#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
دوباره لوحِ دلم در طواف ماتم شد
دوباره رختِ عزا بر تمام عالم شد
فلک به شانهی تقدیر میکشد ما را
که عکس روی دل آرام او مجسم شد
چه ماتمی است که هرآینه نوا دارد
چه شورشی است که هر روزمان محرم شد
ببین که ولوله بر جان عرشیان افتاد
چو از برای سری نیزهای فراهم شد
صدای کیست که هر دم بُنَیَّ میگوید
نوای کیست که با این زمانه توأم شد
سری به نیزه بلند و زنی کمان قامت
تمام عرش به سوگ عزای اعظم شد
قسم به مادرِ آب و به مِهرِ او سوگند
خجل ز تشنگی تو فرات و زمزم شد
خمیرمایهی قلبم به کورهی عشقش
ز آتشِ جگرِ او بسوخت تا جَم شد
به عزت و شرفش بس همینکه در عالم
میان نوحه کنانش خدا مقدم شد
✍️ #زینب_جماعتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_به_ماه_محرم
ای فصل لالههای معظّم خوش آمدی
شهر همیشه سرخ محرم خوش آمدی
در چشمهای تشنهی با شب عجین من
سیل شدید، آتش نمنم خوش آمدی
در جان زخم خوردهام از جور روزگار
ای مهربانترین غم عالم خوش آمدی
ای از حجاز آمده تا دشت کربلا
اشک فرات، گریهی زمزم خوش آمدی
ای بیرق، ای کتیبهی در عشق کهنهکار
بار دگر به مسجد اعظم خوش آمدی
ای ابر بیامان قدمت روی چشم ما
طومار نوحههای دمادم خوش آمدی
ای کاروان که یاد تو و داغهای تو
بر هر مصیبتی شده مرهم خوش آمدی
بر پرچم حسینیه زهرا نوشته است
به مجلس عزای حسینم خوش آمدی...
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
غرق غفلت، غرق امواج گناهان آمدم
با امید شستشو در بحر غفران آمدم
تا که شاید با غم عشق تو سودایی کنم
گرچه آهی در بساطم نیست، نالان آمدم
بعد یکسال آزگار این سو و آن سو رو زدن
با سری پائین و با شرمی فراوان آمدم
خسته از دنیایم ای ارباب! تحویلم بگیر
چکمههایم روی دوش است و پشیمان آمدم
مثل طفل خانه گم کرده میان کوچهها
تا به پرچم خورد چشمانم، هراسان آمدم
ای پناه روزهای سخت و سرد زندگی!
باز کن آغوش گرمت را که لرزان آمدم
دست خالی مرا بین محبانت بگیر
رو سیاهی در میان رو سپیدان آمدم
با نیابت از شهیدی هر شب اینجا میرسم
من به امید دعاهای شهیدان آمدم
تا صدای مادرت پیچید بین آسمان:
«یا بُنَيَّ یا بُنَيَّ» من پریشان آمدم
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
میخرم بر جان خود درد و بلای روضه را
میکشم بر صورتم دست شفای روضه را
پیش تو آخر سیاهی روسپیدم میکند
دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را
کربلا قسمت نشد، عیبی ندارد لااقل
ای خدا از ما نگیری کربلای روضه را
نام تو آمد میان، پس میشود احساس کرد
بوی سیب سرخ جاری در فضای روضه را
مادرت با هر «حسین» ما به سینه میزند
مینشیند ابتدا تا انتهای روضه را
میشود بیمه تنش از هر مریضی و بلا
مطمئناً هرکسی خورده غذای روضه را
مزهاش زیر زبانش هست تا پایان عمر
نوش جان کرده کسیکه قند و چای روضه را
در قیامت میشود محشور هرکس با کسی
با خودت محشور کن ما بچههای روضه را
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
صد بلا رد میشود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نمنم را مگیر
چند ماهی میشود تنها دعای ما شده:
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر
بیرقت را سالها در دستهها برداشتیم
یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر
گریه بین روضههای دستهجمعی بهتر است
نعمت مرثیهخواندنهای با هم را مگیر
فیض میبردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینهزنان فیض دمادم را مگیر
در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر
✍️ #آرش_براری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شهادت
#ورود_به_ماه_محرم
#پیراهن_امام_حسین_ع
گاهي براي درك يك مطلب
بايد كه از مقتل عقبتر رفت
هرقدر كه قصه مقدستر
بايد كه در آن باادبتر رفت
روزي كه كوه آتش نمرود
حمله به ايمان خليل آورد
از آسمان هفتم رحمت
پيراهني را جبرييل آورد
پيراهني كه از بهشت آمد
تا حرز جان انبيا باشد
پيراهني كه خوب میدانست
بابِل شروع ماجرا باشد
پيراهني كه تاروپود آن
در نقش تاريخ مصور بود
پيراهني كه بعد ابراهيم
ميراث اسحاق پيمبر بود
پيراهني كه يوسف عطرش
بينايي چشمان يعقوب است
پيراهني كه در شداید نيز
آرامش اندوه ايوب است
آن پيرهن روز احد حتي
بر جان پيغمبر سپر بودهست
زخم تنش از زخمهایی كه
خورده پيمبر بيشتر بودهست
در همنشینی با پيمبرها
هرچند كسب آبرو كردهست
بالاتر از اين افتخارش نيست
او را خود زهرا رفو كردهست
پيراهني كه احترامش را
پيغمبران هم حفظ میکردند
روز دهم در گوشهی گودال
از پيكري بیسر درآوردند
پيراهني كه عدهای بیدین
با نيت قربت درآوردند
باآنکه آسان در تن او رفت
بسيار با زحمت درآوردند
پيراهني زخمي شمشيرو
پيراهني زخميِ سرنيزه
پيراهني كه عصر عاشورا
خورشيد را ديدهست بر نيزه
پيراهني كه شعله اندازد
هرروز بر جان مقرمها
پيراهني كه زينت عرش است
در اول ماه محرمها
پيراهني كه بر تن منجي
فرياد مظلومي عاشوراست
پيراهني كه در قيامت هم
بر روي دست حضرت زهراست
✍️ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
ققنوس غم صلا زده لبیک یا حسین
عشّاق را صدا زده لبیک یا حسین
نقشی به هرکجا زده لبیک یا حسین
بر پرچم عزا زده لبیک یا حسین
آتش به قلبها زده لبیک یا حسین
بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است
دمّامه آورید که داغ دمادم است
احوال آسمان و زمین جمله در هم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین!
ای روشن از تجلی تو آسمان من
سرشار از محبت و عشقت جهان من
ای عبد خانوادگیات خانمان من
خوردهست مُهرِ مِهر تو بر قلب و جان من
این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین
معراج، آیتی ز مقام و جلال تو
قوسیْن، شرحِ ابروی همچون هلال تو
دیگر نیامده است و نیاید مثال تو
فرمود مصطفی به بیان کمال تو،
بر عرش کبریا زده لبیک یا حسین
شکر خدا که داغ تو بر جان خریدهایم
گشتیم در جهان و تو را برگزیدهایم
عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیدهایم
در شاهراه کوی شهادت شنیدهایم
آغاز و انتها زده لبیک یا حسین
فطرس گواه میدهد آقایی تو را
حُر دیده است حُسن پذیرایی تو را
تاریخ شاهد است شکیبایی تو را
زینب لوای غربت و تنهایی تو را
در دشت کربلا زده لبیک یا حسین
داغی که آب خواستنت بیجواب ماند،
داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند،
آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند،
آن صحنهای که از تو و بزم شراب ماند،
آتش به قلبها زده لبیک یا حسین
✍️ #سیدروح_الله_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است
همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است
همین حروف که در امتداد هم، حرفش
سلامها به همان کاروان معصوم است
همین ستون و همین سقف هم که در ظاهر
از اینکه گریه کند، هایهای محروم است
و منبری که بر آن قرنهای طولانیست
ستاره میچکد از روضهای که منظوم است
همین تکان دادنهای پرچم عاشق
که در محافل اندوه عشق مرسوم است
و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش
که سر به شانهی دیوار عرش، مغموم است
و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است
و در برش غم و مهر حسین معلوم است
شود شفیع من و تو بهروز رستاخیز
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است
✍️ #اعظم_سعادتمند
پن:
#علامه_سید_محمدحسین_طباطبایی: فردای قیامت این کتیبهها ما را شفاعت میکنند
#مرشد_چلویی: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#کربلا
#شب_دوم
منظر دلهای ماست کربوبلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
یک نگهِ کربلا بِهْ بُوَد از صد بهشت
جنّت اهل دل است صحن و سرای حسین
دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید
زاهد و حور و قصور... ما و لقای حسین
تربت پاکش بُوَد داروی هر دردمند
دار شفای خداست کربوبلای حسین
مُلکِ سلیمان بود در نظرش بیبها
آنکه گدایی کند پیش گدای حسین
هر که رود کربلا بوسه به خاکش زند
بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین
چون به عزاخانهاش پا نهی، آهسته نِهْ
بال ملائک بُوَد فرش عزای حسین
خندهکنان میرود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین..
✍️ #هاشم_شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قیامت
که زیر سایۀ این خیمه کردهایم اقامت
شفیع گریهکنانش ائمهاند یکایک
به این دلیل که جمع است در حسین امامت
کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت
کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت
چه نعمتیست نشستن میان مجلس روضه
که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت...
کسى که در پى کار حسین نیست، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت...
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت؟
پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی
خدا قیامت خود را سند زدهست به نامت
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_به_ماه_محرم
در غُصه و غم، پناه دادی ما را
در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را
در مجلس روضه یا اباعبدالله...
ممنونم از اینکه راه دادی ما را
✍ #سید_مجتبی_شجاع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا
که بر شام تارِ، دلِ من دمیده
رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر!
غم و شادیام آه در هم تنیده...
رخ دخترت مثلِ ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده
فدای سرت زخمهای تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده
صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفسهای من شد، بریده بریده...
شده محفل ما، «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده
✍ #فاطمه_معصومه_شریف
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چنان شمعم که امشب کُنج این ویرانه میگِریَم
هنوز از غُصهی بزمِ مِی و پیمانه میگِریَم
دل اهل حرم میسوزد از اشک شرربارم
پدر جان! در فراقت آنقَدَر طفلانه میگِریَم...
عجب آرامشی در خانهی ما بود، یادت هست؟
چنان طفلی که گُم کردهست راهِ خانه، میگِریَم
به روی شانهات سر مینهادم وقت خوابیدن
ولی امشب ببین از دردهای شانه میگِریَم
دلم تنگ تبسّمهای شیرینت شده بابا
تبسّم کن برایم، دیگر ای بابا نمیگِریَم...
✍ #علی_مقدم
و📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم
با پریشانی نمیخواهم پریشانت کنم
کاش میشد زخمهایت را بریزم در تنم
تا فقط اندازهی یک زخم، درمانت کنم
سفرهدارا ! سفرهام خالیست، اما دل پُر است
روضهام شو تا دو کاسه اشک، مهمانت کنم
مقتلِ مکشوفهی من! روضههایم را نبین
حیفِ چشمِ زخمدارت نیست گریانت کنم؟!
از میان کوچههای سنگباران آمدی
تا منِ حسرتبهلب هم، بوسهبارانت کنم
میبَرندت، میزَنندت، میکُشندت باز هم
من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟!
قاریِ سرنیزهها و تشت! ألرّحمٰن بخوان
تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم
جا نمیمانم، نمیخوابم، نمیگویم نرو
من که میآیم، چرا باید پشیمانت کنم؟!
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
رفتی و با غم، همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم، گاه از یتیمی
گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی!
من بودم و غم، روزِ روشن، شهرِ کوفه
روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور
در بین جمعیت تو را گم کردم اما
با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور
من بودم و تو، نیمهشب، دروازهٔ شام
در چشم من دردی و در چشم تو دردی
من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
در این زمانه سرگذشت ما یکی بود
ای آشنای چشمهای خستهٔ من
زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو
خار مغیلان زد به پای خستهٔ من
ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
اینگونه در قفس به رهایی نمیرسیم
بی ناخدا، بدان به خدایی نمیرسیم
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمیرسیم
شکر خدا که روزی ما هم ز روضههاست
بی اشک، ما به نان و نوایی نمیرسیم
بی شوق انتظار به بیراهه میرویم
جز راه دل به کرب و بلایی نمیرسیم
یا ایّها العزیز! تو شرط رسیدنی
ما ماندهایم و تا تو نیایی، نمیرسیم
ما را بدون تو به پشیزی نمیخرند
جز با حضور تو به بهایی نمیرسیم
صاحب عزا ! به دست تهیمان نگاه کن
بی لطف تو به فیض گدایی نمیرسیم
✍ #عباس_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حالا که برگشتی سرت پیکر ندارد
بابا رقیه طاقتی دیگر ندارد
از بس که خورده سنگ و چوب و ضرب خنجر
یک جای سالم این سر و حنجر ندارد
سرخی چشمم را ببین از ضرب سیلی
حوریهات سویی به چشم تر ندارد
ای گوشوار عرش! بنگر دخترت را
گوشم شده پاره، دگر زیور ندارد
از تازیانه بالهای من شکسته
دیگر کبوتربچهی تو پر ندارد
زهرا مرا بوسید در صحرا که دشمن
هرگز نگوید دخترت مادر ندارد
دردانهات را با شهیدان همسفر کن
تاب جدایی از علی اصغر ندارد
بس کن «وفایی» اضطرابم بیشتر شد
تاب سخن دیگر دل مضطر ندارد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت
حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت
تمام آینهها اسم اعظماند خدا را
تو ای شکستهترین اسم اعظم متفاوت..
کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد
دو آدماند ولی در دو عالم متفاوت
صفوف سینهزنانت مُنظماند و مشوّش
منظماند و پریشان، منظم متفاوت
تو با تمام جهان فرق میکنی، تو که هستی؟
ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت
چگونه میکشی و زنده میکنی، دل و جانم
فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت
تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی
خوش آمدی به جهان ای محرم متفاوت
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
این ماتم از کجاست که دلها پر از غم است؟
این آه و ناله چیست که با گریه توأم است؟
این اشکهای گرم که سوزد تن جهان
اندر عزای کیست که عالم به ماتم است؟
بر گوش جان سروشِ زمان میدهد ندا:
ماهِ عزای شاهِ شهیدان، محرّم است
ماهی که از عناد و جفای یزید دون
رأس حسین بر سرِ نی نقش خاتم است
از تیغ کین چو طایر بسمل به خاک و خون
جسم شریف سبط رسول مکرّم است
در سوگِ نور دیدهی ختم پیمبران ـ
در خون نشسته دیدهی حوّا و آدم است
زین ماتم عظیم، نباشد عجب، اگر ـ
شیون کنان ملائکهی عرش اعظم است
در حیرتم ز زلزلهی اشک و آه خلق
آرام و مطمئن ز چه ارکان عالم است؟
از ماجرای شوم و غم انگیز کربلا...
ویران شود چو عالم امکان بُوَد سزا
::
دلدادگان عارض دلدار کربلا ـ
دل بسته بر کجاوهی سالار کربلا
از جان گذشتگان فداکار شاه عشق
بر کف گرفته جان سوی پیکار کربلا
جمعی که بوده فانی فی الله از الست
از سر، گذشته در ره سردار کربلا
حکم خداست حکم حسین و صلاح او
کز ترک مکّه، درک کند یار کربلا
بر دفع کفر و ظلم یزید پلید شد
با اهلبیت، عازم دیدار کربلا
سوداگری بصیر، متاع نفیس دین
با نقد جان خرید، به بازار کربلا
درس وفا و همّت و آزادگی بوَد
پیکار پیشوای وفادار کربلا
طوفان کفر را به کنار عدم زدند
کشتی نشستگان سبکبار کربلا
زین وقعه گرچه قلب دوعالم کباب شد
اسلام، پایدار از این انقلاب شد
::
چون جسم پاک خسرو دین بر زمین فتاد
لرزش به نُه رواق سپهر برین فتاد
خورشید آسمان شریعت ز عرش زین
رخشانتر از همیشه به فرش زمین فتاد
تا ذوالجناح هم، ز دل آه و فغان کشید
آنگه که شاه تشنهلب از صدر زین فتاد
زآن زخمها که بر تن سبط نبی زدند
سوز و گداز، بر تن روح الامین فتاد
عالم سزد، که جامهی نیلی به تن کنند
زین غم که بر زمین، تن مولای دین فتاد
خون گلوی او چو بهروی زمین رسید
حتّیٰ خروش، در دل شمر لعین فتاد
از آهِ سینه سوز یتیمان تشنهلب ـ
عَیّوق با شرارهی غم، همنشین فتاد
زینب کنار نعش برادر به شور و شین
گفت: ای شهید راه خدا یا اخا حسین!
::
برخیز و از طریق وفا حال ما ببین
احوال زار عترت خیرالّنسا ببین
برخیز و خواهران پریشان و بیپناه
در حلقهی اسارت خصم دغا ببین
برخیز و کشتگان عزیزان خویش را...
ماهیصفت به ورطهی خون در شنا ببین
برخیز و نوگلان حرم را ز بیم خصم
در پای خار، خفته و مرگ آشنا ببین
برخیز و پا پُر آبله، طفلان داغدار ـ
با شمر و ساربان دنی پا به پا ببین
برخیز و روی اُشتر عریانِ بی جهاز
شمشیرِ کین به گردن زینالعبا ببین
برخیز و کاروان اسیران اهلبیت
سوی دیار شامِ غم از کربلا ببین
ناچار ـ میرویم برادر ز کوی تو...
ما میرویم و هست دل ما بسوی تو
:::
باشد ز ماسَوای دو عالم سوا حسین
زیرا سواست از همهی ماسوا حسین
ماندی بُراق عقل، به معراج عشق او
بر عرش نی چو خواند کلام خدا حسین
هفتاد و دو عزیز، به بازار مصر دین
بنْمود عرضه بی ثمن و بی بها حسین
هفتاد و دو ذبیح، فدای حبیب کرد
اندر منای معرکهی کربلا حسین
هفتاد و دو ستارهی رخشان برج حق
پنهان نمود در پس ابر فنا حسین
هفتاد و دو شهید، چشیدند بی دریغ
شهد شهادت از سر اخلاص با حسین
باشد روا که خلق دو عالم فدا کنند
جانها به راه عهد و وفای تو یاحسین
(شمس قمی) به نالهی جانسوز دل سرود
این قصه را که هست تو را نکتهها حسین
زیرا ـ تو بهترین اثر ذات سرمدی!
رونقفزای مصحف و دین محمّدی
✍مرحوم #سیدعلیرضا_شمس_قمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غزل_پیوسته
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
گلاب گریهام در ساغر چشم
گرفته رنگ و بوی کربلایت
جدایی بین ما افتاد و هرگز
نیفتادم چو اشک از چشمهایت
در ایام جدایی در همه حال
به دادم میرسد دستِ دعایت
بلاگردان عالم! رو مگردان
از این عاشقترین درد آشنایت
به دامن ریختم یک بوستان گل
ز اشک دیده دارم رونمایت
بیا بنشین و بنشان آتش دل
دلم چون غنچه تنگ است از برایت
«عزیزم کاسۀ چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی باز
نشیند خار مژگانم به پایت»
::
من ای گل! نکهت از بوی تو دارم
شمیم از گلشن روی تو دارم...
حضور قلب بر سجادۀ عشق
ز محراب دو ابروی تو دارم
من از بین تمام دیدنیها
هوای دیدن روی تو دارم
به خوابم آمدی ای بخت بیدار
که دیدم سر به زانوی تو دارم
گل آتش کجا بودی که حیرت
من از خاکستر موی تو دارم
بیابان گردم و چون مرغ یاحق
تمام شب هیاهوی تو دارم
«به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم
به دل مهر مَهِ روی تو دارم
مه من، کعبۀ من قبلۀ من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم»
::
تو که از هر دو عالم دل ربودی
کجا بودی که پیش ما نبودی
تو در جمع شهیدان خدایی
یگانه شاهد بزم شهودی
به سودای وصالت زنده ماندیم
به اُمّیدِ سلامی و درودی
ببوسم روی ماهت را که امشب
ز پشت ابر غیبت رخ نمودی
تو با یک جلوه و با یک تبسّم
دَر جنّت به روی ما گشودی
مپرس از نوگل پژمردۀ خود
چرا نیلوفری رنگ و کبودی
به شکر دیدن صبح جمالت
بخوانم در دل شبها سرودی
«اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این دو، گر یکی بودی چه بودی»...
::
به جز روی تو رؤیایی ندارم
به جز نام تو نجوایی ندارم
به جز گلگشت بستان خیالت
سر سیر و تماشایی ندارم
بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
بیابان گردم و اندوهم این است
که پای راه پیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان ما باش
که من امّید فردایی ندارم
«به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا داند که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالایی ندارم»...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنهکامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند...
بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش
یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سه ساله تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند...
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند
از انتقام گفتم و شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
✍ #عباس_شاهزیدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
این سر شبزده، ای کاش به سامان برسد
قصۀ هجر من و ماه به پایان برسد...
حال آن تشنه که با یاد تو سیراب شود
مثل این است که در دشت به باران برسد...
کاش با دیدن تو جان بدهم آقاجان
قبل از آنی که ز هجرت به لبم جان برسد
گر مقدّر شده، آید به سراغم اجلم
سببی ساز که در شام غریبان برسد
و پس از مرگ بیا جانِ عمو لطفی کن
پیکرم تا حرم ساقی عطشان برسد
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e