌ی دین ‏است تا ابد مذهب تو می‌مانَد... قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند بی تو ای یار مهربانِ علی! شعله سر می‌کشد ز جانِ علی بی تو ای قهرمان قصۀ‏ عشق، ناتمام است داستان علی... خطبه‌ی ناتمام زهرا کرد کار شمشیر خون‌فشان علی خواست نفرین کند، که زهرا را داد مولا قسم به جان علی- -که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛ صبر کن صبر، مهربان علی! ذوالفقار برهنه‌ی سخنش کرد کاری به دشمنان علی، که دگر تا ابد به زنهارند از دم تیغِ جان‌ْسِتانِ علی با وجودی که قاسم رزق است ساخت عمری به قرص نان علی بعد او، خصم دون که می‌‏پنداشت به سه نان می‌خرد سنان علی، بود غافل که چون به سر آید دوره‌ی صبر و امتحان علی دشمنان را امان نخواهد داد لحظه‌‏ای تیغ بی‌امان علی... رفت زهرا و اشک از دنبال وز پی او روان، روان علی... درد دل را به چاه می‌گوید رفته از دست، همزبان علی آن شراری که سوخت زهرا را، سوخت تا مغز استخوان علی قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پناهِ هر دو جهان است، چادرِ زهرا امید کون و مکان است، چادرِ زهرا شبی دلیل نجات چهل یهودی شد که منجی همگان است، چادرِ زهرا چه سایه‌ای! که شده مهدِ یازده خورشید چه قدر خیر رسان است، چادرِ زهرا همیشه مَحرم و مَرهم به کوهِ غم‌هایِ دلِ امام زمان است، چادرِ زهرا اگرچه سوخت، اگر گشت خاکی، اما باز پناه هر دو جهان است، چادرِ زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(گلچینی از یک مثنوی) چشمه‌ی آفتاب، فاطمه بود کعبه‌ی در حجاب، فاطمه بود کعبه‌ی عشق و قبله‌ی باور چار رکنش دو دختر و دو پسر حَسَنش رُکنِ مستجار بُوَد که از او صلح، پایدار بُوَد همچنان کعبه باقی است حسین مثل رکن عراقی است حسین زینبش رکن محکم شامی‌ست که از او صبر را نکونامی‌ست یمنی رکن آن همه تقواست ام کلثوم، زینب صغراست محسنش چیست؟ دُرّ منثورش مهدی‌اش کیست؟ سِرّ مستورش باب این کعبه کیست غیر علی؟ صاحب خانه نیست غیر علی پرده اش حشمت خدای ودود پرده دارش محمد محمود فضه‌اش همچو ناودانِ طلا دارد از عاشقی نشانِ طلا آستانش مقام ابراهیم که در آنجا بُوَد به سجده کلیم حجره‌اش رَشک حِجر اسماعیل به طوافش هماره جبرائیل زمزم از خاکِ پاش جوشیده در رضای خداش کوشیده سجده را با همه وجودش داشت که خدا فخر از سجودش داشت مروه‌اش خانه و صفا مسجد موقع سعی خانه تا مسجد_ شاهد حال او خدایش بود یاعلی یاعلی ندایش بود... ای که نورت ز ربي الاعلی‌ست! روز محشر که روز واويلاست_ عفو، پابست توست يازهرا کار در دست توست يازهرا اندر آن گير و دار، مادر جان! دارم اين انتظار، مادر جان!_ از کساني که دست برگيری دست من را تو زودتر گيری فاطمه! اي خدای را مَحرم... از «مؤيد» مپوش چشم کَرَم... ✍مرحوم استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را تکلیف چیست؟ منتظرانِ ظهور یار! آماده‌ایم ما همه آیا ظهور را؟! آن شیعه صادق است که در محضر امام فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را! موسی‌صفت بخوانی از اولاد فاطمه، روشن کنند در دلِ تو شمع طور را یا فاطمه! جوانه زده اشک‌های تو در کوچه‌باغ آینه گل‌های نور را بانو از آن‌چه می‌شود و آن‌چه شد بگو از راز سربه‌مُهر کرامات خود بگو بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو از لحظۀ توسل رزمندگان به تو آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود ای مادر سپاه دلیران سخن بگو ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو از لطف خود بگو به سپاه مقاومت ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت... ما سال‌هاست مفتخر از یاریِ توأیم شاگردهای مکتب بیداری توأیم مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست فردای پُر اُمید و صلابت از آنِ ماست رنج زمان و سختی دوران جدید نیست در نسل شیعیانِ علی نا امید نیست هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است همراه ما امید به فردای روشن است دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود مؤمن امیدوار به فضل خدا شود ما مؤمنان، کتاب خدا را که خوانده‌ایم آیات سورۀ شعرا را که خوانده‌ایم وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب مأیوس و ناامید و پر از غُصه و تَعَب هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب: کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت در عین ناامیدی امّت، امید داشت ناگاه حق به یاریِ یارانِ خود شتافت دریا برای امّت موسی ز هم شکافت آری! ز مکر و خُدعه‌ی اهل جهان چه باک؟! موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟! خوش‌بین به راهِ روشن و فردای خود شویم در این مسیر، پیرو موسای خود شویم از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟! خوش‌بین به راه خویش! نه لبخند دشمنان ماییم امتّی که امامت، حیات ماست این جلوه‌ی عظیمِ کرامت، حیات ماست زهرا رسانده است به ما این پیام را باید گرفت دامنِ پاک امام را اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شده‌ست عالم گواه عصمتِ این خاندان شده‌ست... گفتی به ما: امام همانند کعبه است در مجد و احترام همانند کعبه است باید همیشه خلق کند گرد او طواف زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف وقتی حقایق ازلی بود در خطر دین خدا و جان ولی بود در خطر وقتی که عده‌ای همه پیمان شکسته‌اند یا آن‌که در ادامه‌ی این راه خسته‌اند تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد باید که در مقابل تحریف ایستاد دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد هم خطبه‌ی تو باعث افشاگری شده‌ست هم ندبه‌ی تو مَطلع احیاگری شده‌ست مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم چون تو همیشه سالک راه خدا شویم جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس عهدی که کرده‌ایم به همت وفا کنیم در قدس ما نماز جماعت به‌پا کنیم ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e