eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بـه قـم آفتـــاب قلـب جهـان!        دخـت مـــوسی! سـلالـۀ قــــرآن! عمه و دخت و خواهر سه امام مـــــادر کـــــل عــــالـم امکــــان تــو بــه چشـــم ائمـه زهـــرایی بعـد زهـرا بـه قدر و عزت و شان زینـــب دوم بنــــــی الــــــزهـــرا عمـــۀ چــــــار حجــــت یـــــزدان هـــم وجـــودت کـــریمـۀ عتــرت هـــــم ولایـــت حقیـقت ایمــــان فیـض فیضیـه از کــرامت تـوست شهـر قـم از تو گشته مهد امان حـــــــرم یـــــــازده ولــــی خـدا حــرم تــوست ای سپهــر مکـان مـــدح تـــو ای ملیکـــۀ هستـی وصـــف تــــــو ای یگـــــانـۀ دوران نـه تـوان بـا هـزار دسـت نوشت نــه تـــوان گفت بــــا هــزار زبـان صحـن تـو مسجـد الرسول همه حـــرم امـن تــوست کعبــۀ جـان پـــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربانت نـه، همــه جـــان عــالمت قربان کــــوثـر کــــوثـر رســـــول خـــدا عصــمـت عصــمـت الله منّــــــان قـــم جـــلال مدینـــه پیــدا کـرد تـــا نهـــــادی قــدم بـه دیـدۀ آن گشــت روز ورود تـــــــو در قـــم روز عیــــد کــــرامت و احســــان روز عیــد نـــــــزول رحمــت هـــا روز عفــــو و عنــــایـت و غفـــران اهـــل قـــم از بـــرای استقبــال همـه بـا دستـه گـل شدند روان مــرد و زن دور محملـت گشتنـد اشــک شوق همـه ز دیـده روان قـم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل باران همـه گفتنـد فــاطمه در حشــر پــای بنهــــاده  ای گنـــه کــاران حــرمت شیعیـــان قـم ز تـو کرد ستــم اهــــل شــــام را جبــران کاش زینب به قم سفر می‌کرد تــا نمی‌دیــد آن همـــه طغیــان اهــل قــم کـی بَـرَند مهمان را گـه بـه بـــزم شـراب و گه زندان جــای تــو بیـت مـــوسی خـزرج جــای زینـب بـــه گـوشۀ ویـــران دور تــو عـــالمان فقــه و اصــول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته‌های گل در دست دور او سنـگ بـــود و زخــم زبان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زدم چون ابرهایِ تشنه دیگر قیدِ تهران را گرفتم از کویر قم نشانِ شهر باران را رسیدم در حرم، دنیا به کامم باز شیرین شد زیارت‌نامه‌اش انداخت یادم طعمِ سوهان را زمستان هم بیایی گنبدش پُر نور می‌تابد چنان که می‌بری از خاطرت سرمای سوزان را از این اعجاز بالاتر؟! ببین علامه می‌سازد غبار سنگ‌فرشِ مرقدش طفل دبستان را اجابت در حریم قدسی‌اش قطعی‌ست ای زائر! فقط کافی‌ست بر لب آوری ذکرِ «رضاجان» را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی و بهشت را با خود به دل این کویر آوردی کوثرانه قدم زدی در شهر خیرهای کثیر آوردی آمدی و مشام هر کوچه پر شده از شمیم احساست یادگاری مادرت زهراست عطر نام تو، نفحۀ یاست به لب مردمان غمدیده با حضورت تبسم آوردی آمدی با فرشتگان از راه آسمان را سوی قم آوردی با تو بوی بهشت پیچیده دم به دم در فضای بیت النور آسمان آمده به پابوسی آمده تا حرای بیت النور خاطر آسمانی‌ات انگار گاه گاهی غبار غم دارد بغض‌های شکستۀ ناگاه چشم‌هایی که باز می‌بارد چشم‌هایت دو چشمه کوثر شد یاد داری وداع آخر را دل خواهر چگونه تاب آورد حسرت دیدن برادر را؟ آمدی از مدینه تا ایران راه را بر همه نشان دادی تو شهید ولایتی بانو در هوای امام، جان دادی کوچه‌های مدینه هم دیدند بانویی یک‌تنه قیامت کرد از امام غریب خود آن روز آه تا پای جان، حمایت کرد تربتش بی‌نشانه است اما می‌رسد عطر و نفحۀ یاسش از کنار ضریح بانویی که شد آیینه‌دار احساسش به هوای زیارتش هر بار آمدم دلشکسته تا اینجا گفته‌ام رو به صحن آیینه: السلامُ علیکِ یا زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سائل لطف نوشتند بنی آدم را سرِ این سفره نشاندند همه عالم را صبح فردا عجبی نیست اگر بنشانند یك طرف آسیه و یك طرفت مریم را حسِ معراج‌نشینیِ من این است فقط گوشه‌ای از حرمت پهن كنم بالم را در ضریحت شرف آدمیت ریخته‌اند پس محال است كه آدم نكند آدم را همه بالفعل مسیح‌اند اگر پخش كنند نفسِ دختر موسایِ مسیحادم را مثل یك عرش برای تو حرم ساخته‌اند كاش می‌شد حرم حضرت زهرا هم را با گدایی حرم، فخر به دنیا داریم هرچه داریم از این دختر موسی داریم :: قصد كردی بكِشی و بكِشانی همه را تا به معراجِ بلندت برسانی همه را ریشه‌های دلِ ما رشته‌ای از چادر توست چادرت را بتكان تا بتكانی همه را به خدا ذره‌ای از خانمی‌ات كم نشود چه برانی همه را و چه بخوانی همه را تربت پای تو بودن چه به ما می‌آید پس چه بهتر سر راهت بنشانی همه را یك دو قربانی ما نیست برازنده‌ی تو وقت آن است بیایی بستانی همه را بشكند گر سر عشاق، فدای سر تو همه‌ی ما به فدای نخی از معجر تو :: ما گداییم همه، وقت نظر داشتنت خاك پاییم همه، وقت گذر داشتنت آمدی مردم ایران به نوایی برسند ورنه جز اینكه بهانه‌ست سفر داشتنت عِلم شد تربت سجاده‌ی بیت النّورت حوزه‌ی علمیه شد لطف سحر داشتنت یک نفس در جگرت سوخت و شد روح الله بركت داشت چقدر، آهِ جگر داشتنت فتنه‌ای آمد و چون فاطمه جمعش كردی ای به قربان تو و سینه سپر داشتنت در طریقت نفس از پا كه بیفتد خوب است سیر معراج به اینجا كه بیفتد خوب است :: گاه بابا سخنش را به تو تنها می‌گفت چون نبی گرچه علی داشت، به زهرا می‌گفت جایگاه تو چنان در نظرش بالا بود جای آن داشت به تو اُمِّ ابیها می‌گفت دست خطِ تو كه می‌دید فقط می‌بوسید تا كه یادِ تو می‌افتاد، فداها می‌گفت خبر از عصمت بی چون و چرایت می‌داد هر امامی كه مقامات شما را می‌گفت عمه‌ی كرب و بلا در تو تجلی كرده باید این آینه را زینب كبری می‌گفت بر روی چشم همه جای شما محفوظ است احترام تو در این شهر خدا محفوظ است :: مطمئن باش در این شهر پریشان نشوی بی برادر نشوی، پاره گریبان نشوی مطمئن باش كسی سنگ نمی‌اندازد از عبورت ز سر كوچه پشیمان نشوی محملت بر روی چشم همگان جا دارد به خدا مورد آزار مغیلان نشوی آن قدر پوشیه و حله سرت می‌ریزند زیر یك معجر پاره شده پنهان نشوی زیور آلات تو را مردم اینجا نبرند وسط خیمه‌ی آتش زده حیران نشوی محملت شعله‌ور از واژه‌ی غارت نشود حَرمت بسته به زنجیر اسارت نشود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن روضه‌های در و دیوار بخوانیم در‌آن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نزد ما خوب است شادی، نزد ما غم بهتر است غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است هرکه یکجا کاسه‌اش پُر شد، گدایی کرد و رفت رزقِ ما را گر رساند یار کم کم، بهتر است روز و هفته، ماه و سال اهل مناجاتیم ما ماه‌های سال خوبند و محرّم بهتر است شعرها خواندیم و خیلی گریه‌ها کردیم، باز از میان نوحه‌ها -باز این چه ماتم- بهتر است هرکسی را کار و باری هست و بین کارها نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب از بهشت بی حسین اصلاً جهنّم بهتر است تِکیه با هم، روضه با هم، راه با هم رفته‌ایم عشق، ما را می‌خرد یک روز، با هم بهتر است زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرا در عالم ذَر حضرت زهرا سوا کرده برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم» که در بازار غربت دست مادر را رها کرده به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است خدا خیرش دهد هر کس مرا اینجا گدا کرده شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم کلاغ قصه‌ی غربت هوای کربلا کرده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشم، یاد دشت عطش، مثل رود باش ای اشک، لحظه لحظه به فکر فرود باش خود را شبیه پرچم او سربلند کن تعظیم کن به ساحت او، در صعود باش صاحب عزا مقابل در ایستاده است در لحظه‌ی ورود سرا پا درود باش حسرت به دل به صدر مراسم نظر مکن اما به چای ریز عزایش حسود باش مِهر حسین، مُهر قبول نماز ماست تنها به روی تربت او در سجود باش جمع است آب، دور درختان بارور خواهی که غرق جود شوی اهل جود باش یک سکه نذر او کن و صد سکه پس بگیر اینجا بدون هیچ ضرر غرق سود باش مادر میان روضه به یاد تو بوده است امشب به یاد آنکه به یاد تو بود، باش ارباب تو مقابل ظالم قیام کرد حالا تو هم مقابل ظلم یهود باش در خاک خفته‌اند جوانان بی شمار فرصت کم است گریه کن ای چشم، زود باش.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای این سفره به پایت چقدر افتادیم ما از آن روز که در بند توأیم آزادیم ما همه گوشه‌نشینانِ خرابات توأیم از غمت خانه خرابیم، ولی آبادیم ما محال است که از عشق تو دلسرد شویم ما ندیدیم تو را، باز به تو دل دادیم از تو جز خوبیِ بسیار ندیدیم حسین خودمانیم ولی ما که پُر از ایرادیم! ارث اجدادیِ ما نوکریِ این خانه‌ست تا ابد جیره‌خورِ خیرِ همان اجدادیم یادی از ما بکنی یا نکنی، حرفی نیست ما به این نوکرِ دربارِ توبودن شادیم پُشت ما که همه‌جوره به تو گرم است حسین ما بدهکار شما در همه‌ی ابعادیم جز همین اشک نداریم برایت چیزی با همین گریه به غم‌های تو، از عُبّادیم به خدا نام تو هم دیده‌ی ما را تَر کرد مادرت خواست که در گریه به تو استادیم تا ابد گریه‌ی آرام حرام است به ما سالیانی‌ست که در روضه پُر از فریادیم :: آب خوردیم به یاد جگر سوخته‌ات یادِ خشکیِ لبِ اصغرِ تو افتادیم حرمله خیر نبیند که تو را حیران کرد بیش از آن تیر و کمان، دلخور از آن صیادیم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر مرا تدبیر کن آنگونه‌ای که دلبخواه توست تویی که می‌شناسی بی گمان از من مرا بهتر من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر ندارد طفل جز آغوش مادر خانه‌ی امنی اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضه‌ها بهتر اگر درمان نمی‌خواهم دلیلش لذت اشک است وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست کجا پیدا کنم دیگر  از این دام بلا بهتر دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه نمی‌بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری وهب بود از هزاران شیعه‌ی پر مدعا بهتر تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد در آئین تو آری می‌شود خون از حنا بهتر خدا اینسان تو را می‌خواست زخمی، غرق خون، عریان خدا از خود برای تو ندارد خون‌بها بهتر تو را ای آیه‌ی تطهیر، آنان با وضو کشتند خدا دیگر چه باید می‌نوشت از إنما بهتر نمی‌دانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e