#حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
تویی که وصف کمالت جمیع آیاتند
شهود منزلتت جملهی روایاتند
پیمبران اولوالعزم با تمام وجود
به نوکری درت غرق در مباهاتند
فرشتگان حریم مقدس بالا
به نام توست که همواره در مناجاتند
تو کیستی که غلامان و خادمان تو هم
شبیه فضّهی تو صاحب کراماتند
به زیر سختترین ضربه "یا علی" گفتی
ز عشق حیدریات اهل آسمان ماتند
قبیلهای که به سمت کبودی تو نشست
به زخمهای وجود تو مثل مِرآتند
از آن شبی که خسوف رخ تو کامل شد
ملائکه همگی در نماز آیاتند
فقط نه این که دل ما به یاد تو سوزد
به غمنشستهی رویت تمام ذراتند
به یاد پهلوی بشکستهات دل دو جهان
حریم سوخته چون قلبهای ساداتند
✍ #احسان_محسنی_فرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
(زبان حال جناب سلمان)
ناگهان پشت در شلوغ شدو
کفر آتش به جان دین افتاد
یک نفر با لگد به در زد و بعد
مادری پشت در زمین افتاد
من که سلمان اهلبیتم، پس
چشمهایم به دست مولا بود
من اجازه نداشتم آنروز
فقط این کار، کار زهرا بود
وسط خانه بودم و دیدم
داشت زخم علی نمک میخورد
دست مولا به ریسمان بود و
فاطمه پشت در کتک میخورد
یک طرف فاطمه که یاس علیست
یک طرف میخِ در که شعلهور است
کاش میشد مرا کتک بزنند
فاطمه دختر پیامبر است
وای از دست نامسلمانها
تازیانه زدند بر قرآن
گفتم ای وای یا رسول الله!
دخترت را زدند نامردان
بین آتش نفس نفس زد و گفت
گرچه من دست بر کمر دارم
محسنم هم اگر شهید شود
از علی دست بر نمیدارم
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
کاش یک مشت بی حیا، ای دوست!
آتش غم به حاصلت نزنند
کاش یک روز در خیالت هم...
مادرت را مقابلت نزنند
✍ #مجید_تال
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امیرالمومنین_ع_غربت
زمانهای که به زهرا چنین جفا کردهست
مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟!
✍ #اعظم_سعادتمند
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شهادت
فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است
خواندن روضهی "در" چندبرابر سخت است
از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن
از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است
زیر بار غم تو میشکند پشت پدر
زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است
دل حیدر دل کوه است، دل کوه آری
ولی این داغ برای دل حیدر سخت است
من همان اول بسم الله اشکم جاریست
چقدر زمزمهی سوره کوثر سخت است
✍ #جواد_شیخ_الاسلامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
یا به تعبیر دیگری انگار
ابر روی هلال میآید
سایهای مانده بود از مادر
وقت برخاستن نشست، نشست
عرق سرد روی پیشانی
اشک امانم نمیدهد که پر است
مو به مو قصه از پریشانی
شانه از دست مادرم افتاد
::
قصه آتش شد آن زمانی که
ریخت آوار شهر بر سر ما
همۀ شهر آمدند آن روز
طرف خانۀ محقر ما
هیزم آنقدر هم نیاز نبود..
مادر من خودش یدالله است
کارشان را پر از مخاطره کرد
دست انداخت دور شال پدر
کار را یک غریبه یکسره کرد
نام آن مرد را نمیگویم
::
روز آخر امیدوارم کرد
روز آخر بلند شد از جا
شستشو کرد، گردگیری کرد
سخت مشغول کار شد اما...
چادر از صورتش کنار نرفت
::
تا بگیرد امانت خود را
دست پیغمبر آمد از دل خاک
پدر خاک آب شد از شرم
رد شد آن شب سکوتش از افلاک
همه دلواپس پدر بودیم
غسل از زیر پیرهن سخت است
غرق در خون شود کفن سخت است
جان خود را به خاک دادن، بعد
دستها را به هم زدن سخت است
پدرم خویش را به خاک سپرد
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
دیگر رمق به بال کبوتر نمانده است
کنج قفس براش به جز پَر نمانده است
صارَت کَالخیال! همین است معنیاش:
جز نقطه از سه آیهی کوثر نمانده است
پروانهوار دور علی گشت آنقدَر
جز شمعِ آب رفته به بستر نمانده است
افسوس! جز نشانهی پیری زودرس
از دختر جوان پیمبر نمانده است
با گریه کرد زینب خود را صدا و گفت:
«چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است»
داغ مدینه زود غم کربلا شود!
چیزی به روضهی رگ و خنجر نمانده است
::
گودال بود و خواهر غمدیدهای که گفت:
مظلوم من! چرا به تنت سر نمانده است…
✍ #محمدحسین_مهدی_پناه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب!
در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب
ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر
دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب
بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین
هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب
لبریزِ مهربانی تو میشود پدر
وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب
از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت
از اشک توست آبروی عترت و کتاب
گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف
با آنکه بسته بود یدالله با طناب
کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟
کی موج خسته میشود از قهر پیچ و تاب؟
وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش
در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب!
::
مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی!
آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟
مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمهشب
معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب!
✍ #سیدروح_الله_موید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
ستمگران همه از خشم، شعلهور بودند
به خون چلچله از تیغ تشنهتر بودند...
همان گروه که با دعوی مسلمانی
اسیر پنجۀ تزویر و زور و زر بودند،
همان گروه که از فیض صحبت معصوم
به زعم خود، همه اصحاب معتبر بودند
اگر نبود طلوع ستارۀ اسلام
هنوز در طلب کفر، رهسپر بودند
اگر نبود فروغ هدایت نبوی،
هنوز دشمن خونریز یکدگر بودند
بهار وحی که چشم از جهان فرو میبست،
معاشران گل، از غصه خونجگر بودند
هنوز روی زمین بود چلچراغ امید،
که این گروه در اندیشۀ دگر بودند
در سقیفه گشودند و چشم دل بستند،
تمام مدعیانی که فتنهگر بودند
چه زود خاطرههای غدیر رفت از یاد
چه زود در پی ایجاد شور و شر بودند
برای بستن دست برادر خورشید،
سپیدهدم دَم دروازۀ سحر بودند
خدا گواست که در کوچۀ بنیهاشم
ز قدر و حرمت آن خانه، باخبر بودند
ولی دریغ که آن دستهای نامحرم،
برای چیدن گل، همدم تبر بودند
بَدا به حال کسانی که روز غارت باغ
سکوت کرده و تنها نظارهگر بودند
کسی نگفت که نوغنچههای یاس کبود
درختِ طیبۀ وحی را ثمر بودند
کسی نگفت که این آیههای نورانی،
برای شوکت اسلام، بال و پر بودند...
شکست شاخۀ طوبی در آستانۀ در،
و خلق، شاهد الماسهای تر بودند
به جز حمایت از باغبان چه میکردند؟
سهچار غنچه و یک گل، که پشت در بودند...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
سخت است روح خانهات بیمار باشد
غمهای عالم بر دلت آوار باشد
سخت است با دستان بسته پیش چشمت
ریحانهات بین در و دیوار باشد
آتش بسوزاند پر پروانهات را
نیلوفر باغ نبی تبدار باشد
ایکاش امشب وقت برگشتن به خانه
زهرا کنار فضه گرم کار باشد
ایکاش جای آرزوی مرگ امشب
روی لبش "الجار ثم الدار" باشد
آرامش این شهر در دست قنوت اوست
نفرین نباید پاسخ مسمار باشد
افسوس تقدیر علی تنهاشدن بود
باید پس از این گریه در تکرار باشد
وقتی کسی همصحبت یک آسمان نیست
یک چاه باید محرم اسرار باشد
✍ #معصومه_سادات_اسدیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
ای اشک چارهای! غم کوثر نگفتنیست
باران! ببار! روضه سراسر نگفتنیست
با آنکه روضه خواندن ما با کنایه است
اما هنوز روضهٔ مادر نگفتنیست
تاریخ شرم دارد از آن روزهای تلخ
آن روزهای بعدِ پیمبر نگفتنیست
جا مانده بین کوچه دل بیقرارمان
اما حکایت گل پرپر نگفتنیست
باران شوی اگر نود و پنج روز، باز
حال غریب مادر و دختر نگفتنیست
آنشب وصیتش به علی ناتمام ماند
باران گرفت... روضهٔ آخر... نگفتنیست
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e